ایران توافق هسته‌ای را معطل افزایش فشار انرژی به اروپا نکرده، چون وضعیت در اتحادیه اروپا همین حالا هم خراب است
اگر رهبران اتحادیه اروپا گام‌های فوری برای تامین انرژی برندارند این قاره نه در سال جاری بلکه حتی در سال‌های آتی‌نیززمستان‌های‌«وحشتناکی» راتحمل‌خواهد‌کرد. 
  • ۱۴۰۱-۰۶-۱۴ - ۰۲:۰۰
  • 10
ایران توافق هسته‌ای را معطل افزایش فشار انرژی به اروپا نکرده، چون وضعیت در اتحادیه اروپا همین حالا هم خراب است
به زمستان خوش آمدید
به زمستان خوش آمدید
سید مهدی طالبیپژوهشگر حوزه بین‌الملل

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین الملل:این ادعاها و اقدامات متناقض به‌خوبی نشانگر سرگشتگی قاره سبز دربرابر مشکلاتی است که با آنها روبه‌روست. اروپا از‌ یک‌سو به انرژی روسیه احتیاج دارد و از سوی‌دیگر آن را نمی‌خواهد. 
شرکت «گازپروم» روسیه روز جمعه گذشته صادرات گاز از طریق خط لوله نورد استریم ۱ را به‌طور کامل متوقف کرد. این اقدام باعث شد تا اولاف‌شولتز صدراعظم آلمان در موضع‌گیری‌هایی ضمن توصیف روسیه به‌عنوان منبعی نامطمئن برای تامین انرژی به مردم کشورش اطمینان دهد آلمان در فصل زمستان پیش‌رو با کمبودی روبه‌رو نیست. 
تلاش برلین برای مقصر نمایاندن مسکو درحالی صورت می‌گیرد که هفت کشور صنعتی جهان به شمول آلمان از ماه‌ها قبل به دنبال اخلال در صادرات انرژی روسیه از طریق اعمال سقف قیمتی روی نفت این کشور هستند. 
براساس این طرح قرار است قیمت نفت صادراتی روسیه فارغ از قیمت بازارهای جهانی در سطحی بین 60 تا 70 دلار تعیین شود. هدف این طرح کاهش درآمدهای نفتی روسیه است به‌گونه‌ای که بازارها با کمبود مواجه نشوند. 
مسکو اما درمقابل این طراح دست به ضدحمله زده و با متوقف‌کردن صادرات گاز به کشورهای اروپایی، تلاش‌های آنان برای ذخیره‌سازی گاز برای زمستان را ناکام گذاشته است. 
برلین که 49 درصد از گاز خود را از روسیه تامین می‌کند، سهم مصرف مستقیم گاز روسیه در آلمان را به 32 درصد رسانده است. مازاد این مقدار در مخازن بزرگی برای شرایط اضطراری ذخیره می‌شود که آلمان تلاش داشت با تقویت آنها از این مخازن پر شده از گاز روسیه در زمستان برای افزایش تاب‌آوری خود استفاده کند. 
با پیش‌دستی مسکو حالا برلین نمی‌تواند با اتکا به گاز ذخیره‌سازی شده روسیه علیه این کشور اقدام کند. 
از آنجا که تامین گاز برای آلمان و دیگر کشورهای اروپایی به دلیل ماهیت انتقال دشوار آن ممکن نیست، مقامات قاره سبز اعلام کرده‌اند در زمستان از نفت و زغال‌سنگ بیشتری بهره خواهند‌گرفت. 
این ادعا درحالی است که مسکو ضمن تامین دوپنجم گاز اروپا، یک‌چهارم نفت و مشتقات نفتی و همچنین یک‌پنجم زغال‌سنگ این قاره را نیز تامین می‌کرده است، موضوعی که نشان می‌دهد ادعای مقامات غربی درباره تولید انرژی از منابع دیگر صرفا برای سوق‌دادن بحران به آینده است. 
با وجود تلاش این مقامات برای تزریق امید به جامعه اما اظهارات برخی دیگر از سیاستمداران اروپایی، نشان می‌دهد واقعیت برخلاف ادعای شولتز نگران‌کننده است. 
در روزهای اخیر بوریس جانسون نخست‌وزیر موقت انگلیس مردم کشورش را ترغیب کرده تا با خرید کتری‌های برقی جدید هزینه‌های خود را سالانه تا 10 پوند کاهش دهند، موضوعی که دستاویز تمسخر نخست‌وزیر یک قدرت اروپایی شده است. 
به موازات سخنان جنجالی جانسون، «ماگدالنا اندرسون» نخست‌وزیر سوئد نیز نسبت به کمبود سوخت و انرژی در اروپا طی فصل زمستان هشدار داده و گفته است: «احتمالا با زمستان سختی مواجه بوده و درصورتی‌که اقدام نکنیم با ناآرامی‌های خطرناکی در کشورهای شمال اروپا و حوزه بالتیک روبه‌رو خواهیم شد.» 
«تین ون در استراتن» وزیر انرژی بلژیک نیز معتقد است اگر رهبران اتحادیه اروپا گام‌های فوری برای تامین انرژی برندارند این قاره نه در سال جاری بلکه حتی در سال‌های آتی نیز زمستان‌های «وحشتناکی» را تحمل خواهد کرد. 
چندی پیش نیز «فردی فاسلر» رئیس‌پلیس سوئیس با ابراز نگرانی از کمبود انرژی هشدار داده بود این اتفاق می‌تواند به بروز شورش در سوئیس منتهی شود. 

 پیامدهای تحریم انرژی روسیه توسط غرب
اروپا در زمستان آتی، یکی از سردترین دوره‌های خود نه‌تنها از لحاظ آب‌وهوا، بلکه از جهات گوناگونی تجربه خواهد کرد. تحریم یک ابرقدرت نظامی که وسعت بسیاری دارد، مردم و مسئولانش به‌دلایل تاریخی از روحیه بالایی برای رقابت برخوردارند، یک تولیدکننده عمده انرژی است و از انباشت تجربه طی قرون متمادی بهره می‌برد پیامدهای حداکثری برای اروپا درپی خواهد داشت. آنها به‌خوبی شاهدند که روس‌ها پس از تلاش ناتو برای استقرار در اوکراین چگونه طی 6 ماه اخیر جنگی بزرگ را علیه غرب مدیریت کرده‌اند. به همین دلیل تلاش‌شده در ادامه پیامدهای مختلف تحریم انرژی روسیه برای اروپا در شاخه‌های مختلف بین‌المللی، سیاست داخلی و جامعه بررسی شود.

 پیامدهای بین‌المللی برای اروپا
اقدام اروپا در افزایش دامنه تحریم‌ها علیه روسیه، برخلاف آنچه مقامات قاره سبز درباره لزوم وارد نشدن به چرخه تنش صحبت می‌کنند، اقدامی است که چرخه تنش را با سرعت بیشتری به‌سمت درگیری به‌پیش می‌راند. 
اعمال تحریم علیه صادرات انرژی روسیه نشان‌دهنده ناکامی غرب در اقدامات پیشین خود علیه مسکو است. به‌شکل تناقض‌آمیزی درحالی‌که اروپا هم‌اکنون در گوشه رینگ است دست زدن به حرکتی تشدیدکننده می‌تواند به افزایش ضربات علیه این قاره منجر شود، نه آنکه مسکو را راضی به تسلیم سازد. 
نکته مهم اینجاست که حتی اگر روسیه ضربات بیشتری را به بدنه اروپا وارد نسازد، قاره سبز به‌جهت اقدام خود در تحریم انرژی این کشور، با دست خود، خویش را وارد مخمصه‌ای بزرگ می‌کند.

