زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه: قرار گرفتن در لیست سرآمدان علمی کار چندانی آسانی نیست؛ سرآمدانی که بازوهای اصلی تحقیقاتی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی بهشمار میروند و نهتنها باعث تولید علم در حوزههای مختلف میشوند، بلکه یکی از اصلیترین افرادی هستند که برای تحقق شعار ارتباط دانشگاه با صنعت و جامعه باید روی آنها حساب باز کرد؛ پژوهشگرانی که علیرغم حضور در کلاسهای درس، بخش اصلی تمرکزشان را در آزمایشگاههای دانشگاهی میگذارند تا از این طریق بتوانند به دستاوردهای جدید علمی رسیده و نتیجه کارهایشان را در قالب مقاله منتشر کنند. انتخاب سرآمدان علمی را باید یکی از اقداماتی دانست که معاونت علمیوفناوری ریاستجمهوری تلاش دارد بهوسیله آن کمی از مشکلات پژوهشگران بکاهد. نیمه شهریور امسال این معاونت برای هفتمینبار اقدام به معرفی سرآمدان علمی کشور کرد که براساس آن 100 سرآمد علمی و 15 سرآمد علمی جوان معرفی شدند. محمدعلی شهبازی، عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی زنجان یکی از همین سرآمدانی است که بهصورت مشترک با کسب امتیاز دو هزار و 987 در رتبه سوم قرار گرفت؛ رتبهای که به اعطای 140 میلیون تومان پژوهانه نقدی و 20 میلیون تومان اعتبار خدمات شبکه آزمایشگاهی برای او به ارمغان آورد. او دکتری تخصصی رشته نانوفناوری دارویی را دارد و امروز استادیار نانوفناوری دارویی دانشگاه علوم پزشکی زنجان است. از این عضو هیاتعلمی تا امروز 113 مقاله منتشر شده که میزان استنادات به این مقالات نیز سههزار و 993 استناد بوده است. بهبهانه انتخاب این استاد دانشگاه بهعنوان سومین فرد سرآمد علمی کشور، گفتوگویی با او انجام دادیم. او میگوید شرایط آزمایشگاهی کشور مهمترین چالش پیشروی پژوهشگران است. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اصلیترین چالشی که پژوهشگر ایرانی برای انجام فعالیتهای تحقیقاتی در مراکز آکادمیک با آن روبهرو هستند، چیست؟
در ابتدای پاسخ به این سوال باید بگویم که شرایط برای انجام فعالیتهای پژوهشی در کشور دستخوش تغییر شده، اما هنوز کافی نیست، یعنی هرچند مسئولان تلاش دارند همیشه حمایتهای لازم را از امر پژوهش داشته باشند، اما همچنان پژوهشگران برتر مشکلات گستردهای دارند که باعث میشود این پژوهشگران نتوانند از همه توان علمی خودشان بهره ببرند و یکی از این مشکلات، به تجهیزات آزمایشگاهی مرتبط است. قطعا ما نیاز به تجهیزات آزمایشگاه بهروزی داریم تا از این طریق پژوهشگران بتوانند ایدههای خود را به منصهظهور برسانند. متاسفانه در شرایط موجود کشور با توجه به وضعیت اقتصادی و مشکلاتی که تحریم برای دسترسی به تجهیزات بهروز ایجاد کرده، باعث شده امروز شرایطمان بهگونهای باشد که امروز بسیاری از تجهیزاتی که استفاده میکنیم مربوط به دهههای گذشته است. شرایط به گونهای است که نمیتوانیم مطمئن باشیم پاسخی که از این تجهیزات میگیریم، بهصورت صددرصد قابلاعتماد است. این مهم البته هم جنبه منفی و هم مثبت دارد، جنبه مثبت آن است که بتوانیم با پژوهشگران دیگر کشورها کارهای مشترک داشته باشیم و جنبه منفیاش این است که بسیاری از محققان کشور به این مساله عادت ندارند و مساله بعدی هم اینکه همیشه به کشور یا دانشگاه ثانویه برای دریافت خدمات آزمایشگاهی وابسته خواهیم بود.
