محمد ابراهیم یزدانی، پژوهشگر:جهان اسلام از آغاز تکوین خود، با مرجعیت وحی همراه بوده و با قطع ارتباط وحی، به سمتوسوی دلیل نقلی رهنمون شده است. از سوی دیگر نیز به موازات حضور وحی و همچنین دلیل نقلی، بحث کلی فهم و درک وحی و دلیل نقلی توسط متفکران و اندیشمندان و همچنین مسیر پذیرش آن دو، نیازمند تحلیل، کشف و فهم بوده است که به طور کلی آن را میتوان عقل نامید. بنابراین نسبت عقل و نقل مهمترین زمینه فکری و نظری، تاریخی و فرهنگی جهان اسلام را رقم میزند و امکان گفتوگو با دیگر مکاتب فکری، نظری، تاریخی و فرهنگی دیگر جهانها را فراهم میآورد. بنابراین زمینه تکوین جهان اسلام را باید عقل و نقل نامید. این در حالی است که نهضتهای ترجمه از یونان باستان تا غرب معاصر، بر مدار نسبت عقل و حس تکوین یافتهاند و به لحاظ تاریخی میکوشند تا از مسیر توضیح نسبت این دو، مباحث فکری و نظری، تاریخی و فرهنگی خود را صورتبندی کنند. البته در این میان مکاتب فکری و فرهنگی مختلف و گاه متضاد نیز در این میان بهوجود آمده است، و لکن همگان در این نقطه مشترکند که در حال توضیح نسبت میان عقل و حس و در میان این دو در حال حرکتند. بدین ترتیب مساله علم و همچنین علوم انسانی نیز بر مدار عقل و حس یا عقل و نقل، دارای دو مسیر متفاوت است و مسیر تکوین و شکلگیری علم، بر مدار نگاههای مختلف به منابع و ابزار معرفت، مسیری متمایز میباشد. اگر جایگاه و منزلت عقل و نقل در هندسه معرفت دینی یا غیردینی به درستی جانمایی شود، طبیعتا مساله علم و علوم انسانی امکان و ظرفیت گفتوگو از دینی یا غیردینی بودن پیدا میکند. بر این اساس مساله عقل و نقل یکی از حیاتیترین و کلیدیترین مسائلی است که باید جایگاه و همچنین نسبت آن با مساله علم و علوم انسانی مشخص شده و توضیح داده شود.
نارسایی دیدگاه غرب در بهرهوری از عقل و نقل
اگرچه به لحاظ تاریخی در غرب باستان و همچنین غرب معاصر، دیدگاههای دینی و یهودی و مسیحی رواج داشته است، و نسبت میان ادبیات نظری و فکری، و همچنین فرهنگی و تاریخی در غرب نیز، در دورههایی با آسمان و مسائل ایمانی ارتباطات مهمی را کسب کرده است، اما تاریخ مسیحیت و یهودیت نشان داده است، به لحاظ تاریخی الهیات یهودی و مسیحی، ظرفیت ایستادگی و دفاع از مساله حضور آسمان را در تاریخ، و همچنین مساله علم و علوم انسانی به شیوهای روشمند و منطقی نداشته و به نوعی به تحلیلهای فرهنگی و تاریخی صرف تقلیل یافتهاند. از اینرو در نگاه مسیحی و یهودی، اتقان مباحث عقلی در بخش الهیات بهگونهای نبوده است تا زمینه حفظ میراث و تراث تاریخی آنها در دستور کار متفکران قرار گیرد. حتی در رویکردهای قارهای جدید که مدعی گفتوگو با سنت تاریخی و فرهنگی خود هستند نیز، این میراث تنها به لحاظ تاریخی امکان حفظ زمینههای اجتماعی و فرهنگی را دنبال میکند و به لحاظ نظری ظرفیت گفتوگوی منطقی را ندارد و نمیتواند داشته باشد. در همین زمینه حتی وقتی تفکیک میان موضوع علوم طبیعی و علوم انسانی رقم میخورد، باز هم طبیعیات با منطق ریاضیات تحلیل میشوند و از مسیر مباحث منطقی عقلی دنبال نخواهند شد. از اینرو مسیر طبقهبندی علوم در میان رویکردهای یهودی و مسیحی، و همچنین غرب مدرن و پستمدرن نیز که ذیل دیدگاه عقل و حس، با یکدیگر گفتوگو میکنند، با تفوق عقل بشری و عدم توازن میان عقل و حس در مباحث بنیادین دنبال شده است. بهگونهای که در تاریخ فلسفه غرب، بارها فلسفه از بنیاد زیر و رو شده و مسیر شخم زدن خود را در پیش گرفته است.
جهان اسلام و ظرفیت استفاده از عقل و نقل
البته باید توجه داشت رویکردهای متفاوت در میان متفکران مسلمان نیز وجود داشته و وجود دارد، و لکن همه رویکردهای مسلمان بر این نقطه فکری و نظری اشتراک دارند که در میان علوم مختلف، ارتباط منطقی، منسجم و تدوین شده وجود دارد و برای کشف و فهم این رابطه، باید ابعاد مختلف دستگاه نظری عقل و نقل را شناخت و بر مدار آن به تبیین این الگو پرداخت. اگرچه ممکن است میان رویکردهای کلامی، فلسفی، فقهی، تاریخی و... در تحلیل عقل و نقل، تفاوتها و تمایزهای جدی و گاه متضاد وجود داشته باشد، اما مسیر تاریخی آنها، به نفی بنیادهای مسلم و قطعی تاریخ اسلام منجر نمیشود. بدیهی است که با ورود دیدگاههای معاصر و تحمیل رویکردهای ترجمهای بر فهم نسبت میان عقل و نقل، امکان تقریرهای مدرن و پستمدرن نیز برای تحلیل عقل و نقل نیز فراهم آمده است. بهعنوان مثال استفاده ایمانگرایانه از فرهنگ دینی، زمینه گفتوگوهای منطقی و منصفانه را با مکاتب دیگر دنبال نمیکند، بلکه تلاش میکند از مسیر استناد به فرهنگ دینی، به تنهایی مسیر علم و علوم انسانی را توضیح دهد. در این نگاه توازن و تناسب میان اجزاء و ابعاد مختلف علم و مبانی آن به وجود نیامده و در تلاطم فرهنگها امکان تفوق خود را نمیتواند توضیح دهد. از اینرو مساله عقل و نقل و توضیح جایگاه آن میتواند در تمامی ابعاد مختلف علم و علوم انسانی را در نسبت با مبانی، فرهنگ، تاریخ و همچنین نظریه و روش علم مورد توجه قرار دهد.
