چرا روایت‌گری بحران سوریه همچنان مهم است؟
مستندهای سیاسی-اجتماعی در دسته آثار پرطرفدار حوزه مستند قرار می‌گیرند، به‌خصوص که اگر این مستندها همراه با تصاویر ناب و تحلیل‌ها و اسناد ویژه‌ای باشند که تا پیش از آن در هیچ اثر دیگری آنها را ندیده بودیم.
  • ۱۴۰۱-۰۷-۱۹ - ۰۰:۱۵
  • 00
چرا روایت‌گری بحران سوریه همچنان مهم است؟
شام آخر با دوقطبی‌سازی
شام آخر با دوقطبی‌سازی

عاطفه جعفری-کیانا تصدیق مقدم، خبرنگار:مستندسازها فقط روایت نمی‌کنند. به دل پدیده‌ها، وقایع و اتفاقات می‌روند و تلاش می‌کنند که روایت‌ در یک‌ مکان و یک ‌زمان خاص فریز نشود؛ آنها روایت‌ها را بر می‌دارند و با خودشان به‌جای دیگری می‌برند، کمتر رنگ و لعابش می‌دهند و بیشتر به آن چیزی که دیدند، وفادار می‌مانند. مستندسازان امید دارند عبرت‌هایی که با روایت حمل می‌شود به کار دیگرانی و شرایطی دیگری بخورد. مثل همین مستندهایی که برای داستان پر رنج سوریه ساخته شده است و پر است از روایت‌های ریز و درشت از کشوری که در کوران حوادثی قریب به 10 سال، دچار عقب‌گرد و شکست‌های عمیق شد. با وجود انبوه روایت و داستان از بحران سوریه اما همچنان بخش‌هایی مهمی از وقایع و جزئیات در دل آن سرزمین حبس شده است. اگرچه نمی‌توان نسخه‌ها‌ و روایت‌های داخل مرز سوریه را برای کشور دیگری پیچید اما خواندن و دیدن روایت آن چیزی که بر سر این کشور آمده، شاید تلنگری باشد که مرگ فقط برای همسایه نیست!
درخصوص اینکه بحران سوریه از کجا شروع شد و آتش آن چگونه گر گرفت، حرف‌ها و دلایل زیادی مطرح می‌شود و مستندسازان هم از زوایای مختلفی به آن پرداختند. همین‌طور در مورد اینکه چه کسان و چه چیزهایی اسباب وقوع این بحران بودند و چگونه در فاصله کوتاهی، تظاهرات خیابانی تبدیل به ابعاد وسیعی از یک بحران بزرگ بین‌المللی شد، اختلاف‌نظرهای بسیاری وجود دارد. اما همه در یک مساله اتفاق نظر دارند: اینکه سوریه امروز دیگر به روزهای قبل از ژانویه ۲۰۱۱ بر نمی‌گردد. ترمیم شکاف‌ها و گسل‌های موجود در جامعه سوریه به این سادگی‌ها نیست. حالا جامعه جهانی با سوریه‌ای طرف است که در فاصله کمتر از 10 سال، بیش از نیم میلیون کشته داده و 12 میلیون نفر آواره شدند. تاسف برانگیزتر از اتفاقاتی که در جریان جنگ سوریه رخ داده این است که در کارزار جنگ روایت‌ها، همچنان تصویر درستی از آنچه بر این کشور گذشته وجود ندارد. این درحالی‌که است مستندسازان با وقایع‌نگاری از تک‌تک لحظات تاریخی این بحران منطقه‌ای می‌توانند، شماتیک یک بحران را تصویر کنند. بحرانی که احتمال وقوعش در جوامع دیگر امکان‌پذیر است. 
مستند «تهران-دمشق» از جمله مستندهایی است که در شکل متفاوتی به سراغ بحران سوریه رفته است. این مستند سال 96 تولید و پخش شد و علی صدری‌نیا کارگردان این مستند، تلاش کرده تا روایت اجتماعی از پشت جبهه سوریه ارائه دهد؛ برای همین سراغ مردم کوچه و بازار دمشق رفته است تا ببیند مردم این کشور در سال آغازین بحران سوریه، چطور فکر می‌کردند و چه شد که فاجعه جنگ در سوریه شروع شد. با این حال در آن سال‌ها جنگ سوریه فقط بهانه‌ای بود تا صدری‌نیا سراغ بازخوانی اعتراضات و اتفاقات سال 96 برود و به همین بهانه بار دیگر نسبت به وقوع یک شکاف اجتماعی عمیق در جامعه ایران هشدار می‌داد. 
برای شناخت دقیق از اتفاقاتی که منجر به بحران سوریه شد، با دو تن از مستندسازانی که به سوریه سفر کردند به گفت‌وگو نشستیم. یکی از این مستندسازان علی صدری‌نیا کارگردان «تهران-دمشق» است و دیگری حسین نشاطی، کارگردان مستند «سایه‌های روشن». نشاطی در مستندش به سراغ زنان و کودکان سوری رفته است. درحقیقت او سراغ کسانی رفته که کمترین تقصیر را در بحران امروز سوریه داشتند ولی بیشترین آسیب را دیدند؛ و حالا بسیاری از زنان بدسرپرست یا بی‌سرپرست سوری باید در دل قحطی غذا و کار، گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. آنچه می‌خوانید یادداشت شفاهی این گفت‌وگوهاست.

