علی صولتی، خبرنگار:قصه طرح رتبهبندی معلمان روایت لایحهای است که پس از یکدهه بلاتکلیفی و کشمکش بین مجلس و دولت، تغییرات و حذفیات و اصلاحات، درنهایت به مرحله اجرارسیدنش هم مانند پیشینه و سرگذشت این لایحه در یکدهه اخیر بوده است. ناکارآمدی و نارسایی از سر و روی روند اجرای طرح میبارد و به گفته بسیاری از معلمان اصلا آنچه از اجرای طرح مقصود و منظور بوده است، محقق نشده و انگار مسئولان صحبت از اجرای طرح دیگری میکنند؛ طرحی که بنا بود تغییرات و تحولاتی اساسی در اوضاع شغلی و معیشتی معلمان، ایجاد کند و طبق ماده سه لایحه نظام رتبهبندی معلمان، با رتبهبندی پنجگانه که از قرار ذیل است: «معلمان براساس شایستگیهای عمومی، تخصصی و حرفهای، تجربیات و عملکرد رقابتی خود در رتبههای پنجگانه بهترتیب: آموزشیارمعلم، مربیمعلم، استادیارمعلم، دانشیارمعلم و استادمعلم قرار میگیرند. شرایط جذب، ارتقا، توقف و تنزل رتبه در آییننامه رتبهبندی و ارتقای معلمان تعیین میشود.» به معلمان براساس شاخصهای شایستگی عمومی 300 امتیاز، شایستگی تخصصی 260، شایستگی حرفهای 240 امتیاز و تجربه تا 200 امتیاز تعلق میگیرد و کلیه افراد تا 500 امتیاز، آموزشیار معلم، بالای500 امتیاز مربی معلم، بالای 650 امتیاز استادیارمعلم، بالای750 امتیاز دانشیارمعلم و بالای 900 امتیاز استادمعلم محسوب شده و بر این اساس نظامی مشخص جهت تعیین میزان و چگونگی بهرهمندی معلمان از مزایا، دریافتیها، امتیازات و تسهیلات شغلیشان به وجود آید و امید بود با پایان یک دهه مناقشات بر سر طرح رتبهبندی معلمان با تصویب آن در مجلس شورای اسلامی در آذرماه سال گذشته، این کلاف سردرگم نهایتا به سرانجامی خوش رسیده و تکلیف معلمان سراسر کشور را معین کند، نکته اینکه لایحه با اعتبار ۱۲هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برای اجرا در ۶ ماهه دوم سال ۱۴۰۰ تصویب شده و براساس قانون منابع نیز جهت اجرای طرح تخصیص داده شده بود اما ابلاغ و اجرای آن بهعناوین مختلف ازقبیل تنظیم آییننامه اجرایی و... تا تیرماه امسال به تعویق افتاده و درنهایت اجرای طرحی که قرار بود با هدف ایجاد انگیزه بین معلمان، ساختار نظارت بر صلاحیت حرفهای آنان را به طرق مختلف اصلاح کند، درنهایت صرفا در افزایش حقوق خلاصه شد، آن نه افزایشی که وعده داده شده بود، بلکه افزایش تنها در حد یکمیلیون تومان! بهعبارتی نه همسانسازی حقوق معلمان با سایر کارکنان دولت طبق قانون مدیریت خدمات کشوری که در ماده 6 لایحه آمده بود، رعایت شد و نه وعده تطبیق حقوق معلمان با 80 درصد دریافتی هیاتعلمی مربی پایه یک دانشگاه تهران که درنهایت از طرح حذف شد، به انجام رسید. تنها اتفاقی که افتاد این بود، حدودا یکمیلیون تومان اضافهپرداخت که سیدمسعود میرکاظمی، رئیس سازمان برنامه و بودجه درباره آن گفت: «مبلغ یکمیلیون تومان که اعلام کردیم بهطور متوسط در نظر گرفته شده بود؛ طبق احکامی که معلمان رتبهبندی میشوند، ممکن است تغییراتی در مبالغ دریافتیشان اعمال شود و این مابهالتفاوت نیز تقریبا به همین نسبت پرداخت شد.» بهگفته یک کارشناس «انگار همین یکمیلیون تومان هم تنها برای جلوگیری از اعتراضات معلمان بود.» در همین زمینه بهسراغ حجتالله بنیادی، استاد دانشگاه فرهنگیان، کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش که مدتهاست پیگیر تصویب و اجرای طرح است، رفتیم تا جمعبندیای از آخرین وضعیت اجرای طرح داشته باشیم.
