تعداد اقدامات مسلحانه خشونت‌بار در چند روز اخیر نشان می‌دهد فرمول میلیشای نفاق در تابستان ۶۰ در حال تکرار است، برای پیگیری مطالبات به‌حق مردم باید با مبارزه مسلحانه برخورد قاطع کرد
مدارا تا زمانی منطقی است که به فروکش کردن تنش بینجامد نه اینکه خود در حکم عامل ایجاد تنش عمل کند.
  • ۱۴۰۱-۰۸-۰۶ - ۲۲:۲۶
  • 00
تعداد اقدامات مسلحانه خشونت‌بار در چند روز اخیر نشان می‌دهد فرمول میلیشای نفاق در تابستان ۶۰ در حال تکرار است، برای پیگیری مطالبات به‌حق مردم باید با مبارزه مسلحانه برخورد قاطع کرد
پایان مدارا با جنگ خیابانی
پایان مدارا با جنگ خیابانی

6‌ساعت مانده به پایان چهارشنبه 4 آبان، حوالی اذان مغرب و عشا خبری منتشر می‌شود که ایرانیان را در بهت فرومی‌برد: «شاه‌چراغ شیراز مورد حمله تروریستی قرار گرفت.» این خبر اگرچه به‌خودی‌خود دردناک بود اما آنچه دردناک‌ترش کرد تکمیل اخبار در دو روز گذشته بود، این حمله تروریستی 15 شهید و 30 مجروح داشته است. هنوز جامعه از شوک این خبر به خود نیامده که دومینووار اخبار پشت اخبار کشته شدن دیگر جوانان وطن توسط جوخه‌های ترور به‌گوش می‌رسد. اخباری که نشان می‌دهد دیگر اثری از اعتراضات مدنی و گفت‌وگو کف میدان نیست و هرچه هست ترور و درگیری‌های نظامی‌ است. درگیری‌های خشونت‌باری که به شاه‌چراغ ختم نشد و کف شهر شیراز چند ساعت بعد از حمله تروریستی به شاه‌چراغ خود را نشان داد؛ در خیابان معالی‌آباد شیراز از خیابان‌های پرتردد شهر بمب‌گذاری انجام شده بود، اما نیروهای امنیتی پیش از انفجار، بمب را پیدا کردند. یک روز بعد از این حمله تروریستی به شاه‌چراغ و بمب‌گذاری در شیراز، غروب پنجشنبه شهرهای بانه و دهگلان دچار التهاب و در ادامه ناامنی و آشوب می‌شود. آن‌طور‌که گفته شده درپی این التهابات دو نفر به‌طور نامشخص کشته شدند. چنانچه نیروی انتظامی اعلام کرده این حمله به مردم از سوی نیروهای پلیس نبوده و پلیس صرفا با گاز اشک‌آور افراد را متفرق می‌کرده. به‌فاصله زمانی کمی بعد از بانه و دهگلان، ساعت 8 شب در خیابان امام خمینی آمل، دو نفر موردحمله تروریستی قرار می‌گیرند. ضارب با یک سلاح کلت از فاصله حدود 4 متری به دو جوان شلیک کرد که گلوله به قفسه سینه آنها برخورد می‌کند و به شهادت می‌رسند. مهاباد نیز مصون از ناامنی نمانده، درپی کشته شدن مشکوک یک نفر در مهاباد ناصر عتباتی، رئیس کل دادگستری استان آذربایجان درباره علت کشته شدن این جوان اظهار داشته است: «طبق گزارش‌های ارائه شده این فرد با گلوله جنگی کشته شده و جسد وی را از محلی پیدا کردند که کانون تجمعات و اغتشاشات نبوده و ماموران نیز به‌هیچ‌وجه از اسلحه جنگی استفاده نمی‌کنند.» وی افزود: «روز گذشته در چند نقطه شهرستان مهاباد تجمع و اغتشاش صورت گرفت، اما هیچ گلوله‌ای شلیک نشده است.» طی دو روز گذشته این تنها ناآرامی رخ داده در مهاباد نبوده و حمله به مراکز سیاسی و امنیتی دیگر اخباری بود که از مهاباد شنیده می‌شد. زاهدان و سیستان نیز این روزها آبستن ناآرامی و ناامنی هستند. ناآرامی‌های سه روز گذشته که شرحش مبسوط اما به اجمال در این چند خط گنجانده شده، به‌خوبی تداعی‌گر وقایع ناگوار دهه شصت است. دهه شصتی که 30 خرداد 1360 شورش‌های سازمان منافقین (مجاهدین‌خلق) شدت گرفت و منافقین عملا اعلام کردند استراتژی مسلحانه برای ضربه‌زدن به ایران را دستورکار خود قرار داده‌اند. هدف این ضربات، فقط انجام ترور بود و اینکه قربانی ترور چه فرد یا شخصی باشد، اهمیتی نداشت. از این‌رو، عمده اهداف این ترورهای کور مردم عادی، شهروندان بی‌دفاع، رهگذران، مسافران حمل‌ونقل عمومی و... بودند. جنس ترورهای این روزها، از جنس همان روزهاست، همان روزهایی که جنگ شهری، امنیتی برای زندگی معمولی، برای حق اعتراض، برای مردم و برای‌... نگذاشته بود.»

