امین تارخ بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون روز دوشنبه 28 شهریور به علت سکته قلبی به بیمارستان منتقل شده و در بخش مراقبتهای ویژه ICU تحت درمان قرار گرفت. این بازیگر بعد از گذشت چهار روز مراقبت ویژه درمانی، سرانجام در روز شنبه 2 مهر 1401 در سن 69 سالگی دار فانی را وداع گفت.
امین تارخ متولد شهر شیراز بود و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در این شهر گذراند. او مراحل بازیگری را نزدیک به 50 سال فعالیت هنری، پله پله طی کرد و البته در تمام این سالها فراتر از ایفای نقشهای سینمایی، به تربیت نسل جدیدی از بازیگری پرداخت. او سال 1373 اولین مدرسه آموزش بازیگری به نام کارگاه آزاد بازیگری را در تهران تاسیس کرد. در دل این مجموعه آموزشی بازیگرانی همچون حبیب رضایی، بیتا بادران، کامبیز کاشفی، غزل صارمی، مهتاب کرامتی و ترانه علیدوستی آموزش دیدند.
امین تارخ دلسپرده دنیای بازیگری بود و به گفته خودش از 13 سالگی شیفته بازیگری شده بود. سال اول دبیرستان عضو انجمن تئاتر دبیرستان حیات شهر شیراز شد و نمایشنامههایی همچون «افعی طلایی» و «خانه روشنی» را اجرا کرد. اولین حضور حرفهای امین تارخ در عرصه هنر نمایشی، با بازی در مجموعه تلویزیونی به نام «شهر من، شیراز» رقم خورد. این مجموعه تلویزیونی به کارگردانی «شاهرخ ذوالریاستین» در سالهای ۱۳۵۵-۱۳۵۴ از تلویزیون ملی ایران پخش شد. کیهان رهگذر از دوستان امین تارخ نویسنده این مجموعه 13 قسمتی بود و داستان این سریال را براساس کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم اثر نادر ابراهیمی نوشته بود. امین تارخ در سال ۱۳۵۶ در رشته تئاتر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۳ در رشته مدیریت امور فرهنگی دوره فوق لیسانس را گذراند. در ادامه نقشهای مهم و موثر این بازیگر و استاد بازیگری را مرور میکنیم.
تاریخ به روایت تارخ
شاید قدیمیترها چهره امین تارخ را با ایفای نقش ابوعلیسینا در یکی از مهمترین سریالهای تاریخی تلویزیون به خاطر بیاورند اما واقعیت امر این است که چهار سال قبل از درخشش در نقش ابن سینا، در سال 1360 با بازی در فیلم «مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی پا به عرصه سینما گذاشت و در همان سال با ایفای نقش «شیخ حسن جوری» در سریال سربداران تجربه موفقی را به دست آورد.
درحقیقت تارخ 27 سال سن داشت که اولین نقش تاریخی اش
را در سال 1360 بازی کرد. او در مورد همکاریاش با بهرام بیضایی و حضور در فیلم «یزدگرد سوم» گفته بود: «بنده بهعنوان یک بازیگر در خدمت کارگردان بودم و کار کردم، معنیاش این نیست که آقای بیضایی پیشنهاد دادند و من هم پذیرفتم و رفتیم کار کردیم. قبل از اینکه «مرگ یزدگرد»ی در کار باشد، با ایشان از طریق نمایشنامههایشان و مطبوعات و رسانههای آنزمان آشنایی داشتم. دبیرستان میرفتم در شیراز. آشنا بودم هم با علمش، هم با هنرش، هم با معرفتش. نه به قدر کافی، ولی به قدر دانش اندک خودم ایشان را میشناختم. زمانی که بهعنوان اولین دانشجوی شیرازی که در رشته تئاتر پذیرفته شد، وارد دانشکده هنرهای زیبا شدم، خوششانسیام این بود که از سال دوم دانشجوییام، آقای بیضایی ریاست دپارتمان آموزش تئاتر دانشکده را به عهده گرفتند. حضورشان باعث شد سطح آموزشی دانشکده اساسا دچار یک دگرگونی عمومی شود. دکتر محمد کوهسر، آقای پرویز پرورش، هوشنگ گلشیری، خانم فرزانه نوریعلا و اسماعیل نوریعلا هم بودند. از شخصیتهایی که برای ما اهمیت داشت، آقای شمیم بهار بود که ایشان هم آمدند. ما احساس کردیم اگر قرار نیست سیراب شویم از دانش و معرفت این جمعِ هم هنرمند و هم عالم، دستکم براساس خواست، شیفتگی و توان و استعدادمان میتوانیم دریافتهای خوبی داشته باشیم.»
ورود حرفهای امین تارخ به صحنه تئاتر در سال 1358 با ایفای همان نقش سردار «مرگ یزدگرد» بود. زمینههای ورود تارخ به عرصه نمایش با یک اتفاق و دیدار با بهرام بیضایی شکل میگیرد. او در این باره گفته است: «دوره فوقلیسانس مدیریت امور فرهنگی را در دانشگاه فارابی ساوه گذراندم. آن دوره کتابدار هم بودم. یک روز آقای بیضایی آمدند کتابخانه. گفتند چه میکنید و چه نمیکنید. بعد گفتند یک نمایشنامه نوشتهام، میخواهم تایپ شود. گفتم بدهید تایپش کنم و چاپ استنسیل کنم. اوایل سال ۵۸ بود. نسخه دستنویس بود. ایکاش نگهش داشته بودم. گفتند ضمنا نقش سردار را هم یک نگاهی بکن. این جمله هیچوقت از خاطرم نمیرود. اینطوری به نوعی پیشنهاد را دریافت کردم. طبیعتا نقش سردار را با هیجان بیشتری خواندم و فکر کردم چقدر شانس میخواهد حضور پیدا کنی در چنین نمایشنامهای. بهخصوص که آغاز راه بودم و برخورد و اتفاق و تقدیر خوبی رقم زده شد. اتفاقا سر از کتابخانه دربیاورند و بخواهند کسی تایپ کند و من پیشنهاد بدهم و این اتفاق بیفتد. در هر صورت این یک وسیله و زمینهای شد برای اینکه آشنایی بیشتری اتفاق بیفتد. فکر میکنم اولین جلسه در منزلشان بود و بعدش تمرین در تئاتر شهر آغاز شد. تا آنجایی که ذهنم یاری میکند، ۵۰ اجرا داشتیم که هر شب فول میرفت در تئاتر چارسو. من جوانی بودم ۲۴، ۲۵ ساله. از عکسالعملی که تماشاگران یا اهل فن نشان میدادند، احساس خوشبختی میکردم از اینکه در این اثر هستم.»
موفقیت امین تارخ در صحنه تئاتر و فیلم سینمایی مرگ یزدگرد از چشم اهل فن دور نماند. محمدعلی نجفی کارگردان سینما و تلویزیون که آن سالها مشغول ساخت سربداران بود به سراغ امین تارخ رفت. نجفی درباره انتخاب تارخ برای نقش شیخ حسن جوری گفته است: «حتی علی نصیریان برای این نقش بیژن امکانیان را به ما پیشنهاد داده بود. من بازیهای امین تارخ را در تئاترهای دانشگاه تهران دیده بودم به همین دلیل از او برای نقش محمدبیک دعوت کردیم. یادم میآید من و تارخ در اتاقی که مربوط به اکبر عالمی بود روبهروی هم نشسته بودیم در بیرون از اتاق اتفاقی افتاد و به خاطر سروصدا امین تارخ برگشت و پنجره را نگاه کرد. بعد از اینکه کمی باهم صحبت کردیم به او گفتم اجازه بدهید من کمی فکر کنم و برای نقش محمدبیک به شما خبر میدهم. بعد از اینکه او رفت کیهان رهگذر را صدا کردم و به او گفتم تارخ برای نقش شیخ حسن بسیار مناسب است. او تعجب کرد و به من گفت این یک جوان خوشتیپ امروزی است و برای نقش شیخ حسن مناسب نیست. به او گفتم پس یک کاری انجام بدهیم انتخاب نقش شیخها برعهده من و بقیه را تو انتخاب کن.» جالب است که موفقیت امین تارخ در ایفای نقش شیخ حسن جوری باعث شد که نظر کیهان رهگذر هم در مورد اینکه چهره تارخ مناسب بازی نقشهای تاریخی نیست هم تغییر کند و بعدها برای سریال ابوعلی سینا انتخابش کرد.
