سیدمهدی موسوی تبار، دبیرگروه ضمائم:یکی از کارکردهای رسانه و بهطور خاص شبکههای تلویزیونی فراهم کردن بستری مناسب برای شنیدن صحبتهای گروههای مختلف فکری است. شبکه چهار با هدف ساختن و پخش برنامهها و حتی سریالهای مناسب با جامعه نخبه و فرهیخته تاسیس شد و در سالهای اخیر برنامههای موفق و پربیننده هم از آن پخش شده است. بعد از موفقیت برنامه «سوره» در یکی، دوسال اخیر دو، سههفتهای است که «شیوه» توانسته با وجود ساعت پخش نامناسب مخاطبان زیادی را پای خودش بنشاند. سراغ مهند حامدی، مدیر گروه فرهنگ و اندیشه شبکه چهار رفتیم تا درخصوص واکنشها و همچنین دلایل ساخت و پخش شیوه و تداومش صحبت کنیم.
دستکم دو گروه یا دو نوع مواجهه با برنامه شیوه در دو، سه هفته اخیر داشتیم. گروهی که میگفتند چرا اینقدر دیر این برنامه ساخته شده و حتما قرار است بهعنوان سوپاپ اطمینان نظام عمل کند و گروه دومی که با یک نگاه امنیتی معتقد بودند در این شرایط بحرانی چنین برنامههایی حکم بنزین روی آتش را دارد. نگاه شما موقع طراحی و ساخت شیوه چطور بود و حواستان به این گروهها و واکنشها هم بود؟ برنامه «شیوه» براساس یک نیاز یا خلأ موقت ساخته شد یا جزء نگاه کلان شبکه چهار و سازمان صداوسیماست؟
شخصا معتقدم چنین گفتوگوهایی باید زودتر انجام میشد، اما حالا چه باید بکنیم؟ بازهم برگزار نکنیم و صرفا خارج از گود بنشینیم و تکرار کنیم دیر است و دیر است؟ ترجیح بنده این است که وارد میدان شوم و کاری را که فکر میکنم درست است، انجام بدهم، حتی اگر دیر باشد، امروز بهتر از فرداست.
درعینحال بهعنوان یک تجربه شخصی عرض میکنم که چندسال قبل سردبیر یکی از برنامههای شبکه چهار بودم، در موضوع خاصی از چند استادی که ادعا میکردند به ما تریبون داده نمیشود دعوت کردم، اما حاضر نشدند در شبکه حضور پیدا کنند، لذا چنین ادعاهایی را دقیق نمیدانم.
اما اینکه بگوییم در چنین شرایطی انجام چنین گفتوگوهایی حکم بنزین روی آتش را دارد هم نمیپسندم. یکی از اساتید ارجمندم در انتقاد از برنامه گفته بود که چنین گفتوگوهایی برای جنبشهای کوری که در کف خیابان است، تئوریسازی میکند. خدمتشان عرض کردم که حتی اگر چنین که میفرمایید باشد، در تحلیل جنبشهای اجتماعی گفته میشود که هر جنبش اجتماعی دارای نظریه، از جنبش کور بهتر است. ضمن اینکه اگر کسی گفتوگوها را کامل ببیند و تحلیل کند، بعید میدانم به چنین نتیجهای برسد.
من بهعنوان یک مسلمان، دین خود را کاملترین دین و در ساحت عقیده خود را برحق میدانم، اگر این برحق دانستنم از روی صدق باشد، حتما از گفتوگوی منطق و علمی استقبال میکنم و ترسی ندارم؛ چراکه چنین گفتوگویی بستر و وسیلهای است برای نشر بهتر و بیشتر عقایدی که دارم.
