• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۰۶-۲۱ - ۱۶:۳۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
چهار مستندساز خاطرات‌شان از پیاده‌روی اربعین را بازگو می‌کنند

ثبت قدم‌های ثابت عاشقی

زارعیان: ساخت مستندات پیاده‌روی اربعین برای من به عشق امام حسین(ع) برمی‌گردد.

ثبت قدم‌های ثابت عاشقی

کیانا تصدیق مقدم، خبرنگار:آن زمان را که جناب حافظ بیت «در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن/ شرط اول قدم آن است که مجنون باشی» سرود، نمی‌دانم در ذهنش چیزی شبیه به پیاده‌روی اربعین بوده یا نه. اما ای‌کاش بود و بیت به تصویرکشیده‌اش را می‌دید. جنون مگر چیست و لیلی مگر کیست؟ وقتی طفلی سینی عاشقی‌اش را می‌گیرد جلوی مجنون‌هایی که در راه لیلی با اشتیاق قدم برمی‌دارند، جز عشق را به رخ جهان می‌کشد؟ دیده‌ایم پیرمرد و پیرزنانی که با پاهای عاریتی دوان‌دوان به‌سمت لیلی‌شان می‌روند. این جنون را داغی بیابان‌ها و سختی‌های مسیر و پاهای تاول‌زده و لب‌های خشک، اتفاقا جنون‌تر می‌کنند. اصلا باید آنقدر راه رفته باشی که هنگام وصال با لیلی، نایی نباشد حتی برای سلام... باید تمام جانت را جمع و همه سپاه توانت را به‌خط کنی برای گفتن یک سلام و آنجاست که معشوق -که خودش عاشق‌ترین است- در آغوشت می‌گیرد و می‌شود آنچه باید بشود. حالا این مسیر عاشقی اگر ثبت شود که شیرینی‌اش تقسیم می‌شود بین تمام دل‌هایی که یا قند مکرر می‌خواهند یا تشنه یک جرعه مِهر خالصند. ثبت باید کرد این صحنه‌ها را که تاریخ بداند در زمانه‌ای عاشقانی می‌زیسته‌اند که برای رفتن در مسیر دیدار لیلی، سر و دست می‌شکستند و آنهایی که نمی‌رفتند دل‌شان می‌شکست. حالا رفته‌ایم سراغ مستندسازانی که خودشان در این وادی قدم برداشته‌اند و دیده‌اند و دیده‌ها را ثبت کرده‌اند از اجتماع عشاقی که سر به بیابان گذاشته‌اند برای دیدار حسین(ع).

امیر تاجیک مستندساز:مسیری را می‌رویم که روزی حضرت زینب(س) رفت

پیاده‌روی اربعین یک اصل دارد و کلی حواشی. آن چیزی که در قاب تلویزیون به ما نشان می‌دهند همان اصل است. منظورم از اصل همین جمعیت میلیونی است که در یک مسیر پیاده‌روی می‌کنند و به حرم امام حسین(ع) می‌رسند. ما همیشه عادت کرده‌ایم تصویرهای مشابهی را ببینیم. سال گذشته که به پیاده‌روی اربعین رفتم دوست داشتم به‌عنوان یک مستندساز سراغ قصه‌ها یا حواشی‌ای بروم که معمولا در قاب رسمی تلویزیون یا مدیوم‌های دیگر به ما نشان داده نشده بود.

 برای تولید مستند چه کاری انجام دادم؟
برای راهپیمایی اربعین این روزها یک مسیر مرسوم وجود دارد که از شهر نجف تا کربلا است و یک‌سری مواکب هم سر راهند؛ مسیری که عمدتا در تصاویر و فیلم‌ها می‌بینیم اما مسیر فرعی دیگری هم وجود دارد که به‌خاطر طولانی‌تر بودنش افراد کمتری در آن حرکت می‌کنند و عمدتا عراقی‌های قدیمی هستند. این مسیری است که از شهر کوفه شروع می‌شود و به ۲۰ کیلومتری کربلا می‌رسد. بار اولی که رفتم و این مسیر را دیدم برایم بسیار جذاب بود. این موضوع را فهمیدم که خانواده‌های عراقی هرماه مبلغی از درآمدشان را کنار می‌گذارند تا در ایام پیاده‌روی اربعین به زائران خدمت کنند. این خدمت می‌تواند دادن آب باشد یا فضای خواب و غذا. منطقه‌ای که من رفتم سنتی بود و به زائران هم سنتی خدمت می‌کردند، مثلا در تنور نان درست می‌کردند و غذا را با چوب می‌پختند. این جذابیت‌ها باعث شد اول به‌ ظاهر این خدمت علاقه‌مند شوم اما کمی که عمیق‌تر شدم، دیدم داستان‌های ارزشمندی پشت این ماجراست.

