


زهرا رمضانی، خبرنگار:امروز دیگر نیازی نیست که حتما جزئی از جامعه دانشگاهی باشی تا بتوانی خبرهای دستاول سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را زودتر از دیگران داشته باشی؛ تنها کافی است به وسایل ارتباطجمعی دسترسی پیدا کنی و آنوقت است که با بمباران خبری روبهرو میشوی؛ بمبارانی که نهتنها در آن نمیتوان خبر درست را از غلط تشخیص داد، بلکه دلیلی برای سرد شدن دانشجویان نسبت به شرکت در فعالیتهای دانشجویی هم شده است. به نظر میرسد روزهایی که دانشگاهها پیشانی حرکت جامعه بودند، گذشته و حالا دیگر نهتنها این مراکز و بالطبع تشکلهای دانشجویی نمیتوانند پاسخگوی نیاز جامعه در حوزههای مختلف باشند، بلکه خودشان از جامعه تاثیر میگیرند؛ دانشجویانی که تا همین دودهه پیش در قالب تشکل دانشجویی میتوانستند اقشار مختلف را در یک موضوع با همصدا کرده و حتی خود به سرتیتر رسانهها تبدیل شوند، حالا منتظر میمانند که ببینند چه اتفاقاتی از سوی جریانات رسانهای، به سر خط خبری تبدیل میشود تا اگر شرایطش فراهم شود درباره آن در فضای دانشجویی بحث کنند. دیدگاههای متفاوت دانشجویان دهه 80 با دانشجویانی دهههای 60 و 70 به حدی است که در عمل باید عنوان کرد فضای آموزش عالی را دستخوش تحول کردهاند. به عبارت دقیقتر دانشجوی امروز زیست خاص به خودش را دارد اما جامعه دانشگاهی بهدلیل اینکه نتوانسته این زیست را بهدرستی درک کند، در حیطه اجرا هم برنامهریزی درستی متناسب با نیازهای این قشر در بخشهای مختلف فرهنگی ندارد. موضوعی که در دوران اوجگیری کرونا و فراگیر شدن آموزشهای غیرحضوری، حیات تشکلهای دانشجویی را هم با مشکل مواجه کرد و امروز با تشکلهایی روبهرو هستیم که در اصل قوت چندانی برای رفع نیازهای دانشجویان در حوزههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ندارند. وضعیت امروز جامعه دانشگاهی باعث شده راهکارهای برونرفت از این وضعیت را در قالب پرونده دنبال کنیم. دومین گزارش این پرونده را هم طی گفتوگویی با عیسی علیزاده، معاون فرهنگی سابق جهاد دانشگاهی و با عنوان «محیط گفتوگو را برای دانشجوی دهه هشتادی فراهم نکردهایم» منتشر کردیم. در سومین مصاحبه مرتبط با این حوزه سراغ نهله غروینائینی، استاد دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس رفتیم. فردی که نگاه متفاوتی به تغییر زیست دانشجویان و شرایط امروز دانشگاهها دارد. این عضو هیاتعلمی معتقد است گسترش وسایل ارتباطجمعی باعث شده همه اقشار بهویژه دانشجویان دچار رخوت شوند و دیگر تمایلی به انجام فعالیتهایی نداشته باشند که پیشتر در فضای آکادمیک وجود داشتند. به گفته او دانشگاهها باید بهسمت تربیت اسلامی حرکت کنند تا علاوه بر پاسخگویی درست به نیازهای امروز جامعه دانشجویی، آنها را از غرق شدن در دریای خبرهایی که امروز از سوی تکنولوژیهای ارتباطی ایجاد شده، نجات دهند. نکته مهم در صحبتهای این استاد دانشگاه این است که بیتفاوتی نسبت به وضعیت موجود باعث میشود افسارگسیختگی در میان نسل جوان رشد چشمگیری داشته باشد. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
امروز زیست دانشجو به نسبت دهههای گذشته دستخوش تغییراتی شده است، دلیل این موضوع را چه میدانید؟
ما امروز تفاوت میان نسلهای دانشجویی را مشاهده میکنیم، البته در رشتهای که بنده تدریس میکنم برخلاف دیگر رشتهها، تفاوت زیادی میان نسلهای دانشجویی وجود ندارد و دانشجویان علوم قرآن و حدیث، عمدتا دانشجویان خوبی هستند. اما واضح است که انسانها متفاوت میشوند و شرایط اجتماعی هم میتواند روی آنها اثرگذار باشد. بخشی از تغییرات هم مربوط به تربیت خانوادگی و شرایط اجتماعی و افرادی دارد که انسان با آنها در ارتباط است. نکتهای که باید به آن توجه شود، این است که تغییرات تنها مختص دانشجویان نبوده، بلکه ما اساتیدی را داریم که در دهه 1400 نسبت به آنچه در دهه 60 بودند، متفاوت شدهاند. طبیعتا در تغییر و گمراهی انسانها گاهی شیطان و انسانهای شیطانی موثرند و در مقابل نیز انسانهای روحانی در هدایت افراد موثر هستند.
