میلاد جلیلزاده، خبرنگارگروه فرهنگ: زندگی دانشمندان همیشه ظرفیتهای دراماتیک جالبتوجهی برای تبدیل شدن به فیلم سینمایی داشته است. سرسختی این افراد برای حل یک معما یا به ثمر رساندن یک اختراع، تمام مواد لازم برای خلق یک درام را در اختیار سناریستها قرار میدهد. گاهی حتی سینما از ادبیات بهتر میتواند به این موضوع بپردازد؛ هرچند هنوز هم یکی از جذابترین بخشها برای مطالعه فنیترین کتابهای علمی، بخش مقدمه آن است که بیوگرافی واضع یک نظریه یا یک مخترع و مبتکر را شرح میدهد و مسیری که او طی کرد تا به این موفقیت برسد، توضیح داده میشود. چنین داستانهایی پر از برانگیختگی احساس متنوع و ایدههای گوناگون در ذهن مخاطب هستند؛ اولا جنگیدن با موانعی که میخواهند انسان را از رسیدن به یک هدف بزرگ منصرف کنند. پس از آن تلاش برای کسب موفقیت در چیزی که به نوعی موفقیت انسانهای دیگر هم محسوب میشود نه اینکه برای رسیدن به قله باید پا روی شانه و پیشانی دیگران گذاشته شود. یعنی موفقیت قهرمان این داستانها درحقیقت فقط موفقیت خودش نیست و یک پیروزی جمعی بهحساب میآید. نکته بعد شکستن سد منطقی یأس و ناامیدی است. گاهی منطق و محاسبه میگوید که چیزی شدنی نیست اما اگر یک منطق قویتر از آن بیاید و نشان بدهد که میشود، یعنی از همان ابزار گفتمانی و پارادایم ذهنی که علم است، آن هم در مقیاسی قویتر، چیزی بیاید و با طرح شدنش یأس را باطل کند، نیروی ذهنی فراوانی به مخاطبان بخشیده خواهد شد. سینما حتی گاهی از دزدها و اراذل و اوباش قهرمان میسازد. در چنین فضایی، یک نفر که اکثر عمرش را در کتابخانه یا آزمایشگاه گذرانده، قهرمانی از جنسی دیگر است. قطعا این نوع از قهرمانپروری الگوهای اجتماعی بهتری میسازد. گذشته از فیلمهای تخیلی و فانتزی که بحث جداگانهای دارند، غالبا آثاری که درباره دانشمندان در سینما ساخته شده، براساس واقعیت بوده و این به آن دلیل است که مخاطب باید بتواند چنین موفقیتی را باور کند. فرض کنید در یک فیلم کسی را نشان میدهند که معتقد است میتواند وسیله یا دارویی برای درمان ویروس ایدز تولید کند. همه منکر میشود که چنین کاری ممکن است و او در انتهای فیلم موفق میشود. آیا مخاطبی که در واقعیت دیده است هنوز کسی نتوانسته چنین دستگاه و دارویی بسازد، با آن منکران همدل میشود یا با دانشمندی که موفقیتی تخیلی پیدا کرده است. روی همین حساب در سینمای جهان اگر از ژانر علمی-تخیلی صرفنظر کنیم، تقریبا تمام فیلمهایی که با موضوعات علمی و با ادعای واقعگرایی ساخته شدهاند، درباره زندگی واقعی یک دانشمند و درباره موفقیتی است که حقیقتا کسب شده، نه رویایی که هنوز محقق نشده است. فیلمهای تخیلی این حوزه معمولا درباره جلوگیری از یک کشف علمی خطرناک است که به سرپرستی نهادهای امنیتی و باندهای مافیایی درحال انجام بوده، نه چیزی که باید انجام شود و مفید است. جهشهای علمی ایرانیان هنوز به نقطه چشمانداز خودمان نرسیده و بسیار بیشتر از اینها باید پیش برود؛ اما تا همینجا هم نقاط جالبتوجه و غرورآفرینی دارد. باید توجه کرد که زندگی دانشمندان ما تلاششان برای کسب موفقیت در هرکدام از شاخههای فناوری، چیزی که بیشتر، بعد از دوران جنگ به راه افتاد و تا امروز سیر صعودی داشته، قابلیتهای دراماتیک جالبتوجهی در اختیار فیلمسازان قرار میدهد. میشود فیلمهایی مثل «هناس» ساخت که ماجرای ترور یکی از دانشمندان هستهای ایران را روایت میکند و خباثت دشمن و اهمیت دانشمندان ما درنظر او را نشان میدهد. اما در کنار آن فیلمهایی مثل «منصور» هم لازم هستند که موفقیت شهید ستاری در ساخت یک هواپیما را نشان میدهند و حتی روایت فیلم به صحنه شهادت قهرمانانش نمیرسد. اگر نگاهی به فیلمهای سینمای جهان بیندازیم که با موضوع زندگی دانشمندان و یک کشف بزرگ علمی ساخته شدهاند، خواهیم دید که آنها ابایی از نمایش همکاری این افراد با دولتها و دستگاههای امنیتی و نظامی ندارند. این نمایشها حتی ممکن است مخاطبان کشورهایی را که از این کشفیات و اختراعات آسیب دیدهاند، لااقل هنگام تماشای فیلم، با آن قهرمان و موفقیتهایش همدل کند.
