گمان میکردیم با برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال اوضاع کمی بهتر شود و فوتبال از وضعیتی نهچندان جالبی که داشت خارج شود اما پربیراه نیست که بگوییم همهچیز خرابتر از قبل شده است. مهدی تاج در شرایطی که شواهد نشان میداد صلاحیت حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال را ندارد، نامزد شد و رای آورد و به میز ریاست برگشت؛ به همین سادگی. همین دیروز بود که دادستانی لیست بلندبالایی از اتهامات استاد برای وزارت ورزش ارسال کرد که یک فقرهاش برای اینکه بدانیم گزینه مناسبی رئیس فدراسیون نشده کافی است، اتهاماتی ازجمله سوءاستفاده از موقعیت شغلی، صدور گزارش خلاف واقع و شروع به جعل و تزویر، تصرف غیرقانونی در اموال دولتی، بهکارگیری حیدر بهاروند برخلاف قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، تصرف غیرقانونی در وجوه عمومی، تصرف غیرمجاز در منابع مالی فدراسیون از شرکتهای طرف قرارداد، تضییع اموال و وجوه دولتی، اخلال در نظام پولی و ارزی کشور، کلاهبرداری، تبانی در معاملات دولتی، جعل در سند رسمی و البته قرارداد ویلموتس. حال سوال این است که چطور میشود ریاست فدراسیون فوتبال را بر عهده چنین فردی گذاشت؟
اوضاع تیمهای ملیمان هم بهاندازه وضعیت فدراسیونمان خراب و ناامیدکننده است. امیدها که فعلا سرمربی رسمی ندارند و مشخص نیست که قرارداد مهدویکیا تمدید میشود یا نه. البته وقتی وضعیت نیمکت تیم ملی بزرگسالان که باید کمتر از سهماه دیگر در جامجهانی بازی کند، مشخص نیست نباید درباره امیدها گله کرد! اسکوچیچ که هنوز هم کسی نمیداند با چه منطقی سرمربی تیم ملی شده میخواهد برای بازیکنان داخلی که احتمالا 80درصدشان در لیست اعزامی به قطر نخواهند بود اردوی تدارکاتی بگذارد که تنها حسنش برای بازیکنان فعال شدن بند قرارداد ملیپوش شدن است! لیستش را از قبل داده و بهطور نمادین به تماشای بازیهای لیگ میرود، درحالیکه میداند وزنش برای نشستن روی نیمکت ایران در جامجهانی خیلی کم است و حتی شاگردانش هم این را میدانند و به همین دلیل هم زیاد تحویلش نمیگیرند. القصه که حال فوتبال ما با امثال تاج و اسکوچیچ خوب و امیدوارکننده نیست. این را برای آنهایی میگوییم که انتقاد ما از تاج را حمایت از اسکوچیچ تلقی میکنند!