دانشجوی امروز نسبت به دهههای گذشته پرسشگری بیشتری داشته و بهاصطلاح بیمحابا بسیاری از مسائل را بازگو میکند، دانشگاهها توانستهاند خودشان را با ویژگی دانشجوی امروز همراه کنند؟
سوال کردن بهنوبه خود موضوع خوبی است اما مساله اصلیترین، بحث مهارت در پاسخ دادن به پرسشهای این قشر و همچنین متوجه کردن پرسشگر به میزان مطالعهاش است؛ چراکه باعث میشود بهتدریج دانشجو و هر پرسشگر دیگری به این باور برسد که هیچ سوالی را بدون مطالعه قبلی مطرح نکند. بسیاری از مواقع مشخص است که سوالات بدون پشتوانه مطالعاتی مطرح میشود و این موضوع خوبی نیست. البته قطعا میبینیم که نسل دانشجوی امروز با گذشته متفاوت شده که این مساله هم به تربیت خانوادهها و مراکز آموزشی مرتبط است. قطعا نوع تربیت نسل جوان حتی در طرح پرسشها هم موثر است. رها کردن جوانان و وجود وسایل ارتباطات متنوع و تبلیغات گسترده در موضوعات متعدد باعث شده دانشجوی امروز، داشتههای متفاوتی داشته باشد و جوانان با مسائلی روبهرو باشند که هرچند به اطلاعات آنها اضافه میکند، اما موضوع مهم این است که اگر پایه تربیتی درستی برای دانشجویان وجود نداشته باشد، آنها در طی کردن مسیرشان هم دچار اشتباه میشوند. درحالیکه اگر شیوه تربیتی درست باشد، ناخودآگاه جوان علاقهای به پیروی از موضوعات باطل نخواهد داشت. اینجا بحث تربیت مهم است که بتواند راه را به نسل جوان نشان دهد. موضوع مهم دیگر هم اینکه ذات انسان، کنجکاو است و خواهوناخواه به حرکت در مسیرهای مختلف علاقه دارد؛ اولیا، محیط خانه و آموزش مولفههایی هستند که باید جوانان را راهنمایی کنند و جوان هم باید گوش داده، درباره آن فکر کرده و درنهایت راه درست را بپذیرد.
اساتید صرف درس دادن دانشجویان را از لحاظ علمی و نه انسانسازی به جایی نمیرسانند
دانشگاهها تا چه میزان توانستهاند در پاسخگویی درست به دانشجویان نقشآفرین باشند؟
دانشگاهها هم مانند خانوادهها عمل کرده و باید تلاش کنند مسیر درست را به دانشجویان نشان دهند. البته در وهله اول باید اساتید دانشگاهها خودشان بهدرستی حق و باطل را تشخیص دهند؛ چراکه اگر این اتفاق نیفتاد طبیعتا استاد هم نمیتواند بهدرستی دانشجو را راهنمایی کند، اتفاقی که امروز در دانشگاهها رخ داده، این است که دانشجو جرات سوال پرسیدن را دارد، درحالیکه وقتی خودمان حتی دانشجوی دکتری هم بودیم، جرات نداشتیم از اساتید مانند دانشجوی امروزی سوال کنیم. درحالحاضر شرایط متفاوت شده و حتی دانشجویان کارشناسی هم در این زمینه قوی شدهاند، هرچند شاید یکی از دلایل این اتفاق هم این باشد که دیگر سنی از اساتید ما گذشته و این فرصت را در اختیار دانشجویان میگذارند، اما در گذشته اساتید این اجازه را کمتر به دانشجویان میدادند و اگر دانشجویی سوالی میپرسید یا استاد ناراحت میشد یا با عتاب با او برخورد میکرد. معتقدم اساتید باید این فرصت را در اختیار دانشجویان بگذارند که بتوانند سوالات شان را در زمینههای مختلف بپرسند، یعنی باید بهسمتی برویم که رابطه دوستی بین استاد و دانشجو شکل بگیرد. از سوی دیگر بسیاری از دانشجویان را هم داریم که در شرایطی بزرگ شدهاند که یا پدر و مادرشان از سواد کافی برخوردار نبودهاند یا نوع تربیت اسلامی را نمیدانستند و نسبت به این دانشجویان، وظیفه دانشگاه است که راه درست را به آنها نشان دهد. نکته مهم این است که وقتی دانشجویی سوالی را میپرسد، استاد نهتنها باید به آن پاسخ دهد، بلکه باید منابعی که از طریق آن میتواند اطلاعات بیشتری درباره پرسش پیدا کند را هم نشان دهد. با توجه به تغییرات زیادی که دانشجویان نسبت به دورههای قبل دارد، اگر بخواهیم نسبت به این شرایط بیتفاوت باشیم قطعا باعث میشویم تا افسارگسیختگی بیشتر شود و سوال دانشجویان از روی جهل بیشتر شود.