عدالت در اجرای طرح رتبهبندی معلمان برقرار نشده است
هدف اصلی و منظور از تدوین و تصویب طرح رتبهبندی معلمان چه بوده است؟ حجتالله بنیادی، استاد دانشگاه فرهنگیان، کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش در گفتوگو با «فرهیختگان» اینگونه به سوال فوق پاسخ داد: «حساسترین پیشنیاز، توفیق رتبهبندی و اینکه این طرح بتواند به اهداف خود برسد این است که عدالت بیرونی در نظام پرداخت معلمان برقرار شده باشد، یعنی یک معلم نسبت به همتراز خود در دستگاه دیگر دریافتی منصفانهای داشته باشد و این تفاوت در حد 20-10درصد باشد. اینکه در رتبهبندی درون مجموعه معلمان بتوانیم بگوییم که این معلم از آن معلم قویتر است، سابقه و مدرک این دو مثل هم است ولی این معلم روش تدریس بهتری دارد، فنون تدریس بهتری را بلد است و از فناوری بهتری استفاده میکند. پس این امتیاز بیشتری دارد و بهتناسب شایستگیهای بیشتر و عملکرد بهتر این معلم، به او پول اضافهتری نسبت به معلم همتایش پرداخت میکنیم. این کل شرح طرح رتبهبندی است. اما درصورتی این رتبهبندی درونی جواب میدهد که عدالت بیرونی در نظام پرداخت را برقرار کرده باشیم. الان بدون اینکه عدالت در نظام پرداخت را برقرار کرده باشیم مشغول رتبهبندی معلمان شدهایم، یعنی معلمان را نسبت به همتایان خود میسنجیم. این جواب نخواهد داد مضاف بر اینکه این سنجش و امتیازاتی که میدهیم سنجش ناقص و ناصحیحی است و امتیازاتی که میدهیم صرفا به امتیازات مالی محدود شده است. در دانشگاهها هر عضو هیاتعلمی که رتبه بالاتری دارد از مزایای مختلفی بهرهمند است که یکی از این مزایا افزایش حقوق است. همچنین کاهش ساعات کار یکی دیگر از مزایای عضو هیاتعلمی است، یعنی کسی که استادیار است 12ساعت تدریس دارد ولی برای دانشیار 10واحد میشود و وقتی کسی استادتمام شود، 8واحد درس خواهد داشت، یعنی بهتناسب ارتقای رتبه ساعات تدریس او نیز کاهش مییابد. اگر بناست برای طرح سوال و شرکت در همایش خارج از کشوری فردی را معرفی کنند سراغ چه کسانی میروند؟ سراغ کسی که رتبه علمی او بالاتر است. علاوهبر امتیازات مالی و امتیازاتی که درخصوص کاهش ساعات بیان کردم درخصوص دادن خیلی از مزایای دیگر همچون فرصت مطالعاتی، وام، تسهیلات مسکن و تسهیلات خودرو نیز براساس تعیین رتبه عمل میکنند.»
طرح رتبهبندی معلمان صرفا به یک افزایش حقوق جزئی و نامعلوم تقلیل داده شده است
بنیادی در ادامه توضیح داد که چگونه طرح رتبهبندی معلمان که قرار بود نظم و نظام تازهای به امور آنها ببخشد فقط در یک افزایش حقوق جزئی خلاصه شده است. وی دراینباره گفت: «کل طرح این است که اینکه چه کسانی شایستگی دارند در اولویت قرار گیرند، ولی در آموزشوپرورش رتبهبندی فقط به یک افزایش حقوق خلاصه شده است که هنوز میزان و چگونگی آن به شکل دقیق اعلام نشده که اینهم جای سوال دارد که چرا بعد از گذشت نزدیک به یکسال از شروع کار این دولت هنوز در این خصوص شفافسازی نشده است؛ هرچند وزیر آموزشوپرورش با تاخیر اعلام شدند ولی اعضای دیگر دولت ازجمله سازمان امور اداری و استخدامی و خیلی از دستگاههای دیگر که میتوانستند در بحث رتبهبندی کمک کنند، مشخص شده بودند اما با اینکه مسئولان از همان ابتدا مشخص بودند، این اتفاق رقم نخورد.» آییننامه اجرایی طرح رتبهبندی معلمان علاوهبر آنکه در اجرا حاشیههای بسیار آفریده است، پس از گذشت 8ماه، هنوز اشکالات و ایرادات اساسی دارد که این پژوهشگر حوزه آموزشوپرورش یکی از مهمترین این ایرادات را اینچنین تشریح کرد: «همچنین آییننامه اجرایی که تدوین شده یکسری اشکالات اساسی دارد. سازمان اداری و استخدامی کادر و افرادی را ندارد که بتوانند شایستگیهای معلمان را بسنجند. در آموزشوپرورش در دبیرستانها حداقل 17-16عنوان درسی اعم از فیزیک، شیمی، معارف، فلسفه و غیره داریم. قطعا سنجش شایستگیهای معلم ورزش با معلم زبان انگلیسی و تاریخ کاملا متفاوت است و آن سازوکاری که برای ارزیابی اینها تعریف میکنیم، کارگروههایی که برای ارزیابی این معلمان تعریف میکنیم باید کارگروههایی باشد که ترکیب اعضایشان ترکیبی تخصصی باشد. اگر بناست شایستگیهای یک معلم فیزیک را بسنجیم بیشتر اعضای آن کارگروه معلمان فیزیک باشند، این اتفاق نیفتاده است.»
اجرای صوری طرح بدون همسانسازی حقوق معلمان
این استاد دانشگاه فرهنگیان، ایرادات اساسی طرح رتبهبندی معلمان را در سه مورد خلاصه میکند؛ عدم برقراری عدالت درونی، محدود شدن امتیازات صرفا به افزایش حقوق و تعیین سازوکار ضعیف برای سنجش شایستگیها. وی در این مورد گفت: «بهنوعی بخش اصلی کار به سازمان اداری و استخدامی سپرده شده است و بخش دیگر به مرکز سنجش و ارزیابی آموزشوپرورش واگذار شده، یعنی بدون اینکه در نظر بگیریم این دو سازمان یک سازمان ستادی هستند، در سطح ملی تعریف دارند، در زیرمجموعه تا سطح مدرسه هیچ ساختار دیگری ندارند و توانایی این کار در این سازمانها نیست، کار را به این سازمانها سپردهایم. این یک نقص بزرگ است و رتبهبندی را بهشکلی جهتدهی میکند که یک اجرای تقریبا صوری و کماثر را نتیجه میدهد یعنی معلم میداند آن امتیاز حقوقی یا رتبهای که برای او تعریف میکنند نه مبتنیبر شایستگیهای واقعی بلکه مبتنیبر مدارکی است که ناقص بارگذاری کرده و مبتنیبر اسنادی است که تا بهحال به دست آورده و گفتنی است خیلی از اسنادی که تعریف کرده مرتبط با شایستگیهای معلمان نیست. بهنظرم سه ایراد اساسی وجود دارد؛ یک اینکه طرح مبتنیبر عدالت بیرونی نیست، فقط به عدالت درونی تاکید دارد؛ دو اینکه امتیازات فقط محدود به افزایش حقوق شده است؛ سه اینکه سازوکاری که برای سنجش شایستگیها تعریف کردهاند ناقص و ضعیف است.» بنیادی در ادامه درخصوص همسانسازی حقوق معلمان که تاکنون اجرا نشده است، افزود: «طبق این طرح بنا بود حقوق معلمان با کارکنان دولت همسانسازی شود، اما با توجه به ارقام متفاوتی که واریز شد همسانسازی انجام نشد. قانون برنامه ششم دو بحث را مطرح کرده است؛ یکی ماده29 است که گفته دولت باید بهشکلی عمل کند که حقوق همه کارکنان در هر سطحی در مشاغل مشابه با یکدیگر حداکثر 20درصد اختلاف داشته باشد، این اجرایی نشده است. اگر این اجرایی شود یک معلم با مدرک دکتری در آموزشوپرورش باید با یک استاد با مدرک دکتری در دانشگاه در سابقه و تجربه و سطح علمی یکسان حداکثر باید 20درصد تفاوت حقوق داشته باشند، نه 300-200درصد!»