نکته بعدی درباره نحوه انتخاب میهمانهای برنامه است. اینکه میهمانها موردی انتخاب میشوند یا براساس فرایند کلی که یک برنامه برای خودش طراحی کرده است، این چینش و انتخاب مهمان صورت میگیرد؟ حضور بعضی میهمانها تعجبآور بود و قبلا خیلیکم در رسانه ملی حضور داشتند. بعضی مخاطبان منتظر برخی اساتید بودند که میتوانستند حرف بزنند و در این شرایط کمک کنند اما به دلایل مختلف نیامدند. در دعوت از میهمانها چه ملاحظات یا معیارهایی داشتید؟
برای این برنامه اتاق فکری با حضور اساتید و پژوهشگران با سلایق مختلف تشکیل شد. این اتاق فکر 16 عضو دارد. در آنجا گفتوگوها و تبادلنظرهایی صورت میگیرد، مسائل و موضوعات احصا میشود و متناسب با موضوعات اساتید انتخاب میشوند. سعی کردیم در موضوعات احصاشده، بهترین اساتید را دعوت کنیم. متاسفانه برخی اساتید همکاری نکردند و حاضر نشدند در برنامه حاضر شوند. برخی کلا نپذیرفتند، اما برخی بهخاطر شرایط احساسی حاکم، قبول نکردند. اتفاقا از اساتید روشنفکر هم بودند، اما متاسفانه جریانهای مدعی گفتوگو و مدعی تریبون نداشتن، آنچنان اساتید را تحتفشار قرار میدادند که اساتید حوصلهای برای آمدن و شرکت در گفتوگو نداشته باشند. یکی از اساتید را که دعوت کردم، با ناراحتی گفت من میدانم مخصوصا در چنین شرایطی چقدر گفتوگو لازم است، اما متاسفانه برخی دانشجوها چنان تند بیاحترامی میکنند که امکان گفتوگو را از ما میگیرند.
تا الان صحبت جدی داشتن در موضوعات از مهمترین ملاکهای ما برای دعوت از اساتید بود. حتما ممکن است ما در انتخاب میهمانها اشتباه کنیم، اما دأب ما این نگاه بوده است. این دأب هم فقط مربوط به شخص بنده نیست، بلکه دغدغه همه اعضای اتاق فکر برنامه است.
اساسا ما معتقدیم گفتوگوهای صریح چند فایده دارد، منجمله اینکه اولا عیار واقعی آدمها مشخص میشود. کسانی که همیشه یکطرفه گفتوگو میکنند، نظریاتشان محک میخورد. طبیعی است چنین افرادی با گفتوگو مخالف باشند، چون جایگاهشان پوشالی است. البته خدایناکرده قصدم منتقدین این برنامه نیست، بهطورکلی عرض میکنم کسی که لیاقت علمی تصاحب جایگاهی را نداشته باشد، با گفتوگو مخالف خواهد بود. این جایگاه هم لزوما جایگاه در ساختار حکومت نیست، ممکن است فردی مراد جماعتی باشد و از تزلزل جایگاهش بترسد. امروز شاهد حضور تعداد قابلتوجهی سلبریتی اندیشهای در فضای مجازی و فضای حقیقی هستیم که خوبترینشان دانشش محدود به توانایی رتوریکش است. طبیعی است چنین فردی گفتوگوی دوطرفه را نپسندد. از طرف دیگر ممکن است شخصی دانش لازم را داشته باشد، اما قدرش ناشناخته باشد و این گفتوگوها بهانهای باشد برای معرفیاش به جامعه نخبگان.
ثانیا اگر تضارب آرای واقعی، صریح، دور از تعارف و دلسوزانه باشد، اتفاقا به حل مشکلات کشور کمک میکند.
مناظرات در دورههای مختلف کارکردهایی دارند. کارکرد مناظره بهطورکلی چیست؟ قرار است صرفا مجالی باشد برای مچگیری و حتی شکست دادن رقیب یا بستری است برای گفتن مواضع حاکمیت و حتی مخالفان خیرخواه خواهان اصلاح اجتماع؟ شیوه چه نگاهی به کارکرد مناظره بهطورکلی دارد؟
مراد ما از برگزاری برنامه شیوه، برگزاری مسابقه گلادیاتور نیست. متاسفانه تصور برخی از مناظره، برگزاری مسابقه گلادیاتور است. مچ گرفتن یا مترصد فرصتی برای زمین زدن طرف مقابل، شاید برای کشتی مناسب باشد، اما برای مناظره علمی مناسب نیست. نقل میکنند شهید بهشتی با فردی مناظره میکرد و آن فرد به آیهای از قرآن استناد کرد، ولی آیه را اشتباه خواند، شهید بهشتی صورت صحیح آن آیه را روی کاغذ نوشت و آرام از زیر میز به دست طرف مقابل رساند. مراد ما از برگزاری مناظره چنین رویکردی است که فرد اصل سخنش را بیان کند و بعد نقد و بررسی شود. نه اینکه اشتباه خواندن آیه را بهانهای برای سرکوب طرف مقابلمان بکنیم.