درمان که اولویت شد نتوانستیم در تکنولوژی پزشکی درآمدزایی داشته باشیم
علیرغم همه مشکلات تحقیقاتی، کشور در حوزه ارائه خدمات پزشکی وضعیت مطلوبی دارد، چه میزان از دستاوردهای تحقیقاتی دانشگاههای پزشکی در ارتقای ارائه این قبیل خدمات اثرگذار است؟
اگر از لحاظ درمانی بخواهیم به تکنولوژی نگاه کنیم، قطعا این موضوع درست است اما باید این مهم را مدنظر قرار دهیم که در بحث درمان هم، ما مدیون پزشکان باانگیزه هستیم، پزشکانی که باعث شدهاند تا امروز در وضعیتی قرار بگیریم که از دیگر کشورها برای درمان به ایران میآیند، حتی اگر بخواهیم به زیرساخت نگاه کنیم که مرتبط با تجهیزات مورداستفاده پزشکان است، باید بگوییم بسیاری از این تجهیزاتی که در کشورمان بهکارگیری میشود، دقیقا تجهیزاتی است که در کشورهای پیشرفته ساخته میشود. البته این رویکرد وجود دارد که بهسمت تولید این تجهیزات برویم و اگر بحث بومیسازی این تجهیزات اجرایی شود، قطعا شرایط ایدهآلتری را خواهیم داشت. با این حال واقعیت این است که یک کشور زمانی میتواند جزء کشورهای پیشرفته بهشمار آید که از لحاظ تکنولوژی خودش را در شرایط رقابتی با دیگر کشورها قرار دهد نه صرفا از حیث ارائه خدمات.
در بحث تولید علم و تکنولوژی واقعی که بتوانیم قابلرقابت با دیگر کشورها باشیم، در بسیاری از موارد میبینیم که علوم پایه و مهندسی بهمراتب از علوم پزشکی جلوتر هستند؛ چراکه متاسفانه درمان با آموزش و پژوهش در حیطه پزشکی ترکیبشده و به همین دلیل میبینیم همیشه شرایط به این سمت رفته که درمان در اولویت قرار بگیرد، به همین دلیل نتوانستهایم از لحاظ تکنولوژی پزشکی برای کشور درآمدزایی داشته باشیم.
پتانسیلهای پژوهشی را باید از ابتدای مسیر شناخت
اعطای پژوهانه به پژوهشگران برتر تا چه میزان میتواند در انجام فعالیتهای تحقیقاتی به محققان کمک کند؟
در وهله اول این سوال پیش میآید که چنین گرنتهایی را باید چه زمانی دراختیار اعضای هیاتعلمی قرار داد؟ چه زمانی باید تشخیص دهیم که فردی پتانسیل واقعی برای سرمایهگذاری را دارد؟ قطعا انتخاب سرآمدان علمی یک اتفاق خوبی بهشمار میرود و در میان اعضای هیاتعلمی انگیزه خوبی را برای انجام تحقیقات بیشتر و دقیقتر ایجاد کرده، اما موضوع اینجاست فردی که بهعنوان سرآمد علمی شناختهشده، قطعا مسیری را طی کرده، اما هیچگاه این سوال میان مسئولان ایجاد نمیشود که این فرد برای رسیدن به این جایگاه چه مسیری را طی کرده است. من معتقدم باید در هستههای اصلی مدیریت، نه بهصورت شعاری، بلکه به معنی واقعی شاهد شکلگیری هستههایی باشیم که بتواند افراد بااستعداد را میان اعضای هیاتعلمی از همان ابتدای فعالیتهای تحقیقاتیشان شناسایی و از آنها حمایت کند. نه زمانی که بهاصطلاح میوهای به بار نشسته و تازه بخواهیم از این میوه حمایت کنیم، این کار فایدهای برای عضو هیاتعلمی ندارد؛ چراکه دیگر ارتباطات خود را با مراکز مختلف پژوهشی برقرار کرده است.
با توجه به موقعیتهایی که امروز در حوزه علمی دارم، در جواب این سوال که 140 میلیون تومان پژوهانه کافی است یا خیر، قطعا پاسخم منفی است. به همین دلیل معتقدم باید پتانسیلهای تحقیقاتی در مراکز آکادمیک را از همان ابتدای مسیر شناخت. البته این اتفاق باید برای حوزههای علمی کشور رخ دهد.
پرداخت مبلغ یکسان تسهیلات به گروههای آموزشی، مشکل جدی پژوهش
مشکل بعدی که در سیستم دانشگاهی کشور ما حاکم شده و به بخشی از فرهنگ پژوهشی تبدیلشده، بحث یکسانسازی ارائه تسهیلات به پژوهشگران حوزههای مختلف است. هرچند شاید در ردههای بالای آموزش عالی اینگونه نباشد، اما وقتی وارد دانشگاهها، دانشکدهها و گروههای آموزشی میشویم، میبینیم که در عمل مبلغ یکسانی بهعنوان هزینه پژوهشی یکسال به گروههای مختلف پرداخت میشود. درحالیکه قطعا یک عضو هیاتعلمی نهتنها زمان کاریاش، بلکه زمانهای استراحتش را هم برای تحقیق و تربیت نیروی انسانی میگذارد اما در مقابل هم هستند اعضایی که صرفا در زمان تعیینشده این کار را انجام میدهند و این مساله باعث بیانگیزگی در میان اعضای هیاتعلمی میشود. البته آییننامههایی برای جلوگیری از این اتفاق داریم اما از آنجا که نظارتی از سمت ارگانهای بالادستی وجود ندارد، این آییننامهها موردتوجه قرار نمیگیرد. به همین دلیل میبینیم که در برخی دانشگاهها، تصمیمگیری براساس خشنود نگهداشتن همه اعضای علمی صورت میگیرد و این باعث میشود انگیزه افراد برای انجام کارهای فوقبرنامه از دست برود.
انتشار مقاله در خارج از کشور بهعنوان میوه فعالیت پژوهشی شناخته نمیشود
فعالیت تحقیقاتی در دانشگاههای خارج از کشور چه تفاوتی با فضای حاکم بر دانشگاههای ما دارد؟
اولین مساله همان امکانات و تجهیزات است که ما در دانشگاههای کشور نیاز به بهروزرسانی گسترده این حوزه است. البته باید این مهم هم مدنظر قرار بگیرد که چه تجهیزاتی را نیاز داریم؛ چراکه متاسفانه میبینیم گاهی تجهیزاتی خریداری میشود که عملا کارایی برای کشور ندارد و با توجه به هزینه نگهداری بالای آنها، بعد از یکی و دو سال در عمل این تجهیز آزمایشگاهی بلااستفاده میشود.
هدف نهایی پژوهش یک استاد ایجاد اثر اجتماعی است
تفاوت مهم دیگر پژوهش در خارج از کشور، بحث فرهنگ است، یعنی در آنجا این موضوع به یک فرهنگ تبدیلشده که هدف نهایی پژوهش یک عضو هیاتعلمی، ایجاد یک اثر اجتماعی است و این اثر میتواند با ارائه یک نرمافزار و محصول باشد اما این بدان معنی نیست که هر عضو هیاتعلمی باید به این مرحله برسد. بهعبارتدیگر این مهم کاملا پذیرفتهشده که شاید از هر 200 تا 300 عضو هیاتعلمی در یک دانشگاه خارجی در طول فعالیت 30 تا 40 ساله پژوهشیشان که پروژههای مختلفی هم انجام میدهند، تنها یک یا دو محصول ایجاد شود.
در آنجا این تفکر به اعضای هیاتعلمی القاشده که اعداد و ارقام مربوط به انتشار مقالاتشان، میوه نهایی پژوهش بهشمار نمیرود، بلکه شاخ و برگ اضافه محصول نهایی آن عضو هیاتعلمی است، یعنی ممکن است عضو هیاتعلمی 20 تا 30 سال در یک حیطه مشخص کار کند و تازه بتواند به یک محصول برسد که از همان روز اول برای آن برنامهریزی کرده است، اما در کشور ما با توجه به اینکه شرایط رقابت و ارتقا منوط به تعداد مقالات است، این حس در بسیاری از اعضای هیاتعلمی ایجادشده که مقاله میوه نهایی فعالیت پژوهشی است. هرچند قطعا به تولید علم و انتشار مقاله نیازمند هستیم، اما معتقدم در بحث انتخاب اعضای هیاتعلمی و ارتقای آنها نیازمند یک بازنگری در قوانین موجود هستیم تا از این طریق بحث فرهنگ پژوهش هم دستخوش تغییر شود.
مشکل اصلی تولید علم فرهنگسازی است
البته میدانم در برخی دانشگاهها، بحث بهروزرسانی آییننامه و ارتقا پیگیری شده اما بازهم میبینیم در آییننامههای جدید باز اعداد و ارقام ملاک قرار میگیرند و عضو هیاتعلمی میتواند از نظر رتبه علمی ارتقا پیدا کند که بهجای یک پتنت، دو پتنت را به نام خود ثبت کرده باشد. از اینرو معتقدم بیشتر نیاز به آموزش و فرهنگسازی داریم. یعنی مشکل اصلی آموزش، تولید علم و حرکت به سمت تولید محصولاتی که قابلرقابت با کشورهای پیشرفته باشد، فرهنگسازی است. باید نشان دهیم همیشه اینطور نیست که اگر فردی تعداد مقالات بیشتری را داشته باشد، معنایش آن است که او نسبت به افرادی که تعداد مقالات کمی دارد، نخبهتر است. قطعا برای نهادینهسازی این فرهنگ باید از دوران دانشجویی شروع کنیم و تحقق این مساله میتواند بستر را برای حل بسیاری از مشکلات فراهم کند، چراکه از این طریق تنها افرادی که انگیزه کارهای تحقیقاتی دارند، در این حوزه باقی میمانند و فعالیتهایشان را نیز ادامه میدهند.
البته نباید فراموش کرد که برای این مساله تشکیل هسته مرکزی مهم است؛ هستهای که بتواند پتانسیلهای پژوهشی را در داخل دانشگاهها شناسایی کند. نباید فراموش کرد طی دو دهه گذشته، کشور در این حوزه وارد شد که هرچه تعداد مقاله بیشتر باشد، بحث رنکینگ جهانی کشور بهبود پیدا میکند و در عمل بسیاری از اعضای هیاتعلمی را به این سمت سوق دادیم که مقالات بیشتری تولید کند. درست است که تولید مقاله یکی از معیارهای جهانی بهشمار میرود، اما معتقدم امروز دیگر از این برهه عبور کردهایم و توانستهایم افرادی را پرورش دهیم که میدانند تولید علم چیست، حالا دیگر وقت آن است که بازبینی کامل در این حوزه صورت گیرد تا بتوانیم بهسمت تولید محصول حرکت کنیم.
لزوم تدوین آییننامه برای استفاده از پتانسیل ایرانیان خارج از کشور
امروز زنگ خطر مهاجرت اعضای هیاتعلمی به صدا درآمده است، برای کاهش سرعت مهاجرت نخبگانی علمی کشور باید چه اقداماتی صورت بگیرد؟
معتقدم اول باید به این سوال پاسخ داد که چه کارهایی انجام ندهیم که باعث مهاجرت نخبگان شود. با توجه به اینکه سالهاست با ایرانیانی که در کشور دیگر زندگی میکنند و کارهای متعدد علمی هم انجام دادهاند، ارتباط دارم باید بگویم بسیاری از آنها میگویند اگر تشخیص دهند مجموعهای برای کار آنها ارزش قائل است، حاضر هستند با دانشگاههای کشور در ارتباط بوده و جالب اینجاست که بهدنبال منفعت مالی هم نیستند. متاسفانه علیرغم اینکه ما نیروی عظیمی را از لحاظ سرمایه انسانی و سرمایههای پژوهشی در خارج از مرزها داریم اما بستر برای بهرهگیری از این ظرفیت مهیا نشده است. یعنی ما آییننامه مشخصی را نداریم که اگر فردی عضو هیاتعلمی یکی از دانشگاههای خارجی است، بتواند بدون دریافت حقوق از ایران با دانشگاههای داخلی همکاری داشته باشد. جالب اینجاست که بسیاری از دانشگاههای خارجی این آییننامه را دارند و بهراحتی از سرمایههایشان که در خارج از مرزها هستند، کمک میگیرند. یکی از موضوعات مهم در حوزه پزشکی این است که عمده فعالیت پزشکان ما در حوزه ارائه خدمات خلاصه میشود و امروز میبینیم بسیاری از پزشکان و پرستاران ما به کشورهای حاشیه خلیجفارس رفتهاند که دلیل اصلیشان نیز پرداخت حقوق بالا از طرف این کشورهاست. قطعا ما باید یکسانسازی کیفیت زندگی را در نقاط مختلف کشور داشته باشیم تا از این طریق جلوی مهاجرت این افراد گرفته شود، طبیعتا برای تحقق این مساله نمیتوان صرفا با ابلاغ آییننامه راه به جایی برد. ما نمیتوانیم اعلام کنیم وقتی فردی مقطع تخصصی پزشکی فارغالتحصیل میشود، مجبور است چندسالی را در یکی از نقاط محروم به فعالیت بپردازد یا بگوییم برای خروج و دریافت مدرکش باید یکمیلیارد تومان هزینه کند، قطعا اگر فردی تصمیم به رفتن گرفته باشد، حتما این مبلغ را پرداخت میکند.
بحث ارتباط دانشگاه با صنعت سالهاست به یکی از موضوعات مورد نقد آموزش عالی تبدیل شده، در حوزه پزشکی چقدر این ارتباط شکل گرفته است؟
تنها زمانی میتوانیم بگوییم این اتفاق رخ داده که افرادی را برای تحقق آن تربیت کرده باشیم. قطعا این ارتباط با ابلاغ آییننامه و دستورالعملها به نتیجه نمیرسد، بلکه این یک مقوله شخصی میان اعضای هیاتعلمی است. بهعبارت دیگر نهتنها اعضای هیاتعلمی بلکه صنعتمان نیز نسبت به این مهم واقف نشدهاند که با شکلگیری این ارتباط بسیاری از مشکلات حل میشود. از یکسو اساتید انگیزه لازم برای ارتباط با صنعت را ندارند و از سوی دیگر شرکتها و بخشهای صنعتی نیز با توجه به اینکه به صورت سنتی اقدام به تولید محصول میکنند، طبیعی است کار چندانی به علم روز نداشته باشند. موضوع دیگر اینکه بسیاری از بخشهای صنعتی ما بهصورت انحصاری در حوزه کاریشان فعالیت میکنند و به همین دلیل چون رقابتی میان آنها وجود ندارد، اصلا نیازی برای دست دراز کردن به سمت دانشگاه احساس نمیکنند. درحالی که اگر بخش صنعتی کشور به سمت تولید محصول جدید مبتنیبر علم روز برود، راه برای صادرات آنها و درآمدزایی ارزیشان هم فراهم میشود. قطعا بحث اشتغالزایی و درآمدزایی برای کشور متفاوت است و معتقدم شرکتی که در داخل کشور وجود دارد و تنها محصولش در داخل مرزهای خودمان به فروش میرسد، صرفا اشتغالزایی میکند و زمانی فعالیت یک شرکت برای کشور مناسب است که این اشتغالزایی همراه با درآمدزایی ارزی باشد. قطعا برای حرکت به این سمت نیز همان بحث آموزش و فرهنگسازی مهم است.