• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۰۷-۲۱ - ۰۰:۱۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
درباره وضعیت ترجمه در بازار نشر

ترجمه با چراغ خاموش

دهه 60 را می‌شود دوران طلایی ادبیات تالیفی کودک در کشور دانست. وضعیتی که کم‌وبیش سینما و نقاشی و سایر هنرها و رسانه‌های ما هم تجربه کرده‌اند.

ترجمه با چراغ خاموش

منصوره مصطفی زاده، خبرنگار:دهه 60 را می‌شود دوران طلایی ادبیات تالیفی کودک در کشور دانست. وضعیتی که کم‌وبیش سینما و نقاشی و سایر هنرها و رسانه‌های ما هم تجربه کرده‌اند. دوره‌ای که در آن نویسندگان جوان خوش‌فکر درخشیدند و دیده شدند و رشد کردند. با ورود به دهه 70 و گشوده شدن درهای فضای هنر و ادبیات کشور به سوی جهان، امکان تبادل فرهنگی یا، به قول رئیس‌جمهور وقت، «گفت‌وگوی تمدن‌ها» فراهم شد.  در ابتدا این گفت‌وگو شکل نسبتا متوازنی داشت. محصولات رسانه‌ای از شرق و غرب، از آمریکای جنوبی گرفته تا اروپای شرقی راه خودشان را به بازارهای فرهنگی ایران باز کردند و ادبیات و هنر ایرانی هم جای پای خوبی برای خودش در فضای فرهنگی و ادبی جهان پیدا کرد. به نظر می‌آمد همه چیز دارد خوب پیش می‌رود. دریچه‌های رودخانه باز شده بود، آب از سویی وارد حوضچه فرهنگی ما می‌شد و از سوی دیگر هم تقریبا با همان حجم آب خارج می‌شد. تا اینکه با رسیدن به دهه 80، توازن این حوضچه به هم خورد. بر اثر سال‌ها بی‌توجهی به ارتقای نویسندگان، آثار تالیفی دچار رکود شدند و از آن طرف، با ورود ناشران کمک آموزشی به حوزه نشر کتاب کودک، ارزش‌های بازار کتاب تغییر کرد. تا پیش از این، نشر به‌عنوان یک حرفه فرهنگی شناخته می‌شد. ناشران کسانی بودند که دغدغه فرهنگ و ادبیات را برای کودکان داشتند. انتخاب کتاب برای چاپ و نشر توسط کارشناسان علوم انسانی صورت می‌گرفت.
شاعران و نویسندگان مهم‌ترین مشاوران صاحبان نشر بودند و کتاب ابزاری تربیتی در دست تولیدکنندگان و والدین و مربیان به حساب می‌آمد. ناشران کتاب‌های کمک‌آموزشی و کنکوری با ورود به بازار کتاب کودک، معادله را عوض کردند. آنها با همان رویکردهایی وارد کتاب کودک شدند که بازار کتاب کنکور به آنها آموخته بود: «هرچه بیشتر بفروش و بازار را مال خودت کن!» این رویکرد، دیگر انتخابش کتابی نبود که اثر تربیتی مثبت یا شکل فاخر ادبی یا هنری را داشته باشد. انتخاب چنین رویکردی کتابی بود که بتواند بیشتر بفروشد. ناشران کتاب‌های کمک آموزشی و کنکوری با ورود به بازار کتاب کودک، معادله را عوض کردند.  با این نگاه، حتی روش قیمت‌گذاری کتاب هم عوض شد، چون قرار نبود کتاب چیزی در دسترس همه باشد، بلکه قرار بود فروش برود و سود خوبی نصیب ناشر کند. به همین نسبت، فرم و گرافیک کتاب‌ها هم به سمت جلب‌توجه مخاطب پیش رفت. طراحی کتاب‌ها که تقریبا از دهه 50، تغییر عمده‌ای نکرده بود، ناگهان در یک جهش بزرگ، منتوع تر، جذاب‌تر و به‌روزتر شد. در کمتر از دو سال، بازار کتاب کودک زیرورو شد. چند ناشر تازه‌وارد رنگ و لعاب بازار را عوض کردند و ناشران قدیمی و معتبر قبلی جا ماندند. ناشران حرفه‌ای به سرعت خودشان را با سلیقه جدید بازار _ که ناشران پولدار آن را شکل داده بودند _ هماهنگ کردند و توانستند در یک رقابت نفس‌گیر، جای پای خودشان را در بازار کتاب پس بگیرند. 
تعداد زیادی از ناشران هم محو شدند و نتوانستند در این رقابت خودشان را به جایی برسانند. این وسط تعداد زیادی ناشر جدید هم سر برآوردند که از ابتدا رویکردشان به کتاب کودک را همان رویکرد بازاری فروش بسته بودند. اما چطور می‌شود حجم بالایی از کتاب‌های «بفروش» تولید کرد؟! با شل کردن دریچه ورودی حوضچه کتاب کودک! دسترسی مجازی به ناشران سراسر دنیا کار را برای ناشران ایرانی راحت کرده بود. به‌خصوص که ناشر ایرانی خود را ملزم به خریدن حق انتشار هم نمی‌دانست. کافی بود هر کتابی را که می‌خواست فقط یک نسخه‌اش را بخرد، به مترجم بسپارد و چاپ کند. 
نویسندگان و تصویرگران جهان، زیر دست ناشران تازه بود. برای اینکه خیال‌شان از بابت کیفیت کتاب هم راحت باشد، کافی بود در فروشگاه‌های بزرگی مثل آمازون دنبال پرفروش‌ها بگردند یا از فهرست جایزه‌های معروف بین‌المللی، کتاب‌ها را انتخاب کنند. کم‌کم این کتاب‌ها هم تمام شدند و کار به جایی رسید که ناشرها کتاب‌هایی چاپ کردند که رویش برچسب «برگزیده فلان روزنامه در فلان شهر از فلان ایالت آمریکا» خورده بود که می‌شود یک چیزی در مایه‌های برگزیده کتاب فروش شیفت عصر کتاب‌فروشی سر خیابان شریعتی!» دریچه حوضچه کتاب کودک هی شل و شل‌تر می‌شد و ناشران سختگیری در زمینه ادبیات و فرهنگ، کتاب‌ها را هی کمتر و کمتر می‌کردند. امروز در جایی هستیم که در بین کتاب‌های کودک می‌شود کتاب‌هایی را دید که با فرهنگ ایرانی یا اسلامی ما در تضاد کامل هستند. کتاب‌های کودکی که همجنس‌گرایی را عادی جلوه می‌دهند، یا مادی‌گرایی و انسان‌گرایی در آنها حرف اول را می‌زند، یا وجود خالق را زیر سوال می‌برند. از آن طرف، نویسندگان خوب قدیمی بدون توجه به تغییر ذائقه کودکان، در دهه 60 باقی مانده‌اند و نویسندگان جوان تازه‌وارد هم کمتر تن به ممارست و تمرین و آموزش حرفه‌ای می‌دهند. سیل کتاب‌های ترجمه‌ای از سر حوضچه ادبیات کودک هم عبور کرده است و تقریبا هیچ اثر قابل توجهی از ادبیات کودک ایران به جهان صادر نمی‌شود. این وضعیتی است که داریم؟ این اولین یادداشت از مجموعه یادداشت‌هایی است که سعی می‌کنم در آن وضعیت کنونی ادبیات کودک و کتاب‌های کودکان ایرانی را شرح بدهم. هنوز خیلی حرف‌ها مانده که گفته نشده. اینها را گوشه‌ای از ذهن‌تان به خاطر بسپارید، تا بقیه‌اش را هم بگویم. در پناه خدا!

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار