• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۰۶-۱۲ - ۰۲:۲۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
چرا عباس معروفی نویسنده‌ای مهم بود و هست؟

شبیه به هیچ‌کس

نوشته‌های معروفی شبیه به نوشته‌های هیچ‌کسی نیست. او تمام عمرش اصرار داشت که زبان خودش را بیابد.

شبیه به هیچ‌کس

سیدمهدی موسوی‌تبار، خبرنگارگروه فرهنگ: نویسنده، شاعر، ناشر، روزنامه‌نگار و معلم نویسندگی. فارغ از اینکه کدام یک را بیشتر دوست می‌داشت باید پذیرفت که عباس معروفی، نویسنده‌ای مشهور بود. نویسنده‌ای که در 32سالگی و در اولین تجربه بلند و مستقلش، بهترین یا مشهورترین اثرش تاکنون، سمفونی مردگان را می‌نویسد. درباره تجربیات روزنامه‌نگاری‌اش و اقدامات ادبی و رسانه‌ای‌اش به‌عنوان فعال فرهنگی و همچنین دلایل و اثرات مهاجرت او در این دو روز نوشته‌اند و خواهند نوشت. موضوع اصلی این نوشته حول محور نویسندگی عباس معروفی است. در اینکه معروفی نویسنده مطرحی است ظاهرا اجماع وجود دارد اما سوال اساسی‌تر این است که آیا او نویسنده خوبی است؟ و اگر خوب است به چه دلایلی؟ اگر فاصله گرفتن از ادبیات کلاسیک ما را یکی از ویژگی‌های نویسندگان روشنفکر بدانیم، معروفی دقیقا برعکس عمل کرده است. او تسلط عجیبی بر ادبیات ایرانی و تاریخش دارد و زیاد خوانده است. این «زیادخواندن» همان چیزی است که خودش هم روایتش کرده و با ذوق و افتخار از آن یاد می‌کند. این «زیاد خواندن» توصیه هوشنگ گلشیری بوده است؛ « اگر می‌خواهی داستان‌نویس بشوی باید دو هزار تا کتاب بخوانی.» معروفی قلمش را کنار گذاشت و چشمانش بیشتر کار کردند. واقعا او دو هزار کتاب خواند. عددش را خودش با قطعیت گفته است و در همان مستندش هم آن را با تاکید به زبان می‌آورد. همان دوهزار کتابِ خواندن است که ارج و قرب واژه را برایش بیشتر می‌کند.
اگر بگوییم معروفی «کلمه»، «عشق» و «اندوه» را بیش از هر مفهوم یا واژه‌ای می‌شناخت بیراه نگفته‌ایم. خواندن ادبیات کلاسیک و تسلط روی قله‌های نثر و نظم فارسی است که قصه‌گویی را به معروفی می‌آموزد. او به معنای واقعی قصه‌گو است؛ روایت را می‌شناسد و بلد است خوب تعریف کند. آن‌قدر که به‌خوبی می‌تواند تا آخرین کلمه‌ متنش، مخاطب را مشتاقانه به دنبال قلم خود بکشاند. داستان‌هایش «یکی بود یکی نبود» دارند اما با اقتضائات زمانه و منطبق بر تغییرات دوره. او نه می‌خواسته جمالزاده شود و نه از سوی دیگر شبیه به نویسندگانی که کاملا قید پیشینیان و زبان فارسی را می‌زنند. او در میانه این راه ایستاده است، این را در رمان «فریدون سه پسر داشت» به خوبی می‌توانید ببینید. البته که به همان اندازه به ادبیات معاصرش مسلط است.
تلفیق واقعیت و خیال از دیگر خصوصیات نوشته‌های معروفی است. قرار نیست شاهد اتفاقات صرفا واقعی باشیم و تجربه زیسته متعدد نویسنده در تنهایی، او را با ابعاد و تودرتوهای خیال‌پردازی و همچنان کارکرد آن آشنا کرده است. استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن، شکستن خط زمانی، شخصیت‌پردازی‌های خوب، استفاده به‌جا از قصه‌ها و افسانه‌های عامیانه و ارتباط دادن آنها با بن‌مایه‌ داستان از ویژگی‌های دیگر رمان‌های معروفی است.
آنهایی که مخاطب جدی آثار معروفی بودند و همچنان هستند (احتمالا شاهد افزایش موقت این مخاطبان هم باشیم) به‌دنبال نثر و دنیای جذاب معروفی‌اند. مستندهای متعددی از او منتشر شده و در آن مستندها حرف‌های جدی‌اش درباره ادبیات و رمان را می‌توان بازتاب نگاهش به این دو مقوله دانست. رمان برای او صرفا ابزاری برای گفتن از عشق یا مشکلات اقشار مختلف مردم نیست. او طبق گفته خودش عمل کرده است که «روشنفکر باید به وضعیت موجود توجه کند نه رسیدن به مطلوب موعود.» او انتخاب کرده و وظیفه‌اش می‌داند که درباره آنچه هست بنویسد نه آنچه باید باشد. ناامیدی و اندوه حاضر در داستان‌های او از همین نگاه برمی‌آید.
انتقال احساس از ویژگی‌های مهم دیگر نثر معروفی است. غم، سرخوشی، ترس، بی‌خیالی، عشق، بیزاری و تنهایی را خواننده با همه‌ وجود در داستان‌های این نویسنده دریافت می‌کند. معروفی به‌خصوص «عشق» را چنان در قصه‌هایش می‌پروراند و می‌نویسد که سوزش به اعماق جان خواننده نفوذ می‌کند. نکته مهم دیگر که می‌تواند برای نویسندگان جوان هم آموزنده باشد این است که معروفی از چیزی ننوشته مگر اینکه تجربه‌اش کرده یا روی آن موضوع تسلط کامل داشته است. در بخش‌هایی که سراغ خیال هم می‌رود باز هم شاهد تخیلی ساختارمند و آشنا برای نویسنده و حتی مخاطب هستیم.
نوشته‌های معروفی شبیه به نوشته‌های هیچ‌کسی نیست. او تمام عمرش اصرار داشت که زبان خودش را بیابد و همین را نیز در کتاب آموزشی و جلسات تدریس‌اش توصیه می‌کرد؛ پیداکردن قلمی که مختص همان نویسنده است و البته که تاثیر و الهام گرفتن از دیگران هم با آن تناقضی ندارد.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

شبیه گلشیری(لینک)

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار