پیمان طالبی: مدتها پیش گمان میکردم سروش صحت رشتی است، یعنی همشهری ماست. چرا این فکر را میکردم؟ اسمش و قیافه و تیپ هنریاش یا حتی مدل سبیلش مرا به یاد آرتیستهای رشتی میانداخت. البته احتمالا «جهان با من برقص» و آن تصویر دلخواه و دلبر از گیلان هم بیتاثیر نبود. الان که این یادداشت را شروع کردهام یادم افتاد که در سریال خاتون نقش یک کتابفروش در دهه 30 در رشت را هم بازی کرده، پس این هم مزید بر علت بوده.
این تصور که سروش صحت رشتی است را با خودم داشتم تا وقتی که به برنامهاش دعوت شدم. تمام آن گفتوگو را هم با این تصور انجام دادم که دارم با یک همشهری صحبت میکنم. حتی این را جزو مشترکاتمان میدانستم که هردویمان جوری حرف میزنیم که اصلا مشخص نیست شمالی هستیم و یکجورهایی لهجه نداریم. این لهجه نداشتن البته امتیاز نیست – حتی نقص هم میتواند باشد – اما من که از بچگی هممحلیها و همکلاسیهایم هم معتقد بودند که من همشهریشان نیستم چون لهجه ندارم، انگار توانسته بودم بعد از مدتها کسی مثل خودم را پیدا کنم. یک چیز دیگر هم میتواند دلیل رشتی پنداشتن صحت در ذهن من باشد. شاید ربطی هم نداشته باشد اما خب بههرحال یکی دیگر از نقاط تلاقی صحت و رشت است. آن هم اینکه مجموعه «کتاب اردیبهشت» که نتیجه زحمات اوست، چندوقت پیش در رشت هم شعبهای به راه انداخت. مکانی برای کتاب خواندن و کتاب خریدن و دیدن کتاببازها. نه، مثل اینکه چارهای نیست! از اول این یادداشت هر چه کردم که درباره برنامه «کتابباز» حرف نزنم، نمیشود. انگار نام صحت با «کتابباز» و مفهوم کتاببازی گره خورده است. برای من مدتهاست که تلویزیون به پایان رسیده است. زمانی که در تیم تحریریه و رسانه برنامه «شوکران» بودم و دیدم که چطور نتیجه زحمات یک گروه بسیار حرفهای و باسواد به سادگی هرچه تمامتر از آنتن تلویزیون پایین کشیده شد، دیگر پرونده تلویزیون در ذهنم بسته شد. من برای اتمام اجباری برنامه شوکران هیچگاه دلیلی پیدا نکردم پس برای پایان «کتابباز» یا «کتابباز بدون سروش صحت» هم دلیلی نخواهم یافت. الان هم نمیخواهم بگویم و بنویسم که کتابباز و سروش صحت را به تلویزیون برگردانید چون آش شورتر از این حرفهاست یا من ناامیدتر از قبل شدهام.
سروش صحت – حتی اگر همشهری من نباشد – یکی از شیفتهترین آدمها در نسبت با کتاب است و جای چنین آدمی طبیعتا در جوار کتاب و کتابخوانهاست. چنانکه دیگر نقشهایی که در سینما – یعنی خاستگاه اصلیاش – به او پیشنهاد میشود هم در دایره کتاب و کتابخوانی است (سریال خاتون). اگر مشتری مطبوعات بوده و مطالب مربوط به صحت در جراید را دنبال کرده باشید، احتمالا کم یادداشت و گزارش درباره او یا گفتوگو با او نخواندهاید که لید مطلب، با دیدار اتفاقی خبرنگار با صحت در یک کتابفروشی شروع شده باشد. همین یعنی صحت با تلویزیون و بیتلویزیون، با کتابباز یا بیکتابباز به راه خود ادامه خواهد داد، شاهدم هم اینکه آخرین بار او را در کتابفروشی اردیبهشت نازیآباد دیدم، در دورهمی مجله کرگدن! اما میخواهم بگویم تلویزیون با این دفع حداکثری که بیش از یک دهه از عمر آن میگذرد، یکی پس از دیگری دارد مخاطبانش را از دست میدهد، یکیاش خود من که تا مدتها کتابباز را به عشق اینکه یکی از همشهریهایم آن را اجرا میکند، تماشا میکردم!
در این رابطه بیشتر بخوانیم:
بازی دوسر باخت با «کتابباز»(لینک)
حذف صحت به مردم و صداوسیما ضربه میزند(لینک)
این بازی، صحت ندارد(لینک)