سیدمهدی موسویتبار، خبرنگار گروه فرهنگ: تقریبا به پایان نیمه اول سال جاری رسیدهایم. معمولا برخی سازمانها و نهادها گزارش عملکردی از فعالیتهای خودشان در این مدت ارائه میدهند. البته آنهایی که گزارشی از این مدت عرضه نمیکنند هم به معنی مشخص نبودن میزان و اثرگذاری مجموع تلاشهایشان نیست. یکی از نهادهایی که با وجود نوپابودنش در دو سه سال اخیر، مدام در رسانهها بوده و حاشیههای مختلفی داشته «ساترا»ست. نهادی که پیش از این بارها درباره ساختار و نحوه شکلگیری و مسائل دیگرش در «فرهیختگان» نوشتهایم و طبیعتا درباره پلتفرمها نیز. اینجا و این بار قصد نداریم به دعواهای روز یا مشخصا یک سریال خاص بپردازیم. فارغ از مسائل حقوقی و ساختاری و سازمانی ساترا، یکی دیگر از مسائلی که درباره این مجموعه پیش از سال جاری و امسال، سوالات زیادی را بین مردم و اهالی رسانه ایجاد کرده، بودجهاش است. بودجهای که پیش از عید با شایعه 11 هزار میلیاردی، حساسیتهای زیادی ایجاد کرده بود و با تکذیب ساترا، آن عدد اصلاح و فراموش شد. ماجرا از جایی روشن شد که با بررسی متن مصوبه کمیسیون تلفیق مشخص میشود که این مبلغ بهعنوان سهم درآمدی دولت از اپراتورها در سال ۱۴۰۱ در نظر گرفته شده بوده است.
دلیل اینکه چرا محل مصرف مبلغ ۱۱۶ هزار میلیارد ریالی در برخی از رسانهها به اشتباه ذکر شده، برمیگردد به بند (ی) تبصره ۶ مصوبه کمیسیون تلفیق مرتبط که در آن حقالسهم دولت را ۲ درصد افزایش داده و محل مصرف آن را هم اینطوری ذکر کرده است: «منابع حاصل از حقالسهم دولت از کارور و شرکتهای ارائهدهنده خدمات اینترنت، مازاد بر ۱۱۶ هزار میلیارد ریال در ردیف ۱۳۰۴۰۴ صرف حمایت از تولید محتوا در فضای مجازی تحت راهبرد وزارت ارتباطات، توسعه شبکه ملی اطلاعات، توسعه اقتصاد دیجیتال، هوشمندسازی در تولید و توزیع محصولات کشاورزی، دامپروری و شیلات و توسعه هوش مصنوعی میشود.»
خب، با همین استدلال مشخص شد که رقم ۱۱ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان ربطی به ساترا ندارد و بهعنوان یکی از ردیفهای درآمدی دولت در سال 1401 در نظر گرفته شده است. اما تکلیف میزان بودجه واقعی و اصلی ساترا چه میشود؟ همینطور که نمیشود. قبل از اینکه سراغ بودجه برویم بهتر است برگردیم به بهمن سال گذشته و انتخاب مدیر جدید و طبیعتا سیاستهای جدید. پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما در متن حکمش به سعید مقیسه رئیس جدید ساترا گفته بود که تنظیمگری، تدوین و ابلاغ آییننامهها، مقررات و دستورالعملها، ساماندهی و صدور مجوزبرای فعالیتهای رسانههای صوت وتصویرفراگیردر فضای مجازی، پایش، نظارت و هدایت تولید، انتشار محتوا و خدمات مرتبط واستانداردسازی و ایجاد زیرساختهای لازم از اهم مأموریتهای جنابعالی است. این یعنی همان اهدافی که برای دوره جدید ساترا در نظر گرفته بودند.
برای رسیدن به این اهداف و آرزوها راهکار هم ارائه داده بود و جامع نگری و توجه به همه ابعاد رسانههای مذکور مورد انتظار است؛ به نحوی که اجرای مناسب مقررات تنظیم شده، سبب شود تولیدکنندگان، «حقوق مالکانه آثار و توسعه پایدار رسانههای یکدیگر را پاس بدارند» و «مخاطبان بیپناه رها نشوند» و بتوانند از فضای مجازی بهعنوان یک فرصت بالنده استفاده کنند؛ «بسترهای انتشار، امن و در دسترس اقشار مختلف جامعه» و «محتوا سالم و مبتنیبر اخلاق و فرهنگ اسلامی-ایرانی» باشد و نهایتا زیستبوم حاکم بر رسانههای صوت و تصویر فراگیر، باعث همافزایی و رشد پایدار این رسانهها و بهرهمندی حداکثری مخاطبان شود. انصافا هم آنچه باید بشود جذاب است و هم راهکارها و رهنمودهایی که ارائه شده بودند.