علی صدری‌نیا، کارگردان مستند «تهران – دمشق»:
باید مراقب تشدید دوقطبی در جامعه باشیم

مستندهای سیاسی-اجتماعی در دسته آثار پرطرفدار حوزه مستند قرار می‌گیرند، به‌خصوص که اگر این مستندها همراه با تصاویر ناب و تحلیل‌ها و اسناد ویژه‌ای باشند که تا پیش از آن در هیچ اثر دیگری آنها را ندیده بودیم. عناصر زیادی در رابطه با موفقیت، یا عدم‌موفقیت یک مستند وجود دارد، عناصری مثل «تازگی»، «سبک روایت»، «ساختار»، و «تحلیل و مضمون کلی». نکاتی که در کنار هم قرار گرفتن‌شان می‌تواند به یک اثر اعتبار بدهد و کمبودشان نیز به‌عنوان یک ضعف اساسی محسوب شود. مستند «تهران-دمشق» به کارگردانی سیدمحمدعلی صدری‌نیا، ازجمله آثار پرسروصدایی بود که توجهات زیادی را به خود جلب کرد. مستندی که سال 96 پخش شد و دوربین صدری‌نیا به جای رفتن در میدان‌ نبرد و رزم سوریه، دوربین را به قصد کشف گسل‌های جامعه سوریه به میدان برد. این مستند در همان زمان پخش به دلیل مشابهت‌سازی که با اعتراضات ایران داشت با انتقادات زیادی همراه بود. به‌طور طبیعی آنچه در ساختار سیاسی-اجتماعی ایران وجود داشته و دارد متفاوت از آن چیزی است که در جامعه سوریه و ساختار سیاسی دولت بشاراسد شکل گرفته است. اما آن‌چیزی که در وقایع پس از بحران داخلی در کشورهای مختلف، به‌صورت مشترک تکرار می‌شود و می‌تواند اختلافات اجتماعی را تشدید کند، این است که دشمنان یک کشور با سوءاستفاده از گسل‌ها و اختلافات اجتماعی، بر گر گرفتن آتش بحران دامن بزنند. 
با توجه به اتفاقات اخیر با علی صدری‌نیا، کارگردان مستند «تهران-دمشق» گفت‌وگو کردیم و آنچه می‌خوانید یادداشت شفاهی این گفت‌وگو است.

دوربین را جلوی مردم گذاشتیم
سال 96 که مستند تهران-دمشق را می‌ساختیم بحث این بود که با کدام زاویه این ماجرا را بررسی کنیم. مستندسازهای متعددی به سوریه رفته بودند و دوربین همه آنها متوجه قصه جنگ، خط مقدم، اتفاقات، عملیات‌ها و ماجراهای وسط جنگ بود. می‌گفتیم این جنگ بالاخره تمام می‌شود اما اتفاقات و ماجراها و وقایعی با خود به همراه داشته که الان باید ثبت شود و وقتی از آن بگذریم از یادها فراموش می‌شود و به همین دلیل اهمیت گفت‌وگو با مردم پشت جبهه بیشتر شد. با مردمی که این اتفاقات را دیدند و مشاهده کردند صحبت کردیم تا ببینیم چطور این ماجرا شروع شد و جرقه‌اش از کجا خورد. به‌خاطر همین سعی کردیم زاویه نگاه را تغییر دهیم و به این سمت بیاوریم و اتفاق مهم پشت جنگ را روایت کنیم. 
دوربین ما در شهرهای مختلف سراغ آدم‌ها می‌رفت و دنبال این بودیم که مردم سوریه و این آدم‌ها قبل از جنگ چه فکری می‌کردند یعنی اگر هفت سال به عقب برمی‌گشتیم فکر می‌کردند این‌طور همه‌چیز شعله بگیرد و این اختلافات و جنگ‌های داخلی تا هفت سال طول بکشد و چنین تبعات سنگینی به همراه داشته باشد؟ لذا از این زاویه نگاه کردیم و برای اینکه این روایت مهم را از دست ندهیم سراغ این زاویه نگاه رفتیم. 
دنبال این بودیم که با آدم‌های مختلف و زاویه نگاه‌های مختلف تبادل‌نظر کنیم. مصاحبه‌شونده‌ها را از هر طبقه، قشر و تیپ اجتماعی انتخاب کردیم تا بدانیم چه برداشتی قبل از جنگ داشتند و چه فکری می‌کردند و حالا بعد از جنگ تصورات‌شان چقدر تغییر کرده است.

سوال‌مان این بود که آیا شکاف در سوریه ترمیم شدنی است؟
این مستند یک بخش مهم دیگر داشت. اینکه وقتی با آدم‌ها صحبت می‌کردیم به دنبال این بودیم که ببینیم این آدم‌ها و مردم سوریه درباره این دوقطبی که در کشور اتفاق افتاده چه فکری می‌کنند. اگر بخواهم واضح‌تر بگویم، یک اتفاق بزرگی افتاده بود که دو بخش جامعه جلوی همدیگر قرار گرفتند و ما روایت‌های متعددی می‌شنیدیم از اینکه طرف می‌گفت من این سوی خیابان در شهر حمص جزء نیروهای ارتش بودم و رفیقم آن سوی خیابان جزء مسلح‌ها بود. اینها صبح تا شب با هم درگیر بودند و شب‌ها که جنگ تعطیل می‌شد از پشت‌بام با همدیگر صحبت می‌کردند. 
رفاقت‌هایی که به‌راحتی روبه‌روی هم قرار گرفتند، برادری‌هایی که روبه‌روی هم قرار گرفتند و ما خیلی دنبال این بودیم که ببینیم آیا این شکاف ترمیم شدنی است؟ این نگرانی و التهاب را در صحبت خیلی‌ها می‌دیدیم و خیلی‌ها نسبت به همین نگران بودند که نمی‌دانیم چطور می‌شود حال که از این جنگ گذر می‌کنیم این دو بخشی که روبه‌روی هم قرار گرفتند و به صورت هم چنگ کشیدند دوباره مثل قبل می‌توانند با هم زندگی کنند یا خیر. این آن چیزی بود که شاید بدن آدم را می‌لرزاند و به آدم نهیب می‌زد درباره سرنوشت ملتی که هیچ کدام تصور نمی‌کردند این اتفاق برای آنها رخ دهد.

