کیانا تصدیقمقدم، خبرنگار:کم نداشتیم شاعرانی که هم در شعر و هم در موسیقی استاد بودهاند؛ از ملکالشعرای بهار و عارف قزوینی گرفته تا معینیکرمانشاهی و رهیمعیری. اما یکی از نامآشناترین شاعران معاصر ایران که در عرصه موسیقی ایرانی نیز صاحبنظر و اثر است، هوشنگ ابتهاج (سایه) است. ابتهاج سالها پیش در یکی از مصاحبههای تصویری خود گفته بود: «موسیقی باعث شناختن شعر برای من شد.» این جمله سایه شاید با همان دلبستگی همیشگی این شاعر بر حضور شعرهایش در عرصه موسیقی تعبیر شود اما او با تسلط و شناختی که بر ترکیب شعر و موسیقی داشت، توجه خاصی به ریتم و آهنگ در شعرهایش میکرد و با همین دقتنظر میتوانست یک شعر بدون نقص را دراختیار خواننده قرار دهد.
یکی از مهمترین دلایلی که درمورد رجوع اهالی موسیقی به آثار ابتهاج مطرح میشود، روح موسیقایى نهفته در اشعار وی است. علاوهبر این مهارت و شناخت ابتهاج روی موسیقی سنتی بهقدری بود که با اشعاری که میگفت بارها موسیقیدانانی همچون محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفى را تحتتاثیر قرار داد.
گلهای ابتهاج یادگار ماندگار شعرو موسیقی
هوشنگ ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ سرپرست «برنامه گلهای تازه» در رادیو ایران بود و در این برنامه که گلچینی از قطعات موسیقی اصیل ایرانی بهشمار میرفت، هنرمندانی چون محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، شهرام ناظری، حسین علیزاده و... را به موسیقی ایرانی معرفی کرد.
تصنیفهایی که ابتهاج میسرود یکی از مهمترین جلوههای موسیقی ایرانی بود که بهواسطه همکاری با هنرمندان، آهنگسازان و خوانندگان موسیقی اصیل به قطعات ماندگار موسیقی معاصر ایران بدل شد.
تصنیف «سرگشته» یکی از مشهورترین و ماندگارترین آثار موسیقی معاصر ایران است که نخستینبار با آهنگسازی همایون خرم در دستگاه همایون و با صدای حسین قوامی اجرا شده است. این تصنیف را بعدها کامبیز روشنروان برای اجرای ارکسترال تنظیم کرد و با صدای محمد اصفهانی باردیگر اجرا شد.
تصنیف «بهیاد عارف» یکیدیگر از تصنیفهای ماندگار ابتهاج است که در آلبومی بههمین نام منتشر شده است. این تصنیف با آهنگسازی محمدرضا لطفی در بیاتترک و با صدای محمدرضا شجریان اجرا شده است.
تصنیف «سپیده» مشهورترین تصنیف هوشنگ ابتهاج است که با آهنگسازی محمدرضا لطفی در دستگاه ماهور و با صدای محمدرضا شجریان اجرا شده است و اهمیت تاریخی آن نیز در این است که مهمترین اثر موسیقی هنرمندان ایران در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی است.
علاوهبر تصنیفهایی که نام برده شد تعداد زیادی از غزلها و نوسرودههای سایه به قطعات آوازی یا تصنیف تبدیل شد. یکی از مهمترین دلایلی که آهنگسازان و خوانندگان به اشعار ابتهاج روی میآوردند و از آن استقبال میکردند زبان روان و موسیقی لطیف شعرهای وی بود.
رفتوبرگشت در رادیو
گلها یک برنامه موسیقی ایرانی بود که به مدت ۲۳ سال از ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ از رادیو ملی ایران پخش میشد. در سال ۱۳۵۱ هوشنگ ابتهاج مسئولیت تولید برنامه «گلها» را عهدهدار شد و با تغییرنام برنامهها همه را در قالب برنامهای واحد به نام گلهای تازه (۲۰۱ برنامه) ارائه کرد. او در این دوران در رادیو، تلاش کرد به موسیقی کلاسیک ایران، ارجی دوباره نهد که حاصل آن، آثار بسیار درخشانی است، ضمن آنکه ابتهاج توانست در دوران مدیریت خود هنرمندانی همچون محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، شهرام ناظری، حسین علیزاده و نامهای بزرگ دیگری را به موسیقی ایرانی معرفی کند. در آن زمان دانش موسیقایی این هنرمندان درکنار مدیریت سایه آثاری خلق کرد که میتوان آنان را قرائتی نوین از موسیقی ایران دانست و نهضتی شکل داد که تا هماکنون نیز تاثیراتش بر موسیقی ایران مشهود است؛ «سایه» خود آن دوران و حضور این افراد را سبب رستاخیزی در کار موسیقی ایرانی دانسته است.
یکی از مهمترین تصمیماتی که هوشنگ ابتهاج در سالهای مدیریتش در رادیو گرفت، اعتراض به واقعه هفدهم شهریورماه بود. او به همراه تعدادی از هنرمندان شاخص موسیقی در اعتراض به کشتار میدان ژاله از رادیو استعفا کرد. در جلد اول کتاب پیر پرنیاناندیش، عاطفه طیه از هوشنگ ابتهاج میپرسد: «استاد پایان کار شما در رادیو کی بود؟» و ابتهاج پاسخ میدهد؛ 18 شهریور ۱۳۵۷ که در اعتراض به کشتار ۱۷ شهریور استعفا دادیم.
ابتهاج درمورد اینکه در روز ۱۷ شهریور کجا بوده است هم میگوید: «تو خونه بودم. اصلا نمیدونستم که چه اتفاقی افتاده. بعد یه دوستی اومد و خبر آورد که اصلا نمیدونی دیروز چه اتفاقی افتاده. ما صبح شنبه ۱۸ شهریور رفتیم رادیو. لطفی اینها هم اومدن و همه برافروخته و ناراحت بودن. بعد هم دستهجمعی استعفا کردیم. یه نامه نوشتیم و این نامهرو منتشر کردیم. درصورتی که در شهریور ۵۷ کسی فکر نمیکرد انقلاب پیروز بشه... من حالا که فکر میکنم، واقعا چطور جرات کردیم همچین کاری بکنیم! (لبخند میزند) همه خوانندگان و نوازندگان گروه شیدا استعفا کردند.»
ابتهاج درمورد اینکه آیا قبل از این وقایع، استاد شجریان پیشنهاد استعفا داده بود، گفته است: «متاسفانه آقای شجریان اینجا اشتباه کرده... ناخودآگاه اشتباه کرده؛ موقعیت امروز خودشو بهجای موقعیت 35، 30 سال قبل قرار داده... واقعا اون موقع مناسبات من با آقای شجریان طوری نبود که ایشون به ما بگه استعفا کنید. ما شبانهروز باهم بودیم ولی چنین مناسباتی نداشتیم.»
ابتهاج در ادامه میگوید: «من به لطفی گفتم برای اینکه قضیه لوث نشه -خُب من رئیس بودم و سرپرست واحد موسیقی بودم- گفتم که من جدا استعفا میکنم شما هم جدا استعفا بکنید. من یه نامه جدا نوشتم.»
او درباره مفاد این نامه مینویسد: «قرار ما بود ۲۳ شهریور ۵۷ به شوروی برویم. مارو دعوت کرده بودن که از طرف رادیو و تلویزیون یک کنسرت در باکو، یک کنسرت در عشقآباد و احتمالا یک کنسرت در مسکو بدیم و همه هم برای سفر آماده شده بودن. تو نامه نوشتم در این شرایط که مردم به خاک و خون کشیده شدن، حاضر نیستیم بریم کنسرت بدیم. از رادیو هم استفاده کردیم. از یه طرف هم اون موقع نمیخواستیم پای کشورهای دیگه رو به داخل بکشیم. یعنی امتناع از کنسرت دادن در شوروی اینطور به حساب نیاد که ما با کشورهای خارجی داریم مخالفت میکنیم. گفتیم امیدواریم که در یک فرصت دیگه که مردم ما از این گرفتاریها خلاص بشن و آرامش باشه و صلح و صفا باشه، ما بیایم در کشور همسایهمون کنسرت بدیم. درواقع گفتم در این شرایط ما حاضر نیستیم کنسرت بدیم. اعتراض به کشتار کردیم، خیلی هم تند و در مطبوعات چاپ شد. چقدر هم بچهها برای این کنسرتها تمرین کرده بودن.»