خیلی از معلمان از اجرای طرح جا ماندند
به گفته این کارشناس حوزه آموزشوپرورش، عدم اجرای همسانسازی حقوق، ایجاد انگیزه در معلمان را که هدف این طرح بود، محقق نکرده است. بنیادی توضیح میدهد: «بحث دیگر که در قانون مدیریت خدمات کشوری مطرح شد همسانسازی حقوق شاغلان و بازنشستگان بود که این هم بهدرستی انجام نشده است و باز یک جای دیگر بحث همسانسازی را مطرح کردند که همسانسازی اعضای هیاتعلمی دانشگاهها با اعضای هیاتعلمی دانشگاههای علوم پزشکی بود و آن هم درخصوص برخی دانشگاهها انجام شده و درخصوص برخی دانشگاهها درحال انجام است. اینکه منظور آقایان از همسانسازی کدامیک از این موضوعات است، جای ابهام و سوال دارد ولی درخصوص معلمان شاید اگر رتبهبندی را اجرا نمیکردند، بهتر بود؛ چراکه معلمان قبلا رتبهبندی شده بودند و از ابتدا قانون مدیریت خدمات کشوری درخصوص معلمان رتبهبندی دارند، به جای قانون جدید رتبهبندی ماده 29 قانون برنامه ششم را اجرا میکردند که در برنامه یا بهصورت کلی گفته، دولت باید به شکلی عمل کند که تفاوت حقوق کارکنان در مشاغل مشابه 20درصد بیشتر نباشد. این خیلی از مسائل را برای معلمان حل میکرد. ایراد دیگری که مطرح است اینکه 100 هزار معلم طرح مهرآفرین با سابقه 10ساله درنهایت مشمول این طرح نشدند. این تنها مورد عدم شمول نبود، برای خیلیهای دیگر این اتفاق رقم خورده است. برای کسانی که مرخصی زایمان بودند، این پرداخت لحاظ نشده است. یک کار عجولانه بدون برنامهای که به نوعی خواستند از اعتراض خیابانی معلمان پیشگیری کنند. این کاری نبوده که منجر به ارتقای کیفیت شود. وقتی بدون اینکه سنجش صورت گیرد، بدون اینکه شایستگیها بررسی شود، طرح را اجرا کردهاند، اینجا امر انگیزشی برای معلمان ندارد. درنهایت من اگر معلم خوبی باشم میخواهند 200 هزار تومان بیشتر بدهند و به کسی که معلم خوبی نیست 200 هزار تومان کمتر بدهند، آیا با توجه به زندگیهای امروز تفاوت 200 هزار تومان تا یک میلیون تومان میتواند ایجاد انگیزه کند؟ قطعا اینطور نیست.»
توزیع پول بین معلمان برای آنها انگیزه ایجاد نمیکند
اصل رتبهبندی باید منجر به ارتقای کیفیت میشد ولی وقتی به تناسب چیزهایی که برای همه یکسان است، یک مبلغ به حساب همه ریختیم دیگر ارتقای انگیزهای در کار نیست، ارتقای کیفیت هم در کار نیست و این درواقع یک توزیع پول است، حجتالله بنیادی درباره آنچه از طرح رتبهبندی معلمان اجرا شده، میگوید: «نه همسانسازی بوده و نه اجرای طرح؛ هیچکدام نیست. اگر رتبهبندی میخواست اجرا شود اول باید عدالت بیرونی برقرار میشد. نه اینکه کارمند شرکت نفت 24 میلیون تومان و یک معلم 8 میلیون تومان بگیرد. نه اینکه کارمند وزارت نیرو 21 میلیون دریافتی داشته باشد و معلم 7 میلیون دریافتی داشته باشد. معلم اگر همین الان کار را رها کند و به وزارت نیرو برود سهبرابر حقوق دریافتی دارد. کارمند وزارت نیرو مثل معلم مدرک بارگذاری کرده است؟ معلم مدرک بارگذاری کند، مصاحبه شود و کانون ارزیابی برود تا چقدر به حقوقش اضافه شود؟ 7 میلیون به 8.5 میلیون برسد! آن کارمند دستگاه دیگر بدون هیچ احراز شایستگی، با اعتراض و بدون اعتراض، با نفوذی که وزیر این وزارتخانه دارد و ارتباطی که در کابینه دارد میتواند افزایش حقوقی را که معلمان در خیابان و با اینهمه تجمعات به دست آوردند، بهسادگی به دست آورد. در همین طرح یک همسانسازی با اساتید دانشگاه نیز مطرح بود که آن را حذف کردند. در سال 92 یک نسخهای از رتبهبندی ارائه شد که الان موجود است. آنجا اتفاقی که باید رقم میخورد این بود که حقوق معلمان تا 80درصد اعضای هیاتعلمی متناظر شود. این بند ابتدا در مجلس مطرح شد و خوب پیش رفت ولی دولت و مقامات دولتی با سنگاندازی و مانعتراشی سعی کردند مجلس را از این مسیر منحرف کنند تا مجلس و کمیسیون آموزش دوباره در اصلاح طرح 80درصد همترازی با اعضای هیاتعلمی را کنار گذاشتند و درنهایت این قانون ناقص و دستوپاشکستهای شد که به شکل خیلی نامناسبی درحال اجراست. بهصورت میانگین اگر بخواهیم درنظر بگیریم قریببه 38 هزار میلیارد تومان، بین 900 هزار معلم و طی 18 ماه باید تقسیم شود و اگر محاسبهای کنید، فکر میکنم میانگین اعمال شود و سقف پرداخت شود، میانگین حدود سه میلیون تومان میشود. تصور کنید حقوق یک معلم 7 میلیون بوده و اگر سه میلیون اضافه شود، 10 میلیون میشود و باز نسبت به خیلی از کارکنان دستگاههای دیگر وضعیت مطلوبی ندارد. اگر این حقوق نسبت به اعضای هیاتعلمی دانشگاه قرار بود افزایش یابد، کف حقوق یک معلم 14-13 میلیون میشد.»
نحوه صحیح اجرای طرح رتبهبندی معلمان چگونه است؟
بنیادی در پایان صحبتهایش پیرامون نحوه اجرای صحیح طرح گفت: «ما به تجربه و به مدرک تحصیلی امتیاز جداگانه دادهایم. در رتبهبندی به دو مولفه توجه میشود، یعنی من و شما در یک تجربه یکسان و مدرک تحصیلی یکسان هستیم، رشته هم یکسان است و حتی مدرسه نیز یکسان است، هر دو معلم پایه پنجم هستیم. رتبهبندی در اینجا تفکیک میکند و میگوید روش تدریس یکی از دیگری بهتر است، فناوری بهتر بلد هستید، تعامل با خانوادهها بیشتر و بهتر است و درمجموع شایستگیهای این فرد بیشتر است پس ما 20درصد نسبت به دیگری که همتراز اوست، بهواسطه این شایستگیها اضافهحقوق میدهیم. این بخشی از رتبهبندی است. بخشی از رتبهبندی به شایستگیهای فرد نسبت به افراد همتراز او برمیگردد. علاوهبر آن عملکرد را نیز میسنجند که در اثرگذاری بین خانوادهها، ترغیب بچهها به کار تیمی، مولفههای عملکردی وضعیت بهتری دارد یا خیر. رتبهبندی در شرایط یکسان مبتنیبر دو مولفه است؛ یکی شایستگی و دیگری عملکرد است. یعنی در رتبهبندی نباید سابقه را دخیل کنیم. مدرک تحصیلی را نباید دخیل کنیم. اینها را جدای از رتبهبندی باید پرداخت کنیم. رتبهبندی در شرایطی که افراد از بابت مدرک و سابقه و مولفههای دیگر شرایط یکسانی دارند، میخواهد انگیزه ایجاد کند. یک مدرسهای تاسیس شده و 50 معلم با دو سال سابقه دارد. همه مدرک لیسانس هستند، 10 نفر خوب کار میکنند و 40 نفر متوسط. ما میخواهیم با طرح رتبهبندی کاری کنیم که این 40 نفر همانند 10نفر خوب کار کنند. درنتیجه میسنجیم که کدام شایستهتر است و حقوق بیشتری دریافت میکند و کدام عملکرد بهتری دارد و حقوق بیشتری دریافت میکند. این سبب میشود 40 نفر سعی کنند هم شایستگیها را ارتقا دهند و هم عملکرد را. این نحوه صحیح رتبهبندی کردن است. این نسخهای که الان انجام دادهایم به نام رتبهبندی است ولی عملا رتبهبندی نیست بلکه تغییر در نظام پرداخت است و تغییرات ناصحیح هم هستند و به ارتقای انگیزه معلمان و ارتقای کیفیت آموزشوپرورش منجر نخواهد شد.»