سیدمهدی موسوی تبار، دبیرگروه ضمائم:میگویند گاهی روییدن یک گل یا وجود یک چشمه هم در دل کویر میتواند امیدوارکننده باشد. حکایت این روزهای صداوسیماست که برنامهای مانند «شیوه» را پخش میکند و بینندههای چشمگیری بهطور مستقیم یا از طریق فضای مجازی آن را نگاه میکنند. برنامهای که نه دکور سنگینی دارد و نه تبلیغات آنچنانی برایش کردهاند و با همان شیوه سنتی دهان به دهان، خودش را در دل اقشار مختلف جا کرد. اقشار مختلفی که حرفهایی را میشنیدند و آدمهایی را میدیدند که قبلا نه شنیده بودند و نه دیده بودند. مدتها عادت کرده بودیم به همان میهمانهای ثابت و سنتی شبکههای دیگر که میآیند و حرفهای تکراری میزنند و میروند و تعداد مخاطبانشان ممکن است از تعداد عوامل آن برنامه هم کمتر باشد. میهمانهایی که حتی مخاطب هدف هم نداشتند و صرفا متکلم وحده بودند. شیوه و برنامههایی مانند شیوه، براساس مناظره و تضارب آرا شکل گرفتهاند و هویتشان در بحث و حتی جدلهای حوزه اندیشه و فرهنگ است. اما در همان کویری که گفتیم چرا برنامهای مانند شیوه، با همه ضعفها و نواقص آشکار و پنهانش، اصطلاحا میگیرد و دیده میشود؟ یکی از مهمترین دلایلش همان تنوع در انتخاب میهمانهایی است که بالاتر گفتیم. چهرههای دیدهنشده یا کمتر دیدهشده که حرفهای تازه داشتند و در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی صحبت میکردند. دعوت از این چهرهها این پیام را به مخاطبان و نخبگان میرساند که قرار است رسانه ملی، صدای همه مردم و طبقات اجتماعی باشد.
نکته مثبت و موثر دیگر در توفیق شیوه، اجرای آن است. مجری در شیوه فقط «وقت نگهدار» یا بازگوکننده حرفهای داخل گوشی نیست. اوست که بحث را در مقاطعی حتی هدایت میکند و براساس موضوع برنامه و نه سلیقه فردی آن را جلو میبرد. مجری در شیوه، کارشناس هم هست و این یعنی شنیدن بهموقع و اصولی، و حرف زدن بهجا و البته حفظ عدالت با وجود نظراتی که ممکن است خودش داشته باشد و مخالف صحبتهای میهمانهای برنامه هم باشد. شیوه یکبار دیگر نشان داد اگر به سازندگان و مجریان در حد معقولی اعتماد شود و «بکن نکن»های کمتری صورت بگیرد خروجی بهتری را روی آنتن خواهیم دید.
جسارت در انتخاب موضوع و همچنین پرداخت این موضوعات، نقطه قوت دیگر شیوه است. موضوعاتی که به دلایل مختلف و گاه بیدلیل، به آنها در رسانه ملی اشاره و توجه نمیشد و حالا مجالی برای بیان آنها پیدا شده بود. مجالی که گذشت زمان نشان خواهد داد چقدرش از سر اجبار است و چقدرش حاصل یک انتخاب. جای خالی پرداختن به این موضوعات، سالها در تلویزیون حس میشد و اصرارهای دلسوزان حوزه رسانه و فرهنگ برای پرداختن به آنها، نتیجه مثبتی نداشت. این مسیر با شیوه یا هر برنامه دیگری باید ادامه پیدا کند. اگر این روزها شعار «گفتوگو» را زیاد میشنویم و قرار است به آن عمل هم بشود یکی از ملزوماتش ساختن برنامههای اینچنینی در شبکههای مختلف و با میهمانها و مجریان متنوع و البته کاربلد است.
نکته قابل توجه دیگر در شیوه، سطح بالای بحثها در این برنامه است. نمونههایی از برنامههای ضعیف با سطح پایینی از مناظره در سالهای اخیر کم ندیدهایم. برنامههایی که میهمانهای نسبتا مشهور هم دارند اما آنقدر مجری برنامه، قربان صدقه میهمان میرود و حرفهای او را بدون کموکاست تایید میکند که مخاطب ترجیح میدهد یا تلویزیون را خاموش کند یا آن را تغییر بدهد به شبکه دیگر.
اگر برای صداو سیما، نه مخاطب، که خود نظام اهمیت دارد باید به صداهای مختلف امکان گفتن و شنیدن بدهد. شیوه برنامه کامل و جامعی در ساختار برنامهسازیهای روز دنیا و حتی ایران نیست اما آنقدر این زمین خالی است که دیده میشود. اتفاق مثبت در اینجا تشنگی مخاطبان برای دیدن چنین برنامههایی است. آنها در این وضعیت هم حواسشان به برنامههای موفق و جذاب و مفید هست و آن را دنبال میکنند. به شیوههای بیشتری نیاز داریم و فرمهای تازهتر و خلاقانهتر و موضوعات مهمتر و البته با تداوم بیشتر.