علی صولتی، خبرنگار گروه جامعه: در گزارشهای قبلی همین صفحه نوشتیم بهدنبال تصویب قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار که در تاریخ 1400/12/24 در مجلس شورای اسلامی و ابلاغ آن توسط رئیسجمهور ابلاغ در اردیبهشتماه امسال، انتظار میرفت محدودیتهای ذکرشده در صدور پروانه طبابت پزشکان برداشته شود اما مقررات و محدودیتها در سازمان نظامپزشکی به همان روند قبلی باقی مانده و اصلاح نشدهاند. محدودیتهایی نظیر اینکه متقاضی احداث مطب باید چهار یا پنج سال در یک منطقه دورافتاده و محروم کار کند تا امتیاز جمع کرده و پس از آن امتیاز تاسیس مطب در پایتخت را بگیرد. یا بحث حریم صنفی به این معنا که بهعنوان مثال اگر در یک خیابان یک درمانگاه شبانهروزی دارد تا 400 متر آنطرفتر هیچ پزشکی حق احداث درمانگاه شبانهروزی را نخواهد داشت. یا حد نصاب امتیازی یا شاخص جمعیتی برای کلانشهرها، بهعنوان مثال اگر منطقهای در یک شهر 60 هزار نفر جمعیت دارد، در این منطقه بیش از 300 پروانه مطب داده نمیشود. محدودیتهایی که نامه رئیس مرکز ملی مطالعات، پایش و بهبود محیط کسبوکار به سازمان نظام پزشکی نیز باعث حذف آنها و اجرای درست این قانون نشد. حال پس از گذشت بیش از 3 ماه از این نامه و عدم اعمال صحیح قانون تسهیل در حوزه پزشکی، سختگیریهای بیشتر در آزمون دستیاری تخصصی پزشکی نیز باعث شد جمعی از داوطلبان این آزمون مستقیما به رئیسجمهور برای تسهیل ورود پزشکان جوان به بازار و حل مشکلات ادامه تحصیل پزشکان نامهای بنویسند. در این گزارش متن نامه را با توجه به جریانات رسانهای اخیر در حوزه پزشکی بررسی میکنیم.
مهاجرت پزشکان؛ بزرگنمایی یا واقعیت؟
برخی کهنپزشکانی که سالها وظیفه سیاستگذاری و اجرای قوانین حوزه سلامت را برعهده داشتهاند، در تلاش هستند با انحراف مطالبات برحق پزشکان جوان وضع موجود را به گردن دیگران بیندازند. اوایل شهریورماه بود که مواضع جنجالی سازمان نظامپزشکی خبرساز شد. سخنانی که خبر از یک بحران در جامعه پزشکی میداد. بازتاب این صحبتها که به فاصله کوتاهی از هم ایراد میشد، کمبود پزشک و پرستار و معضل مهاجرت این اقشار را در رسانهها فریاد میزد. هرچند روز پزشک امسال برای برخی از پزشکان مبارک بود اما برای جامعه پزشکی با حاشیههایی همراه شد. برخی افراد نهتنها روز پزشک را به پزشکان تبریک نمیگفتند، بلکه با نیش و کنایه، نکاتی را به آنها گوشزد میکردند. برخی نقدها چون عدم وجود کارتخوان در مطبها، فرار مالیاتی و ویزیتهای سریع بدون رعایت زمان استاندارد دستمایه این طعنهها شده بود اما باید توجه داشت که این نقدها به بخشی از جامعه پزشکی برمیگشت اما دامنگیر پزشکان جوان نیز شده بود. در همین رابطه، رئیس نظامپزشکی کشور در مراسمی که بهمناسبت روز پزشک برگزار شده بود، در دفاع از جامعه پزشکی به یکباره دلیل مهاجرت پزشکان را شرایط کاری سخت دانست و دولت، مجلس و شورایعالی انقلاب فرهنگی را مقصر شرایط فعلی دانست و عنوان کرد: «نمایندگان مجلس در رابطه با نقصان ارائه خدمات خلط مبحث میکنند. افرادیکه باید سند را اجرا کنند، مطالبهگر شدهاند و آنها