1-تشدید شکاف سیاسی میان کشورهای اروپایی
پیش از آغاز جنگ در اوکراین، فرانسه و آلمان به‌عنوان دو ستون اصلی اتحادیه اروپا به‌شدت با شعله‌ور شدن چنین جنگی مخالف داشتند. اسپانیا و ایتالیا نیز که ازجمله مهم‌ترین کشورهای حاضر در این اتحادیه هستند نیز با بروز جنگ مخالف بودند. در مقابل اما انگلیس که به‌تازگی از اتحادیه اروپا خارج‌شده است، در پیروی با آمریکا موافق زمینه‌سازی برای آغاز یک درگیری نظامی بود.
هرچند پس حمله روسیه به ساختارهای ناتو در خاک اوکراین، اتحادیه اروپا دست به موضع‌گیری دربرابر این کشور زده است، اما به ‌نظر می‌رسد مخالفان پیشین همچنان بر نظر خود پابرجا باقی‌مانده‌اند. 
پاریس، برلین، رم و مادرید درکنار دیگر کشورهای اروپای غربی در شرایطی که جنگ در اوکراین جریان دارد چاره‌ای جز موضع‌گیری ضد مسکو ندارند اما خواهان تحریک بیشتر کرملین نیستند. درمقابل کشورهای ثروتمند و دور از جنگ اروپای غربی، کشورهای اروپایی حاضر در شرق اروپا به‌ویژه سه جمهوری بالتیک شامل استونی، لتونی و لیتوانی درکنار لهستان خواهان افزایش فشارها بر روسیه هستند. 
بااین‌حال اندکی در جنوب شرق اروپا وضعیت متفاوت‌تر است و دولت‌های کوچک این منطقه به‌دلیل بیم از سرازیر شدن جنگ به کشورهایشان با اروپای غربی هم‌نظرند. 
ضدیت پرشورانه جمهوری‌های بالتیک، لهستان و اوکراین با روسیه که از حمایت‌های آمریکا و انگلیس برخوردار است درکنار نظرات متفاوت کشورهای اروپای غربی می‌تواند به تشدید جدایی‌ها میان این دو گروه منجر شود. 
تصمیم متفاوت چهار قدرت حاضر در اتحادیه اروپا در شرایطی جنگی که وضعیت خطیری را برای کشورهای اروپای شرقی ایجاد کرده است، می‌تواند باعث شکل‌گیری بلوک‌های قدرت با خطوط پررنگ‌تر در اتحادیه اروپایی شده و آن را ناکارآمدتر سازد.

2- افزایش نیروهای گریز از مرکز در بلوک غرب
کشورهای اروپایی شرقی که پیش‌تر سالیان زیادی را تحت‌سلطه روس‌ها زندگی کرده‌اند، نگران بازگشت این دوران هستند. آنها می‌دانند اگر دست به‌اشتباه بزنند، همان‌گونه که روسیه مجبور شد به اوکراین حمله کند، حمله مسکو به آنها نیز ناگزیر خواهد بود. 
اگر حمایت‌های گسترده غرب از اوکراین بن‌بستی برای روسیه ایجاد کند، مسکو به‌سمت استفاده از تسلیحات مخرب‌تر خود حرکت کرده و آسیب‌های آن را متوجه دیگر کشورهای غربی نیز خواهد ساخت. 
درک چنین موقعیت هولناکی باعث می‌شود برخی از این کشورها، در تلاش‌های ضدروسی با ستون‌های بلوک غربی همکاری کاملی نداشته باشند. 
باید توجه داشت بخشی از این رخداد منوط به آینده است. سطح تحمل کشورها متفاوت است و به همین دلیل ممکن است کشورهایی که امروز برای روسیه رجزخوانی می‌کنند پس از مواجه با واقعیت‌های جدید راه دیگری را برگزینند. 

3-بروز بی‌ثباتی در محیط پیرامونی اروپا
بروز بحران سوخت در جهان بی‌ثباتی در پیرامون اروپا را نیز افزایش خواهد داد. اگر صادرات گاز روسیه به اروپا متوقف شود، مسکو قادر نیست این گاز را به بازارهای دیگری صادر کند، زیرا خطوط لوله‌ای برای این کار وجود ندارد، درنتیجه با حذف بخشی از انرژی موجود در بازار قیمت‌ها رشد خواهد کرد. 
افزایش قیمت انرژی درکنار صعود نرخ مواد غذایی می‌تواند به بی‌ثباتی‌هایی در محیط پیرامونی اروپا در غرب آسیا و آفریقا منجر شود. به‌عنوان نمونه مصر با 104 میلیون جمعیت جوان که برای تامین گندم خود به‌شدت به واردات از اوکراین و روسیه نیازمند است، درکنار کاهش امکان واردات از منابع پیشین به دلیل مواجهه با کمبود ارز و افزایش قیمت‌های جهانی ناگزیر از مواجه با بی‌ثباتی‌ها و التهاباتی خواهد بود. 
به همین دلیل است که عبدالفتاح السیسی، دیکتاتور مصر که از طریق کودتا و سرکوبی بی‌نظیر در این کشور به قدرت رسیده است، در سال جاری خواستار آغاز گفت‌وگو میان گروه‌های مصری شد. 
اگر رشد قیمت‌ها تنها در مصر بی‌ثباتی بیافریند، به‌دلیل تاثیرات مصر بر دیگر کشورها، دست‌کم صدها هزار مهاجر به مهاجران راهی اروپا افزوده خواهد شد. 

4- افزایش مداخله قدرت‌های فرا منطقه‌ای در اروپا
تضعیف همه‌جانبه اقتصاد، جامعه و دولت‌های اروپایی راه را برای مداخله آمریکا، روسیه و حتی کشوری مانند ترکیه در امور داخلی این قاره را هموارتر می‌سازد. آمریکا احتمالا علیه کشورهای گریز از مرکز در بلوک غرب فعال خواهد شد و به‌موازات آن با افزایش جریان سلاح به اوکراین به بی‌ثباتی در قاره سبز دامن خواهد زد. واشنگتن از فرصت بحران اقتصادی در اروپا می‌تواند برای افزایش استخدام مزدوران برای جنگ در اوکراین نیز بهره بگیرد. 
 روسیه حمایت خود را از جریاناتی که ضدهمگرایی اروپا عمل می‌کنند، مانند گروه‌های افراطی افزایش خواهد داد. 
ترکیه هم با گرفتار شدن کشورهای ضعیف‌تر اروپایی در شبه‌جزیره بالکان و شرق اروپا، فرصت را برای افزایش نفوذ در آنان غنیمت خواهد شمرد. در همین راستا بود که مولود چاووش‌اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه روز جمعه با اشاره به تلاش‌های کشورش برای ازسرگیری صادرات غلات اوکراین تاکید کرد به‌دلیل شرایط سخت زمستان آتی، آنکارا حاضر است صادرات گاز به کشورهای بالکان را تضمین کند. با توجه به وابسته بودن ترکیه در حوزه گاز منظور وزیر خارجه این کشور واسطه‌گری آنکارا برای تامین گاز این کشورها از تامین کننده‌ای مانند قطر است. دوحه هرچند به کشورهای اروپایی تاکید کرده قادر به تامین کامل گاز روسیه برای آنان نیست اما در صورت درخواست ترکیه می‌تواند گاز کشورهای کوچک و کم‌مصرف بالکان را با انتقال گاز مایع از طریق کشتی‌های خود تامین کند. 
در این میان نباید از چین غافل شد. کاهش قدرت کشورهای اروپایی به‌ویژه کشورهای ضعیف‌تر قاره اروپا به کاهش توان آنها برای سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی خواهد انجامید. این نکته یک عامل افزایش‌دهنده تمایل این کشورها برای جذب سرمایه‌گذاری از چین است تا بتوانند از این طریق اقتصاد ضربه خورده خود را بازسازی کنند.

5- شعله‌ورتر شدن جنگ اوکراین
قیمت انرژی در کشورهایی رخ می‌دهد که به‌اصطلاح شمشیر را برای روسیه از رو بسته و واردات انرژی از این کشور را تحریم کرده‌اند. 
روسیه اگر تاکنون از دست زدن به برخی اقدامات در جنگ اوکراین خودداری کرده است به‌دلیل رعایت خطوط قرمزی بوده تا التهاب میان این کشور و کشورهای غربی بیش از شرایط کنونی افزایش نیابد. عبور کشورهای اروپایی از خطوط قرمز مسکو می‌تواند به عبور روس‌ها از خطوط قرمز در جنگ اوکراین منجر شود. 
در چنین وضعیتی روسیه احتمالا بر تعداد حملات عمقی خود برای تخریب زیرساخت‌های اوکراین خواهد افزود تا به مهاجرت اوکراینی‌ها به اروپا دامن بزند و گرفتاری دولت‌های قاره سبز را بیشتر کند. 

