جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل منطقه از تاثیر تحولات منطقه در تقویت قدرت ایران می‌گوید
پنجشنبه هفته گذشته، عبداللطیف رشید موفق شد کرسی ریاست‌جمهوری عراق را به دست بگیرد.
  • ۱۴۰۱-۰۷-۲۳ - ۰۰:۴۹
  • 00
جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل منطقه از تاثیر تحولات منطقه در تقویت قدرت ایران می‌گوید
هر کشوری به جای ایران بود از اهرم مهاجران استفاده می‌کرد
هر کشوری به جای ایران بود از اهرم مهاجران استفاده می‌کرد

نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاسی: پنجشنبه هفته گذشته، عبداللطیف رشید موفق شد کرسی ریاست‌جمهوری عراق را به دست بگیرد. رشید بلافاصله پس از انتخاب، محمدشیاع السودانی که به چهارچوب هماهنگی شیعیان نزدیک است را به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی کرد. گذشته از این تحولاتی که در عراق رخ داده، لبنان نیز اخیرا موفق شده حقوق خود از رژیم‌صهیونیستی را در موضوع میادین انرژی دریای مدیترانه احیا کند. این دو مساله، علاوه‌بر منافعی که برای لبنان و عراق دارد، بر قدرت محور مقاومت در منطقه نیز می‌افزاید.کشورهای منطقه همچون عربستان یا اروپا هم که درصدد تضعیف مواضع مقاومت در منطقه و جهان بودند، در موضع ضعف قرار گرفته و محور مقاومت قادر است آنها را به عقب‌نشینی از تحرکات‌شان وادار کند. این تحولات ابعاد دیگری نیز دارد که در گفت‌وگو با جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل منطقه به آن پرداخته‌ایم.

برگزیده شدن عبداللطیف جمال‌رشید به‌عنوان رئیس‌جمهور عراق که نزدیک به چهارچوب هماهنگی شیعیان است و همچنین اقدام او در سپردن ماموریت تشکیل دولت به السودانی نامزد اصلی چهارچوب هماهنگی شیعیان برای نخست‌وزیری، چه تاثیراتی در قدرت محور مقاومت خواهد داشت؟
انتخاب رشید به‌عنوان رئیس‌جمهور و معرفی السودانی درواقع سه اثر مختلف دارد. اثر اولش این است که بخش بزرگی از نقشه‌ها و توطئه‌های غرب و آمریکا برای روی کار آوردن دولتی متناسب با رویکرد غرب، شکست خورد و غرب موفق نشد طرح خود را به ثمر برساند.  این مهم‌ترین اثری است که این انتخابات داشته است. از مدت‌ها قبل آمریکایی‌ها درصدد بودند تا نگذارند رئیس‌جمهوری متناسب با منافع ملی عراق و شرایط کنونی عراق روی کار بیاید و آنها خواستار این بودند که دولتی همسو با خودشان که مجری برنامه‌های آمریکا و غرب باشد را سر کار بیاورند. همه‌ تلاش‌هایی که طی چندسال اخیر در قالب‌های مختلف دیده‌ایم، از اغتشاشات خیابانی و تحرکات گروه‌های مختلف حزبی گرفته تا ترور شخصیت‌هایی چون حاج قاسم و تبلیغات پردامنه علیه این کشور برای این بود که نگذارند چنین دولتی در عراق بر سر کار بیاید. اما الان با انتخاب رشید و معرفی سودانی این طرح شکست خورده است. شکست این طرح خودبه‌خود به معنی این است که محور مقاومت از یک آسیب جدی در امان مانده، آسیبی که می‌توانست تاثیرات بدی روی منطقه داشته باشد. چون عراق کشوری نفتی و کلیدی با قابلیت‌های مختلف استراتژیکی و راهبردی است. در شرایط کنونی، این کشور نه‌تنها از محور مقاومت خارج نشده، بلکه با انتخاباتی که داشته محور مقاومت را تقویت هم کرده است.  