ساختار سیاسی ایران متفاوت از سوریه است 
درمورد اینکه خیلی‌ها این مستند را با شرایط فعلی ایران مقایسه می‌کنند باید بگویم یک پیش‌زمینه‌ها و نکاتی خودِ فضای سوریه داشت که آن زمینه را ایجاد می‌کرد. من همیشه در پاسخ به این سوال تعبیرم این است که از طرفی نظام ما را نمی‌توان با نظام سوریه مقایسه کرد چون تفاوت‌های زیادی داریم و نظام ما با همه مشکلاتی که دارد جلوتر است. شما نظام انتخاباتی سوریه را نگاه می‌کنید آری یا نه می‌گفتند که یک نفر مشخص شود. ما اینجا با همه بحث‌ها و نقدهایی که داریم نظام انتخاباتی و مجموعه حاکمیت متفاوت است و یک جایی بخشی می‌خواهد به سمت تک‌قطبی شدن حرکت کند ما نقد می‌کنیم و استقبال می‌کنیم از اینکه نگاه‌های متکثر وجود داشته باشد.

باید مراقب باشیم که می‌خواهند اتفاق سوریه را برای ما رقم بزنند
از طرف دیگر برخی معتقدند به‌هیچ‌وجه این فضای دوقطبی که در جامعه سوریه رقم خورد برای کشور ما امکان وقوع ندارد که البته من این را درست نمی‌دانم. می‌گویم اتفاقا آن دشمنی که برنامه‌ریزی می‌کند و در اتفاقات مختلف هم حضور دارد، برنامه‌ریزی‌اش به این سمت است که همان شرایط را برای کشورمان به وجود بیاورد. در سال 96 به نوعی این را دیدیم که در مستند هم آوردیم. قطعات پازل را کنار هم می‌چینند و انواع مختلف اعتراضات را ایجاد می‌کنند. اعتراض اجتماعی را در مقطعی رقم می‌زنند، در سال 98 هم اعتراض به بحث حجاب بود و هم نسبت به مسائل اقتصادی اعتراض شکل گرفت و هم نسبت به مساله آب در چند استان اعتراضاتی داشتند و رسانه‌های بیگانه تلاش می‌کردند چند استان را روبه‌روی هم قرار دهند و هم در ماجرای دراویش این اتفاق افتاد و حالا در سال 1401 به نوع دیگری شاهد اختلافاتی هستیم. من می‌گویم اگر ما درست تدبیر نکنیم، آن کسی که بیرون نشسته دنبال این است که سرنوشت سوریه را برای ما رقم بزند. اینکه می‌گویم همه ما باید تدبیر کنیم یعنی هم مردم و هم مجموعه حاکمیت و مسئولان را شامل می‌شود و این بستگی دارد که ما چقدر دقت کنیم و درست و دقیق پیش برویم. معتقدم ان شاءالله آن چیزی که در مجموعه فضای کشور وجود دارد این تدبیر و آگاهی نخواهد گذاشت آن اتفاق رقم بخورد.

باید نگران دوقطبی‌های جامعه باشیم 
اگر الان تصمیم داشتم این مستند را بسازم، شاید جنس تصاویر و آرشیوها و اتفاقات به‌روزتر می‌شد ولی روایت همان روایت است. چند شب پیش که شبکه دو یک بار دیگر مستند را پخش می‌کرد برای خودم یادآوری خاطرات شد. واقعا برای من یادآور همان اتفاقات بود چون آن زمان که کار را می‌ساختیم خیلی تلاش می‌کردیم بتوانیم جزء‌به‌جزء نکته‌های مهم ماجرا را ثبت کنیم و اینکه از چه نقطه‌ای این جرقه خورد و کدام اشتباه از سوی نظام سوریه باعث شد این ماجرا ابعاد دیگری پیدا کند. 
خود روایت، روایتی است که وقتی امروز پخش می‌شود پیام‌های دلگرم‌کننده زیادی می‌رسد و پیام تشکر می‌آید که چقدر به درد جامعه امروز ما می‌خورد. سال 96 که این مستند را ساختم هرجا می‌رفتم خواهش می‌کردم این کار را دست‌به‌دست کنند تا بتوانیم به افراد مختلف نشان دهیم. خود ما بتوانیم به دیده شدن آن کمک کنیم چون در همان سال 96 احساس می‌کردم این از آن خطرهایی است که جامعه ما را تهدید می‌کند و الان اتفاقی که در جامعه ما می‌افتد به نوعی نشان می‌دهد حرفی که چهار-پنج سال پیش در این مستند می‌زدیم هشدار اشتباهی نبود و به همان اندازه باید نگران باشیم و مراقبت کنیم از اینکه این دو قطبی تشدید نشود، حال از سوی هر کسی باشد. ممکن است از سمت کسی باشد که بیرون از مرزها نشسته است و کار و هدفش تشدید دوقطبی در جامعه ایران این است و گاهی هم ممکن است ناآگاهانه از سوی افرادی داخل کشور باشد که به این مساله دامن می‌زنند.

بخش‌های مختلف جامعه باید احساس کنند صدایشان شنیده می‌شود
اظهارنظرهایی درمورد این مستند شده بود که مثلا ما گفتیم اعتراض نکنید! در‌حالی‌که ما اصلا چنین تجویزی نداشتیم. اتفاقا من طرفدار این هستم و در این سال‌ها بارها مطرح کردم که ما نیاز داریم شرایطی فراهم شود که حرف‌ها و اعتراضات مطرح شود و بحث‌ها گفته شود. همین اتفاقی که طی چند هفته گذشته در صداوسیما افتاد؛ گفت‌وگوهایی که رقم خورد خیلی زودتر از اینها باید انجام می‌شد و نگران این هستم که وقتی از این ماجراها عبور کردیم این گفت‌وگوها هم تمام شود. این گفت‌وگوها و تضارب آرا باید ادامه داشته باشد و بخش‌های مختلف جامعه احساس کنند صدای آنها شنیده می‌شود.

جریان‌های بیرونی منتظر سوءاستفاده از اعتراض‌ها هستند
نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که اگر به نمونه‌های مشابه نگاه کنیم می‌توانیم به تجویز درست‌تر و دقیق‌تر برسیم. کشور ما همیشه با تهدیدات و طراحی‌های بیرونی مواجه بوده است و به همین خاطر همیشه این جریان اعتراضی هر جایی خواست شکل بگیرد به‌سرعت مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد و فضا را به‌سرعت رادیکال و تند می‌کند. مثلا در یک شهرستانی جمعی از کامیونداران برای لاستیک کامیون خود اعتراض می‌کنند اما یکباره این اعتراض به رادیکال‌ترین شکل ممکن تبدیل می‌شود چون یک جریان بیرونی رصد می‌کند و تلاش می‌کند از جریانات اعتراضی سوءاستفاده کند. اما در خیلی ازکشورها جریان اعتراضی وجود دارد ولی روند طبیعی را طی می‌کند و دست بیرونی در فلان کشور این همه گروه معاند و کشورهای خارجی معاند بر آتش این اعتراض نمی‌افزایند و آن را به اغتشاش تبدیل نمی‌کنند. در یک اتفاق مثلا ماجرای پایان ریاست‌جمهوری ترامپ و آن انتخابات، ماجرا از دست آنها در رفت و تعداد کشته و زخمی‌ها زیاد بود. حتی نوع برخورد در شبکه‌های اجتماعی با اکانت ترامپ را دیدید. کافی است که آنجا احساس کنند این اعتراض به فضای احساسی و هیجانی و اغتشاش می‌رسد، مدل برخوردشان تغییر می‌کند. ما در کشوری صحبت می‌کنیم که دائما دست بیرونی تلاش دارد جریان اعتراضی را به آن سمت ببرد. اتفاقا من طرفدار این هستم جریان اعتراضی وجود داشته باشد ولی ظرایفی دارد و همیشه این جریان اعتراضی را باید مراقبت کرد که دست‌های بیرونی موفق نشوند از آن سوءاستفاده کنند.

دلم می‌خواهد مستندی درمورد اعتراض بسازم
مستند «تهران-دمشق» به سمت تجویز یا توصیه به مخاطب نرفته است چون موضوع این نبود ولی از سال 98 به بعد خودم خیلی علاقه‌مند هستم کاری درباره قصه اعتراض بسازم. کار واقعی و چندوجهی که بتواند طرف‌های واقعی را پای صحبت بیاورد و حرف‌های واقعی را بزند. این روزها به این فکر می‌کنم و شاید کاری ساختم که بتواند یک نسخه واقعی با در نظر گرفتن همه ملاحظات ارائه بدهد؛ اینکه چگونه می‌توان فرایندی را طراحی کرد تا حرف‌ها و اعتراضات بخش‌های مختلف جامعه شنیده شود و تبدیل به ماجرایی نشود که در اتفاقات این چنینی بیرون بزند. دوست دارم سراغ مستندی بروم که درمورد روش‌های اعتراض کردن در جامعه ایران است و نمی‌دانم چقدر شرایطش وجود دارد و می‌توان کار واقعی و درست روایت کرد.

کمبود روایت، مناظره و گفت‌وگو داریم 
باید بگویم که ما کمبود روایت، مناظره و گفت‌وگو داریم. معتقدم هر چقدر بخش‌های مختلف جامعه، روایت واقعی سوریه را جلوی چشم ببینند، خوب و عبرت‌آموز باشد. حتی کسی که اعتراض می‌کند با دیدن روایت واقعی سوریه متوجه می‌شود که اگر واقعا عاشق کشورش است باید مراقب باشد که به خود ایران لطمه نخورد. حواسش جمع می‌شود که اعتراضش باعث شود دو پله کشور ارتقا پیدا کند، نه اینکه 50 سال به عقب برگردد. واقعا در مدل اتفاقاتی مثل انتخابات آمریکا که بیان کردم یک روایت درست و دقیقی از ماجرا ساخته می‌شد بهتر بود، امثال ما هم می‌گوییم چرا فلان اتفاق افتاد و چرا در نسبت با شبکه‌های اجتماعی این اتفاق می‌افتد و چرا مثلا برخورد پلیس در اغتشاشات این چنین بود. ولی وقتی موارد مشابه در کشورهای دیگر پیش می‌آید تازه متوجه می‌شویم کشورهایی که تهدید بیرونی ندارند وقتی با این مساله مواجه می‌شوند چقدر تندتر و بی‌محاباتر در مقابل اغتشاشگران می‌ایستند و چقدر عملکرد نیروی انتظامی ما و عملکرد فلان دستگاه ما در داخل، قابل دفاع‌تر است. 
در سال‌های مختلف به‌واسطه قصه تحریم و شرایط ارزی این اتفاق را شاهد بودیم که بارها با کمبود کالایی مواجه شدیم و یکباره در چند مقطع این اتفاق افتاد که درخواست مردم برای اینکه فلان کالا را بخرند زیاد شد و خیلی این حرف را در داخل بیان می‌کردیم که فرهنگ ما چرا این‌طور است و چقدر فرهنگ جامعه ما پایین است که این‌طور رفتار می‌کنیم. اما قصه کرونا که پیش آمد اتفاق مشابهی ابتدای کرونا برای همه کشورها رقم خورد و فهمیدیم مردم ما چقدر درست‌تر و عاقلانه‌تر عمل کردند. در کره و ژاپن که همیشه پز آن را می‌دهیم چه صف‌های عریض و طویلی برای کالاها ایجاد شد و در کشورهای اروپایی حمله به فروشگاه‌ها اتفاق افتاد برای اینکه جنسی کم شده بود اما داخل کشور ما این خبرها نبود. 
این نشان می‌داد که چه اتفاقی می‌افتد. در شرایط مشابه با کشورهای دیگر نیستیم. کشوری که تلاش می‌کند قدم به قدم پیش رود و قدرتمندتر جلو برود دشمن دارد و دشمن نمی‌خواهد قدرت ما را ببیند و برای شکستن آن تلاش می‌کند و ما را در شرایط و مضیقه‌هایی قرار می‌دهند که ضعف ما خیلی به چشم می‌آید و وقتی در شرایط مشابه قرار می‌گیریم می‌بینیم دیگران بدتر عمل می‌کنند. اگر نصف فشاری که در این سال‌ها به ایران آمده به ژاپن و کره جنوبی می‌آمد چه اتفاقی می‌افتاد؟ بنابراین روایت کردن درست از سایر نقاط جهان و این مقایسه برخی مواقع کمک می‌کند تا درک واقعی‌تری از خود داشته باشیم. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