در دنیایی که دیکتاتوری رسانهای بیداد میکند، اولا موضوعی که بتواند قریب به 20 میلیون نفر را دریکجا جمع کند، خود مسالهای بسیار جدی است. اگر به مباحث جامعهشناختی غربیها در فضای رسانه نگاه کنید، اتفاقی که در سال، قریببه دوهزار نفر را جمع کند مساله خیلیجذابی برای آنهاست و شروع میکنند به کار کردن و خبر تهیه کردن که بفهمند چه عاملی باعث میشود این تعداد در یکزمان واحد در یکجا جمع شوند و وقتی این تعداد به 20 میلیون نفر میرسد، اصلا چنین اتفاقی برایشان سابقه ندارد. بزرگترین اجتماع جهان اتفاق میافتد، این امر از جهتی برای تبلیغ دین اهمیت دارد، ثانیا مسائلی که باعث میشوند انسانها دورهم جمع شوند معمولا از سر شور و احساس و جو هستند و به همین خاطر ناپایدارند. فرض بفرمایید اگر مردم برای تشییع پیکر تعدادی از شهدا بروند، در سالگرد این شهدا از تعداد مردم کاسته میشود یا گاهی بازیگر و خوانندهای از دنیا میرود و مردم برای تشییعجنازه او هم میروند ولی برای سالگردش دیگر هیچ موجی وجود ندارد و آن چیزی که باعثشده این شعیره پررنگتر شود، تکرار هرساله آن و تداوم این استمرار است. این عوامل انسانها را بهسمتی میبرند که فکر کنند مظهر رحمتالهی برای چه قیام کرد؟ چرا از این مسیر حرکت کرد؟ چه شد که همسر و فرزندانش را هم با خودش برد؟ و این پیادهروی میشود بزرگترین منبر جهان تشیع برای تبلیغ دین.