کمتر از 6 ماه پیش بود که در یادداشتها و گزارشهای مفصلی به پدیدهای تحتعنوان «اتاق احیای روحانی» پرداختیم. مسالهای که در ماههای ابتدایی شکلگیری دولت سیزدهم به ریاست سیدابراهیم رئیسی، با توجه به خاطرات تلخی که مردم از هشتسال مدیریت دولت حسن روحانی بر کشور بهخاطر داشتند، صرفا مانند یک شوخی بود. رفتهرفته اما این شوخی رنگوبوی جدیت به خود گرفت. چهرهها و رسانههای اصلاحطلب در یکسالی که از پایان دولت روحانی میگذرد بارها به بهانههای مختلف سعی در مطرح کردن نام روحانی داشته و با سرمایهگذاری روی ضعف حافظه تاریخی مردم روایاتی را منتشر میکنند که بتواند جلوه ناکارآمدی دولت روحانی را کمرنگتر کرده و بهمرور به ایجاد تصویری کاریزماتیک و کارا از روحانی در اذهان عمومی منجر شود. پیش از این در «فرهیختگان» این رویکرد اصلاحطلبان را مورد بررسی و انتقاد قرار داده بودیم و چندین مطلب تحتعناوینی نظیر «بازسازی روحانی، پروژه ناممکن»، «مجمع حامیان روحانی عجول نباشند»، «ائتلاف هشتادوهشتیها جواب نمیدهد»، «اتاق جنگ علیه دولت» با همین هدف در روزنامه منتشر شد. در چند روز اخیر رسانههای اصلاحطلب در تلاشی هماهنگ اقدام به انتشار روایات متعدد از روحانی کردهاند؛ روایاتی که تکراری بودن آنها باعث میشود هیچ توجیه دیگری جز مطرح نگهداشتن نام روحانی برای انتشار آنها باقی نماند. در ادامه به بررسی نمونهای از روایات متناقضی که اخیرا رسانههای اصلاحطلب با هدف تلطیف چهره ناکارآمد دولت روحانی منتشر کردهاند، خواهیم پرداخت.
کدام را باور کنیم؛ مجبور بودید بنزین را گران کنید یا از قبل برنامه داشتید؟
اصلاحطلبان که آشوبهای بنزینی سال 98 را همچون داغی بر پیشانی دولت متبوع خود میبینند همواره سعی دارند با روایتسازی از زیربار پذیرش مسئولیت اتفاقات رخداده شانه خالی کنند و آبرویی به جوی بازگردانند. این روایتسازی اما آنقدر شدت پیدا کرده که در موارد متعددی روایتهای پیشین را نقض میکند. در جدیدترین نمونه از این روایتسازی روز گذشته روزنامه «اعتماد» طی گزارشی میسر نشدن دیدار بین روحانی و ترامپ در مهرماه 98 در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل را ناشی از مخالفتهای داخلی دانست و کسری بودجه بهوجودآمده را نیز از پیامدهای عدم دیدار روحانی با ترامپ برای رفع تحریمها توصیف کرد. این روزنامه در ادامه تصمیم گرانی بنزین برای تامین بودجه را ضروری و از سر ناچاری عنوان میکند. آنچه اعتماد از آن بهعنوان ناچاری یاد میکند کاملا برخلاف حرفی است که محمد قوچانی به نقل از روحانی روایت میکند. قوچانی در قسمت پایانی شماره 4 نشریه آگاهی نو که به روایت خاطرات شفاهی حسن روحانی پرداخته و دلیل اجرای سیاست افزایش قیمت حاملهای انرژی را نه جبران کسری بودجه بلکه تامین هزینههای طرح نظام سلامت عنوان کرده و این اقدام را از پیش برنامهریزیشده و مصداق «عدل به السویه» توصیف میکند. قوچانی در این باره به نقل از روحانی مینویسد: «روحانی قصد داشت با گران کردن تدریجی قیمت بنزین بهجای طرح درآمد حاصله از این کار با تزریق درآمد آن بهصورت یارانه نقدی و پخش پول در جامعه این درآمد را منبع نظام سلامت کشور قرار دهد.» قوچانی درمورد اینکه این ایده چه زمانی در ذهن روحانی شکل گرفت با استناد به این امر که روحانی در دوران دانشجویی خود در انگلیس با نظام سلامت این کشور آشنا شده است مینویسد: «پیش از آنکه اقداماتی مانند «اوباماکر» (بیمه همگانی در دولت باراک اوباما) منشأ الهام حسن روحانی از طرح تحول سلامت باشد، تجربههای تحصیلی حسن روحانی در انگلیس بر این برنامه موثر بود. این اما تنها تناقض بین روایات این دو نشریه اصلاحطلب نیست. درحالیکه روزنامه اعتماد دیدار نکردن روحانی و ترامپ را ناشی از فشارهای داخلی میداند، محمد قوچانی عدم تحقق این امر را به تصمیم شخصی خود روحانی نسبت داده و خاطرات شفاهی روحانی را اینگونه روایت میکند: «علت لغو ملاقات این بود که روحانی اعلام لغو تحریمهای بانکی و نفتی را پیششرط جلسه قرار داده و ترامپ آن را نتیجه جلسه خوانده بود. روحانی اما به ترامپ اطمینان نداشت. میگوید اگر اوباما به او چنین پیشنهادی میکرد میپذیرفت اما از ترامپ این حرف را قبول نداشت.» فارغ از اینکه چقدر ادعاهای هریک از این رسانهها میتواند درست یا غلط باشد، آنچه مشهود است اختلاف 180 درجهای روایات است و شاید تنها چیزی که میتواند این تناقض را توجیه کند نیاز لحظهای به روایت برای برنده شدن دعواهای سیاسی باشد. نیازی که باعث میشود رسانههای کمحافظه یکبار برای آبان 98 و یکبار هم برای نرسیدن به توافق با غربیها دنبال مقصر بگردند تا هم از خود سلب مسئولیت کنند و هم خود را یکهسوار عرصه دیپلماسی جلوه دهند، بلکه بتوانند کمی جلوه ناکارآمد دولت روحانی را در افکار عمومی بزک کنند.
مردم بیشتر از ایده از اجرای صبح جمعهای عصبی شدند
اگرچه در شرایطی که کشور با تورم 60 درصدی دستوپنجه نرم میکرد ایده گرانی بنزین با احتمال رخ داد بحرانهای امنیتی را افزایش میداد اما نسبت دادن آشوبهای رخ داده به ایده و نادیده گرفتن ایرادات اجرایی قطعا تقلیل مساله بوده و صرفا با افزودن بر تعداد مقصران مسئولیت دولت روحانی را کمرنگتر میکند. خیلی متناقض بهنظر میرسد اگر همچون رسانههای اصلاحطلب استفاده از عباراتی نظیر «من هم صبح جمعه فهمیدم» توسط روحانی را کاملا نادیده بگیریم و بگوییم صرفا ایده گرانی بنزین عامل ایجاد آشوب بود. تجربه دولت سیزدهم در حذف ارز ترجیحی که بهلحاظ تاثیر اقتصادی چهبسا اقدامی بزرگتر از گرانی بنزین در سال 98 بود، نشان میدهد یک تصمیم اقتصادی حتی اگر در کوتاهمدت آثار سوئی بر میزان تورم بگذارد، اگر بهدرستی اجرا شود و پیوستهای اقناعی برای آن در نظر گرفته شود به بحران امنیتی مشابه آنچه در آبان 98 رخ داد نخواهد انجامید. ناگفته نماند که «فرهیختگان» پیش از این بارها در چندین گزارش هم ایده گران کردن بنزین و هم ایده حذف ترجیحی را بهنقد گذاشته و هر دو را واجد اثرات منفی بر معیشت مردم توصیف کرده اما واضح است که این دو ایده را در اجرا نمیتوان یکسان دانست. دولت سیزدهم با اجرای اقداماتی نظیر پرداخت یارانه نقدی و گفتوگوی رودررو با مردم توانست اثرات امنیتی سیاست حذف ارز ترجیحی را مهار کند. این تجربه اثبات میکند اگر روحانی نیز زحمت اقدامات اقناعی را به دولت خود تحمیل میکرد و رویکرد خندهدرمانی و صبحجمعهای را کنار میگذاشت احتمالا موفق به مهار بحران امنیتی ناشی از ایده غلط گران کردن بنزین میشد.