• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۰۶-۰۹ - ۰۲:۵۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۳
  • 0
  • 0

منافقین و فرار از واقعیت تاریخ

گروه‌هایی نظیر «سازمان مجاهدین خلق ایران» تلاش می‌کردند نگاه جهت‌دار و ادبیات سیاسی فرقه‌ای خود را بر جامعه هیجانی «تازه‌انقلاب‌کرده» غالب کنند.

محمدمهدی میرزائی، پژوهشگر مطالعات تروریسم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی برخی گروه‌ها که سودای قدرت درسر می‌پروراندند تلاش کردند با یارگیری از قشر نوجوان و جوان ساده‌اندیش و آماده فداکاری که کمترین آشنایی را با جریان مبارزات قبل از پیروزی انقلاب نداشتند، انقلاب توده‌های مردم را مصادره کرده و با ایجاد فشار اجتماعی و هیاهوی رسانه‌ای، کرسی‌های قدرت را تصاحب کنند.
گروه‌هایی نظیر «سازمان مجاهدین خلق ایران» که بعدها در ادبیات سیاسی مردم با عنوان «منافقین» شناخته می‌شدند علی‌رغم اینکه به گواه تاریخ و اسناد، کمترین نقشی در دوران اوج مبارزات مردم علیه رژیم شاه نداشتند و تشکیلات آنان در آن دوران یا سرگرم فعالیت‌های مخفی درون‌سازمانی بود یا افراد موثر آن در زندان بودند، خود را صاحب اصلی انقلاب معرفی کرده و تلاش می‌کردند نگاه جهت‌دار و ادبیات سیاسی فرقه‌ای خود را بر جامعه هیجانی «تازه‌انقلاب‌کرده» غالب کنند اما هیجانات انقلابی مردم در آن دوران بیش و پیش از آنکه متوجه مبارزه با رژیم طاغوت باشد، متمرکز بر تشکیل یک حکومت اسلامی مبتنی‌بر قواعد جمهوریت و مردم‌سالارانه بود و نگاه تک‌بعدی و جهت‌دار گروهک‌ها هیچ‌گاه نتوانست بین مردم تبدیل به یک خواست عمومی شود.
مقاومت مردم در پذیرش دیکتاتوری موردنظر این گروهک‌ها منجر به زاویه هرچه بیشتر سران آنان با مردم شد و هرچه انقلاب در بُعد سیاسی و اجتماعی پیشرفت می‌کرد، این گروهک‌ها بودند که از مردم فاصله بیشتری می‌گرفتند تا جایی که گروه‌هایی نظیر کومله، دموکرات، رزگاری، خبات، چریک‌های فدایی خلق و... کینه و نفرت خود از مردم را در فاصله سال‌های 1358 تا 1360 و گروهک‌هایی نظیر منافقین و پیکار از خرداد1360 آشکار کردند و «مردم عادی» به هدف اصلی اقدامات مسلحانه و تروریستی آنان تبدیل شدند.
غائله‌های مختلفی در سراسر کشور علیه انقلاب نوپای مردم شکل گرفت و تروریست‌ها با وارد آوردن حداکثر تلفات، تلاش می‌کردند از انقلاب امتیاز بگیرند. گروه فریب‌خورده‌ای در سیستان‌وبلوچستان به طرفداری از خلق بلوچ، گروه دیگری در ترکمن‌صحرا با داعیه طرفداری از خلق ترکمن، گروهی در آذربایجان‌شرقی با نگاه تندرو دینی، گروه‌های قومیت‌زده‌ای در کردستان، آذربایجان‌غربی و کرمانشاه با ادعای طرفداری از خلق کرد و گروه مدعی طرفداری از خلق عرب در خوزستان در فاصله سال‌های 1358 تا 1360 هرچه توانستند زیرساخت‌ها و امکانات عمومی مناطق یادشده را از بین بردند، هرچه توانستند از مردم ساکن این مناطق به خاک و خون کشیدند و تا جایی که در توان داشتند مانع ایجاد ثبات، امنیت و پیشرفت و توسعه در این مناطق شدند.
همزمان با این اتفاقات رژیم بعثی صدام به مرزهای کشور حمله کرد و اتحادیه کشورهای متخاصم علیه جمهوری اسلامی که از ایجاد جنگ داخلی و ناامیدی مردم از انقلاب مأیوس شده بودند با تحریک صدام، وی را وارد یک جنگ طولانی، سخت و فرسایشی علیه مردم ایران کردند. طبق اسناد به‌ثبت‌رسیده در مجامع جهانی بیش از 68کشور در دنیا علاوه‌بر کمک تسلیحاتی، اطلاعاتی و نظامی به رژیم صدام، پیاده‌نظام خود را نیز به جبهه‌های جنگ عراق علیه ایران روانه می‌کردند و ایران در دوران جنگ 8ساله علاوه‌بر سربازان رژیم بعث، از کشورهای فرانسه، ایتالیا، سودان، سومالی، مصر، مراکش و حتی عربستان و... افرادی را در خاکریزهای مستقیم نبرد به اسارت گرفت که ابعاد تازه‌ای از این رویارویی نظامی، پس از آن روشن شد.
در دوران اوج تهاجم صدام به کشور نیز گروهک منافقین که در فاز سیاسی نتوانسته بود مردم را با خود همراه کند با آغاز فاز مسلحانه جنگ علیه مردم، تلاش کرد با ایجاد جو رعب و وحشت، مردم را وادار به همراهی کند اما هرچه گذشت بیشتر رسوا شد و علی‌رغم ریختن خون‌های فراوانی از مردم کوچه و بازار از سنین و اقشار و جنسیت‌های مختلف و ترور خیل عظیمی از مسئولان جمهوری اسلامی از رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر تا رئیس دیوان عالی کشور، وزرا، نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، استانداران، فرمانداران و امامان‌جمعه، درنهایت با همکاری مردم با دستگاه‌های نوپای امنیتی و انتظامی کشور، تشکیلات تروریستی خود در داخل کشور را از دست داد و به دامن کشورهای کینه‌ورز اروپایی و پس از آن به دامن آلوده صدام جنایتکار پناه برد.