حالا که ماهواره خیام به مدیریت ایران به فضا پرتاب شده، میتوان بضاعتهای سینمای ایران را بار دیگر مدنظر قرار داد تا ببینیم آیا همانقدر که به توسعه فناوری فضایی کشورمان امیدوار هستیم، به اینکه سینمای ایران هم بتواند حق مطلب را ادا کند و دراینباره روایتهای جذابی خلق شود، میتوان امیدوار بود یا نه. ماهواره خیام یک ماهواره ۶۰۰کیلوگرمی است که در مدار ۵۰۰کیلومتری قرار میگیرد تا بهمدت پنجسال از دادهها و تصاویر ارسالی آن در حوزههای کشاورزی، منابعطبیعی، محیطزیست، منابع آبی، معادن و پایش مرزها و مدیریت حوادث غیرمترقبه استفاده شود. ماهواره خیام یک ماهواره سنجش از دور است و تمامی فرامین مربوط به کنترل و بهرهبرداری از این ماهواره از روز اول و بلافاصله پس از پرتاب توسط کارشناسان ایرانی مستقر در پایگاههای فضایی متعلق به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در خاک جمهوری اسلامی ایران انجام و صادر خواهد شد. در ادامه تعدادی از فیلمهای سینمای جهان بررسی شدهاند که در آنها به کشفیات علمی و قهرمانهایشان پرداخته شده است.
نظریه همهچیز - 2014
«آنتونی مککارتن» فیلمنامهنویس «نظریه همهچیز» در سالهای جوانی با خواندن کتاب «تاریخچه زمان» استیون هاوکینگ، به زندگی این نابغه فیزیک علاقهمند شده بود. او در سال۲۰۰۴ کتاب «سفر به ابدیت: زندگی من با استیون» را مطالعه کرد و بدون هیچ هماهنگی، نگارش فیلمنامهای براساس کتاب خاطرات «جین هاوکینگ» را شروع کرد. او سپس ملاقاتی با همسر سابق این دانشمند داشت و در سال۲۰۰۹ به تهیهکنندهای بهنام «لیزا بروس» معرفی شد. «بروس» طی سهسال چند دیدار با «جین» ترتیب داد تا او را برای ساخت فیلمی براساس کتابش متقاعد کند. سرانجام در آوریل۲۰۱۳ «جیمز مارش» برای کارگردانی این فیلم انتخاب شد. فیلم «نظریه همهچیز» بیش از آنکه متوجه نظریات علمی هاوکینگ باشد مبتنیبر شرایط جسمی و البته روابط عاشقانه این دانشمند طراحی شده است. پزشکان چندسال قبل از ازدواج هاوکینگ متوجه بیماری نادری تحتعنوان «اسکلروز جانبی آمیوتروفیک» میشوند که تمام ماهیچههای بدن استیون را از کار خواهد انداخت و توانایی راه رفتن، تکلم و غذا خوردن را از او سلب میکند. در این میان جین با وجود بیماری صعبالعلاج استیون با او ازدواج میکند و در سالهای بعد صاحب سه فرزند هم میشوند. رفتهرفته وضعیت جسمانی استیون رو به وخامت میرود و جین هم که بهتازگی با مدرس گروه آواز کلیسا جاناتان آشنا شده، از شرایط زندگیشان ناراضی است. از طرفی استیون هم در خلال ارائه تزهای جدید کیهانشناختیاش با پزشک گفتاردرمانی خود الین روابط عاطفی برقرار میکند و جدایی سرانجام زندگی مشترک استیون و جین میشود.
