فرهیختگان: بهمنظور بررسی دلایل اهمیت حضور رئیسجمهور کشورمان در بیستودومین نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای، به گفتوگو با ولی کالجی، کارشناس مسائل اوراسیا پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
باتوجه به سیاست اعلامی دولت سیزدهم در پیگیری همزمان مذاکرات وین و سیاستهای خنثیسازی آثار تحریم به موازات آن، در این میان ظرفیت نهادهایی مثل سازمان همکاری شانگهای برای تحقق این عملیات خنثیسازی را تا چه میزان قابل توجه میدانید؟
عضویت ناظر ما در شانگهای از تیر ماه 84 آخرین ماه ریاستجمهوری محمد خاتمی همراه هند و پاکستان شروع شد، نزدیک به 18-17 سال طول کشید تا به عضو دائم تبدیل شویم. تبدیل عضویت هندیها و پاکستانیها 2016 شروع شد و برای ما سال گذشته شروع شد. اگرچه در این اجلاس قرار است اسناد عضویت امضا شود ولی همچنان رئیسجمهور ایران در این اجلاس بهعنوان عضو ناظر شرکت میکنند. چون باید پروتکلها و اسناد سازمان همکاری شانگهای با قانون اساسی و اسناد بالادستی ایران مطابقت داده شود و بعد از آن دولت لایحه عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای را برای تصویب به مجلس ارسال کند. تا زمانی که مجلس این لایحه را تصویب نکرده عضویت ما رسمیت ندارد. بعد از تصویب مجلس دولت میتواند آن را به دبیرخانه سازمان همکاری شانگهای اعلام کند که آن پروسه عضویت تکمیل شود و ایران بتواند با حق رای در اجلاس شرکت کند. این پروسه برای هندیها و پاکستانیها نزدیک به سه سال طول کشید. اسناد به زبان روسی یا چینی است. هندیها و پاکستانیها اسناد را به اردو و هندی ترجمه کردند. ما باید اسناد را از زبان چینی یا روسی ترجمه کنیم و این زمان بر است. در این اجلاس بهعنوان عضو ناظر شرکت میکنیم تا این پروتکلها و روند قانونی و اداری طی شود. این امید وجود دارد که تا سال آینده ایران بهصورت عضو اصلی در اجلاس شانگهای شرکت کند. نکته دیگر این اجلاس این است که برای اولین بار شرکای طرف گفتوگو نیز شرکت میکنند و اجلاس در سطح سران برگزار میشود. یعنی روسایجمهور ارمنستان، آذربایجان، ترکیه بهعنوان عضو ناظر شرکت میکنند. این کشورها بهعنوان شرکای طرف گفتوگو هستند. ما سه سطح در سازمان همکاری شانگهای داریم که شامل اعضای اصلی، اعضای ناظر و شرکای طرف گفتوگو میشود. به نظر من شرایطی که درخصوص اوکراین پیش آمده باعث شده تصمیم به برگزاری اجلاس در این سطح و با این گستردگی گرفته شود. روسیه و چین طرفهای اصلی سازمان همکاری شانگهای هستند که نیاز دارند نشان دهند بعد از جنگ اوکراین در انزوا نیستند. این اجلاس به روسیه کمک میکند در سطح بینالمللی خود را نشان دهد. روسها از نظر بانکی و ترانزیتی و روند صادرات و واردات بهویژه در حوزه محصولات کشاورزی بعد از جنگ اوکراین با تحریم مواجه شدند و الان مسیر ترکیه، مسیر ایران در کریدور شمال –جنوب و مسیر چین در شرق بسیار برای روسها مهم است، همچنین مسیر دریای خزر اهمیت دارد که بتوانند از این محدودیت ترانزیتی که بعد از جنگ اوکراین در اروپا با آن مواجه شدند خارج شوند و مسیر جدیدی را فعال کنند که بتوانند در این شرایط کار خود را انجام دهند. درحال حاضر آن یعنی در شرایط تحریمی که اروپا برای روسیه ایجاد کرده است مساله انرژی و صادرات گاز امر بسیار مهمی برای مسکو محسوب میشود. چین یکی از بزرگترین مصرفکنندگان گاز روسیه است، ترکیه همینطور! اینها به نظر من بیدلیل دعوت نشدهاند. نکته دیگر میزبان است، یعنی ازبکستان و سمرقندی که بهعنوان میزبان اجلاس تعیین شده است. ازبکستان از سال 2016 به بعد یعنی پایان دولت کریماف سیاستهای بازتر و منعطف تری در سیاست خارجی در پیش گرفته است تاشکند در این مدت رو به تنشزدایی آورده تا روابط خود را با همسایگانش بهویژه تاجیکستان بهبود دهد و این کشور میخواهد روابط خود با کشورهایی همچون ایران، ترکیه، هند، چین، روسیه و حتی آمریکا را توسعه دهد. در 5-4 سال اخیر ازبکستان موتور محرکه تحولات بوده است و از این فرصت نهایت استفاده را میکند تا چهره متفاوت و جدید خود را نسبت به دوره کریماف در قالب میزبانی اجلاس همکاری شانگهای که تا الان در این سطح برگزار نشده بود، نشان دهد. نکته بعدی مسائل افغانستان است. افغانستان عضو ناظر همکاری شانگهای است ولی در این اجلاس دعوت نشده است. ایران همراه افغانستان و بلاروس عضو ناظر بودند. ولی افغانستان بعد از به قدرت رسیدن طالبان وضعیتش نامشخص است و هیچ کشوری در دنیا این دولت را به رسمیت نشناخته است و همین امر حضور ایران، چین، پاکستان، ازبکستان و تاجیکستان را بهعنوان همسایگان افغانستان مهم کرده هستند. در این دوره همچنین رئیسجمهور ترکمنستان بهعنوان تنها شریک طرف گفتوگو بهعنوان میهمان دعوت شده است. ترکمنستان به دلیل سیاست بیطرفی دائمی اساسا عضو سازمانهای منطقهای نیست. عضو شانگهای هم نیست ولی دعوت شده است. مجموعه اینها بر اهمیت برگزاری این دور از اجلاس شانگهای افزوده است.
چه اقداماتی میتواند منجر به این شود که دستاوردهای پررنگتر شدن نقشآفرینی ایران در این سازمان همکاری بهطور عینی و محسوس خود را در شکوفایی اقتصادی کشور نشان دهد؟
در این باره باید گفت ما به موازات سازمان همکاری شانگهای، با اتحادیه اقتصادی اوراسیا هم موافقتنامه تجارت ترجیحی داریم که الان در حال ارتقا به سمت تجارت آزاد است و تا اسفندماه مذاکراتش نهایی میشود. حداقل تاثیر موافقت نامه تجاری با اوراسیا این است که 850 قلم کالای فعلی مشمول تعرفه صفر به حداقل 8 هزار قلم کالا میرسد که میتواند یک جهش در روند صادرات و واردات ما با اوراسیا ایجاد کند. روسیه، قزاقستان و قرقیزستان سه کشوری هستند که هم عضو سازمان همکاری شانگهای هستند و هم عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا محسوب میشوند. همچنین بلاروس و ارمنستان هم عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا هستند که بلاروس در شانگهای ناظر و ارمنستان طرف گفتوگو است. بنابراین ما و 5 عضو دیگر بهطور هم زمان در سازمان شانگهای و اتحادیه اوراسیا همکاری داریم که باید به ظرفیتهای هریک برای اقتصاد کشور توجه داشت.
البته باید توجه کرد سازمان همکاری شانگهای در بعد اقتصادی به هماهنگی و بلوغ لازم نرسیده است و اتحادیه اقتصادی اوراسیا از این نظر جلوتر است. هنوز مسائل امنیتی، پولشویی، تروریسم و قاچاق مواد مخدر در سازمان همکاری شانگهای اصل و محور است. باید مدت بیشتری از فعالیت سازمان همکاری شانگهای بگذرد تا همکاریهای بانکی، گمرکی، بیمهای و... به صورت ملموستر درک شود.
اعتقاد ندارم سازمان همکاری شانگهای یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا تمام مشکلات تجارت خارجی و روابط بانکی ما را حل میکند، قطعا یکسری محدودیتها در اثر تحریم اینجا اثرگذار است ولی میتوانیم بهعنوان فضای تنفس برای تجارت خارجی بدان نگاه کنیم و در حوزههایی همچون ترانزیت، حملونقل و زمینههای دیگری که تحتتاثیر تحریمها نیستند از آن بهره ببریم.
ظرفیتهای ایران ازجمله ظرفیتهای ترانزیتی، تواناییهایی در حوزه انرژی و همچنین تغییر ریل در سیاستخارجی کشور چه تاثیری در تسریع فرآیند عضویت اصلی ایران در این سازمان داشته است؟
درخصوص ظرفیتهای ترانزیتی موجود باید به طرح کمربند و جاده چین، کریدور شمال-جنوب و همچنین کریدور میانی اشاره کرد. کریدور میانی، بعد از جنگ اوکراین، میان چین، آسیای مرکزی، دریای خزر، قفقاز و اروپا ایجاد شده. بهطور کلی میتوان گفت این سه کریدور که به نام هریک اشاره شد، فعال شدهاند و شرایط جنگ اوکراین و محدودیتهای بهوجود آمده برای روسیه باعث شده نقش ایران بهطور مشخص در کریدور شمال-جنوب پررنگتر از قبل شود و این برای ما ظرفیت خاص و ویژهای است که میتوانیم از آن استفاده کنیم.
در این مورد برای اینکه بحث از کلیات خارج شود باید به 3-2 مورد اشاره کنیم. اجلاس شانگهای فرصت مناسبی است تا مشارکت روسها برای تکمیل راهآهن رشت و آستارا که نزدیک به یک میلیارد دلار هزینه دارد مورد تاکید قرار گرفته و توافق نامههای امضا شده در مسیر اجرا قرار گیرد.
همچنین مشارکت هندیها در تکمیل سریعتر راهآهن چابهار –زاهدان باید در این اجلاس مورد توجه قرار گیرد. این پروژه باعث تکمیل کریدور شمال جنوب شده و همچنین به توسعه بندر چابهار بهعنوان نقطه اتصال هند و آسیای میانه نیز کمک میکند. درمورد پروژه چابهار باید اشاره کرد که ازبکستان بهعنوان میزبان این اجلاس نیز از سال 2019 بدون اینکه با حضور طالبان در مرزهای ایران مسالهای داشته باشد به این پروژه ملحق شده است قبل از به قدرت رسیدن طالبان یکی از کشورهایی که بیشترین مذاکره را با طالبان داشت ازبکها بودند. سازمان همکاری شانگهای همچنین کمک میکند تا بتوانیم از ظرفیت کشورهای منطقه همچون روسیه و قزاقستان برای رونق بخشیدن بیشتر به تجارت در دریای خزر و فعال کردن بنادر در دریای خزر استفاده کنیم. توسعه ناوگان کشتیرانی در دریای خزر و همچنین توافقاتی که اخیرا برای اتصال شبکه بانکی روسیه به شبکه شتاب انجام شده، ازجمله اقداماتی است که میتواند تحقق این امر را در دسترس قرار دهد.