بعد از وقفهای چندماهه مذاکرات وین مجددا در هفته جاری از سر گرفته شد. علیرغم فشار رسانهای طرف غربی برای معرفی آخرین پیشنویس آمادهشده بهعنوان پیشنویس نهایی، ایران همچنان متن آمادهشده را قابلمذاکره و چانهزنی میداند. درمورد وضعیت مهمترین خواسته ایران در مذاکرات یعنی پروندههای ادعایی بدون سند علیه پرونده هستهای ایران با علیرضا کوهکن، کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو پرداختهایم. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
ارزیابیتان از آخرین اتفاقات در مذاکرات وین چیست؟
درخصوص مذاکرات هستهای که از ابتدای فعالیت دولت سیزدهم با رویکرد جدیدی پیگیری شده است باید گفت مدتی است بخش زیادی از آن به نتیجه رسیده اما نکات اندک و البته مهمی باقیمانده که در حالحاضر همانها محل اختلاف میان طرفین است. غربیها در این مدتی که مذاکرات متوقف بود، فشار زیادی آوردند و امیدوار بودند جمهوری اسلامی درنتیجه فشارها از مواضع خود کوتاه بیاید اما این اتفاق نیفتاد. اختلافات در سه حوزه مشخص است؛ یکی بحث رفعتحریمها با این توضیح که غربیها خواستههای ایران در این زمینه را بهطور کامل نپذیرفتهاند. دومی درباره بحث تضمین بود، سومی هم درخصوص مسائل فنی. در دور جدید، با پیشنهادهای سازندهای که ایران ارائه کرد و انعطافی که غربیها بهخرج دادند کار در دو حوزه پیش رفت. اما هنوز یکسری اختلافات باقی مانده که مهمترینش بحثهای فنی مرتبط با پرونده هستهای است. در اینباره باید گفت ایران نهتنها در این دور از گفتوگوها، بلکه طی مذاکرات منتهی به برجام و حتی قبلتر از آن نیز مطالبات مشخصی داشته و دارد. یکی از درخواستهای اصلی مذاکرهکنندگان ایرانی در این خصوص، لزوم بستهشدن پروندههای ادعایی مطرحشده از سوی آژانس است که میدانیم منشأ آنها سیاسی است. دلیل وجود منشأ سیاسی برای این پروندههای ادعایی نیز روشن است. غربیها از آژانس بهعنوان یک عنصر مشروعیتساز جهت ادامهدار کردن پرونده هستهای ایران استفاده کرده و میکنند. وقتی شما اقدام به یک مصالحه میکنید، معنای آن واضح است. ما داریم از برخی حقوق هستهایمان کوتاه میآییم تا تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران رفع شود. دیگر دلیلی ندارد پرونده باز دیگری وجود داشته باشد. ما حتی زمانی که البرادعی مدیرکل آژانس بود مراجعه کردیم و خواستیم این نهاد کل سوالاتی که از ایران دارد را یکبار برای همیشه مطرح کند. آنها در 6 حوزه سوالاتشان را مطرح کردند. ایران پیگیری کرد که آیا همه سوالات همینهاست، پاسخ بله بود و ادعا کردند ایران نمیتواند به این سوالات جواب دهد. اما ایران به همه سوالات پاسخ داد و بعد از آنکه تمام شد، غرب متوجه شد اگر ما بپذیرد، بحثها تمام شده است و دیگر جنبه رسانهای و تبلیغاتی علیه پرونده هستهای ایران کارکرد خود را از دست خواهد داد. بعد از آن بود که یکسری مطالعات ادعایی مطرح شد و همینطور ادامه پیدا کرد تا سال 2015 که آژانس یک قطعنامه سیاسی داد و گفت ما پروندههای مربوط به قبل از 2015 را میبندیم. اما متاسفانه مدیرکل جدید دوباره مسائلی را مطرح کرده و میکند که قرار نبوده است مطرح شود. اصلا چرا پرونده جدید شروع شد. بعد از آنکه ترامپ از برجام خارج شد بعد از آنکه غربیها دوباره میخواستند بحثی را در ارتباط با پرونده هستهای باز کنند، دوباره آژانس این مسائل را شروع کرد. یکی از درخواستهای ما این است حالا که قرار است مصالحه صورت گیرد این پروندهها باید بسته شود؛ چراکه موضوعات آن موضوعات مشخصی است، در گزارشهای آژانس آمده، سوالات مشخص است، جوابها هم جوابهای مشخصی است. به لحاظ فنی، سوالات آژانس موضوعیتی ندارد. مثلا سوالاتی را درمورد مواد ذخیرهشده مطرح میکنند که در استانداردهای خودشان این میزان از مواد جای سوال ندارد. گاهی استاندارد آژانس میگوید میزان مواد از یک مقداری بیشتر باشد باید راجعبه آن بررسی صورت گیرد و حتی ادعاهایی هم که خود آنها درمورد میزان اورانیوم ذخیرهشده توسط ایران مطرح میکنند خیلی کمتر از آن حد استاندارد است اما همچنان پروندهها را ادامه میدهند. حرف ما این است که این بحث فنی نیست و اراده سیاسی است که باید وجود داشته باشد تا این پروندههای ادعایی بسته شود. غربیها اما از ابتدا ادعاهای سیاسی را مطرح میکردند و منتظریم ببینیم در عمل چه کار میکنند.