اثر دوم، خود انتخاب رشید است و تاثیرات مثبتی که خواهد گذاشت. یعنی با توجه به شرایطی که در اقلیم کردستان وجود دارد، انتخاب او از حزب اتحادیه میهنی از تحرکات صهیونیست‌ها در منطقه جلوگیری می‌کند؛ و تاثیرات بسیار زیادی بر آینده‌ عراق دارد. حتی اگر رئیس‌جمهور عراق در عرصه اجرایی نقش‌آفرینی نداشته باشد، ولی همین‌که یک نخست‌وزیر مناسب معرفی کرده که می‌تواند موضع‌گیری‌های متناسب با جایگاه رئیس‌جمهور داشته باشد، بسیار اتفاق مثبتی است. همین‌طور انتخاب نخست‌وزیر شایسته می‌تواند تصمیمات خوبی که در گذشته مجلس و حاکمیت عراق گرفته، ادامه دهد. به‌عنوان مثال حاکمیت و مجلس عراق طی چندسال گذشته دو تصمیم گرفتند که بسیار برای غربی‌ها سنگین بوده است، یکی تصمیم به اخراج نیروهای آمریکایی و دیگری ممنوعیت عادی‌سازی روابط با رژیم‌صهیونیستی است. این دو تصمیم را مجلس گرفته و طبیعتا باید یک دولت قوی و غیروابسته این را اجرایی بکند. و نگذارد این دو تصمیم بزرگ _ گرچه در پارلمان گرفته شده _ روی زمین بماند.  نهایتا هم می‌رسیم به سودانی و دولتی که می‌خواهد تشکیل دهد، این هم بسیار مهم است. اگر دولت عراق بتواند عقب‌ماندگی‌هایی که در چندسال اخیر برای عراق اتفاق افتاده را جبران و شروع به بازسازی و نوسازی کند، این برای محور مقاومت دارای اثرات بسیاری است. هرچقدر چرخه‌های محور مقاومت قوی‌تر باشد، مشکلات آنها کمتر باشد و از عقبه‌ قوی مردمی برخوردار باشند، محور مقاومت تقویت می‌شود.  اما نکته سوم این است که آمریکا و غرب درصدد این هستند که نگذارند دولت یا رئیس‌جمهور جدید عراق کار کنند. به‌همین خاطر، در آینده شاهد خواهیم بود که تحرکاتی در پارلمان و صحنه سیاسی عراق اتفاق خواهد افتاد. مسلما آمریکا که در منطقه هزینه کرده، به راحتی رضایت نمی‌دهند که این دولت بدون مساله به کارش بپردازد. بنابراین دولت عراق و محور مقاومت باید نسبت به این مانع‌تراشی‌ها هوشیار باشند و منتظر تحرکات انفعالی آنها باشند.

علاوه‌بر تحولات عراق، در لبنان هم تحولاتی رخ داده، ازجمله موفقیت لبنان در کسب حق‌ و حقوق خود از رژیم‌صهیونیستی در موضوع میادین انرژی دریای مدیترانه. احقاق حقوق لبنان از طریق تهدید نظامی گروه‌های مقاومت لبنان علیه صهیونیست‌ها چه تاثیری دارد؟
ببینید پیش از این مساله، حزب‌الله لبنان در قالب‌های دیگر ظاهر شده بود و در قالب‌های مختلف دربرابر تهاجمات و جنبش‌های نظامی ارضی رژیم‌صهیونیستی ایستادگی داشت. اینبار حزب‌الله در عرصه دفاع از منافع لبنان در دریا وارد شد و نقش‌آفرینی جدیدی کرد. به‌عبارت بهتر، دفاع از اقتصاد لبنان و کوشش برای صیانت از زیرساخت‌های اقتصادی لبنان نقش‌آفرینی بسیار مهمی است که اثبات می‌‌کند حزب‌الله چه جایگاه قوی‌ای دارد. می‌دانید که سال‌هاست غرب و آمریکا سعی می‌کنند حزب‌الله را خلع سلاح بکنند اما الآن به افکار عمومی ثابت شد که این سلاح حزب‌الله و محور مقاومت چقدر برای منافع لبنان مفید است. اگر این مقاومت نبود، الان منابع گازی لبنان در اختیار رژیم‌صهیونیستی بود و آنها نمی‌توانستند از خود دفاع کنند. لذا به‌نظرم الان جایگاه محور مقاومت برای مردم لبنان تثبیت شده و این برای منطقه اثرات خیلی مثبتی به‌همراه دارد. ازجمله اینکه آنهایی که می‌خواستند حزب‌الله را به‌عنوان تروریست یا یک گروه غیرقانونی معرفی کنند، الان تیرشان به سنگ خورده و در اینجا هیچ حرفی برای گفتن ندارند.