حالا برگردیم به بودجه ساترا و این حدود هفت ماهی که از ابلاغ این حکم گذشته و به نظر فرصت مناسبی است که ببینیم ساترا و مقیسه در این مدت چه کردهاند؟
این بودجه عجیب
برای اینکه اعداد دقیق باشند و مستند صحبت کرده باشیم میرویم سراغ گزارش دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی درباره لایحه بودجه سال 1401 در حوزه رسانه و ارتباطات جمعی. این گزارش میگوید کل اعتبارات فصل رسانه حدود 876.5 میلیارد تومان است که با ترکیب 90 درصد صداوسیما و 9.4(نه ممیز چهار دهم) درصد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تقسیم شده است. تازه از اعتبارات 314 میلیارد تومانی حمایت از تولید محتوای فرهنگی و هنری در فضای مجازی 81 درصد به صداوسیما و 8.7 درصد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعلق گرفته است. اعداد قابل توجهی هستند و ادامه دارند. حوصله کنید تا برسیم به ساترا و بودجهاش. کل اعتبارات فصل رسانه یعنی هم هزینهای و هم سرمایهای لایحه بودجه سال 1401 حدود 876.5 میلیارد تومان است که در مقایسه با قانون بودجه سال 1400، حدود 6 درصد کاهش دارد. نکته مهم همینجاست. بودجه فرهنگی ما نسبت به سال قبل کمتر شده است.
طبیعتا این کاهش بودجه باید شامل همه حوزههای فرهنگی بشود. گفته میشود مهمترین عامل در این کم شدن، جابهجایی یا حذف بعضی برنامهها و دستگاهها از ذیل فصل رسانهها بوده است. پیشتر میزان ترکیب بودجه بین صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد را گفتیم و اگر دقت کرده باشید جمع این دو عدد 100 درصد نمیشود. اعداد باقیمانده به نسبت 0.5 (پنج دهم) درصد سازمان تبلیغات اسلامی و 0.1 (یک دهم) درصد شورای عالی حوزههای علمیه توزیع شده و حالا دیگر صددرصد کامل شده است.
برای اینکه به ساترا برسیم باید اطلاعاتی هم از بودجه فضای مجازی به دست بیاوریم. برنامه حمایت از تولید محتوای فرهنگی و هنری در فضای مجازی به فصل رسانه افزوده شده و سهم آن هم 5.6 درصد از اعتبارات جاری فصل رسانه است. اعتبارات این برنامه حدود 314 میلیارد تومان است که بین 4 دستگاه با نسبت 81 درصد صداوسیما، 7.8 درصد سازمان تبلیغات اسلامی، 8.7 درصد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و 5.2 درصد شورای عالی حوزههای علمیه میان دستگاههای فوق توزیع شده است. باز هم اینجا سهم صدا و سیما بیشتر از سایر مراکز و سازمانهای فرهنگی دیگر است.
حالا دیگر نوبت به ساتراست. مجموع بودجه صداوسیما با احتساب بودجه ساترا، برنامه تولید منابع صوتی و تصویری، درآمد اختصاصی و اعتبارات متفرقه، در مقایسه با سال گذشته، حدود 5 درصد افزایش نشان میدهد. بهعبارت دیگر، درحالیکه بودجه کل فرهنگی کشور کم شده، بودجه سازمان صداوسیما افزایش پیدا کرده است. تازه به این مساله هم دقت کنید که اگر مبلغ 4هزار میلیارد تومان، جمع ردیفهای ساترا و تامین و تولید منابع صوتیوتصویری (خارج از سقف اول) را که اصلا تحقق نیافته، از بودجه سال گذشته کم کنیم، افزایش بودجه صداوسیما معادل 51 درصد خواهد بود. این عدد اختصاصیافته به ساترا تاکنون تکذیب نشده است.
درباره درآمدهای صداوسیما هم بد نیست بدانید که نسبت درآمد اختصاصی این سازمان از محل تبلیغات بازرگانی به کل بودجه این سازمان در لایحه 1401 معادل 39 درصد پیشبینی شده است. این رقم در سال گذشته بدون احتساب بودجه ساترا، 31 درصد بوده است و با احتساب آن 22 درصد است که هر دو حالت بیانگر رشد سهم تبلیغات تجاری در بودجه سال آینده و کاهش سهم دولت در کل بودجه صداوسیماست.
