سیدمهدی موسوی تبار، خبرنگار گروه فرهنگ:با تبلیغات فراوان، جدیدترین ساخته راما قویدل پس از «ایلدا»، این شبها از شبکه سه تلویزیون پخش میشود؛ سریالی که سعی دارد با محور قرار دادن یک سردبیر که جانباز است به پروندههای اقتصادی و سیاسی بپردازد و به تعبیری نوری در این تاریکخانهها بیندازد و درکنار این تلاش، شاهد مرور گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی هم هستیم. گروههایی که اتفاقا سابقه جنگ هم دارند اما هرکدام سرنوشت مختلفی پیدا کردهاند و تماشاگران قرار است این تفاوتها را نگاه کنند. مهمترین مشکل «بینشان» تعهد بیاندازهاش به کلیشههای رایج است. قطعا اگر این سریال در دهه 60 یا 70 پخش میشد مخاطبان فوقالعادهای داشت و خیابانها را خلوت میکرد. قویدل آنطور که در مصاحبهاش با ما گفته، دستش باز نبوده و در بخشهایی از سریال، به خواستههای مدیران بیرون از مجموعه تن داده است. شاید اگر تمام ماجرا را برعهده او، بهعنوان کارگردان، میگذاشتند خروجی کار بهتر میشد.
بینشان، همانطور که گفته شد داستان فردی به نام شهابالدین ادهم با بازی پرویز فلاحیپور است که سردبیری سایتی به نام بیدارنیوز را برعهده دارد. ادهم سابقه جنگ دارد و دوستانی از آن دوران برایش مانده که ظاهر موجه و مثبتی دارند و اکثرا عاقبتبهخیر هم شدهاند و شغل خاص و جایگاه ویژهای هم ندارند و البته که دردی از آن دوران روی جسمشان به یادگار مانده است. ادهم قرار است نماد انسانهای پاکی (و نهفقط رسانهایها) باشد که با فساد و گروههای قدرت فاسد درمیافتند و در این مسیر، سختیهای زیادی را هم تحمل میکنند. هرقدر تلاشهای «شهاب» برای برملا کردن فسادهای اقتصادی و ورودش به این پروندهها که اکثرشان برای مخاطب آشنا هستند، جذابیت احتمالی دارد حضور یک خواهرزاده کنجکاو که معلوم نیست از کجا قدرتی دارد که میتواند به پشت پرده زندگی سلبریتیها بپردازد برای مخاطب عام تلویزیونی هم جذاب نیست و گاه خندهدار است. دستمالی شدن سوژه فسادهای اقتصادی و همچنین ساخته شدن نمونههای بهمراتب جذابتر و دقیقتر در شبکه نمایش خانگی مانند «آقازاده» باعث شده پرداختن به فساد و رانت، حتی بدون ذکر نام و نشانی و صرفا براساس کدهایی که اتفاقا تابلو هم هستند برای بیننده جذابیت خاص خودش را نداشته باشد. این درحالی است که اینها میتوانستند برگ برنده اصلی سریال تازه راما قویدل باشند. برگ برندههایی که انگار در یک مصالحه یا قرارداد نانوشته فراموش میشوند و حتی برای پخش نهایی هم حذف میشوند.
«بینشان» اسیر کلیشهها و شعارهایی است که مدیران تلویزیون آنها را هنوز هم دوست میدارند. آدمهای خوب، حتما محاسن دارند و اسامیشان هم مثبت و پرمعناست و حتی عنوان سایتشان هم «بیدارنیوز» است. آنها در خانه خودشان هم پدری نمونه و همسری فداکار هستند و با وجود دردها و سختیهای بسیار اما به مبارزه با فساد ادامه میدهند و روی پی خودشان هستند و به هیچکدام از مراکز قدرت و ثروت وابسته نیستند. همینالان برای نمونه، یکی از قسمتهای بینشان را نگاه کنید؛ حتما دستکم یک شعار را در یک سکانس آن میبینید. قویدل پیش از این و در سریالهایی که بهتنهایی یا مشترک ساخته، نشان داده که دلش میخواهد غیرمستقیم حرف بزند. شاید اینجا مدیران تلویزیون یا شبکه از او خواستهاند که برود سمت شعار و حرفهای تکراری. بعضی دیالوگهای بینشان آنقدر از دهان گویندهاش بزرگتر است یا حتی به زمانه امروز نمیخورد که باعث خنده مخاطب میشود. در چنین شرایطی، گفتن از فساد، آنهم محدود و انتخابشده تاثیر چندانی ندارد برای مخاطبانی که باید آن را متوجه شوند.
