هنوز فکر می‌کنیم نوجوان صرفا خوراک‌گیرنده است.
  • ۱۴۰۱-۰۷-۰۹ - ۰۲:۳۰
  • 00
فرزند هزاره سوم
فرزند هزاره سوم

زهرا قربانی، سردبیربرنامه ساعت صفر: سیب هزار چرخ می‌خورد تا روی زمین بیفتد؛ سیب تقدیر من هم. 
حدودا هشت سال پیش بود که چشم باز کردم و خود را در معرکه خالی کار فرهنگی و رسانه‌ای حوزه نوجوان دیدم و با تمام تراژدی‌های تلخ و غم‌انگیزش امروز می‌دانم رویای درستی را زندگی می‌کنم. هشت سال پژوهش و زندگی‌ با نوجوانان، تجربه دبیری ضمیمه نوجوانه روزنامه جام‌جم و سردبیری برنامه ساعت صفر، تنها برنامه جدی که برای نوجوان در شبکه امید پخش می‌شود، دستم را از شناخت این قشر حسابی پر کرده است. حالا به نظرم در مقطعی قرار گرفته‌ایم که خانواده، جامعه و مسئولان کلیاتی از نوجوان، سبک زندگی و علائقش می‌دانند و این را مدیون حساس‌سازی‌های یک دهه گذشته اندک فعالان فرهنگی هستیم که با بهانه‌های مختلف قید این قشر سنی را نزدند. کار برای نوجوان امروز سخت است و با خودش هم کار کردن سخت‌تر. بچه‌های دهه 80 به بعد به‌واسطه مواجهه با وسیله‌ای به نام موبایل و آشنایی زودهنگام‌شان با فضای مجازی تفاوت‌های بزرگی با نسل‌های پیشین دارند اما در تمام طول تاریخ تفاوت نسلی وجود داشته است. شاید تا دهه‌های گذشته نسل به این سرعت رنگ عوض نمی‌کرد و شاخصه‌های رفتاری به خاطر پیشرفت روزبه‌روز تکنولوژی، زودبه‌زود تغییر نمی‌کرد اما نباید مدام این را یادآور شویم که با اعجوبه‌های خارق‌العاده‌ای طرفیم. بچه‌های امروز سریع‌ترند، باهوش‌ترند، پرسشگرترند و مطالبه‌گر‌تر و اگر به داد خوراک فکری و فرهنگی‌شان برسیم زودتر به مرحله شناخت دغدغه اصلی و هدفشان در زندگی و آینده می‌رسند و صبر نمی‌کنند تا مانند نسل‌های قبل در بازه کنکور و دانشگاه جواب سوالات‌شان را پیدا کنند. اما اگر روشنگری در حیطه‌ها و ابعاد مختلف زندگی برایشان اتفاق نیفتد خیلی زود از پوسته و حال‌وهوای نوجوانی بیرون می‌آیند و چهره‌ای متفاوت، نه حتی مانند پدرومادرهایشان بلکه شبیه به یک انسان بدون مرز که یکی از شاخصه مهم نسل‌شان است، از خود نشان می‌دهند. 
در این چند سال اتفاقات خوبی در تولید محصولات فرهنگی مبتنی‌بر شناخت و فهم نوجوان افتاده است اما حقیقتا ما خیلی کارها برای نوجوانی که طیف‌های مختلف فکری هم دارد انجام نداده‌ایم. در پژوهش شناخت نسل «زد» که از اواسط دهه 70 تا تقریبا اواخر دهه 80 محسوب می‌شود این بازه را گفت‌وگومحور می‌دانند اما ما بستری برای شنیدن صدای این نسل و پاسخ منطقی به سوالات مهمش فراهم نکرده‌ایم. قهرمانان این قشر اگر در اواخر کودکی و اوایل نوجوانی آدم‌های ماورایی مثل شخصیت‌های مارول هستند اما در اوج نوجوانی کسانی‌اند که در حوزه خود موفق‌اند و مهم‌تر از آن به واسطه موفقیت‌شان دیده می‌شوند اما ما هنوز فکر می‌کنیم نوجوان صرفا خوراک‌گیرنده است و حالا فرصت برای جدی‌گرفتن و دیده‌شدنش وجود دارد اما او زود رشد می‌کند و همیشه چندین گام جلوتر از معادلات ما حرکت می‌کند. این خصوصیات همه نیازمند به پرورش، تربیت و جهت‌دهی در دل خانواده و مدارس است و بازوی کمکی پرقدرتش هم محصول فرهنگی. اما این هنوز یک دست است و یک دست هیچ‌وقت صدا ندارد. تا نگاه سیاستگذاران و متولیان امر بر مغفول بودن این سن دامن بزند و دست یاری دولت و سازمان‌ها به سمت فعالان این حوزه دراز نشود هرعملی با هر زحمت و انرژی باز هم ابتر باقی می‌ماند. اساسا این جریان نیاز به یک یاعلی و یک نگاه ویژه عملیاتی دارد که اگر نادیده گرفته شود باعث می‌شود نوجوان در مقاطع و میادین اشتباه و به روش سخت و چکشی دست به گفت‌وگو، مطالبه و دیده‌شدن بزند و سبک زندگی و رفتاری‌اش دستخوش تغییرات بزرگ و غیرقابل جبرانی باشد. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران