امید نظریگوهر، خبرنگار: پرونده هفتمین حضور تیم ملی والیبال ایران در رویداد قهرمانی جهان درحالی با شکست برابر برزیل در مرحله یکچهارم نهایی و ایستادن در جایگاه سیزدهم بین 24 کشور حاضر در مسابقات به پایان رسید که از یکسو عملکرد قابلتحسین شاگردان عطایی در لیگ ملتهای والیبال و از سمت دیگر قول سرمربی 52 ساله بابت کسب رتبهای بهتر نسبت به جایگاه سیزدهم دوره گذشته، توقعات را از بلندقامتان ایرانی بالا برده بود. طبق آمارها و مشاهدات عینی والیبالدوستان عملکرد ارائهشده شاگردان عطایی در بیستمین دوره مسابقات قهرمانی جهان فاصله آشکاری با انتظارات جامعه علاقهمند به این رشته توپوتور داشت. اما نباید این فاصله محسوس بین توقعات و دستاوردهای ایران برابر آرژانتین، مصر، هلند و برزیل باعث انتقادهای بیمحابانه و غیرمنصفانه و خشکیدهشدن ریشه تیم جوان تحتهدایت عطایی شود و از تورنمنت بعدی شاهد یک سرمربی محافظهکار باشیم که تنها بهدنبال موفقیت امروز است و برای توفیق فردا برنامهای ندارد. البته مورد اشارهشده بهمعنای سکوت و مطرح نکردن نقاطضعف نیست بلکه مفهوم آن قراردادن کمی و کاستیها در دو کفه ترازو و سپس اعلامنظر هواداری و کارشناسی است.
آمارها زبان گویای مشکلات
شاگردان بهروز عطایی تا پیش از تقابل برابر برزیل از حیث میانگین توپگیری بر ست و میانگین دفاع بر ست به ترتیب در رتبههای بیستوسوم و نوزدهم بین 24 تیم حاضر در مسابقات قرار گرفتند. همچنین در بخشهای میانگین سرویس بر ست، درصد موفقیت حملات و درصد دریافت عالی به ترتیب رتبههای یازدهم، هشتم و هفتم را تصاحب کردند تا توجه به همین چند نکته آماری باعث تابیدهشدن نور روی نقاطضعف تیم رتبه دهمی رنکینگ فدراسیون جهانی والیبال شود. طبق مشاهدات والیبالدوستان به نظر میرسد آمارها نتوانست به تغییرات در ترکیب تیم ملی کمک کند و استراتژی ایران برابر برزیل تغییر چندانی نسبت به دیدارهای گذشته نداشت.
جمشید حمیدی از کارشناسان قدیمی والیبال دراین خصوص به «فرهیختگان» گفت: «ما همیشه دنبال این میگردیم که ببینیم کادرفنی مقصر است یا نه. البته که کادرفنی مسئولیتپذیر است ولی فراموش نکنیم در تیمهای بزرگسالان نقش مربی 30 و نقش بازیکنان 70 درصد است و در تیمهای نوجوانان برعکس است. در تیم بزرگسالان اگر بهروز عطایی 30 درصد را انجام نداده باشد 20درصد را انجام داد. اما بحث کلی این است که آیا مربی ایرانی بهتر است یا مربی خارجی. همه آقایانی که الان بیرون گود هستند و حرف میزنند یا بعضی رسانهها حالا که مربی ایرانی موفق نبوده دنبال مقصر میگردند. مقصر فدراسیون والیبال است که انتخاب میکند. به اعتقاد من آقای عطایی حداقل نیمی از وظایف خودش را انجام داد اما مهرهای که بتواند این تیم را سرپا نگه دارد دراختیار نداشت. مهمترین ضعف تیم ملی ایران سرعتیزنان بودند که خوب آبشار میزدند ولی تکنیک دفاع کردن را نمیدانستند و ویژگیهای یک مدافع خوب مثل موسوی را نداشتند؛ اگر ما این ضعف را نداشتیم در خیلی از مسابقات برنده میشدیم.»