فارغ از کلیشهها و شعارزدگی متعدد در بینشان، نمایشی که از رسانه و سردبیر یک سایت ارائه میشود چندان با واقعیت تطبیق ندارد. شهاب ادهم در قامت یک سردبیر، اختیارات و تواناییهایی در حد یک پلیس و ابرقهرمان دارد. البته قویدل در گفتوگوی با ما مدعی است که خواسته آنچه را در رسانهها باید باشد، نشان دهد نه آن چیزی که هست. سردبیر محترم سایت بیدارنیوز حتی یکبار هم قوانین مطبوعاتی را مرور نکرده و هنوز نمیداند فرق متهم و مجرم چیست؟ او عکسهای داخل گوشیاش را به هرکسی از راه میرسد نشان میدهد و از آنها بهعنوان اسناد معتبر یاد میکند. از سوی دیگر، آنقدر نفوذ و قدرت دارد که بدون هماهنگی به مجلس میرود و نماینده را بازخواست میکند و نماینده دیگر همان مجلس هم شبانه به دفترش رفتوآمد دارد. متین، خواهرزاده شهاب که احتمالا این قدرت فراقانونی و کامل را از داییاش به ارث برده همهجا سرک میکشد و با چهرهها و سلبریتیها در ارتباط است و بهراحتی آنها را در چهارچوب اخلاق تهدید میکند و به داییاش که مخالف این کارهایش است خوراک خبری میدهد. متین قرار است در بینشان، بار جذابیت و هیجان کار رسانه را بهدوش بکشد و مثلا بتواند با مخاطبان همنسل خودش ارتباط بگیرد. رابطه او و داییاش و چالشهای بین این دو نفر قرار است شیرین هم باشد و تلخیهای فساد و سیاهیهای روابط ناسالم اقتصادی و اجتماعی را از بین ببرد یا کم کند، درنهایت اما خروجی جذابی را در ارتباط این دو و بهطور خاص، کاراکتر متین، شاهد نیستیم.
ارتباط شهاب ادهم با خانوادهاش هم از نمونههای اینچنینی در سریالهای تلویزیون فراتر نمیرود. انتخاب مریم کاویانی بهعنوان همسر شهاب، به این کلیشهها کمک شایانی کرده است. کاراکتر کاویانی در اکثر آثاری که بازی کرده همین چیزی است که اینجا بهعنوان مادر و همسر نمایش داده شده است. در بینشان همهچیز در سطح و ظاهر است. از رسانه تا رابطه و ترکیب خانواده و حتی فساد هم صرفا یک ظاهری میبینیم و انگار فرصتی برای پرداختن به عمقش وجود نداشته یا نخواستهاند که به آن بپردازند. عمقی که میتوانست ریشههای این فسادها را به شکل دقیق و اصولی به رخ مخاطب بکشد و او را صرفا دچار احساس نکند و تعلیق داستان را شاهد باشیم.
مشخص نیست که بینشان را باید بهحساب نگاه تازه تلویزیون به سریالها گذاشت یا خیر. اما آنچه مشخص است حضور سریالهایی مانند بینشان که به مستقیمترین و سطحیترین شکل ممکن به فساد و مشکلات اجتماع میپردازند نهتنها راهگشا نیستند، بلکه همین میزان مخاطبان تلویزیون را هم کم میکنند. تلویزیون و شبکه سه نیاز به آثار پرمخاطب و جذاب دارد. این یک واقعیت است که بینشان در این دسته قرار نمیگیرد. آنچه در سریالهایی شبیه به بینشان اهمیت دارد نمایش ریشههای فساد و البته راهکارهای برخورد با آنهاست نه گفتن تکراری و کلیشهای از آنها. فسادها آشکار است. آنچه دیده نمیشوند دلایل بروز چنین پروندههای بزرگ و خطرناک است. ارائه تصویر روابط بیمارگونه، منفعتطلبانه و فاسد بین سیاسیون و همچنین آدمهای خوبی که بیرون گود نشستهاند و برای خرید داروهایشان هم مشکل دارند تمام واقعیت جامعه امروز ما نیست. مشخص نیست چقدر از بینشان هنگام پخش سانسور شده اما آشکار است که سکانسهای مهم و احتمالا جذابش را با استدلالهای مختلف و محتاطانه حذف کردهاند و عملا جانِ اندک بینشان را گرفتهاند.
در این رابطه بیشتر بخوانیم:
بعضی الگوهای بینشان تحتاختیار من نبودند(لینک)
همراهی با شعار(لینک)