نگاه کردن به بودجه فرهنگ از منظر دیگری هم قابلتوجه است. اعتبارات امور فرهنگ از 232,429,762 میلیون ریال (حدود بیستو سه هزار و دویست میلیارد تومان) در قانون بودجه سال 1400 به رقم 229,398,408 میلیون ریال (حدود بیستودو هزار و نهصد میلیارد تومان) در لایحه بودجه سال 1401 کاهش یافته است. بهعبارتی سرجمع اعتبارات امور فرهنگ مجموعا نسبت به سال گذشته 3.1 ( یک ممیز سه درصد) کمتر شده است. معنی روان و واضح این اعداد چیست؟ کاهش سهم اعتبارات امور فرهنگ از منابع بودجه عمومی نشان میدهد که دولت تمرکز اندکی بر سیاست حمایتی از بخش فرهنگ داشته است. به همین دلیل، سهم اعتبارات امور فرهنگ از مجموع امور دهگانه از 7.2در قانون بودجه سال 1400 به 2.2 در لایحه بودجه سال 1401 کاهش یافته است. بودجه ساترا در سال 1400 در حدود دوهزار میلیارد تومان بوده و در سال جاری دو برابر شده است. برویم ببینیم ساترا با این بودجه قرار است چه کارهایی بکند؟
ساترا قرار است چه کند؟
اگر به بخش درباره ما سایت ساترا مراجعه کنید با متن زیر روبهرو خواهید شد: «سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوتوتصویر فراگیر در فضاى مجازى (ساترا) بهمنظور تحقق مصالح و منافع عمومى در سپهر خدمات رسانهاى صوتى-تصویرى فراگیر، وظایفی را برعهده دارد که به شرح زیر است.» و سپس این وظایف را سعی کرده خلاصه و شفاف ارائه کند. موافق هستید که با این وظایف آشنا شویم؟ احتمالا شبیه به آن خواستههای جبلی از مقیسه باشد. اما بد نیست نگاهی به آنها بیندازیم؛ «ساماندهی حوزه صوتوتصویر فراگیر در راستای حمایت از خدماتدهندگان و تامین حقوق کاربران»، «تسریع، تسهیل و شفافسازی روند و فرآیند اعطای مجوز به ارائهکنندگان خدمات صوتوتصویر فراگیر در فضای مجازی»، «افزایش کسبوکار و زمینهسازی تسهیلگری برای فعالان حوزه صوتوتصویر فراگیر»، «رسیدگی به شکایات و تخلفات گزارششده از سوی مردم در فضای مجازی»، «تهیه، تنظیم و تصویب نظامنامهها، روشهای اجرایی، دستورالعملهای کاربردی»، «حمایت و تحرکبخشی به حوزه تولید محتوا و خدمات و ایجاد نشاط اجتماعی برای افزایش تبادل اطلاعات ترافیک داخلی و کاهش ترافیک بینالمللی» و «افزایش مراجعه کاربران بینالمللی و استفاده هرچه بیشتر کاربران ایرانی از برترین محتواهای جهان». شما مخاطبان روزنامه حالا میتوانید بررسی و حساب کنید که با چهارهزار میلیاردتومان، کدام یک از این اتفاقات افتاده و خروجی کدام یک از این وظایف را به چشمان خودتان دیدهاید. اجازه بدهید بخش پایانی قسمت وظایف ساترا را هم با هم مرور کنیم: «رویکرد ساترا بر حمایت کامل از فعالان رسانههای صوتوتصویر بهعنوان خطمقدم نبرد و دفاع از «حاکمیت رسانهای» کشور در مقابل غولهای بینالمللی بنا شده است لذا رویکرد تنظیمگری تسهیلگرانه و مشارکتی بهعنوان شعار این سازمان و مبتنیبر مشارکت حداکثری خود رسانهها شکل گرفته است.»
سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی تماشا میکنید چقدر منطبق با این وظایف آماده و پخش میشوند؟ این اخباری که از تعطیلی یا توقف پخش سریالها در رسانهها میبینید و میشنوید چقدر همخوان با این وظایف است؟ وقتی مثلا اشتراک یکماهه از فلان پلتفرم تهیه میکنید برای دیدن فلان سریال و آن سریال توقیف میشود، ساترا از شما بهعنوان مخاطب یا حتی سازنده اثر حمایت میکند؟ اصلا وظیفه دارد که حمایت بکند یا خیر؟ یکبار دیگر مرور کنید وظایف ساترا که بالاتر به آنها اشاره شد. در تقلیل وظایف یک نهاد یا سازمان به صرفا ممیز با چنین بودجه و البته هزینههای روانی و رسانهای که برای جاانداختن خودش به سیستم تحمیل کرده، چه فرد یا عملکردی مقصر است؟ ساترا قرار است صرفا حواسش به موی بیرون آمده و لباس بازیگران باشد؟ ارزیابها کارشان همین است و نهایتا حذف حرفهای بدی که زده میشود یا شرابی که خورده یا سیگاری که کشیده میشود؟ ساترا با این بودجهاش چه میکند؟
ساترای مقیسه چه کرد و چه گفت؟
تیرسال جاری بود که سعید مقیسه با روزنامه جامجم گفتوگو کرد. تیرماه برای مقیسه و ساترا ماه سخت و عجیبی بود. قبل از اینکه برویم سراغ مصاحبهاش با جامجم از نامهاش به جبلی بگوییم. او در 21 تیرماه نامهای به جبلی نوشت و از 20 نهاد رسمی و دستگاه نظارتی خواست که همسو با او و سازمانش جلوی پلتفرمها بایستد و برای عملی کردن اقدامات بازدارنده علیه پلتفرمها کمک گرفت. همچنین مقیسه در این نامه، با پلتفرمهای متخلف اتمامحجت کرده بود و تعیین ضربالاجل یکهفتهای برای تمکین به قانون و مقررات ساترا و توقف اقدامات متخلفانه را یادآور شده بود و از آن بهعنوان ابزار فشار استفاده کرده بود. همچنین تهدید کرده بود در صورت تمکین نکردن از قوانین ساترا، صدور نامه تعلیق مجوز و فیلتر کردن دامنه پلتفرم و طرح شکایت در دادسرای فرهنگ و رسانه و جرایم رایانهای را در دستور کار قرار خواهد داد و حتی ارسال نامه به وزارت ارتباطات برای خدمت ندادن به دیتاسنترها را هم در دستورکار اجراییاش قرار داد. شمشیر از رو بسته شده بود و چالش با پلتفرمها بیشازپیش شده بود. واکنشها به این نامه و صحبتهای مقیسه آنقدر منفی بود که مردادماه، محسن قائمینسب، قائممقام ساترا مصاحبه کرد و تعامل با پلتفرمها را رویکرد مهم این سازمان دانست و اضافه کرد که صداوسیما و ساترا هیچیک از پلتفرمها را رقیب خود نمیداند و آنها را مکمل خود میداند. آب روی آتش یا نوشداروی بعد از مرگ سهرابش فرقی نداشت اما قائممقام آمده بود تا فضا را تلطیف کند و صحبتهای رئیسش را روشنگری.
نکته دیگر درباره ساترا جالب است. ساترا گروههای ارزیاب یا ممیزی را برای نظارت روی سریالها تشکیل داده بود. ساترا برای تامین هزینه این گروهها از پلتفرمها بودجههایی را میگرفت. بهواقع پلتفرمها برای نظارت بر خودشان و احتمالا حذف سریالهایشان باید به ساترا پول هم میدادند. مقیسه در گفتوگوی تیرماهش با جامجم از حذف این گروهها و طبیعتا رایگان شدن نظارت بر پلتفرمها گفت: «بهطورکلی ممیزی، فهم اجتماعی - رسانهای لازم دارد که این مهارت در ارزیابهای سازمان بیشتر نهادینه شده است. الان بهجای اینکه پلتفرمها هزینه بپردازند تا توسط شرکتهای بیرونی کار ممیزیشان انجام شود، بهصورت رایگان توسط ارزیابهای سازمان صداوسیما انجام میشود... تسلط ارزیابهای سازمان بیشتر است و به اقتضای نوع آثار ممکن است ملاحظات متفاوتی داشته باشد.»
و البته مقیسه درباره نوع و کیفیت نظارت بر سریالها و تولیدات شبکه نمایش خانگی هم اینچنین گفت: «پس خطوط قرمز بهویژه خطوط اخلاقی و دینی و فرهنگی در فضای مجازی از خطوط قرمز در شبکههای صداوسیما بازتر نیست. اگرچه در صداوسیما هم شبکههای مختلف به اقتضای جامعه هدف و مخاطب تعیینشده میتواند ارزیابیهای متفاوتی داشته باشد. اما بالاخره یک چهارچوب کلی بر آن حاکم است.»
احتمالا گروههای ارزیاب بیرون از سازمان نمیتوانستند خواستههای مدیر جدید ساترا را برآورده کنند و ممیزیها دچار چنددستگی میشدند و حالا همهچیز در اختیار سازمان است و البته که رایگان برای پلتفرمها.
اینکه ساترا در 6 ماه اخیر با بودجه چهارهزار میلیاردیاش چه کرده و اصلا چقدر از این بودجه اختصاص پیدا کرده سوالات مهمی هستند که تا الان بیپاسخ مانده است. بدیهی است که عملکرد ساترا صرفا نباید محدود به ارسال تکذیبیه برای حذف شخصیت «پشه» بشود و اگر قرار است نظارت کند باید به حقوق پلتفرمها و همچنین مشترکانشان نظارت کنند. ناظر و تنظیمگری که نباید دچار دعواهای کوچک و گاه مبتذل شود و اقناع افکار عمومی و پلتفرمها هم در آن دیده میشود.