 چرا پیاده‌روی اربعین برای توریست‌ها جذاب است؟
اینکه از کشورهای مختلف حضور پیدا می‌کنند تا این پیاده‌روی را ببینند چند جنبه دارد. ما در ادیان مختلف تجمع‌های مذهبی داریم و تفاوت پیاده‌روی اربعین در سطح بین‌الملل با سایر تجمع‌ها در این است که بسیار گسترده و با تعداد بالا انجام می‌شود و در نوع خودش بی‌نظیر است. این مسیر ۱۲۰ کیلومتر است و گاهی خیلی‌ها که می‌آیند پیاده‌روی‌شان به ۲۰ روز هم می‌رسد. سرزمین‌های مختلف را در این مسیر می‌بینند و سنت‌ها برایشان جالب و جذاب است. ضمن اینکه اتفاق‌هایی که در این مسیر می‌افتد نه لزوما برای مسلمانان که برای همه جذاب است. شاید این موضوع را ندانید که حتی مسیحیان هم در این مسیر حضور دارند تا خدمت‌رسانی‌کنند و اینها جذابیت‌هایی است که در دوربین رسمی کمتر دیده می‌شود و ماموریت من و مستندسازان دیگر این است که همین حواشی را به‌تصویر بکشیم.

 مستند را چگونه روایت کردم؟
در امر مستندسازی ما با یک فرم و قالب درکنار محتوا و درام روبه‌رو هستیم، طبیعتا برای من درام مهم‌تر از فرم است و به همین دلیل در خیلی از مستندهایی که تولید کرده‌ام راحتی شخصی که در مستندم حضور دارد برایم مهم‌تر بوده و به همین سبب خیلی اوقات با تلفن همراهم فیلمبرداری کرده‌ام. هر جایی که بتوانم مفهومی که می‌خواهم را بهتر نشان دهم دوربینم را آنجا می‌گذارم. این فضا می‌تواند ورودی یک موکب باشد، می‌تواند وسط جاده باشد و می‌تواند تصویر هوایی باشد. اولویت برای من درام کار است و می‌خواهم حسم را به مخاطب القا کنم.

 چگونه پژوهش کردم؟
پیاده‌روی اربعین یکی از بزرگ‌ترین حمایت‌هایش را از ایران دریافت می‌کند. سه‌نفر نقش اصلی در راه‌اندازی مجدد این پیاده‌روی داشته‌اند؛ حضرت امام خمینی(ره)، آیت‌الله حکیم و آیت‌الله سیدمحمود شاهرودی که پس از سال‌ها این پیاده‌روی را دوباره راه‌اندازی کردند. من هم با درنظر گرفتن همه این موضوعات یک‌سال پژوهشم را برای مخاطبان به‌تصویر کشیدم و معتقدم مفاهیم اولیه بشری در همه‌جای دنیا دیده می‌شود و خواهان دارد. مجموعه من علاوه‌بر شبکه‌های داخلی مورد استقبال شبکه‌های بین‌المللی هم قرار گرفت.

مسعود زارعیان، مستندساز:دوست داریم، جلال اربعین را منعکس کنیم

ما برای تولید مستند پیاده‌روی اربعین به کربلا رفتیم، اولینِ آنها مربوط به سال ۹۲ است، البته دو مستند دیگر هم با همین موضوع تولید کرده‌ام. «سفر به اعماق زمین»، «سفر اول» و «زندگی در سرزمین اربعین» اسامی آنهاست. زندگی در سرزمین اربعین که آخرین آنهاست اکنون در جشنواره مستند تلویزیون هم حضور دارد و در رابطه با جمعی از طلاب است که در راهپیمایی اربعین حضور پیدا می‌کنند و درکنار تبلیغ سنتی که دارند، مطالبه دیگری را هم پیگیری می‌کنند و به مسئولیت اجتماعی‌شان در جغرافیا می‌پردازند. به‌عبارتی کنشگری محیط‌زیستی انجام می‌دهند و تلاش می‌کنند در مدتی که در مسیر نجف تا کربلا حضور دارند مردم را به حفظ محیط‌زیست دعوت کنند.