 پیامدهای سیاسی داخلی 
خط‌کشی دقیقی میان پیامدهای مختلف به‌ویژه در حوزه سیاسی و اجتماعی قابل‌تصور نیست، به‌عنوان‌مثال رشد گروه‌های افراطی در حوزه اجتماعی قابل پرداخت است اما دسته‌بندی آن در حوزه سیاسی بیشتر به جهت تاکید تبعات سیاسی آن صورت می‌گیرد.
 1- تقویت گروه‌های افراطی
تقویت گروه‌های افراطی چپ و راست که هر دو در سال‌های اخیر گرایش‌هایی ضد ناتو و ضد اتحادیه اروپا داشته‌اند در ماه‌های آتی یک موضوع مهم در کشورهای اروپایی خواهد بود. 
در روزهای اخیر در اقدامی کم‌سابقه، 70 هزار تن با هدایت گروه‌های افراطی در پراگ پایتخت جمهوری چک علیه گرانی سوخت تظاهرات کردند. 
سازمان‌دهندگان این اعتراضات که حتی حزب کمونیست نیز در میان آنان حاضر بوده، اعلام کرده‌اند کشورشان باید در درگیری‌های اوکراین بی‌طرفی خود را حفظ کند. 
لمس کردن تبعات جنگ در کشورهای اروپایی یک زمینه و تریبون بزرگ برای بیان نظرات گروه‌های افراطی فراهم آورده و افزایش این تبعات می‌تواند قدرت بسیج‌کنندگی آنان را تقویت کند. 
باید توجه داشت این گروه‌ها افراطی در هر دو دسته دارای ارتباطی با روس‌ها هستند. گروه‌های چپ‌گرای افراطی مانند کمونیست‌ها در دوره شوروی ارتباطات عمیقی با مسکو داشته‌اند و گروه‌های راست‌گرای افراطی هم که در سال‌های اخیر مجددا وارد معادلات کشورهای اروپایی شده‌اند با کرملین مرتبط هستند. 

2-تبدیل شدن خیابان‌ها به صحنه اعتراضات مداوم
راه افتادن اعتراضات مردمی و گسترش آنها در کشورهای اروپایی می‌تواند آنان را وارد منازعات خیابانی طولانی‌مدت و پرهزینه‌ای کند.  در یک نمونه کوچک، جنبش جلیقه‌زردها که از ژانویه 2019 پس از افزایش قیمت سوخت در فرانسه شکل گرفت تا ماه‌ها دولت امانوئل مکرون را به‌خود مشغول ساخته بود. در جریان این اعتراضات دست‌کم 10 تن کشته و یک‌هزار تن زخمی شدند. 
تبدیل شدن خیابان‌ها در اروپا به عرصه اعتراضات مداوم که زدوخوردهایی را نیز درپی دارد، به افزایش شکاف میان دولت مرکزی و بخشی از مردم منجر خواهد شد.

3-افزایش مخالفت با ناتو
شهروندان و دولت‌های اروپایی که مخالف آغاز جنگ بودند، مشاهده کردند که چگونه آمریکا با فریب اوکراین این کشور را به‌میدان جنگ تبدیل کرده و درحال‌حاضر می‌کوشد آنها را نیز هیزم این جنگ سازد. این موضوع بار دیگر مخالفت‌ها باسیاست‌های ناتو و اتحادیه اروپا به‌عنوان دو عنصر اصلی در غرب را با چالش مواجه می‌کند. 

 پیامدهای اقتصادی
در شاخه پیامدهای اقتصادی مسائلی مانند معیشت مردم موردبررسی قرار نمی‌گیرند، بلکه اثرات کلان‌تر اقتصادی موردتوجه هستند. مشکل در تامین انرژی قطب مالی و صنعتی جهان در اروپا، شاخص‌های اقتصادی این قاره را با تغییرات بزرگی روبه‌رو می‌کند. 