نوازندگان گروه شیدا پس از واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از رادیو استعفا و به شکل مستقل فعالیت خود را در کانون چاووش ادامه دادند. اعضای این گروه عبارت بودند از: محمدرضا لطفی، عبدالنقی افشارنیا، پشنگ کامکار، فرخ مظهری، زیدالله طلوعی، بیژن کامکار، هادی منتظری، مجید درخشانی، جمال سماواتی و ارژنگ کامکار.
ابتهاجی که به داد موسیقی سنتی رسید
گروه شیدا یکی از گروههای موسیقی سنتی ایرانی بود که در سال ۱۳۵۱ توسط محمدرضا لطفی و با همکاری درویش رضا منظمی، حسین عمومی و ناصر فرهنگفر در دانشگاه تهران پایهگذاری شد. این گروه در سال ۱۳۵۳ با همکاری هوشنگ ابتهاج فعالیتش را در رادیو ایران آغاز کرد. محمدرضا لطفی، عبدالنقی افشارنیا، پشنگ کامکار، فرخ مظهری، زیدالله طلوعی، بیژن کامکار، هادی منتظری، مجید درخشانی، جمال سماواتی و ارژنگ کامکار اعضای این گروه بودند. گروه شیدا دقیقا زمانی شروع به کار کرد که توجهها بیشتر روی موسیقی پاپ بود و نخستین کار گروه «الا ساقیا» اثر علیاکبر شیدا بود و به همین دلیل به پیشنهاد ابتهاج، نام شیدا برای گروه انتخاب شد که البته بعد از وقایع 17 شهریورماه 1357، اسم گروه از شیدا به چاووش تغییر پیدا کرد که چاووش هم انتخاب خود ابتهاج بود. درنهایت بعد از رفتن ابتهاج از ایران گروه مدتی به کار خود ادامه داد و سرانجام با رفتن یکیدیگر از اعضای خود به آلمان کار گروه چاووش به پایان رسید.
در همایش انقلاب هنر که سال ۹۴ در خانه هنرمندان برگزار شده بود، زیدالله طلوعی، یکی از اعضای گروه شیدا درباره تاثیرگذاری ابتهاج در موسیقی سنتی گفته بود: «در شرایطی که موسیقی پاپ همهجا را فراگرفته بود، این کلام ابتهاج بود که به داد موسیقی سنتی رسید. درواقع جدا از سبک و سیاق موسیقایی که لطفی انتخاب کرده بود، شعر و کلام بود که حرف اول را میزد. جوانانی که به موسیقی سنتی علاقهمند شدند، تحتتاثیر اشعار حافظ دوران خود یعنی ابتهاج بودند. اینگونه بود که موسیقی این دو گروه در ذهن جوانان جای گرفت.»
در همین همایش هادی منتظری، یکیدیگر از اعضای این گروه درباره فعالیت ابتهاج گفته بود: «دوستانی با خطمشی سیاسی مشخص نیز درکنار ما بودند، ازجمله خود هوشنگ ابتهاج، شهاب موسوی، اصلان اصلانیان، محمد ذکایی، جواد کنارهچی متخلص به آذر، مرتضی رضوان، مهدی فتحی و... اما به هرحال مغز متفکر این داستان، هوشنگ ابتهاج است. درواقع ابتهاج را میتوان پدر گروه شیدا دانست.»