چرا چنین مستندی ساختم؟
تولیدات رسانه‌ای همیشه به جریان‌سازی فرهنگ کمک کرده است و اطلاع‌رسانی می‌کند و آگاهی می‌بخشد و به مردم کمک می‌کند رفتارشان را تصحیح کنند، درواقع یک الگو ارائه می‌کند. بعضی‌اوقات هم از یک‌سری درد و زخم‌ها خبر می‌دهد که مسئولان جامعه را برای یک اقدام یا درمان متقاعد می‌کند.

 در مستند به چه موضوعی پرداختم؟
رفت‌وآمد ایرانی‌ها در سفر اربعین به عراق جنس رفتار و ذائقه عراقی‌ها را تغییر داده است، برای مثال عراقی‌ها سنتی داشتند که در لیوان‌های شیشه‌ای از زائران پذیرایی می‌کردند، اما چون ایرانی‌ها به این ظروف حساسیت نشان ‌می‌دادند و با خودشان هم ظرفی نمی‌بردند، عراقی‌ها را هم مجبور می‌کردند از ظروف یکبار مصرف برای پذیرایی استفاده کنند. همین امر موجب تولید انبوه زباله و پسماند می‌شد و ما در مستندمان به این مسائل هم پرداخته‌ایم. زائر امام حسین(ع) بسیار برای میزبانان عراقی عزیز است، اصلا آنها می‌گویند بریزید و بپاشید ما خودمان جمع و تمیز می‌کنیم، اما ما هم باید رعایت کنیم که آسیبی به محیط‌زیست نرسانیم. فضای اربعین بخشی از زندگی ما شیعیان است و همه می‌خواهند هرطور که شده خودشان را به پیاده‌روی برسانند، اما زیرساخت‌ها برای کشور عراق به‌خصوص نجف و کربلا، برای پیاده‌روی اربعین مهیا نیست تاجایی که از دفاتر مراجع جهت کمک می‌روند؛ آنقدری که از ایران آمبولانس یا ماشین‌های حمل زباله و نیرو می‌فرستد، همه اینها نشان می‌دهد که در آنجا زیرساخت‌ها فراهم نیست و ما باید کمک کنیم.

 چه دغدغه‌ای داشتم؟
فیلمسازها همیشه همراه با دغدغه‌هایشان هستند و هر هنرمندی زمانی اثرش جریان‌ساز و موثر می‌شود که از وجودش سرچشمه بگیرد نه که سفارش‌شده باشد. ساخت مستندات پیاده‌روی اربعین برای من به عشق امام حسین(ع) برمی‌گردد. امام حسین بخشی از جان و زندگی ماست. وقتی ما جلال پیاده‌روی اربعین را می‌بینیم دوست داریم این را منعکس کنیم و به دیگرانی هم که نیستند نشان دهیم، لذا رفتیم و فیلم ساختیم و در هرکدام‌شان یک قصه را روایت کردیم. اینکه مستندی در سطح جهانی دیده شود بستگی به همت تهیه‌کنندگان دارد، یعنی اگر صداوسیما کار کند و پخش‌کننده بین‌المللی داشته باشید و مستندساز هم زبان بین‌الملل را رعایت کرده باشد، قابلیت دیده شدن دارد. مستند من قابلیت این را دارد که ضریب بخورد و در شبکه‌های مختلف دیده شود.

مسعود دهنوی مستندساز:اربعین مشقی برای دوران ظهور

سال ۹۵ برای اولین‌بار به پیاده‌روی اربعین رفتم و در همان سال مستندی با نام «میزبان» ساختم. با ورود به کشور عراق و با توجه به حرف‌هایی که شنیده بودیم، خیلی برایمان راحت بود، یعنی احساس این را که وارد کشور غریبه شدیم، نداشتیم. اتفاق جالبی که برای من در ساخت پنج فیلم پیاده‌روی اربعین افتاد، این بود که اصلا احساس نمی‌کنی با آدم‌های غریبه در ارتباط هستی، برای مثال ما الان در مرز شلمچه هستیم و عزیزان خرمشهری عرب‌زبان هم هستند، دوستان پاکستانی و افغانستانی هم موکب دارند و ما با همه اینها احساس نزدیکی داریم و حسی به ما دست نمی‌دهد که زبان، فرهنگ، رنگ پوست‌مان متفاوت است و انگار یک حس مشترک بین همه ما وجود دارد که با خیال راحت در این مسیر قدم برمی‌داریم و نگران چیزی نیستیم. در اینجا احساس می‌کنم که دو کوچه کنارتر از خانه خودمان هستم و در نزدیکی دارم یک مستند می‌سازم نه در یک کشور دیگر. انگار همگی خانواده من هستند، محبتی دارند که جنسش فرق می‌کند.

