گزارش «فرهیختگان» از حواشی حضور بانوان در بازی استقلال-مس کرمان
حس‌وحال‌خانم‌هاروی‌سکوهای‌آزادی‌آنچنان‌تاثیری‌گذاشت‌که‌حالاحتی‌آنهایی‌که‌فوتبالی‌ نبودندمی‌خواهند‌برای‌یک‌بار هم‌که‌شده‌حس‌وحال‌تماشای‌فوتبال‌را‌تجربه‌کنند.
  • ۱۴۰۱-۰۶-۰۵ - ۰۲:۵۷
  • 00
گزارش «فرهیختگان» از حواشی حضور بانوان در بازی استقلال-مس کرمان
فوتبال برد
فوتبال برد

نیلوفر مژدهی، خبرنگار: گزارش ما را از تهران، ورزشگاه آزادی می‌خوانید. جایگاه شماره 5 یادآور حضور پورشور تیفوسی‌های استقلال و حالا جایگاه هواداران خانم. شاید برای خیلی‌ها این حضور خیلی معنا نداشت اما تصاویر منتشره از حس‌وحال خانم‌ها روی سکوهای آزادی آنچنان تاثیری گذاشت که حالا حتی آنهایی که فوتبالی نبودند می‌خواهند برای یک‌بار هم که شده حس‌وحال تماشای فوتبال را تجربه کنند. حوالی ورزشگاه آزادی همانجایی که هنوز خیلی شلوغ نبود خانمی تماشاگران روانه به سوی ورزشگاه را با لبخند بدرقه می‌کرد. با او همکلام شدم؛ می‌گفت: «من اصلا فوتبالی نیستم. باورتان نمی‌شود فرزندانم وقتی با آن شور و هیجان خاص بازی ایران و استرالیا را که به صعود تاریخی به جام‌جهانی منجر شد، تماشا می‌کردند من خواب بودم! اما اینها را که می‌بینم دلم می‌خواهد یک‌بار هم که شده حضور در ورزشگاه و تماشای فوتبال را تجربه کنم. این شادی دوست‌داشتنی است و مرا که فوتبالی نیستم به‌ وجد آورده است.»

جو مقابل ورزشگاه
شلوغی ورزشگاه خیلی دیدنی است، هرگز از اینکه در ترافیک بمانم تا این حد لذت نبرده بودم. خودرو را در نزدیک‌ترین جایی که می‌توانستم پارک کردم و روانه ورزشگاه شدم. خانم‌ها که همیشه عاشق خرید و بازار هستند، این‌بار هم از پیشگامان و از مشتریان پروپا قرص دستفروشان پرچم و بوق بودند. کلاه‌های خاص هواداری می‌خریدند و از لحظه‌لحظه حضورشان لذت می‌بردند. در تمام دقایق که فصل قبل حتی در دیرترین ساعات شب به ورزشگاه آزادی می‌رفتم فقط یک هدف بیش از بقیه مرور می‌شد و آن رسیدن به این روز بود. می‌دانم که همکارانم، برخی مسئولان و بسیاری آدم‌های ریز و درشت برای اینکه این درها‌ روی خانم‌ها باز شود، تلاش می‌کنند. یکی از سر وظیفه، یکی به اجبار و یکی به خواست قلبی خودش اما این تلاش بود که اهمیت داشت و نتیجه این اتحاد برای باز شدن درهای ورزشگاه ستودنی بود.
یکی از دختران جوانی که با ظاهری جالب و کاملا هواداری راهی در ورودی بود، دقایقی به حرف گرفتم. خیلی جالب بود نمی‌دانست چه بگوید. خواست در گزارشم ننویسم اما گفت: «دل‌مان شور می‌زند و نمی‌دانیم چه جوی دارد. مثل آدمی هستم که یکی از هیجان‌انگیزترین وسیله‌های شهر بازی را سوار شده است. برای صحبت از حس‌وحالم باید تا بعد از بازی صبر کرد.»
کمی آنطرف‌تر پدر و دختری را دیدم که برایم جلب‌توجه کردند. دختر تقریبا 10، 12 سال داشت. به او گفتم می‌دانی نمی‌توانی با پدر یک‌جا بنشینی؟ به پدرش نگاه کرد و وقتی لبخند او را دید، گفت: «از بابا پرسیده‌ام باید چه کار کنم. او همیشه دوست داشت با هم به استادیوم بیاییم. خیلی‌وقت‌ها به‌خاطر اینکه من تنها فوتبال تماشا نکنم در خانه می‌ماند. بازی‌های مهم به کافه می‌رفتیم و در جمع دوستان بازی را تماشا می‌کردیم. اما این بار با هم به ورزشگاه آمدیم. او گفته از سکوی روبه‌رو هوای مرا دارد.»
با خودم فکر می‌کنم این حرف‌ها و این رفتارها زیباتر از بازی فوتبال هستند. ناخودآگاه به یاد هواداران دیگر تیم‌ها می‌افتم. می‌دانم حسرت آنها نیز رو به پایان است و شک ندارم به‌زودی درها برای آنها هم باز می‌شود. پدر و دختر را بدرقه می‌کنم و از اینکه دوشادوش هم به سوی ورزشگاه می‌روند قاب زیبایی در ذهنم نقش می‌بندد.
چیزی به شروع بازی نمانده است. می‌گویند بازار سیاه بلیت مثل همیشه داغ است. نمی‌دانم آیا این بازار سیاه شامل هواداران خانم هم می‌شود یا نه. از چند نفری می‌پرسم که آیا بلیت بازار سیاه برای خانم‌ها هم وجود دارد که اغلب تایید می‌کنند ولی من هرچه گشتم نتوانستم ردی پیدا کنم. شاید لو رفته‌ام و چون فهمیدند خبرنگارم به من اطلاعات نمی‌دهند. به‌هر‌حال بازی درحال شروع شدن است و هواداران برای رسیدن به سکوهای آزادی حاضرند باج بدهند.

