بهبهانه حمایت دولت آمریکا از بیانیه تروئیکای اروپایی علیه ایران و مطالبات مطرحشده از سوی مذاکرهکنندگان کشورمان در روند گفتوگوها، به بررسی انگیزه و اهداف طرفهای غربی از صدور چنین بیانیه خصمانهای پرداختهایم. به همین منظور با سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
بیانیه ضد ایرانی و جدید تروئیکای اروپایی با موضوع مذاکرات وین، باتوجه به شرایطی که در حالحاضر برای گفتوگوها پیشآمده را چطور ارزیابی میکنید و دلیل این تغییر رویکرد ناگهانی اروپاییها در مذاکرات را چه میدانید؟
برای پاسخگویی به ماجرایی که اخیرا بهوجود آمده، حتما لازم است پرونده و تاریخچه رابطه تروئیکای اروپایی با جمهوری اسلامی ایران در حوزههای مختلف بهویژه موضوع هستهای مورد بازخوانی قرار گیرد. واقعیت آن است که اروپای بیعمل تلاش میکند با این اقدامات، خود را مجددا در حوزههای منطقهای و بینالمللی به آمریکاییها نزدیک کند. درواقع طی یک دهه گذشته، این چندمین بار است که اروپاییها همزمان با اینکه درحال گفتوگو هستند و علائم روشن و مثبتی را هم از مذاکرات با جمهوری اسلامی به محافل رسانهای ارسال میکنند، اقداماتی را انجام میدهند که بسیار دلسردکننده بوده و خلاف آن رویکرد رسانهایشان است. ما همچنان بهیاد داریم و این مساله از خاطرمان نخواهد رفت در مقطعی که موضوع بازشدن کانال مالی بین جمهوری اسلامی و تروئیکای اروپایی مطرح بود و حتی کشور طرف مقابل و همچنین میزان نقلوانتقال درحال مذاکره بود، اروپاییها مجددا موضوع افزایش تحریمها را مطرح کردند. یعنی در شرایطی که قرار بود طرف جمهوری اسلامی در اینمیان مشخص شود و نام این سازوکار تحت عنوان اینستکس معرفی شده بود، بعد از گذشت یک سال از گفتوگوها و ورود به جزئیات عملیشدن اینستکس، آنها بدعهدی کرده و آنچنانکه گفته شد عملکردند که در این رابطه شاهد اقدامهای مشابه از جانب اروپاییها در مقاطع مختلف بودهایم. در حالحاضر نکته بسیار تعجبآور آن است که از یک طرف مکرون، رئیسجمهور فرانسه در تماس تلفنی با ریاست محترم جمهور درخواست میانجیگری جمهوری اسلامی در مساله انرژی و اوکراین را مطرح میکند و بورل، نماینده اتحادیه اروپا هم دائما -چه در سفر به ایران و چه در گفتوگوهای خود با خبرگزاریهای بینالمللی- از پیشرفت مذاکرات صحبت میکند و از طرف دیگر همزمان با این مساله، یکدفعه در صدور بیانیهای ضد ایرانی پیشقراول میشوند و اینچنین که دیدیم اقدام میکنند. درخصوص اظهاراتشان درباره پیشرفت مذاکرات میتوان گفت تاحدی روی آن تاکید داشتند که بعضی رسانهها گمانهزنی میکردند که در ساعات آینده-نه حتی روزهای آینده- وزرای امور خارجه طرفهای گفتوگو کننده، برای امضای توافقنامه به وین خواهند رفت. این قبیل اقدامات و موضعگیریها با هیچیک از روندهای روابط بینالملل همخوانی ندارد. مگر طرفهایی که بیاختیار باشند و نسبت به گفتههای خود تعهدی احساس نکنند. یا وابستگی کامل به یک قدرت بزرگ که در اینجا آمریکاییها هستند داشته باشند. بنابراین درواقع باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که اروپاییها، یکبار دیگر واقعیت ذاتی خودشان را به ملت ایران نشان دادند. تصور آنها این است که میتوانند با این تند و سختکردن فضای اظهارنظر در رسانهها، جمهوری اسلامی ایران را از درخواستهای بهحق خود عقب برانند اما این واقعیت وجود دارد که در هیچیک از اظهارنظرهای جدید جمهوری اسلامی، یک کلمه بیش از آنچه که در متن پیشنویس مورد توافق اخیر گفته شده بود و بخش قابلتوجهی از آن پذیرفته شده بود و قرار بود درباره بعضی از آنها گفتوگوهای فشردهتری نیز در زمانهای نزدیک صورت بگیرد، نبوده است و درخواستی خارج از آن چهارچوب مطرح نشده. بر این اساس میتوانیم بگوییم پروژه مقصرسازی ایران از سوی آمریکاییها که نشانههای اولیه آن برای کارشناسان این حوزه از سه ماه قبل مشخص شده بود، به موفقیت رسید و اروپاییها نیز بهطور تاموتمام در این پروژه ناجوانمردانه با آمریکاییها همراهی کردند.
در چنین شرایطی و باوجود سیاسیکاریهای آژانس، رویکرد مذاکرهکنندگان جمهوری اسلامی ایران در ادامه روند احتمالی گفتوگوهای مکتوب و غیرمستقیم باید به چهشکل باشد؟
واقعیت امر دراینباره آن است که طی یکسالی که از عمر دولت سیزدهم میگذرد، شاهد آن هستیم که سیاست اجرایی دولت سیزدهم در بازکردن گیسوان اقتصاد داخلی از مذاکرات خارجی در این مسیر موفقیتآمیزی که درطول یکسال گذشته توانسته به آن دستپیدا کند، نتایج قابل قبولی داشته است. رویکرد دولت مبنیبر این مساله که ضمن مذاکره با کشورهای غربی، گسترش و تعمیق روابط خود با همسایگان و دیگر کشورها در پنج قاره مختلف را دنبال میکند، بر افزایش سطح ارتباطهای سیاسی ایران و دیگر کشورها نیز اثرات مثبتی داشته است. دولت سیزدهم محورهای سیاست خارجی خود را تاکید بر دیپلماسی اقتصادی پایهریزی کرده و گامهای خوبی هم در اینرابطه برداشته است. بهنظر میرسد جمهوری اسلامی دراینخصوص مسیر دقیق و درستی را انتخاب کرده و قطعا سیاستمداران ارشد دولت تغییر سیاست در این رابطه را صلاح نخواهند دانست و قطعا با عنایت به عدماعتماد به طرفهای غربی، میتوان به مسیر یک سال گذشته ادامه داد. مسیری که سهم دقیق خود از سیاست خارجی را مشخص کرده و این مساله که نباید همه تخممرغها را در سبد غرب گذاشت را مورد توجه قرار داده است. همچنین باور دارد که نباید تمام تحولات جهان را از منظر و پنجره غرب دید. برکات این مسیر و این استقلال، قطعا خود را در ماههای آینده بر سر سفره مردم نشان خواهد داد.
درخصوص سیاسیکاریهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دولتهای تروئیکای اروپایی در مواجهه با ایران و اثرپذیری آنان از لابیهای صهیونیستی چه نظری دارید؟
در اینکه از سال ۱۳۸۰ ماموریت پرونده هستهای ایران به سازمان منافقین خلق دادهشده و برای اولین مرتبه این جریان تروریستی مورد حمایت غرب به قول خودشان دست به افشاگری زده و مراکز صنعت صلحآمیز هستهای ایران را لو داده و بعد از آن عکسهای ماهوارهای آن توسط آمریکا مورد استناد قرار گرفت شکی نیست، اما اینکه بعد از 20 سال لاپید، نخستوزیر رژیمصهیونیستی مدعی شود «تلآویو اطلاعاتی درخصوص فعالیتهای هستهای ایران به کشورهای اروپایی داده است» نشان میدهد مقامات این رژیم، کمپینی سیاسی برای توقف توافق هستهای و مقابله با رفع تحریمهای ایران در پیش گرفتهاند. شواهد نشان میدهد تلاشهای ما طی چند سال گذشته در اینخصوص موفق بوده است. مساله تأسفبار آنکه اروپای بیعمل، نتوانسته از چنگال اطلاعاتی این فرقه جنایتکار خارج شود و بهطور مستقل و بدون دخالت این جریان مزدور چالشهای خود را با ایران حلوفصل کند. این مساله همچنین نشان از نفوذ غیرقابل انکار موساد در همه ارکان تصمیمگیری تروئیکای اروپایی دارد.