چرا مستند پیاده‌روی تولید کردم؟
۱۵ سالی است که پیاده‌روی اربعین به‌شکل جدی‌تری شکل گرفته و من می‌دیدم در فضایی که آدم‌های زیادی وجود دارند، قصه‌ای است و قصه مبنای اصلی آثار ماست. برای یک مستندساز اربعین پر از سوژه‌های جذاب و آدم‌های متفاوت است. من هم می‌دانستم جایی را ضبط می‌کنم که پر از قصه‌هایی است که ما از زبان یکدیگر می‌شنویم.

 دوربین من کجاست؟
فرق آن چیزی که تلویزیون نشان می‌دهد با فیلم ما این است که تلویزیون خبر را نشان می‌دهد که آن هم باارزش است، اما ما قصه را روایت می‌کنیم، مثلا می‌بینیم پسربچه‌ای دارد به زائران آب می‌دهد، این موضوع از دید صداوسیما تصویر قشنگی است اما از نظر مستندساز این مهم است که برود و ببیند این بچه کیست، پدر و مادرش چه کسانی هستند و چه فرهنگی دارند و حس و حالش چیست. همه اینها قصه دارند؛ قصه گذشته. اینکه این علاقه چه‌طور شکل گرفته، این است که برایمان جذاب است. کسانی را به خانه‌هایشان می‌آورند که حتی نمی‌توانند با یکدیگر حرف بزنند. دوربین ما به آدم‌ها نزدیک می‌شود. دوربین ما بین آدم‌هاست.

 تعریف اربعین برای من چیست؟
مساله‌ای که در این چندساله بیان می‌شود، این است که اربعین مشقی است از فضای ظهور. در آن زمان انسان‌ها به‌واسطه کرامتی که دارند به یکدیگر محبت می‌کنند و همگی در فضای آرام و مهربان با هم ارتباط برقرار می‌کنند و این اصلا ربطی به دین و آیین‌های مختلف ندارد. این جریان ما را تمرین می‌دهد برای دنیایی که در آخرالزمان است. در اربعین فرهنگی به آدم‌ها نشان داده می‌شود که قرار است باشند. دوهفته اربعین مشق و تمرینی برای درک آخرت است.

 چرا مستندهایمان را در رسانه‌های خارجی نشان نمی‌دهند؟
متاسفانه غول‌های رسانه‌ای که در جهان داریم با فرهنگ اسلامی رابطه خوبی ندارند، یعنی ما اگر از انگلیس و آمریکا نام ببریم، اینها هیچ‌وقت نمی‌خواستند ایرانی‌ها و مسلمانان رشد کنند و به‌واسطه همین موضوع پیاده‌روی اربعین سال‌هاست که در کشورهایی که غول‌رسانه‌ای هستند تحریم و بایکوت خبری شده‌اند. اما با همین تصویرهای کوچکی هم که شاید از جایی دیده باشند این موضوع در ذهن خیلی‌هایشان نقش بسته که در آنجا چه اتفاقی می‌افتد و این موضوع باعث شده سال بعدش به پیاده‌روی اربعین بیایند. رسانه‌های جهان هیچ‌وقت نمی‌خواهند اینها دیده شوند، برای مثال بی‌بی‌سی فارسی درباره سگی که در بیابان افتاده و آب ندارد خبر می‌دهد و آن را بولد هم می‌کند، اما درباره پیاده‌روی که حداقل ۳۰ میلیون آدم مسیرش را طی می‌کنند یک‌خبر هم نمی‌دهد و دلیلش این است که منفعت‌هایش زیرسوال می‌رود .

امین قدمی مستندساز:آنچه تلویزیون نشان می‌دهد کوچک کردن اربعین است

پیاده‌روی اربعین حال‌وهوای شیرین، دوست‌داشتنی و مملو از مهربانی دارد و فضایی تکرار نشدنی است. ترکیبی از بغض و شادی است. کسانی که تجربه‌اش را داشته‌اند می‌دانند و کسانی که تجربه ندارند، نمی‌توانند این توصیف‌ها را درک کنند. وقتی جمعی جایی هستند یک انرژی در آنجا وجود دارد. دوران سربازی که می‌رفتم روز آخر همه شروع کردند سرودی را خواندند و یک انرژی عجیبی بود و همه بغض داشتند. تصور کنید در پیاده‌روی اربعین این همه آدم در یک مسیر واحد هستند که مراقب یکدیگرند، دیگر ببینید چه فضایی است.