2 مهرهای که برای صلابت کافی نبودند
کادرفنی تیم ملی والیبال ایران با اشراف به نقاط ضعف و مشکلات پیشآمده پس از انصراف سرعتیزن 35ساله یعنی سیدمحمد موسوی ترجیح داد با 5 دریافتکننده قدرتی و 3 سرعتیزن راهی رقابتهای قهرمانی جهان شود اما طبق شواهد و قرائن این استراتژی در این تورنمنت کمکی به ملیپوشان ایران نکرد. از یکسو به مهدی جلوه که حاصل تلاشهایش در لیگ ملتها کسب 57 امتیاز (32 امتیاز از حمله، 20 دفاع منجر به امتیاز و 5 سرویس موفق) بود، اعتماد نشد و امیرحسین توخته به پشتوانه کسب 70 امتیاز (52 امتیاز از حمله، 8 دفاع منجر به امتیاز و 10 سرویس موفق) درکنار علیاصغر مجرد برابر آرژانتین، مصر، هلند و برزیل قرار گرفتند که به نظر میرسد همین امر کار را برای آنالیزورهای رقبا راحت کرده بود تا بهراحتی از سد مدافعان ایران بگریزند و برابر آنها فرم مناسب تدافعی بگیرند. البته همواره درطول تاریخ سلایق و تشخیص مربیان به نکات آماری ارجحیت داشته است اما طبق نشانهها کادرفنی ایران میتوانستند حداقل در دیدار برابر آرژانتین که تلاشهای توخته حاصلش تنها کسب یک امتیاز از حربه دفاع بود به سرعتیزن 208 سانتیمتری اعتماد بیشتری کنند.
حمیدی درمورد فرصت ندادن به مهدی جلوه گفت: «جلوه از بازیکنان خوشپرش و بااستعداد ایران است اما هم دفاع کردن بلد نیست و اصلا این 2 سرعتیزنهای ایران حتی قابلمقایسه با علیاصغر مجرد هم نیستند که جراحی کرده و خیلی دیر به تیم اضافه شده است. مجرد یکسر و گردن از نظر دفاع روی تور از این 2 سرعتیزن بالاتر است. جلوه فقط آبشار میزند؛ توخته آبشار و سرویس خوب میزند اما هیچکدام به دلیل عدم آموزش در دوران نوجوانان و جوانان مهارت دفاع کردن را نمیدانند. در بعد سرعتیزن ما واقعا با فقدان سرعتیزن خوب، توانمند و بااستعداد مواجه هستیم و چه بهتر از 2 تا 3 بازیکن خوب تیم ملی جوانان استفاده کنیم که میتوانند در تیم ملی بزرگسالان بازی کنند.»
مهره گرهگشا روی نیمکت بود
شهروز همایونفرمنش بهدلیل اشراف به معضلات ایران در توپگیری و دریافت راهی مسابقات قهرمانی جهان شد اما در تقابل حساس برابر هلند که برخلاف نظر عضو کادرفنی تیم ملی یعنی علیرضا طلوعکیان دیداری تشریفاتی نبود به میدان نرفت تا نیمیر عبدالعزیز با حربه سرویس و آبشار موفق به کسب 4 و 25 امتیاز شود. همچنین بازیکن 32 ساله در لحظاتی که ملیپوشان در ست نخست برابر برزیل بابت دریافتهای ضعیف و توپگیری ناقص کلافه و سردرگم شده بودند در میدان نبرد حاضر نشد.
حمیدی در این خصوص گفت: «همایونفرمنش یک بازیکن تکنیکی و بسیار باهوش است و ضرب دست و مچ دست بسیار خوبی دارد؛ چون بیشتر توپها را با پنجه میگیرد برابر تیمهایی که سرویس پرشی موجی میزنند، کارایی دارد. کاش وقتی همایونفرمنش را به مسابقات بردند از او امتحان میگرفتند شاید میتوانست پاسخ دهد. اینجا باید مربی تیم ملی پاسخگو باشد که چرا همایونفرمنش را به مسابقات برده و استفاده نکرده است.»
مهرهای که فرسوده شد
بدون هیچگونه گمانهزنی لقب بهترین و تاثیرگذارترین بازیکن تیم ملی ایران در یکسال اخیر نمیتواند به شخصی جز امین اسماعیلنژاد اعطا شود اما همین ستاره اگر درگیر تصمیمات اشتباه کادرفنی شود و با هر راندمانی در ترکیب اصلی قرار گیرد بدونشک بخش زیادی از تواناییهایش را از دست میدهد و مهمترین طعمه آنالیزورهای رقبا میشود؛ موردی که در دیدارهای مرحله گروهی به آن توجه نشد تا در 2 ست ابتدایی برابر برزیلیها نتیجه تلخ آن در دیداری سرنوشتساز گربیان شاگردان عطایی را بگیرد.