جا انداختن چنین رویکرد و نگاهی احتیاج به کار زیاد و تکرار فراوان دارد. باید آنقدر مناظره برگزار شود که حساسیتهایش از بین برود. اگر مناظره در تلویزیون زیاد برگزار بشود، بعد از مدتی خود مردم نسبت به افراد جنجالی بیرغبت میشوند و به کسی تمایل پیدا میکنند که حرف علمی و دلسوزانه برای حل مشکلشان بزند.
بر این نکته هم باید تاکید که کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاه آنطور که باید برگزار نشد. از زمانی که دانشجوی لیسانس بودم، همه بر لزوم برگزاری کرسیهای آزاداندیشی تاکید میکردند، الان پس از 10 سال هنوز هم همه بر لزوم برگزاری کرسیهای آزاداندیشی تاکید میکنند، اما معلوم نیست مخاطب این بایدها چه کسی است.
اگر کرسی آزاداندیشی در دانشگاهها بهصورت گسترده برگزار شود، برگزاری چنین مناظرههایی تعجبآور نخواهد بود. در روزهای اول تولید برنامه شیوه وقتی به ما گفتند این برنامه با استقبال زیادی روبهرو شده، بهعنوان مدیر گروه نهتنها خوشحال نشدم، بلکه به دوستان عرض کردم این نشانه این است که دانشگاه وظیفهاش را در زمینه برگزاری کرسیهای آزاداندیشی بهخوبی انجام نداده است.
فرم و نحوه اجرا یکی از بخشهای مهم برنامههای گفتوگومحور است. در برنامههای اینچنینی مجری قرار است کارشناس باشد یا صرفا یک شنونده خوب که بحث را هدایت هم میکند؟
فعالان جنبشهای دانشجویی دانشگاههای تهران، عمدتا عطاءالله بیگدلی را میشناسند. ایشان فارغالتحصیل حقوق از دانشگاه امام صادق(ع) و عضو هیاتعلمی دانشگاه امام حسین(ع) است. حسن خلق و دانش زیادش برای کسانی که او را میشناسند پوشیده نیست. یکی از دلایل انتخابش بهعنوان مجری هم عمق و گستردگی دانشش است و قطعا وجه کارشناسیاش برای ما از ویژگیهایش بهعنوان یک مجری حرفهای برنامههای روزمره سیما مهمتر است. اما از ویژگیهای خوب بیگدلی این است که در موضوعات دخالت نمیکند، بلکه با سوالات دقیق و به موقعش بحثها را بهخوبی هدایت میکند.
مساله مهم درباره برنامههایی مانند شیوه، رفتار سازمان و سازندگانش پس از برند شدنش است، برای دوره پسابرند شیوه چه فکرها و تصمیماتی دارید؟
اولا از حمایتهای زیاد حسین شاهمرادی، مدیر شبکه چهار و پیمان جبلی ریاست محترم سازمان صداوسیما از برنامه بسیار تشکر میکنم. حمایتهای آنها به ما انرژی زیادی داد. اساسا بنا نبود فصل اول اینقدر طولانی شود، درخواست و تشویق مدیران بود که باعث شد بیش از زمان پیشبینیشده ادامه دهیم.
برنامه شیوه قبل از این هم شنبهها روی آنتن میرفت، با تمام شدن این فصل، بهصورت قبل شنبهها روی آنتن خواهد رفت.