پس از فروکش کردن سیل ترورهای منافقین در کشور با ایراد ضربات محکم نظامی و امنیتی به این گروهک و فروپاشی تشکیلات ترور این سازمان با هلاکت و دستگیری افراد موثر در فاز نظامی این گروهک، سازمان به فکر بازیابی خود افتاد و با راه‌اندازی تشکیلات فرقه‌ای مخفی در زندان‌های ایران، عملیات‌های تروریستی را در زندان‌ها طراحی و از طریق سرپل‌ها به مقرهای خارج از کشور خود منتقل می‌کرد و تیم‌های آموزش‌دیده و کاملا مسلح منافقین از طریق کشورهای همسایه وارد کشور شده و عملیات تروریستی مدنظر خود را به اجرا درآورده و متواری می‌شدند. در همین دوران برخی عناصر این گروهک که به‌ظاهر از اقدامات گذشته خود ابراز ندامت کرده بودند نیز از زندان‌ها آزاد شده و از طریق سرپل‌ها به خارج کشور رفته و به تشکیلات تروریستی منافقین ملحق می‌شدند.
دشمنی منافقین با مردم به انجام عملیات تروریستی خلاصه نشد و آنان درکنار صدام وارد جنگ با ایران شدند و علاوه‌بر جاسوسی علیه ایران، در عملیات نظامی مشترکی با رژیم بعث، صدها نفر از مردم کشور را به خاک و خون کشیدند که به گواه اسناد تنها 30درصد افراد کشته‌شده منافقین در عملیات مرصاد، افرادی بودند که پیش از این از زندان‌ها آزاد شده و بار دیگر به منافقین پیوسته بودند. با اوج‌گیری دشمنی منافقین علیه مردم ایران و همچنین کشف تشکیلات مخفی و تروریستی منافقین در زندان‌ها، امام خمینی(ره) دستور محاکمه دوباره عناصر زندانی گروهک‌ها را دادند تا آنانی که با سوءاستفاده از رأفت نظام اسلامی دوران محکومیت خود را در زندان‌ها سپری می‌کرده و همزمان اقدام به طراحی یا اجرای عملیات تروریستی می‌کردند یا با اسنادی که به‌تازگی به‌دست آمده بود برای آینده نزدیک برنامه اقدام نظامی و تروریستی داشتند، مجازات شوند تا آینده کشور از گزند کینه‌ورزی‌های آنان در امان باشد.
پس از پایان جنگ تا زمان حمله آمریکا به عراق و خلع‌سلاح اجباری منافقین، آنان هیچ‌گاه دست از اقدامات تروریستی خود در کشور برنداشتند و هرگاه فرصتی پیدا می‌کردند خون مردم ایران را بر زمین می‌ریختند اما با خلع‌سلاح اجباری، به‌یکباره و با چراغ‌سبز آمریکا و کشورهای غربی، پوسته نظامی و تروریستی خود را تعویض کرده و تلاش می‌کردند خود را به‌عنوان یک اپوزیسیون سیاسی معرفی کنند.
گروهی که تا دیروز جای‌جای کشور ایران، مردم شاهد ترورها و خونریزی‌های وحشیانه آن بودند از فرصت خلأ حافظه تاریخی ایجادشده در ذهن مردم در دهه‌های 70 و 80 سوءاستفاده کرده و خود را مظلوم و مدعی معرفی کردند. کسانی که دست‌شان به خون هزاران نفر از مردم ایران آلوده بود تبدیل به مبارزان سیاسی شده بودند که مدعی دموکراسی‌خواهی و آزادی‌بیان هستند. کشورهای غربی نیز با خشنودی از عمق وطن‌فروشی این جماعت، آنان را از منابع مالی، پشتیبانی‌های سیاسی و رسانه‌ای و حمایت‌های اطلاعاتی سیراب کرده و عناصر نفوذی خود را نیز برای به کرسی نشاندن اهداف این گروهک در کشور به‌کار گرفتند.
آنان تلاش کرده و می‌کنند با تحریف تاریخ وقایع دهه اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جای شهید و جلاد را عوض کنند و امروزه در پرونده‌های خصمانه و به‌ظاهر حقوق بشری کشورهای اروپایی و آمریکا علیه مردم ایران، مزدورانه نقش بازی می‌کنند.
بازخوانی وقایع دهه60 از آن جهت مورد اهمیت و تاکید است که مرور آنچه در آن سال‌ها در کشور جاری بوده است می‌تواند زمینه شناخت صحیح و تحلیل درست وقایع روز را برای نسل‌های جدید ایجاد کند و نقش این گروهک‌ها و جریانات معارض که در سابقه خود چیزی جز خونریزی و جنایت علیه مردم ایران را ندارند در هیاهوی رسانه‌ای روزانه در کشور تبیین کند.
در سال‌های گذشته ضرورت این بازخوانی بیشتر عیان شده است؛ آنجایی که منافقین به‌واسطه کاندیداتوری فردی در انتخابات ریاست‌جمهوری، ادعا می‌کنند وی و مجموعه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، افراد وابسته به آنان را بی‌گناه قتل‌عام کرده و درحقیقت منظور آنان مبارزه دقیق قضایی با عناصر مسلح تروریست در دهه60 است. آنجایی که با زدوبند مخفیانه با سرویس اطلاعاتی سوئد، فردی از کارکنان بازنشسته دستگاه قضایی را با ترفندی به خاک سوئد کشانده و در نمایشی مضحک برای وی پرونده حقوق بشری ایجاد می‌کنند و با محرومیت وی از امکان دفاع آزادانه مرسوم در تمام دنیا، با برگزاری جلسات دادگاه فرمایشی، او را محکوم می‌کنند. آنجایی که با همکاری دستگاه اطلاعاتی غربی، برای یک دیپلمات ایرانی در بلژیک پرونده‌سازی کرده و وی را متهم به اقدام به بمب‌گذاری در نشست منافقین در فرانسه می‌کنند، در‌حالی‌که این‌گونه اقدامات تروریستی تنها در سابقه جنایات منافقین دیده می‌شود. به‌راستی که در دوره حاضر که عصر انفجار اطلاعات است اگر تاریخ را آن‌گونه که واقعیت دارد ندانیم، نخوانیم و با استفاده از روش‌های جدید و هوشمندانه تبیین نکنیم، به‌راحتی آنچه به‌عنوان مثال بیان شد، بمباران اخبار جهت‌دار و تحریف واقعیت‌ها به‌صورت کاملا برنامه‌ریزی‌شده و حرفه‌ای، وقایع را آن‌گونه قالب می‌کنند که برای همگان باورپذیر باشد.
با بیان آنچه گذشت فرمان جهاد تبیین که ازسوی رهبر معظم‌ انقلاب اسلامی صادر شده است بیشتر درک خواهد شد که فرمودند: «جهاد تبیین یک فریضه‌ قطعی و یک فریضه‌ فوری است و هرکسی که می‌تواند باید اقدام کند. 19بهمن1400».