چرا مستند اربعین می‌سازم؟
اربعین خاکش دامن‌گیر است. وقتی یک‌بار می‌روید دوباره دوست دارید در این پیاده‌روی شرکت کنید. وحید چاووش، پیشنهاد کار در آنجا را به من داد. در عراق بعد از فروپاشی دولت صدام مدتی پیاده‌روی‌ها کم شده بود. آقای چاووش گفتند به آنجا برویم و اتفاقات را روایت کنیم، من اول گفتم شاید فقط بیایم و تماشا کنم و فیلمی نسازم. فکر می‌کردم آنجا مثل دهه اول محرم و مراسم در ایران است و با خودم می‌گفتم مگر چقدر می‌شود راجع به آنجا فیلم ساخت و این حرف از بی‌سوادی من بود. وقتی به آنجا رفتم انگار که در دام این موضوع افتادم و از این موضوع بسیار خوشحالم. در آن زمان که ما این فیلم‌ها را می‌ساختیم هنوز اوضاع خطرناک بود و یادم هست دو کوچه آن‌طرف‌تر از ما انتحاری زدند. من با همسرم رفته بودم و به همین سبب با یک خانواده آشنا شدیم و اولین فیلمم هم راجع به مامان نزیهه که یک خانم عراقی است ساخته شد و در سال‌های بعدش هم این فیلمسازی ادامه پیدا کرد.

چگونه پیاده‌روی را روایت کردم؟
در این پیاده‌روی تلویزیون یک دوربین زنده دارد که ورود زائران را نشان می‌دهد، این نه‌تنها تصویر پیاده‌روی نیست، بلکه کوچک کردن این اتفاق است. این نزدیک شدن به آدم‌ها نیست ظاهر یک‌چیزی را نشان دادن است. تصورم من این است که بهترین تصویرها را از اربعین، عکاسان و مستندسازان ارائه کرده‌اند؛ آنهایی که زمان طولانی رفته‌اند و پیاده رفته‌اند و به آدم‌ها نزدیک شده‌اند و اصل قضیه را شنیده‌اند. همه این جریان‌ها را انسان‌ها شکل می‌دهند و نگاه و افکارشان مهم است، تعداد که مهم نیست. همه این آدم‌ها برای شهادت ۷۲ انسان جمع شده‌اند و دقیقا به‌خاطر همین است که انسان‌ها مهم هستند، حتی به‌نظر من اتفاقی که برای آن انسان‌ها افتاده مهم نیست، بلکه خود شخصی که برایش مشکل پیش‌آمده مهم است. ممکن است در عالم اتفاقاتی تلخ‌تر از روز عاشورا افتاده باشد اما برای چه کسی؟ اینکه این اتفاق برای چه شخصی افتاده باشد مهم است. در خیابان دعوایی می‌شود و دو آدم معمولی روی هم چاقو می‌کشند و کسی به آنها توجه نمی‌کند، اما شما به‌صورت یک مقام یا وزیر یک کشیده بزن، همه می‌گویند چه شد؟ یعنی اعتبار آن آدم است که قصه را تلخ می‌کند. همه اینها را گفتم که به این برسم آدم‌ها مهم هستند. روح آنها و تفکرشان است که مهم است. حالا تصور کنید این تعداد آدم و فکر و مهربانی در یک‌جا قرار بگیرند، خب باید رفت سراغ آنها. شما اگر به یک‌نفر نزدیک شوید و حرفش را ببینید و بعد لانگ‌شات بروید از یک جمعیت بزرگ، آن‌وقت است که پیاده‌روی اربعین را نشان داده‌اید.

چرا می‌گویم مستند اربعین را بسازید؟
باید مستند تولید کرد تا پیاده‌روی را دید. من قبل از اینکه مستندساز شوم عکاس بودم، یک‌سری چیزهای قشنگ را که می‌دیدم عکسش را می‌گرفتم تا به بقیه هم نشان دهم، بعد دیدم این عکس آن چیزی نیست که من دیده بودم و به همین علت مستندساز شدم تا فیلم بگیرم. نه‌تنها اربعین، هرچیزی که دیدنش برای دیگران باعث رشد و حال خوب می‌شود باید منتشر کرد. لزومش این است که تولید شود و این فقط مربوط به اربعین نیست و راجع‌به همه موضوعات است. پیاده‌روی اربعین اگر عکس خوب داشته باشد، اگر حرف خوب داشته باشد، اگر مستندساز کارش را به‌خوبی انجام داده باشد، طیف بیشتری آن را تجربه می‌کنند و مشتاق می‌شوند تا به آنجا بروند. این نظر شخصی من است و ازلحاظ مدیریتی نمی‌دانم ضرورت مستند ساختن برای اربعین چه چیزی است.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