حمیدی درمورد موضوع اشارهشده گفت: «اسماعیلنژاد بهطور کلی 3 تا 4 مسابقه است که بسیار بد بازی میکند و دلیل آن خوب آنالیز کردن و خوب مهار کردن حریفان است، یعنی ایشان همواره با 2 دفاع حریفان مواجه بود ولی همین اسماعیلنژاد در لیگ ملتها روی 3 دفاع نیز آبشار میزد. اسماعیلنژاد به یکباره نزول روحی و روانی شد. چون ما همراه تیم نبودیم، نمیدانیم چرا این اتفاق افتاد اما وظیفه مربیان بوده که بازیکن را از نظر روحی و روانی آماده کنند. برخی رسانهها متاسفانه بعضی از بازیکنان ایران را چنان بزرگ کردند که با این تشویقها تجهیز نمیشوند و این خطر بزرگی برای والیبال ایران است. به دلیل 50 سال حضور در والیبال با تقریبا 90 درصد بازیکنان بزرگ دنیا صحبت کردهام، آنها میگویند باید از والیبال بازیکردن لذت ببریم و هر موقع که حس میکنیم لذت نمیبریم کنارهگیری میکنیم، مثل متئو اندرسون، خوانتورنا و جیبا که میتوانستند 5 سال دیگر بازی کنند اما کنار رفتند. الان برای بازیکنهای ما لذت بردن معنی ندارد؛ این افراد والیبال بازی میکنند که از کنار والیبال زندگیشان را بچرخانند که البته ایرادی هم ندارد اما باید بدانیم والیبال ملی با جنبههای مادی اصلا سنخیت ندارد. هیچ یک از بازیکنان بزرگ دنیا را نمیبینید که بهخاطر 2 تا اسپک سر مردمش منت بگذارد و بگویید من معافی از سربازی میخواهم یا غیره. انجام خدمت سربازی و والیبال بازی کردن یک وظیفه ملی است و متاسفانه در اثر برخی تبلیغات و القاهای غلط بهخاطر عدم حضور کارشناسهای تخصصی در حوزه والیبال این مسائل رنگ باخته و الان چند کارشناس نخنما آمدهاند که فقط کارشان توجیه است و رسانههای تصویری نیز هوای این دوستان را دارند.»
آغاز خوب و پایان بد
باید درمیان مطرح کردن سیل انتقادهای منصفانه از کادرفنی ایران بابت آنالیزهای دقیق و درستشان پیش از آغاز رقابت برابر نایبقهرمان دوره گذشته مسابقات تعریف و تمجید کرد؛ موردی که در ابتدای بازی تا حدود زیادی زهر بهترین اسپکر برزیل یعنی والاس دسوزا را کاهش داد اما عدم تجزیه و تحلیل مناسب حین بازی باعث شد قطر پاسور 35 ساله در لحظاتی که در نزدیکی خارجشدن از مدار بازی و تعویض با دارلان سوزا یا فیلیپه روک بود از دست ایرانیها بگریزد و بار هجومی برزیلیها کمی از روی دوش بازیکن سرعتیزن و یوآندی لئال برداشته شود.
حمیدی درمورد ضعف آنالیزهای حین بازی گفت: «آنالیز پیش از بازی مهم است ولی آنالیز هنگام بازی مهمتر است. در تیم ملی برزیل همه فکر میکردند دال زاتو از رزنده استفاده میکند درحالیکه از کرلینگ استفاده کرد. کرلینگ سبک پاسدادنش با سبک رزنده تفاوت آشکار دارد؛ کرلینگ تمام پاسها را با کمی مکث و کاملا با پنجه میفرستد که قابل پیشبینی نیست. ما باید حین بازی آنالیز داشته باشیم البته آقای طلوع کیان آنالیزور بسیار خوبی است و آقای خوریانی نیز که کار میکند تفاوت چندانی با دیگر آنالیزورها ندارد. مهم این است که آنالیزها را چطور کاربردی کنیم؛ بازیکن آیا در آن لحظه تمرکز کافی دارد. متاسفانه بازیکنان ما آنقدر که دنبال مصاحبه هستند تمرکز کافی ندارند؛ طی این مدت نگاه کنید بازیکنی که یک بار دست به توپ زده مشغول مصاحبه است؛ مربی و سرپرست تیم باید حتی مصاحبه کردن را به بازیکنان یاد بدهند. البته تکتک بازیکنان زحمت خودشان را کشیدند و هیچکس کمکاری نکرد و من به بحث انگیزشی اشاره کردم.»