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۳

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

دبیرکل انجمن علمی اقتصاد شهری ایران و عضو هیات‌علمی دانشگاه آزاد:

فساد مانع مشارکت مردم در اقتصاد خیزش مدیریتی لازمه جهش تولید

زینب کرد، مسئول واحد زنان و خانواده اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل:

قانون جوانی جمعیت نگاهی مردانه دارد

بحران آموزش‌وپرورش- بخش دوم؛

ایرادهای ساختاری و راهکارهای تحولی

رضا نقدبیشی، مدیرکل تحلیل و نظارت بر امور پژوهشی؛

تجویز سه‌گانه برای تقویت علم داده در دانشگاه

حادثه 16 آذر 1332 یادآور اعتراض علیه حضور آمریکایی‌ها در دانشگاه تهران بود؛

5 وظیفه دانشگاهیان برای ساخت آینده کشور

«فرهیختگان» نرخ انتشار مقالات علمی پژوهشگران ایران را بررسی می‌کند؛

شروط ارتقای علمی اساتید هیچ منطقی ندارد!

علی عربی، استادیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز:

دانش محلی؛ دروازه ورود به کارآفرینی

حسین پناهی، فعال دانشجویی:

آیین‌نامه جدید کارورزان خوب اما ناکافی

7 نکته درباره آغاز سال ‌تحصیلی؛

مهر 1402، دانشگاه زنده است

درباره حواشی ماجرای دانشکده علوم اجتماعی که ادامه دارد؛

پای ایران و قانون بایستید

عباسعلی رهبر، عضو هیات‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی:

6 ویٰژگی منظومه معرفتی جهاد تبیین امام حسن مجتبی

مهدی نوید‌ادهم، رئیس دبیرخانه هیات موسس دانشگاه آزاد:

۶ کارکرد ویژه راهپیمایی اربعین

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار

خبرهای روزنامه فرهیختگانمرتبط ها