تاکنون پنج دور از مذاکرات ایران و عربستان در بغداد برگزار شده. اکنون باتوجه به اغتشاشاتی که در ایران رخ داده و عربستان نیز از طریق تزریق پول و ساماندهی گروه‌های ضدایرانی در این اقدامات مشارکت داشته، رفتار تهران دربرابر ریاض با چه تغییراتی مواجه خواهد شد؟
لازمه فعالیت یک کشور در عرصه دیپلماسی، داشتن عقبه‌ توانمندی‌های سیاسی‌، اقتصادی، منطقه‌ای، قابلیت‌ها و عقبه استراتژیک است. برهمین اساس، موفقیت هر دیپلماسی منوط و وابسته‌ به قدرت دفاعی و یک جایگاه منطقه‌ای ثابت و مثبت است. باتوجه به این مولفه‌هاست که مقاومت در منطقه ما در جایگاه بالایی قرار گرفته و موازنه سیاسی و اقتصادی در نتیجه آن، به‌نفع ما و محور مقاومت شکل ‌می‌گیرد. ترکیب معادلات سیاسی و هندسه جغرافیایی، به‌نفع محور مقاومت است. مسلما در چنین موقعیتی ا‌ست که با دیپلماسی قوی در عرصه ظاهر شده و کشورهایی که مقابل این دیپلماسی رویکرد دیگری اتخاذ کنند از منظر دیپلماسی ضعیف‌تر هستند. در نتیجه، حائز موقعیتی هستیم که کشورها ناگزیر هستند تا از مواضع خصمانه خود علیه جمهوری اسلامی ایران دست بردارند. این کاهش تنش هم تا جایی ادامه پیدا می‌کند که کشورهای خارجی به‌طور قطعی به‌حضورشان در منطقه پایان دهند.

ایران می‌تواند درجریان مذاکرات تهران-ریاض، برای طرف سعودی شروطی از جمله کنترل تحرکات خصمانه شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان وابسته به خاندان سلطنتی عربستان تعیین کند؟
بله، منتها به‌نظرم ایران در جایگاهی قرار دارد که آنها ناگزیر می‌شوند به خواسته‌های کشورمان تن دهند. زمانی‌که می‌بینند اتخاذ رویکرد خصمانه علیه ملت ایران در درازمدت به‌زیان آنان است، در سیاست‌های خود تجدیدنظر می‌کنند. درحال‌‌حاضر احساس مردم ما نسبت به عربستان سعودی آن است که حاکمیت این کشور، اشرار و آدمکشان را تحت‌حمایت قرار می‌دهد. همچنین مدافع نسخه جدیدی از داعش است که در شهرهای ایران دست به خرابکاری می‌زنند. این موارد است که چهره عربستان را بیش از پیش در نظر مردم ایران تخریب می‌کند. عربستان در دنیا نیز به‌عنوان مدافع اصلی تروریسم شناخته شده است. برای مثال می‌توان به نمادی اشاره کرد که کشورها برای عربستان قائل هستند و آن «اره‌برقی» است! همان ابزاری که خاشقچی به‌وسیله آن کشته شد. 
این مساله‌ای است که همه دنیا، اعم از چهره‌های شناخته شده و هنرمندان به آن توجه دارند. این ما نیستیم که در این موقعیت آسیب می‌بینیم. اتفاقا آنها هرچه در این عرصه کار کنند، چهره خودشان را بیش از قبل افشا کرده‌اند. نکته دیگر آنکه در این شبکه‌های فارسی‌زبان وابسته به عربستان سعودی، هیچ متفکری حضور ندارد. هیچ‌کدام از نمایندگان طبقات مختلف جامعه ایران بین آنان نیستند. مردم با دیدن چنین رویکردهایی ا‌ست که متوجه می‌شوند این‌ها خادم‌الحرمین نیستند بلکه همان گاو شیردهی هستند که حاضرند برای تامین منافع خودشان از هرکسی طرفداری کنند.