تارخ اولین کاراکتر سینمای بعد از انقلاب است که چهره و فیزیکش مماس با مشاهیر تاریخی شد و با حضور موفق در دو سریال مهم تاریخی دهه شصت توانست، مخاطبان تلویزیون را با طرحواره کاراکترهای تاریخی آشنا کند.
او برای ایفای نقش شیخ حسن جوری انتخاب شد و محمد علی نجفی نسبت به این انتخاب رضایت کامل داشت او در مورد تواناییهای این بازیگر گفته است: «امین تارخ را با تئاتر میشناختم، ولی در آن لحظه چیزی وجود داشت که پیش از این ندیده بودم. او از آن دسته بازیگرانی است که «آن» دارد. این ویژگی خاص در کنار صدای تاثیرگذار و نوع نگاهش قطعا او را شایسته بازیگری کرده است.»
امین تارخ هم از حضور در سریال سربداران راضی بود و گفته بود که این سریال از این جهت مهم است که به خیلیها ثابت کرد سریالسازی میتواند یک صنعت باشد و باید به آن توجه ویژه داشت. فارغ از تواناییهای فنی امین تارخ در ایفای نقش تاریخی، چهره تارخ او را مناسب ایفای نقشهای اینچنین میکرد بهگونهای که کیهان رهگذار نویسنده و کارگردان مجموعه تلویزیونی «بوعلی سینا» دوباره به سراغ او رفت و به تارخ گفت هر آنچه تصویر از ابنسینا است شباهت زیادی با چهره تو دارد برای همین تو مناسبترین انتخاب برای ایفای این نقشی!
اگرچه پیشینه تحقیقاتی یک سریال تاریخی و همچنین ارتباط نزدیک ادبیات کلاسیک با متون هنرهای نمایشی از مهمترین دلایل موفقیت سریالهای تاریخی دهه شصت بودند، اما فهم بازیگران از ادای کلمات و همچنین خلق زبان بدنی مختص یک اثر فاخر تاریخی هم نقش مهمی در بهتر جلوه کردن نقشهایی همچون «شیخ حسن جوری» و «ابوعلی سینا» داشت.
این بازیگر در مورد طراحی کاراکتر ابن سینا در این مجموعه تلویزیونی گفته بود: «چیزی که برای من مهم و برای کیهان رهگذار حیاتی بود این بود که اگر قرار باشد سراغ شخصیتهای علمی و فرهنگی و شخصیتی که اهل حکمت و علم سیاست برویم شاید سریال ممکن است پربیننده نباشد بنابراین ترکیبی از اینها به اضافه زندگی شخصی که چرا ابن سینا ازدواج نکرد میتواند مخاطب را جذب کند، بنابراین شخصیتی خلق شد که قرار بود عشقی میان این دو باشد که ابن سینا نپذیرفت و هرگز نپذیرفت که ازدواج کند. نمونهای از این اتفاقات و رابطه با پدر و مادرش و شخصیتهای دیگر قصهای را به تصویر کشید که برای تماشاگر میتوانست زیبا باشد. درنهایت سریال ساخته و پربیننده شد و از دل این سریال یک فیلم سینمایی نیز استخراج و یکی از فیلمهای سینمایی پرفروش شد.»
«سرب» داستان دانیال و مونس یک زوج جوان یهودی ایرانی را در اواخر دهه ۲۰ خورشیدی روایت میکند. تارخ ایفاگر نقش دانیال بود. این فیلم در سال 1367 ساخته شده است و ازجمله مهمترین آثار سینمایی مسعود کیمیایی است. هربار که امین تارخ در مورد همکاریاش با مسعود کیمیایی صحبت میکرد خاطرهای از دوران نوجوانیاش در شهر شیراز و حضور در پشت صحنه «داش آکل» نقل میکرد که شنیدنش جالب است. او گفته بود: «خیلی سخت خودم را به پشت صحنه این فیلم رساندم. یادم نیست که آن روز کیمیایی را دیدم یا نه اما در تمام مدت داشتم آینده خودم را میدیدم. سالها گذشت و من رفتم دانشکده و تئاتر کار کردم و بعد انقلاب شد و سال 1365 یک آقایی آمد درب منزل ما و سناریویی از طرف آقای کیمیایی آورد. همه آن خاطرات گذشته و شیراز و پشت صحنه داش آکل برای من زنده شد. من سناریو «سرب» را خوانده و نخوانده، بازی در این فیلم را پذیرفتم.»