1-کاهش رشد اقتصادی 
افزایش قیمت انرژی، باعث افزایش هزینه‌های تولید و کاهش بهره‌وری می‌شود. همچنین مردم در وضعیتی که با سرما و گرسنگی درگیر باشند پول کمتری را به خرید کالاهای غیرضروری اختصاص می‌دهند. این وضعیت موجب می‌شود تا با خوابیدن چرخ تولید برخی از صنایع در اروپا، کشورهای این قاره شاهد کاهش نرخ رشد اقتصادی خود باشند.

 2- کاهش مزیت تولیدات 
با سخت شدن دسترسی اروپا به انرژی درحالی‌که رقبای این قاره دسترسی بهتری به انرژی دارند، از رقابت‌پذیری کالاهای اروپایی در بازار جهانی کاسته خواهد شد. گرچه تمام کالاهای اروپایی قابل‌تولید در دیگر مناطق جهان نیستند، اما افزایش قیمت تمام‌شده کالاهایی که دارای نمونه مشابه هستند، ضربه‌ای بزرگ به تولید قاره سبز است. در این شرایط چین و هند که واردات نفت خود را از روسیه افزایش داده و از تخفیف‌های این کشور نیز بهره‌مند شده‌اند، بر رقابت‌پذیری کالاهای خود خواهند افزود.
 3- کاهش سرمایه‌گذاری
افزایش هزینه تولید می‌تواند به کاهش میزان سرمایه‌گذاری در کشورهای اروپایی منجر‌شده سرمایه‌گذاران را به‌سمت دیگر مناطق جهان که دسترسی بهتری به انرژی دارند منحرف کند، حتی این احتمال وجود دارد شرکت‌هایی که پیش‌تر در این قاره سرمایه‌گذاری کرده بودند نیز بخشی از فعالیت‌های خود را متوقف کرده و آنها را به چین، هند یا حتی آمریکا منتقل کنند. 

 پیامدهای اجتماعی
در پیامدهای اجتماعی آنچه اهمیت دارد تغییراتی است که در لایه‌های اجتماعی صورت گرفته و با وجود صعود پیامدهای آن به لایه‌های سیاسی، منشأ معضل نیز همچنان مهم باقی خواهد ماند. 
به‌عنوان‌مثال اگر مشکلات معیشتی مردم را راهی خیابان‌ها کند یک دولت با سرکوب می‌تواند آنها را به خانه بازگرداند. بااین‌حال برخی معضلات اجتماعی دیگر حتی در صورت اراده برای حل خشونت‌آمیز آنها به‌راحتی قابل‌حل نیستند. اگر یک جامعه به ضدیت با مهاجران گرایش یابد حتی درصورت رضایت دولت از حضور این افراد، جامعه میزبان واکنش‌هایی جدی نسبت به این پدیده از خود بروز خواهد داد. افزایش قتل علیه مهاجران ازجمله این اقدامات است که مانند اعتراضات خیابانی قابل سرکوب نیست.

1- تقویت ملی‌گرایی
سخت‌تر شدن زندگی که ناشی از کمبود منابع است، شهروندان یک کشور را که در تقلا برای به‌دست آوردن سهم بیشتری از منابع هستند، متوجه مهاجران می‌سازد. مردم چنین جامعه‌ای دیگران را مقصر کمبود منابع می‌دانند. 
در این شرایط حتی مهاجران اوکراینی حاضر در کشورهای اروپایی نیز با مشکلاتی مواجه خواهند شد.

 2-امنیتی‌تر شدن جامعه
کفاف ندادن درآمدها برای پرداخت هزینه‌ها می‌تواند به افزایش بی‌خانمان‌ها و تمایل به دزدی بینجامد. این‌گونه اقدامات درکنار افزایش میزان مهاجران غیراروپایی و اروپایی و صعود ضدیت با آنها، باعث امنیتی‌تر شدن جامعه 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