را بهپای جامعه پزشکان مینویسند و باعث گرفتاری پیشآمده شدهاند.» رئیسزاده در بخش دیگری از سخنانش، تصریح کرده بود: «در رشتههای بسیار ضروری جراح نداریم و مجبور میشویم برای برخی درمانها با چند برابر هزینه، عزیزان را به خارج از کشور بفرستیم یا با یک عقبگرد ۴۰ ساله واردات پزشک از هند، پاکستان و فیلیپین داشته باشیم.» رئیس کل سازمان نظامپزشکی کشور گفته بود: «تخصص جراحی قلب در سال جاری ۱۸ نفر ظرفیت داشته اما هیچکس متقاضی نشده و در کل کشور فقط ۲ فارغالتحصیل جراحی اطفال داریم.» مشابه همین صحبتهایی را رئیس نظامپزشکی چندی پیش در گفتوگو با «فرهیختگان» اینطور مطرح کرده بود: «چرا فکر میکنید در حوزه پزشکی هرچه روی کاغذ است، میتوانید انجام دهید؟ چون ظرفیتش را ندارید، چون زیرساختش را ندارید، چون امکان آن را ندارید. همین الان 30-20 هزار پزشک عمومی دارید و کسی نیست بیهوشی بخواند، کسی حاضر نیست اطفال بخواند، کسی حاضر نیست طب اورژانس و جراحی قلب و جراحی قلب اطفال بخواند. تعداد را صدبرابر هم کنید، باز طرف این رشتهها را نمیخواند، چون برای او نمیارزد. بهنسبت سختی و دشواری کاری که وجود دارد، نمیارزد.»
دلیل کمبود پزشک متخصص در کشور چیست؟
ادعایی که واکنش سخنگوی سابق وزارت بهداشت را نیز برانگیخت. کیانوش جهانپور، سخنگوی سابق وزارت بهداشت، در توئیتی کمبود جراحی کودکان را ناشی از طول دوره تحصیل و کمبود نیاز بازار دانست و نوشت: «جراحی قلب و جراحی اطفال تقریبا در همه اروپا دوره تخصصی است، در ایران، دوره فوقتخصص بعد از جراحی عمومی است، با این طول دوره و طرح و تعرفههای نامتناسب و نامتقارن فعلی و وضعیت بازار کار، نهتنها این دو رشته بلکه بسیاری از فوقتخصصهای داخلی، اطفال و جراحی داوطلب کافی نخواهد داشت!» یکی از نکاتی که در صحبتهای رئیس نظامپزشکی سبب خلط مبحث شده بود، تفاوت مقطع تخصص و فوقتخصص بود، گفتنی است برخلاف صحبتهای انجامشده، رشته جراحی عمومی ازجمله رشتههای پرطرفدار مقطع تخصص است. رئیسزاده پیشتر در این مورد به «فرهیختگان» گفته بود: «فلان روستا میروند و میبینند متخصص نیست داد و بیداد میکنند، میگویم تقصیر شما و مسئول قبلی است که طرح پزشک خانواده را اجرا نکردید. اگر پزشک عمومی در روستا باشد، پیرزنی که سردرد میگیرد اول پیش او میرود و او 90 درصد را میتواند مدیریت کند. این آدم را نگذاشتید و بودجه را ندادید و تدبیر نکردید و در نتیجه پزشک خانواده را حذف کردید. بعد این مادر فکر میکند چون سردرد دارد باید دنبال متخصص بگردد. معلوم است متخصص مغز و اعصاب را در هر روستا نمیتوانید بگذارید. این آدم وقتی نزد متخصص میآید حتما برای او سیتیاسکن مینویسد. پزشک عمومی ممکن است با یک داروی ساده مشکل را حل کند، نه اینکه برای بیمار هزینه بتراشیم. یک زمانی فوقتخصص غدد اطفال تربیت کردیم و به استانها فرستادیم اما مریض نداشتند. همه به سراغ کار اطفال خود برگشتند. سال بعد و سال بعدش هیچ کسی در این رشته ثبتنام نکرد. نکته بعدی این است که الان توزیع ما مشکل دارد. سرانه پزشک در تهران سه برابر و گاهی 4 برابر بقیه جاهای کشور است.»
پروژه ناامیدسازی پزشکان جوان
از سوی دیگر انتشار نامه اخیر برخی از پزشکان جوان خطاب به رئیسجمهور که درباره مشقتهای ورود به بازار کار و محدودیت شرکت در آزمونهای تخصص نوشته شده، دلایل دیگری را برای مهاجرت پزشکان برشمرده است که بازخوانی بخشهایی از این نامه ضروری است. در بخشی از این نامه آمده است: «جناب آقای رئیسجمهور؛ آینده پزشکان جوان سالهاست بازیچه قشر اندکی از پزشکانی شده است که به نام توجه به پزشکان جوان، اما به کام منافع خود در بخش خصوصی در حال پیش برد اهداف خود هستند... اما اخبار و شواهد نشان از این دارد که سیاستگذاران وزارت بهداشت و ذینفعان کلان بخش خصوصی تمایلی به پیشرفت کشور و جوانان این سرزمین ندارند.» محدودیت شرکت در آزمون تخصصی، محدودیت ظرفیت پذیرش در رشتههای مهم آزمون تخصصی و محدودیت ورود به بازار کار پزشکی دلایلی بود که این پزشکان از آن بهعنوان ظلم به خود یاد کردند و نوشتند: «جناب آقای رئیسجمهور، حال شما قضاوت کنید در شرایطی که نه امکان ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر و نه امکان ورود به بازار کار فراهم است آیا راهی بهجز مهاجرت برای پزشکان جوان باقی خواهد ماند؟ جالبتوجه آن است که در این میان برخی از پزشکانی که همواره دارای منافع در نظام سلامت بودهاند، دائما آمار مهاجرت پزشکان را منتشر میکنند تا کسی نداند خودشان بزرگترین عامل این اتفاق هستند.» این نامه نشان میدهد هرچند برخی سعی دارند نوک پیکان اتهام درخصوص ناامیدی پزشکان جوان را به ناکجاآباد ربط دهند اما دقیقا این اتهام به خودشان بازمیگردد. به همین مناسبت خبرنگار ما به سراغ یکی از داوطلبان آزمون دستیاری رفت تا درخصوص ابعاد بیشتر این نامه پرده بردارد. این داوطلب آزمون تخصص پزشکی در پاسخ به سوال چرایی تصمیم متقاضیان آزمون به نوشتن نامه به رئیسجمهور میگوید: «امسال بارها درخصوص کاهش ظرفیت اعتراض کردیم. از کمیسیون اصل 90 گرفته تا سازمان سنجش و وزارت بهداشت. اما هر کدام بهنحوی به نتیجه نمیرسید. در پیشنهادی که توسط برخی دوستان در گروهی که مختص اعتراض شکل گرفته، عنوان شد به خود آقای رئیسی نامه بزنیم.»