جو روی سکوها
در ابتدا نیمی از جایگاه 5 برای تماشاگران خانم در نظر گرفته شده بود. تصور اینکه هر 500 نفری که بلیت تهیه کردند به ورزشگاه بیایند شاید دور از انتظار بود. آنها اما آمدند و قبل از اینکه بازی شروع شود صندلی‌ها پر شد. در ادامه همچنان شاهد حضور خانم‌ها در ورزشگاه بودیم تا جایی که جایگاه 5 به‌طور کامل پر شد و نه‌تنها 500 نفر، بلکه چیزی بیش از هزار نفر به استادیوم آمده بودند. این‌طور گفته می‌شد که بلیت‌فروشی خارج از سایت هم انجام شده و حتی برخی که نتوانسته بودند به‌صورت اینترنتی بلیت تهیه کنند مقابل استادیوم آمده و از بازار سیاه بلیت خریده بودند. حتی خبرهایی شنیدیم مبنی‌بر اینکه بلیت 50 هزار تومانی جایگاه خانم‌ها تا 200 هزار تومان هم در بازار سیاه فروخته شد.
بین دو نیمه ناگهان حجم زیادی از هواداران خانم با سروصدای زیاد که ناشی از تشویق تیم و احساساتی شدن‌شان بود وارد ورزشگاه شدند. نمی‌دانیم چطور آنها را راه دادند اما گویا نفراتی بودند که درنهایت بلیت نداشتند و آنقدر برای حضور در ورزشگاه اصرار کردند که با هماهنگی‌های صورت‌گرفته مقابل ورزشگاه به آنها بلیت فروخته شد تا حالا که به ورزشگاه آمدند دست خالی برنگردند.

 لذت فوتبال با وجود تفاوت‌ها
یکی از زیبایی‌های حضور خانم‌ها در ورزشگاه حضور هر قشر و سن‌وسال با پوشش‌های مختلف درکنار هم روی صندلی‌های جایگاه 5 بود. درکنار هم با پذیرش تفاوت‌ها بازی را تماشا کردند، گفتند و خندیدند و از حضور در ورزشگاه آزادی و تماشای تیم محبوب‌شان لذت بردند. آنها به هر آنچه برای باز شدن در ورزشگاه می‌خواستند رسیدند و همین برایشان کافی بود. درکنار این دختران سرزمینم مادرانی را دیدیم که با فرزندانی در آغوش به تماشای بازی نشستند. جالب بود حضور چند خانم مسن که با پسران‌شان برای تماشای بازی آمده بودند و آنها روانه جایگاه آقایان شده بودند. دختران جوان در گوشه دیگر ایستاده بازی را تماشا می‌کردند و لحظه‌ای ندیدیم که بنشیند. بالاتر از آنها یک خانم جنوبی مسن با عروس و نوه‌اش به استادیوم آمده بود. جنوبی‌های عاشق فوتبال زن و مرد نمی‌شناسند و این دوشادوشی شاید یکی از بهترین اتفاقات ورزشگاه آزادی بود. مادر و دختری که برای تماشای بازی آمده بودند سوژه خوبی برای گفت‌وگو بودند. با آنها هم کلام شدم؛ می‌گفتند برای بازی‌های ملی قبلا به ورزشگاه آمده بودند اما این‌بار دوست داشتند برای تشویق استقلال بیایند. جالب بود که می‌گفتند به‌راحتی از سایت بلیط خریدند و به‌راحتی بدون هیچ دردسری به ورزشگاه آمدند.
اغلب از میزبانی در ورزشگاه آزادی راضی بودند حتی آنهایی که بچه‌های یکی، دوساله به آغوش گرفته بودند از شرایط ورزشگاه رضایت داشتند. روی صورت کودکان نقش و نگارهای منقش به عادات استقلالی‌ها دیده می‌شد. عدد محبوب 7 و حرف انگلیسی ss بیشترین نقوش روی صورت‌شان بود.

 فعالیت جالب لیدرهای خانم
بین دو نیمه با تعدادی خانم با کاورهای سبز هم کلام شدم. دختران جوانی که به نظم بهتر ورزشگاه کمک می‌کردند و اغلب هواداران را برای قرار گرفتن روی صندلی‌هایشان راهنمایی می‌کردند. هرچند تقریبا شماره صندلی محلی از اعراب نداشت و هرکه هر کجا دوست داشت می‌نشست. گویا آنها از طرف فدراسیون آمده بودند و قبلا هم در دیگر ورزشگاه‌ها مسئول نظم‌دهی به سکوهای بانوان در رشته‌هایی چون والیبال و بسکتبال بودند.
آنها بیشتر راهنمایی می‌کردند تا تشویق، چراکه برخی آداب ورزشگاه را هنوز نمی‌دانستند و این شاید حضورشان را جذاب‌تر می‌کرد. اغلب مدام جای خود را تغییر می‌دادند و به‌واسطه احساساتی شدن‌شان به این سو و آن سوی جایگاه می‌رفتند. می‌توانم اعتراف کنم تقریبا بیشترشان در اولین حضور، برای تماشای بازی نیامده بودند و تا آخرین دقایق در جو خاص ورزشگاه محو بودند.

بیشترین تشویق برای قایدی و ساپینتو
مهدی قایدی را خیلی تشویق کردند و او هم به‌خوبی پاسخ احساسات‌شان را داد و درکنارشان عکس یادگاری گرفت. درست مثل حسینی که برای خوشامد گویی به‌عنوان کاپیتان به سویشان آمد. از نکات جالب دیگر این بازی تشویق بی‌امان ساپینتو بود. تا جایی که این مربی پرتغالی احساساتی شد و به سمت‌شان رفت و از آن خوشحالی‌های خاص و منحصربه‌فردش انجام داد.
انتظامات همکاری خوبی با خانم‌ها داشتند، تعداد زیادی از آنها که برای نظم‌دهی و امنیت سکوی خانم‌ها در استادیوم مستقر بودند، قبلا آنها را در بازی‌های ملی دیده بودیم. آمده بودند و در جوی بسیار دوستانه با هواداران برخورد کردند. کاملا توجیه بودند و می‌توانم بگویم رفتارشان با خانم‌ها حرفه‌ای بود حتی بهتر از نیروهای انتظامی مرد برخورد می‌کردند و انگار دل شان با خانم‌هایی بود که برای اولین‌بار به استادیوم آمده بودند.
هواداران خانم از ابتدا آنقدر شوکه بودند که اصلا نمی‌دانستند چطور باید تشویق کنند، بیشتر جو ورزشگاه آنها را گرفته بود. شعارهایی می‌دادند کوچه‌بازاری و اصلا خبری از تهییج بازیکنان نبود، اما خود را بااستعداد نشان دادند و خیلی زود یاد گرفتند چطور تشویق کنند. به‌سرعت با سکوهای آقایان که روبه‌رویشان قرار داشت هماهنگ شدند و مردها موفق شدند آنها را وارد بازی کنند تا جایی که تشویق ایسلندی انجام دادند و انگار مدت‌هاست استادیوم رفته‌اند و همه‌چیز را بلدند.

حضور جالب خانواده‌ها
از نکات جالب این حضور همین که برخلاف هفته قبل و ادوار گذشته که همواره شعارهای زشت و زننده سر داده می‌شد، ورزشگاه آزادی یکی از پاک‌ترین روزهای خود را سپری کرد. باید اعتراف کنم که هیچ شعار زننده‌ای شنیده نشد. البته بودند هوادارانی که در شرایط حساس توهین‌هایی کردند اما این توهین‌ها کجا و آن شعارهای زننده و فحاشی‌هایی که از زشت‌ترین اتفاقات فوتبال بود کجا. این حضور را باید به فال‌نیک گرفت؛ چراکه خوشقدم‌ها در اولین گام ورزشگاه را از شعارهای مشمئز‌کننده پاک کردند. پیش از این خیلی‌ها فکر می‌کردند با جوی که در جامعه وجود دارد شاید حضور خانم‌ها در استادیوم دردی را دوا نکنند و آنها هم نتوانند زشتی‌های روی سکو‌ها را پاک کنند اما این حضور 90 دقیقه‌ای کافی بود تا نشان دهد اتفاقا بسیار کمک کرد و هواداران مرد مستقبلان خوبی برای هواداران خانم بودند.
برخی با خانواده آمده بودند؛ یک آقا، همسر و دو دخترش را به آزادی آورده بود. او می‌گفت: «درست است که جدا از هم می‌نشینیم اما همین که با هم آمدیم و آنها هم از این شب آخر هفته مثل من لذت می‌برند خوشحالم. قبلا وقتی می‌خواستم برای تماشای فوتبال بیایم ناراحت بودم که خانواده‌ام باید در منزل تنها بمانند و این لذت فقط به من می‌رسد اما حالا خوشحالم که می‌بینم آنها هم آخر هفته خوبی را سپری می‌کنند.»
از او و همسرش پرسیدم نگران حضور دختر دوساله‌شان در ورزشگاه نیستند که گفتند این یک تفریح خانوادگی است و جای نگرانی نیست. قرار است از این پس جو مردانه استادیوم‌ها جای خود را به محیط امن خانواده‌ها بدهد. این یک حرکت مثبت است و باید از بانیانش تشکر کرد. آنها حتی آرزو کردند به‌زودی همه شهرها صاحب چنین امکاناتی شوند تا بازی‌ها با حضور خانواده‌ها برگزار شود و همه مردم ایران از فوتبال لذت ببرند.

 نگرانی‌های بی‌مورد و نگرانی‌هایی که هست
سوت پایان زده شد و دختران سرزمینم که برای این بازی به استادیوم آمده بودند با تخلیه هیجانات‌شان به‌سمت خانه‌ها برگشتند. قطعا آنها یک شب لذتبخش را سپری کردند. جو استادیم خوب بود و همه چیز به بهترین شکل ممکن انجام شد هیچ اتفاق نگران‌کننده‌ای رخ نداد. این بازی تجربه خوبی بود برای اینکه بدانیم هیچ‌کدام از آن اتفاقات بدی که فکرش را می‌کردند رخ نداد؛ نه جو بدی در ورزشگاه حاکم بود و نه آسیبی به کسی رسید. هیچ‌تعرضی شکل نگرفت. این را که این همه سال می‌گفتند فضا برای خانم‌ها مهیا نیست نه در بازی‌های ملی که پیش‌تر خانم‌ها به ورزشگاه آمده بودند و نه در این بازی ندیدیم. در نتیجه ثابت شد که این حضور نه‌تنها بد نبود، بلکه کمک کرد به اینکه فضای بهتری شکل بگیرد. البته برخی شعارها هم شنیده شد که می‌تواند روی ادامه حضور بانوان تاثیرگذار باشد. درنتیجه خوب است به این نکته مهم توجه کنیم که برای رسیدن به وضعیت امروز تلاش‌های زیادی انجام شد و چه خوب که هم مردان و هم زنان هوادار بدانند که نباید وارد بازی‌های سیاسی این‌ور و آن‌ور آب شوند و به این حس زیبایی که دختران سرزمینم دارند بسنده کنند تا این دری که امروز به سوی آزادی باز شده باز بماند. لازم است این برنامه که استارت خورده، مدیریت شود تا از این پس برخی اتفاقات را به حضور خانم‌ها گره نزنند و این شادی از مردم گرفته نشود. گام بعدی قطعا باز شدن درِ ورزشگاه‌های دیگر شهرهاست. بدون شک استان‌های پرتماشاگری چون خوزستان، گیلان، مازندران و بسیاری از استان‌های دیگر منتظر سرایت این رویه خوب هستند تا روزی شاهد حضور خانواده‌ها در همه ورزشگاه‌های ایران برای استفاده از این نشاط اجتماعی باشیم. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