درکنار عربستان، مقامات اروپا هم مواضع تندی علیه ایران در این مدت داشتند، از تشدید تحریم‌های حقوق بشری گرفته تا تحرکات رسانه‌ای. ایران در قبال این نوع رفتار اروپا چه سیاستی را می‌تواند اتخاذ کند؟ اینکه ایران مانع حرکت مهاجران به سمت اروپا نشود،  کار را برای اروپایی‌ها سخت‌تر نمی‌کند؟
مسلما هر کشور دیگری جای ایران بود درمواجهه با سیاسی‌کاری غربی‌ها چنین سیاستی را اتخاذ می‌کرد. از اهرم رها کردن مهاجران به سمت اروپا و چشم‌پوشی از قاچاق مواد مخدر به سمت غرب استفاده می‌کرد. ما اتفاقا در اینجا اصولی عمل می‌کنیم. در قضیه سلاح هسته‌ای هم همین رویکرد را داشتیم. ما به راحتی می‌توانیم سلاح‌ هسته‌ای بسازیم اما این کار را نکردیم چون هم فتوای رهبر انقلاب دراین‌خصوص اجازه ساخت سلاح هسته‌ای به‌ما نمی‌دهد و هم رویکردمان، حرکت برمبنای چهارچوب‌های انسانی است. ما اهرم عدم جلوگیری از قاچاق مواد مخدر به اروپا را در دست داریم و به‌راحتی می‌توان این کارها را انجام داد اما انسانی حرکت می‌‌کنیم. ما طی چند دهه گذشته مقاومت و ایستادگی کرد‌ه‌ایم، مردم افغانستان نیز چنین روحیه‌ای دارند، بنا به نظرسنجی‌هایی که در نقاط مختلف افغانستان صورت گرفته، پرطرفدارترین کشور خارجی در بین مردم افغانستان، ایران است. ممکن است قشرهایی به دلایل احساسی علیه ما واداشته شده و شعار دهند اما وضعیت ما نسبت به عربستانی که این همه در آنجا هزینه کرده و پاکستانی که دیگر همسایه این کشور است وضعیت خیلی بهتری دارد. آمریکا هم که کاملا منفور است. نکته قابل توجه آنکه در عراق هم همین مساله برقرار است. یعنی ما در بین کشورهای منطقه‌ به هرکدام نگاه کنیم این ظرفیت‌ها را می‌بینیم. گرچه ممکن است مخالفانی داشته باشیم اما در نظرسنجی‌هایی که شده، چه در عراق، چه در کشورهای دیگر این ظرفیت وجود دارد. 
درباره غرب، به‌خصوص اروپایی‌ها باید گفت آنها درحال‌حاضر خودبه‌خود دارند تنبیه می‌شوند. در شرایطی قرار گرفته‌اند که نیازی جدی به انرژی دارند. به انرژی منطقه ما نیاز دارند. بنابراین ناگزیرند دربرابر ایران کوتاه بیایند. همچنین امکان آن وجود دارد که در ادامه این روند، تحریم‌های وضع‌شده علیه کشورمان هم اثر سابق خود را از دست داده و کم شود. 
می‌‌توان درباره تحریم‌های اخیر که غربی‌ها علیه برخی اشخاص ایرانی وضع کردند گفت این تحریم‌ها واقعا خنده‌دار است، نشان‌دهنده بیچارگی آنان است. این اقدام نشان داد آنان دیگر نمی‌دانند در مواجهه با ایران باید چه‌کار کنند. این اشتباهات آنان باید از سوی افکار عمومی دنیا دیده شود تا چهره واقعی‌شان شناخته شود. نتیجه آنکه به نظرم مقاومتی که کردیم درمجموع به نفع ما تمام شده است. این اندیشه اتکا به توانمندی‌های داخلی و بی‌نیازی نسبت به اروپا نتاجی برای ما به‌همراه داشته است. حدود ۲۵۰ سال است عادت کرده‌ایم نگاه‌مان به غرب باشد. ترک کردن عادت ممکن است ضررهایی داشته باشد اما همه می‌‌دانند می‌تواند چه نتایج خوبی هم به‌دنبال داشته باشد. 
نکته قابل توجه دیگر در این‌ خصوص آنکه ما اهرم‌هایی دراختیار داریم که می‌توانیم در مواجهه با غربی‌ها از آن استفاده کنیم. یکی از آن اهرم‌ها همین است که ما داریم آنها را از منطقه بیرون می‌کنیم. چه چیزی بالاتر از این؟ به‌طور مثال همان‌طور که شاهد هستیم، موقعیت آمریکایی‌ها در عراق، نه‌تنها به‌ هیچ‌وجه تثبیت نشد، بلکه آنان به‌مرور در کل منطقه با متزلزل شدن مواضع خود مواجه شدند و این درحال حاضر اصلی‌ترین نگرانی‌شان در منطقه محسوب می‌شود. این خود جدی‌ترین ضربه است. غربی‌ها همچنین در کشوری مثل یمن هم به‌‌دنبال دزدیدن ذخایر طبیعی مردم این کشور هستند ولی می‌دانند در آن مورد هم هیچ آینده تضمین‌شده‌ای ندارند. نتیجه آنکه دست‌شان دارد از منطقه کوتاه می‌شود و این، بزرگ‌ترین تنبیه است.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