غربیها در چند وقت اخیر با گفتن اینکه متن پیشنهادی آخرین متن است و ایران باید آن را بهطور کلی پذیرفته یا رد کند سعی داشتند تهران را مقصر طولکشیدن مذاکرات نشان دهند. نظرتان در اینباره چیست و ایران چه واکنشی باید در مقابل این فشار نشان دهد؟
دلیل آنکه مذاکرات طول کشید خیلی ساده است. در دولت جدید، هدف توافق صرف نبود. هدف نتیجه توافق بود. یعنی ما بهدنبال آن نبودیم که به هر قیمتی با غرب توافق کنیم. دنبال آن بودیم که منافع اقتصادی مردم ایران از طریق رفع تحریمهای ظالمانه تحقق پیدا کند. توافق کردن صرف کاری نداشت، میشد روز اول رفت و امضا کرد اما وقتی طرف مقابل حاضر نیست کاری کند توافق فایدهای نداشته و تن دادن به آن اصلا کار درستی نیست و این برخلاف تصور برخی افرادی است که خیلی روابط بینالملل را نمیشناسند و خیلی خوش بینانه مواجه میشدند و میگفتند اگر دولت بایدن روی کار بیاید، بلافاصله همه آن کارهایی که ترامپ کرده است را کنار زده و به برجام باز میگردد. همان موقع هم ما میگفتیم این اتفاق نخواهد افتاد. اسنادش موجود است، پیشنهادهایی که تیم بایدن در دور اول و دور دوم مذاکرات به ما داده، آنقدر خندهدار است که همان تیم قبلی مذاکرهکننده کشورمان هم گفته بود این پیشنهادهای شما خجالتآور است. آمریکا از توافق خارج شده و الان هم هنوز حاضر نیست آن مطالباتی که ما داریم را مورد توجه قرار دهد. به همین دلیل هم ما به یک توافق با چنین مختصاتی برای بازگشت آمریکا به برجام تن ندادهایم. غربیها وقتی متوجه شدند ما حاضر نیستیم به هر قیمتی توافق کنیم، حاضر شدند به برخی مطالبههای ایران تن دهند که حالا درجریان است و باید دید کار به چه صورت پیش خواهد رفت. همانطور که مذاکرهکنندههای ما اعلام کردند هنوز مذاکرات تمام نشده و هنوز ما متن نهایی نداریم که بگوییم صفر یا صد. یا بپذیر یا رد کن. نه چنین چیزی نیست. هر زمان خواستههای ما محقق شد آن زمان میتوان گفت متن نهایی شده است. باید توجه داشت تیم ایرانی هم با واقعبینی، خواستههای حداقلی را در نظر گرفته و تامین حداقل منافع را بهعنوان خطقرمز خود قرار داده است. یک مثال مشهوری در ادبیات انگلیسی هست و آن اینکه نمیشود آدم هم ساندویچ را بخورد و هم ساندویچ داشته باشد. این دو باهم جمعپذیر نیست. نمیشود آدم هم خدا را داشته باشد و هم خرما را. بالاخره به این صورت به نتیجه نمیرسد. ما منتظریم ببینیم این وعدههایی که در دور آخر مذاکرات دادهاند آیا تحقق پیدا میکند یا خیر. اگر تحقق پیدا کند میتوان به توافق امیدوار بود، اگر تحقق پیدا نکند همین روال ادامه دارد. یک چیزی که واضح است آنکه ما با شکست مذاکرات فعلا قرار نیست مواجه شویم. یا به توافق میرسیم یا مذاکرات ادامهدار خواهد بود.
یک نگرانی که وجود دارد این است که حتی بعد از بستهشدن پروندههای ادعایی فعلی علیه برنامه هستهای ایران باز هم طرف غربی به اتهامزنی درمورد فعالیتهای هستهای ادامه دهد. برای جلوگیری از این اتفاق چه راهکاری وجود دارد؟
واقعیت آن است که جلوی بهانهجویی آنها را نمیشود گرفت. همان مثال مشهور است که اگر کسی خواب باشد میتوان او را بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده است خیر.
بعضیها خیلی سادهانگارانه میگویند خب شفافسازی کنید، پاسخ دهید، همه موارد بسته میشود. اینطور نیست. کسانی که با آژانس کار کردهاند این جمله را خوب میفهمند. اصولا آژانس در تعامل با ما بهدنبال جواب نیست. بهدنبال کسب اطلاعات برای طرح کردن سوال بعدی است و برای همین هم نهتنها کارشناسان سیاسی بلکه کارشناسان فنی ماهم اعتقادی به این گزاره ندارند که درصورت ادامهدادن تعامل حداکثری با آژانس به نتیجه برسیم. به همین دلیل ما باید دنبال آن باشیم که بهصورت سیاسی موضوع را حل کنیم و آژانس اعلام کند که این ادعاها پروندهاش بسته شده و وقتی اعلام میکند بسته شده حداقل این امید به وجود میآید که تا زمانی که توافقی وجود داشته باشد، دیگر قرار نیست دوباره ادعایی مطرح شود. بهطور کلی باید توجه داشت آژانس برخلاف ظاهر فنیاش مبتنی بر اراده غربیها کار میکند و اگر غرب بخواهد مجددا پروندهای را باز کند، دوباره آژانس در این زمینه فعال میشود و سازوکارهای فعلی هم توان جلوگیری از آن را ندارد.