باید امیدوار بمانیم
فارغ از تمام معضلات اشارهشده کادرفنی تیم ملی والیبال ایران نسبت به مردان تصمیمگیر امورفنی سالیان اخیر یک وجهتمایز داشتند. بهروز عطایی موفق شد در مدت حضورش روی نیمکت تیم ملی بازیکنان جدیدی را به تیم ملی تزریق کند، این وجهتمایز زمانی خوشایندتر میشود که به بازیکنان جوانی در پست سرعتیزن همچون مهدی جلوه، امیرحسین توخته و امیررضا سرلک که 21 سال سن دارند فرصتی بیشتری داده شود و جوانان دیگری مثل اسماعیل مسافر، علی رمضانی، احسان دانشدوست و محراب ملکی با حضور در ترکیب تیم ملی سنجیده شوند. قطعا اگر بضاعت و توانایی شاگردان عطایی با تصمیمات اصولیتر کادرفنی همراه میشد، مردم میتوانستند به نظاره اتفاقاتی خوشایندتر بنشیند. فارغ از آه حسرتکشیدن که طبیعت لحظات بعد از شکست است، شاگردان عطایی اگر ارمغانشان شکست و ناکامی در قهرمانی جهان بود بهازای آن دستاورد مناسبی مثل فرصتدادن به بازیکنی مثل امین اسماعیلنژاد داشتند که در روزهای برگزاری المپیک پاریس نسبت به قطر پاسور فوقالعاده ایران یعنی امیر غفور 6 سال سنش کمتر است و بهطور قطع همین موضوع میتواند روی اثرگذاری او تاثیر بگذارد. تمام نکات اشارهشده میتواند نویددهنده روزهای خوش پیشرو باشد که البته شرط به وقوع پیوستن آن بلوغ کادرفنی و بازیکنان و بسنده نکردن به تنها یک دستاورد مثل جوانگرایی است. برخی میگویند باید قدیمیها برگردند اما با حمیدی موافقیم که کلید موفقیت، استفاده از جوانترهاست.
این کارشناس قدیمی به «فرهیختگان» گفت: «یک عده میگویند تیم جوان است من جز توخته و جلوه بازیکن جوانی نمیبینم. بازیکن جوان یعنی 20 تا 21 سال درنهایت 22 سال. بازیکن 27، 28 ساله و حتی 26 ساله جوان نیستند. ما میتوانیم با همین تیم البته با تغییراتی همیشه در والیبال دنیا مطرح باشیم. ایران در تیم ملی جوانانش 2 تا 3 بازیکن مثل امیرمحمد گلزاده و پوریا خانزاده دارد که در آینده بازیکنان بزرگی میشوند؛ نباید بگذاریم این بازیکنان در سن 25 تا 26 سالگی به تیم ملی دعوت شوند. ما باید همانند لهستان، آمریکا و دیگر کشورها که از 18 تا 19 سالگی بازیکنان را به تیم ملی تزریق میکنند این افراد را به تیم ملی دعوت کنیم تا بعد از 2 تا 3 سال در کنار تیم بودن بهعنوان فیکس از آنها استفاده کنیم. ایران کشوری است که 80 میلیون جمعیت دارد و سرگرمی و عشق آنها ورزش است و این موضوع را بارها ولاسکو گفت که نیروی انسانی که در ایران وجود دارد در هیچ جای دنیا وجود ندارد. در مسابقات همبستگی کشورهای اسلامی تیمی را به مسابقات بردیم که 90درصد بازیکنانش یکبار مصرف بودند یعنی بعد از برگشت به ایران در باشگاههای خودشان نیز فیکس نیستند. چه اشکالی دارد ما با جوانانمان در مسابقات شرکت کنیم و به جای اینکه دوم بشویم سوم یا چهارم شویم اما آینده والیبالمان را برای میادین بزرگتر تامین کنیم.»