دانشگاه وظیفه تربیت نسل دانشجویان را برعهده دارد و اگر به تاریخچه زندگی علما رجوع کنیم، میبینیم که شاگردان آنها به معنای واقعی مریدشان بوده و حتی اخلاق و رفتارشان نیز نشأت گرفته از علما بود و بدون توجه به اخلاق و رفتار، صرف درس دادن نه از نظر علمی و نه نظر از انسانسازی بهجایی نمیرسد.
اوج فعالیتهای تشکلهای دانشجویی مربوط به دهههای 60 و 70 بود اما امروز دانشجویان دیگر تمایلی به حضور در این فعالیتها را ندارند، این مساله از کجا نشأت میگیرد؟
این موضوع را بهطور کامل قبول ندارم؛ چراکه امروز هم دانشجویان فعالیتهایی را در دانشگاهها دارند، هرچند اسم تشکلهایشان تغییر کرده است.
گسترش وسایل ارتباطاتی؛ دلیل اصلی گسترش رخوت در میان نسل جوان و همه آحاد جامعه است
در واقعیت میبینیم که دانشجویان بهنوعی دچار رخوت شدهاند و دیگر تمایلی به حضور در برنامههای دانشجویی ندارند.
امروز به حدی وسایل ارتباطاتی زیاد شده که رخوت در جامعه و همه اقشار ایجاد شده، یعنی امروز شاهد جدایی انسانها از همدیگر هستیم، بهطوریکه میبینیم همه انسانها بهتنهایی با وسایل ارتباطاتی مشغول شدهاند به حدی که ارتباط برقرار کردن دوستان با یکدیگر و حتی زوجین با یکدیگر هم کاهش پیدا کرده است. بارها دیدهایم که مرد به همسرش یا برعکس خبری را ارسال میکنند و حتی حاضر نیستند درباره آن خبر با یکدیگر گفتوگو کنند؛ چنین شرایطی باعث گسستگی و ایجاد رخوت و کم شدن تحرک در میان مردم شده است. قطعا در آینده هم این ارتباط کمتر خواهد شد، زیرا بچههای دبستانی و زیردبستانی و دبیرستان مرتب مشغول بازی یا رد کردن پیام هستند؛ چراکه نسل امروز عادت کرده که هر روز خودش را با وسایل ارتباطی سرگرم کند. وسایل ارتباطات جمعی امروز بلای همه جوامع دنیا شده، بهطوری که میبینیم وقتی خانوادهای دور هم جمع میشوند باز هم هرکدام بهتنهایی با گوشی تلفن همراه سرگرم هستند و این بلایی است که به جان جامعه بشری افتاده و دیگر خبری از صحبت انسانها با یکدیگر درباره موضوعات مختلف نیست و حتی نمیتوان دیگر تمایزی بین حق و باطل قائل شد. متاسفانه امروز اخبار از طرق مختلف به مغز انسانها حمله میکند و دانشجویان نیز درگیر این مساله هستند و دیگر فرصتی برای برقراری ارتباط در حوزههای مختلف وجود ندارد و فرصت فکر کردن و اندیشیدن.
دانشگاهها در دورههای گذشته میزبان نخبگان بیشتری به نسبت امروز بودند
با توجه به اینکه دانشگاه میزبان نسل جوان و نخبه است، برای رفع رخوت موجود میان دانشجویان باید چه اقداماتی را انجام دهد؟
موضوع اصلی این است دانشجویان دورههای گذشته نخبهتر بودهاند و بهاصطلاحی هرسال دریغ از سال گذشته شده اما قطعا همهمان در تربیت نسل امروز مسئول هستیم و خانواده، معلمان و اساتید باید با تعامل یکدیگر برنامه تربیتی مناسب نسل جوان را اجرایی کنیم. باید بهسمتی برویم که انسانهایی را داشته باشیم که در آینده دردی را از جامعه درمان کنند. همهمان میدانیم که باید جامعه را برای ظهور منجی آماده کنیم و این هم نیاز به برنامهریزی دارد. شورای فرهنگی دانشگاهها موظفند برای هدایت نسل موجود در دانشگاهشان فکر کنند و برنامه تهیه کنند و در همه این شوراها باید اساتید خانم هم باشند نه اینکه تعدادی آقا برای همه دانشگاه برنامه بریزند.