متقاضی هست، ظرفیت پذیرش را پایین نگه داشتهاند
این پزشک به سوال خبرنگار ما درخصوص خالی بودن ظرفیت در بعضی رشتههای تخصص این گونه پاسخ میدهد: «اتفاقا در بسیاری از رشتههای تخصص همچون رادیولوژی، گوش و حلق و بینی و چشمپزشکی داوطلبان اقبال بیشتری نشان دادند. اما در شرایطی که حدود 12 هزار نفر متقاضی شرکت در آزمون تخصص هستند وزارتبهداشت با کاهش ظرفیت رشتههای پرمتقاضی، راه را برای ما میبندد. این سیاست خبر از تعارضات گسترده در لایه سیاستگذاری میدهد.» پیشتر محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی در گفتوگو با «فرهیختگان» عامل اشکالات بهوجودآمده در آزمون دستیاری پزشکی را بیتوجهی وزارت بهداشت به این مورد دانسته و گفته بود: «در تعویق امتحان یا جابهجایی زمان امتحان به نظرم یک بیتدبیری وجود دارد و آییننامههای داخلی وزارتخانه باید ثبات بیشتری داشته باشند. به کرات دیدهام وزارتخانه در جلسات شورای تخصصی، آییننامهها را مرتب تغییر میدهد. نهفقط در آزمون دستیاری بلکه در باقی حوزهها نیز اینچنین است. یک دورهای را سهساله و یک دوره را چهارساله میکنیم، یک دورهای را مستقیم و یک دورهای را امتحان میدهیم. اینها برای جامعه پزشکی قابلقبول نیست. میزان و تعداد تغییرات این آییننامهها را در حوزه سلامت در این چند سال پیگیری کنید. اصلا وضعیت خوب و قابلقبولی نیست. چرا باید این رشته در سالهای مختلف دستخوش این میزان از تغییرات شود؟ نباید اینطور باشد. اعتماد مسئولان را به حوزه وزارتخانه کم میکند. میگویند این را هر طور میخواهید میچرخانید. این میزان از تغییرات در شورای تخصصی و حوزه سلامت قابلقبول نیست.»
پزشکان جوان؛ قربانی بحران تصمیمگیری در حوزه سلامت و پزشکی
این پزشک جوان محدودیت وضعشده برای صدور مجوز مطب از سوی سازمان نظامپزشکی را دیگر دلیل ناامیدی از وضع فعلی دانست و ادامه داد: «افراد متقاضی احداث مطبها باید سال ها در مناطق دورافتاده خدمت کنند تا امتیاز لازم را کسب کنند. این کسب امتیاز در شهرهای بزرگ آنقدر بالاست که شخص باید 9 سال کار کند تا حداقل امتیاز را کسب کند.» از نظر این داوطلب، طول دوره هفتساله تحصیل در رشته پزشکی عمومی و کمبود دانشجو، شرایط را برای پزشکان عمومی بسیار سخت کرده، بهطوریکه دانشجویان سال آخر پزشکی کشیکهای سنگین 32 ساعته در مراکز درمانی میگذرانند و برای این حجم از کار حدودا ساعتی 20 تا 30 هزار تومان دستمزد میگیرند و این واقعا برای اینترنها بسیار عذابآور است. به نظر میرسد هرچند مواضع سازمان نظامپزشکی بخشی از دلایل مهاجرت پزشکان است اما همه دلایل نیست؛ چراکه به گفته پزشکان جوان ذینفعان کلان بخش خصوصی سالها وظیفه سیاستگذاری و اجرای قوانین حوزه سلامت را برعهده داشتهاند و دستاورد سیاستهای غلط آنها جز مهاجرت نخواهد بود. بهعلاوه که بسیاری از ذینفعان بهدلیل داشتن قدرت رسانهای در تلاش هستند با انحراف مطالبات برحق پزشکان جوان وضع موجود را به گردن دیگران بیندازد. آنها از یک طرف با کاهش ظرفیت در رشتههای پرطرفدار پزشکی، اجازه ادامه تحصیل به پزشکان را نمیدهند و از طرف دیگر اجازه تاسیس مطب و فعالیت را نیز مسدود کردهاند. موجسواری روی مشکلاتی که نظامپزشکی و وزارت بهداشت دو علت اصلی آن بودند تنها برای تضمین منافع سیاستگذاران همیشگی وزارت بهداشت است که هیچ سودی را به مردم و پزشکان نمیرساند.