امین تارخ در سال 1368 در دو فیلم سینمایی «مادر» و «جستوجوگر» ایفای نقش کرد. فیلم اول یکی از آثار درخشان علی حاتمی است که اگرچه قصه و آدمهایش در دل دنیای معاصر زیست میکنند اما گویا از دل تاریخ بیرون کشیده شدند و دیالوگها و صحنههای این اثر در تاریخ سینمای ایران ماندگار شد. فیلم سینمایی جستوجوگر هم یک روایت تاریخی است که البته نتوانست موفقیت چندانی را در گیشه به دست بیاورد.
فیلم سینمایی «مادر» اولین همکاری امینتارخ با علیحاتمی بود اما آخرینش نبود. تارخ سال 1370 نقش تاریخی «سیدحسین طاهرزاده» را برای فیلم «دلشدگان» علی حاتمی بازی کرد. این فیلم برداشتی آزاد و شخصی از سه داستان واقعی در زمان قاجار بود که در آن گروهی از نوازندگان سازهای ایرانی برای پر کردن صفحه موسیقی به خارج از کشور سفر میکنند.
تارخ سال 1374 در سریال مذهبی تاریخی «شیخ مفید» حضور داشت و در سال 1382 در سریالی تاریخی دیگری به نام «معصومیت از دست رفته» و به کارگردانی داود میرباقری ایفاگر نقش شوذب خزانهدار شد. «معصومیت از دست رفته» پایانی بود بر سریالهای تاریخی امین تارخ در تلویزیون و پس از آن بود که او را صرفا در داستانهای معاصر تلویزیونی میدیدیم.
بازیگر قصههای روز
اگرچه امین تارخ با بازی در نقشهای تاریخی به شهرت رسید اما در تمام سالهای حضورش در عرصه سینما و تلویزیون، رنگارنگی نقشها را برای خودش حفظ کرد. در همان دهه شصت که بهگونهای ستاره سریالهای تاریخی بود؛ در دو فیلم سینمایی اجتماعی پرنده کوچک خوشبختی و پاییزان حضور داشت و همچنین در ابتدای دهه 70، سریال موفق آپارتمان با بازی او از تلویزیون پخش شد.
یکی از کاراکترهای بدیعی که توسط امین تارخ در یک سریال تلویزیونی طراحی شده و بخشهایی از این کاراکتر را در نقشهای دیگر و سریالهای دیگر تکرار کرد، نقش حاج رضا در مجموعه تلویزیونی سفر سبز بود. این مجموعه در آذرماه ۱۳۸۱ از شبکه سه پخش شد و ازجمله پربینندهترین آثار تلویزیونی بود و همچنان تکرارش پربازدید است.
سریال «اغما» به کارگردانی سیروس مقدم از جمله آثار مهم و پرسر و صدای تلویزیون بود که امین تارخ در آن حضور داشت. این سریال برای رمضان سال ۸۶ در ژانر ماورایی ساخته شد و بسیاری از بینندهها را پای تلویزیون نشاند. «جراحت» ساخته محمدمهدی عسگرپور دیگر سریال موفقی بود که امین تارخ در نقش «بزرگ» مقابل دوربین آن رفت. این سریال هم برای رمضان ساخته شد و سال ۸۹ روی آنتن رفت. همکاری عسگرپور با امین تارخ هشت سال بعد در سریالی دیگر با نام رهایم نکن تکرار شد که اتفاقا این مجموعه هم مناسبتی بود.
«رهایم نکن» که در رمضان ۱۳۹۷ از شبکه سه پخش شد، آخرین سریالی است که امین تارخ در آن بازی داشته است. البته او دو سال بعد در سریالهای «آقازاده» و سپس «خسوف» هم بازی کرد اما هر دوی این مجموعهها که آخرین کارهایش هم محسوب میشوند، در شبکه نمایش خانگی شکل گرفت.