در همین زمینه طرح مبحث عقل و نقل هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ منطقی امکان سخن از همه ابعاد مساله علم دینی و همچنین علوم انسانی واجتماعی اسلامی را فراهم آورده و امکان تعامل با همه دستگاههای نظری را پیدا میکند. فارغ از نزاعهای موجود در این عرصه تلاشمان این است تا ذیل دیدگاه عقل و نقل، روایتهای جدیدتری از مناسبات عقل و نقل و رویکردهای موجود در علوم انسانی را روایت کنیم و نشان دهیم در علوم انسانی و اجتماعی اسلامی، عقل و نقل است که مسیر محوری را ترسیم میکند و زمینه تحلیلها و جریانهای متفاوت فکری و نظری، فرهنگی و تاریخی را نیز فراهم مینماید. بهعنوان مثال رویکردهای فلسفی و حکمی جهان اسلام در قبال ادبیات فلسفی یونان باستان تا دوران معاصر قد علم کرده و کوشیدهاند مستند به ادله عقلی و نقلی، پاسخهای دندانشکنی را ارائه کنند.
جریانهای فکری حول محور عقل و نقل در جهان اسلام
علاوه بر جریان حکمی که در بخش پیشین بدان اشاره شد، جریانهای دیگر حاضر در جهان اسلام نیز با دیگر مسائل فکری و فرهنگی موجود در جهان اسلام دست و پنجه نرم کردهاند و لکن با محوریت و مرجعیت عقل و نقل کوشیدهاند، نسبت خود را با این مساله مهم در جهان اسلام نشان دهند. جریانهای حدیثی، تفسیری، کلامی اشعری، معتزلی و امامی، جریان تاریخی، اخلاقی و عرفانی، فقهی و... از جریانهای سنتی است که در تراث سنتی جهان اسلام تکوین پیدا کرده و با محوریت عقل و نقل درصدد توضیح نگاههای نظری و علمی خود برآمدهاند. در این میان جریان فقهی یکی از جریانهای اصیل و کهنی است که از آغاز تاریخ اسلام تا زمان حاضر امتداد یافته است. البته این به معنای این نیست که دیگر جریانها اینگونه نبوده و نیستند، بلکه به این معنا است که جریان فقهی از اهمیت بالایی در تراث مسلمین و علوم برآمده از آن دارد. البته در این میان، گروهها و رویکردهای روشنفکری نیز با توجه با تجربههای ناکام در جهان اسلام، کوشیدهاند نسبت خود را با عقل و نقل مشخص کنند، اما به نظر میرسد هنوز فاصله زیادی با مساله عقل و نقل دارند و هرچه تلاش میکنند با سویههای روشنفکری، آیات، روایات و ادله عقلی را بکاوند، باز هم مسیر همدلانه با تراث برخاسته از تاریخ صدر اسلام و عصر نبوت و امامت را تامین نمیکنند. از اینرو مورد توجه قاطبه علما و رویکردهای جهان اسلام قرار نمیگیرند. این دسته درصدد تحمیل رأی و نظر خود بر مبانی دینی بوده و از عقل و نقل تنها پوسته آن را به نفع خود مصادره مینمایند. از اینرو نمیتوانند جایگاه خود را در فضای علمی جهان اسلام بیابند و خود را در بنیادهای نظری علم دینی و همچنین علوم انسانی و اجتماعی اسلامی تثبیت نمایند. بنابراین مجبورند در مراکز آکادمیک و در حاشیه مراکز حوزوی به سخنپراکنی پرداخته و مباحث خود را شرح و بسط دهند.
پیامدهای عقل و نقل در توضیح پدیدههای انسانی و اجتماعی
با توجه به مباحث مطرحشده طرح مباحث عقل و نقل از گستره و ابعاد تاریخی و منطقی مختلف و متعددی بهره میبرد و امکان سخن گفتن از زوایای مختلفی برای آن فراهم است. اینکه چگونه بتوان امتداد اجتماعی عقل و نقل را در علوم دینی و همچنین علوم انسانی و اجتماعی اسلامی تقریر کرد یا اینکه تحلیل رفتارهای و کنشهای موجود در میان پدیدهها و وقایع اجتماعی و انسانی بر مدار رویکردها و جریانهای برخاسته از عقل و نقل باشد، همگی مباحثی است که میتوان در طرح کلی عقل و نقل بدان پرداخت و کارآمدی آن را که در سنت و تراث جهان اسلام، امری بدیهی بود را مجددا به منصه ظهور رسانید و امکان به کارگیری آن را در توضیح وقایع و پدیدههای اجتماعی مدنظر در نظام اسلامی را به معرض نمایش گذاشت.