کاهش نخبگان در دانشگاههای امروز از کجا نشأت میگیرد؟
این مساله دلایل مختلفی دارد که یکی از آنها شرایط زندگی مردم است. همچنین قدرت جذب ما هم کمتر شده و آنطور که باید نتوانستیم جوانان را در دانشگاهها جذب کنیم، موضوع مهم دیگر نیز شرایط مالی است بهگونهای که بخشی از جوانان مجبورند بهجای درس خواندن بهسمت تامین معیشت خانوادههایشان حرکت کنند.
برای سوق دادن دانشجویان به فعالیتهای مختلف نیاز است آگاهی اساتید را بالا ببریم
تصور میکنید دانشگاهها میتوانند بار دیگر دانشجویان را به فعالیتهای مختلف سوق دهند؟
بله، این امکان وجود دارد. خلقت انسانها این ظرفیت را میدهد که امید برگشتن به شرایط خوب همیشه وجود داشته باشد و اگر این امید نبود، اصلا پیامبران را برای راهنمایی انسانها نداشتیم. میبینیم که پیامبران برای هدایت جوامع بسیار گمراه شده، مبعوث شدند و اینطور نیست که بگوییم اصلا این امکان وجود ندارد، امروز اساتید و معلمان هم میتوانند بار دیگر شرایط را تغییر دهند و این نیازمند زمان گذاشتن و دلسوزی از سوی این قشر است، البته آنها باید در وهله اول آگاهی خودشان را از شرایط بالا ببرند.
همخوانی خروجی دانشگاههای کشور با تربیت اسلامی باید مورد بررسی قرار بگیرد
چه برنامههایی باید از سوی دانشگاهها برای تربیت نسل جوان اجرایی شود؟
باید اساتید حوزههای مختلف به یک جمعبندی در این زمینه برسند. بسیاری از اساتید هستند که حوزه کاریشان ربطی به تربیت اسلامی ندارند اما چون خودشان عرق این نوع تربیت را دارند، در زمان تدریس مباحث مربوط علوم تربیتی و علوم قرآنی را مطرح میکنند. درحقیقت اساتید باید دانشجویان را متوجه قدرتی کنند که اصل وجود انسانها را خلق کرده و بعد از آن دروس مرتبط به رشتهشان را مطرح کنند. البته ضمن ارائه دروس هم میتوانند مطالبی را مطرح کنند که دانشجویان را متوجه مبدأ خلقت و مسیرهایی کنند که به هدایت الهی منتهی میشوند. قطعا انسان هر اندازه که از مرکز خلقت رها شود، به بیهودگی نزدیکتر میشود؛ چراکه درون انسانها خدایی است و هر اندازه که بتوانیم نسل جوان را بهسمت هدایتهای الهی سوق دهیم، بیشتر آنها را به سعادتمندی نزدیک میکنیم. در حوزه فرهنگی هم باید نسل جوان را بهسمت خواندن و تفکر کردن روی قرآن سوق دهیم؛ چراکه این کتاب باعث میشود نسل جوان بتواند جواب سوالاتش را پیدا کند. قطعا هر اندازه که ذهنهای توانمند جوان امروز تامل بیشتری داشته باشد، میتواند در حوزههای کاری و همچنین رسیدن به سوال پرسشهایش، موفقیت بیشتری داشته باشد. اما این به آن شرط است که بتوانیم نسل جوان را به اندیشیدن سوق دهیم، نه اینکه صرفا آنها در معرض حملات اخبار مختلف قرار دهیم.
امروز خروجی دانشگاههای ما با تربیت اسلامی همراه هستند؟
نمیتوانم جواب قطعی به این سوال بدهم و اطلاعات بنده در حد دانشجویانی است که با آنها در ارتباط هستم. این سوال خوبی است و باید مطالعه دقیق علمی در این باره صورت بگیرد تا مشخص شود فارغالتحصیلان دانشگاهی ما تا چه اندازه تربیت انسانی را دارند و طبیعتا نیاز به مطالعه در این زمینه داریم.