   جوخه‌های ترور دوباره برگشتند
دهه شصت را با ترورهای سازمان منافقین می‌شناسند. ترورهایی که زیاد روایت شده اما تا چندی پیش از ناامنی‌های مکرر و نابسامانی‌های سه روز گذشته، مردمان امروز اضطراب و دلهره‌های آن روزها را به‌خوبی درک نمی‌کردند. در ترورهای اواخر دهه 50 و دهه 60، بیش از 35 گروهک تروریستی در کشور فعالیت داشتند که منجر به‌شهادت بیش از 16 هزار نفر از مردمان بی‌گناه شدند. اما شاخص‌ترین و پرقرابت‌ترین‌شان به این روزهای ایران، ترورهای دهه شصت به دست سازمان منافقین است. همان‌طور‌که این روزها سازمان منافقین عملا بدون هیچ پرده‌پوشی تحریم مردم ایران را در تجمعات برلین و امثالهم فریاد می‌زند، در دهه شصت هم بدون پرده‌پوشی ترورهای شهروندان عادی را در ارگان خود با عناوینی چون «اعدام انقلابی» و «آتش قهر خلق» اعلام می‌کرد. این سازمان، در هر شماره نشریه اختصاصی خود، نشریه مجاهد آمار انفجارها و ترورها و قتل‌های صورت‌گرفته توسط اعضایش را با افتخار رسما اعلام می‌کرد و مسئولیت آن را برعهده می‌گرفت. برای نمونه در یکی از شماره‌های این نشریه، ذیل عنوان «از سری تجربیات مجاهد خلق» و با تیتر «عملیات واحدهای موتوری» به تشریح و توضیح عملیات تروریستی با استفاده از موتورسیکلت پرداخته شده و مباحثی مانند: پرتاب نارنجک و بمب‌های آتش‌زا به مراکز مختلف ایران، اعدام انقلابی در مراکز حفاظت شده و کسب اطلاعات، اعدام انقلابی منفرد افراد در مسیر تردد، آموزش داده شده است... یکی از طرح‌هایی که واحد موتوری بعد از فراگیری و کسب آموزش‌های نظامی مکفی می‌تواند انجام دهد، به هلاکت رساندن مردم در کوچه و خیابان است... آنها همچنین در این شماره به دیگر اقدامات خود پرداختند از جمله اعدام مردمی که در محیط‌های مختلف شغلی در ایران مشغول فعالیتند.
روی دیگر ماجرای ترورهای دهه شصت حکایت بازگرداندن امنیت ازدست رفته به مردم بود. آن روزها بیش از هرچیز مشخص بود که فضای کشور باید با مقابله نظامی و امنیتی با سازمان منافقین به‌سمت آرامش برود. کردستان، شیراز، زاهدان، کرمانشاه، ایلام، همدان، مشهد، بندرعباس و بوشهر خط مقدم مقابله با منافقین بود. در خنثی‌کردن این فتنه تجربیات قابل‌توجهی در کردستان، کرمانشاه، ایلام و همدان به‌دست آمد که همین موجب اولین دسترسی نیروهای نظامی و امنیتی ایران به مسئول نظامی منافقین شد. پس از دستگیری مسئولان نظامی منافقین، سلاح و مهمات آنها توسط نیروهای نظامی کشف شد. این عملیات‌ها برای پاکسازی تروریست‌ها و ایجاد امنیت تا اواخر دهه شصت زمان برد، اما این روزها اگرچه قرابتی با دهه شصت ندارد، ولی ابعاد ترورهای امروزه به‌‌گونه‌ای است که ورود منسجم و برنامه‌ریزی شده نیروهای نظامی ترورها را زودتر از آنچه در دهه شصت رخ داد، فیصله می‌دهد؛ چراکه مردم خود مطالبه‌گر رسیدگی امنیتی به ترورهای خیابانی این روزها شده‌اند.

   پایان مدارا
از زمان آغاز اعتراضاتی که به بهانه فوت مهسا امینی در کشور شکل گرفته است، تاکنون بارها اخبار متعدد از به شهادت رسیدن نیروهای انتظامی و بسیجی را شنیده‌ایم. این اخبار در چند روز اخیر در قسمت‌های مختلف کشور شدت گرفته و آمار شهدا نیز به‌طور قابل‌توجهی افزایش داشته است. بیشترین تلفاتی که نیروهای انتظامی در یک حادثه متحمل شده‌اند مربوط می‌شود به ماجرای هجوم به کلانتری زاهدان که در آن 4 نفر از ماموران نیروی انتظامی به شهادت رسیدند. در طرف مقابل اما تنها اتفاقی که منجر به تلفات جانی در بین معترضان شد نیز مربوط به ماجرای هجوم به‌سمت کلانتری زاهدان است. علی‌رغم تلاش رسانه‌های معاند برای کشته‌سازی و خشن نشان دادن وجهه پلیس تا دیروز و طی یک‌ماه‌و‌نیمی که از ماجرای شلوغی‌های خیابانی گذشته است، هیچ فرد دیگری در بین معترضان جان خود را ازدست نداده است. البته این ارزیابی فقط مربوط به اعتراضات خیابانی بوده و تروریست کشته شده در حادثه حرم شاه‌چراغ در آن لحاظ نشده است. آمار بالای تلفات نیروهای حافظ امنیت در مقابل اغتشاشات تقریبا بی‌هزینه برای گروه‌های رادیکال نشان می‌دهد که نیروهای امنیتی با هدف جلوگیری از تشدید تنش‌ها منشی مداراگونه را درپیش گرفته‌اند. محدود ماندن سطح نیروهای میدانی‌‌‌ به نیروی انتظامی و بسیج و همچنین استفاده از تسلیحاتی همچون تفنگ پینت‌بال و گاز اشک‌آور اگرچه باعث شده است رسانه‌های معاند بهانه مناسبی برای تهییج فضا پیدا نکنند، اما تلفات سنگینی را نیز بر نیروهای بسیجی و انتظامی تحمیل کرده است. چنین مواجهه‌ای اگرچه تاکنون برای جلوگیری از تشدید تنش و فضاسازی رسانه‌ای ضروری به‌نظر می‌رسید، اما حادثه شیراز و ناامنی‌های اخیر برخورد با عوامل آشوب و جنایات را به مطالبه‌ای عمومی تبدیل کرده است. حال اگر چنین برخوردی صورت نگیرد اولا احساس ناکارآمدی نیروهای انتظامی و به تبع آن ناامنی به بدنه مردمی تزریق شده و ثانیا باعث جسورتر شدن عاملان اغتشاشات و تشدید تنش‌ها می‌شود. ورود نیروهای متخصص در زمینه تامین امنیت همچون قرارگاه ثارالله سپاه تهران که وظیفه آن، مدیریت امنیت پایتخت و دیگر شهرهای استان تهران است، هم باعث کاهش آمار شهدای احتمالی خواهد شد و هم می‌تواند وضعیت به‌وجود آمده را با سرعت بیشتری سامان ‌بخشد. مدارا تا زمانی منطقی است که به فروکش کردن تنش بینجامد نه اینکه خود در حکم عامل ایجاد تنش عمل کند.

   فصل اصلاح و تغییر
در وضعیت پرتنش به‌وجود آمده مهار آشوب‌ و بازگرداندن احساس امنیت به فضای جامعه گام اول محسوب شده و اقدامی لازم‌الاجرا در کوتاه‌مدت است. اما باید توجه داشت که این اقدام پاسخ نهایی به مسائل به‌وجود آمده نیست؛ چراکه جامعه فارغ از امنیت مطالبات دیگری در حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی نیز داشته و ضمن مرزبندی با اغتشاشات خیابانی نسبت به برخی مسائل معترض است. چنانچه قرار باشد مواجهه امنیتی از سطح برخورد با اغتشاشات فراتر رفته و به مطالبات اجتماعی و اقتصادی تعمیم یابد منجر به انسداد مسیرهای اصلاح و سرکوب مطالبات خواهد شد. درنتیجه این مواجهه با مطالبات جامعه، انباشت خشمی را شاهد خواهیم بود که با یک بهانه دیگر همچون فوت مهسا امینی مشتعل می‌شود. تکرار چنین رویه‌ای به مرور از قدرت مواجهه امنیتی نیز کاسته و مرتبا برخورد پرهزینه مدارا را اجتناب‌ناپذیرتر و طولانی‌مدت‌تر خواهد کرد. اصلاح متون قانونی و سازوکارهایی اجرایی و همچنین ایجاد بستر هم‌اندیشی برای شنیدن نظرات طیف‌های مختلف مهم‌ترین دستورکارهایی است که باید در برنامه قوای سه‌گانه گنجانده شود. اگرچه روسای قوا نیز با دادن وعده‌هایی برای اصلاح رویه‌های موجود توجه خود را به این الزام نشان داده‌اند، اما آنچه برای ایجاد امید و کاهش تنش در جامعه مهم است رسیدن این وعده‌ها به مرحله اجراست. وعده‌هایی که شاید در کوتاه‌مدت خشم انباشت شده را محبوس کند، اما اجرایی نشدن آن روزنه‌های امید را مسدود می‌کند و انسداد اگر به انفجار بینجامد نتیجه آن پراکنده شدن خشم با شدت بیشتر و دامنه وسیع‌تری در جامعه خواهد بود.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۲