نخستین انسان - 2018
داستان سفر فضاپیمای «آپولو۱۱» به کره ماه و پیادهروی نیل آرمسترانگ در سطح قمر زمین و بهخصوص کوبیدن پرچم ایالاتمتحده در سطح این سیاره، تابهحال جنجالهای زیادی بهپا کرده است. بعد از مدتی که از این واقعه گذشته بود، درباره صحت آن تردیدهای فراوانی ایجاد شد و در این سالها مرتبا بر دامنه مواردی که میخواهند صحت این رویداد را زیرسوال ببرند، افزوده شده است.
اما همچنان آمریکاییها برای نمایش اقتدارشان در سفر به ماه فیلمها و مستندهای زیادی ساختند. پرونده ساخت این فیلم نخستینبار در سال۲۰۰۳ باز شد. در آن زمان از کلینت ایستوود بهعنوان گزینه اصلی کارگردانی نام برده میشد اما پروژه به سرانجام نرسید. کار ساخت فیلم دوباره از سال۲۰۱۰ از سرگرفته شد و دیمین شزل برای کارگردانی و رایان گاسلینگ برای بازی در نقش اصلی به پروژه پیوستند. فیلمبرداری از نوامبر۲۰۱۷ در آتلانتا آغاز شد و سال بعد در جشنواره فیلم ونیز رونمایی شد. نخستین انسان ۱۰۵میلیوندلار در سراسر جهان فروش کرد درحالیکه بودجه ساختش ۵۹میلیوندلار بوده است.
فیلم بهاندازه کافی ماجرایش را باشکوه روایت میکند و عامدانه به برخی از جزئیات تاریخی ماجرای قدم زدن نیل آرمسترانگ روی کره ماه نمیپردازد. دغدغه کارگردان، بیشتر هویتبخشی به یک تلاش انسانی است؛ تلاشی برای دست یافتن به یک معنای جدید از جهان.
آپولو 13 - 1995
نیل آرمسترانگ نخستین انسانی است که طی ماموریت آپولو۱۱ برای اولینبار روی کره ماه گام نهاد. آرمسترانگ در لحظه قدم گذاشتن روی کره ماه این جمله معروف را به زبان آورد: «این گامی کوچک برای یک انسان و جهشی بزرگ برای بشریت است.» این سفر فضانوردان آمریکایی بیش از اینکه یک طرح علمی باشد، یک نمایش اقتدار بوده است و ذیل مجموعه رقابت سالهای جنگ سرد تعریف میشود. اواخر دهه60 و اوایل دهه70 میلادی یعنی از سال 1969 تا 1972 را میتوان نقطهعطفی در تاریخچه تسخیر فضا توسط انسان نامید. در این سالها چندین ماموریت فضاپیماهای آپولو که وظیفه بردن انسان را به ماه برعهده داشتند با شکست مواجه شد. فیلم «آپولو13» به یکی از همین ماموریتهای شکستخورده میپردازد که در سال1970 اتفاق افتاد. آپولو۱۳ هفتمین پرواز سرنشیندار از مجموعه برنامه فضایی آپولو و سومین سفر با هدف فرود بر ماه بود. منفجر شدن کپسولهای انرژی باعث شد این پروژه به شکست بینجامد. در این فیلم بهگونهای درام با مضامین حماسی از زمان آمادگی فضانوردان تا بازگشت آنان به زمین را به تصویر میکشد. این فیلم درام-مستند گونهای است که فیلمساز نامآشنای سینما «ران هاوارد» آن را کارگردانی کرده است. گفته میشود برای آمادهسازی بازیگران فیلم، سه بازیگر اصلی فیلم یعنی تام هنکس، بیل پکستون و کوین بیکون به کمپ فضایی ایالاتمتحده فرستاده شدند و فرمانده «آپولو15» وظیفه آموزش آنها را همچون فضانوردان واقعی برعهده گرفت.
ذهن زیبا - ۲۰۰۱
فیلم ذهن زیبا به کارگردانی ران هاوارد محصول سال۲۰۰۱، براساس فیلمنامهای که توسط آکیوا گلدزمن نوشته شد جلوی دوربین رفت. خود این فیلمنامه از روی کتاب زندگینامه جان نش، ریاضیدان و برنده جایزه نوبل اقتصاد الهام گرفته شده است که در سال۱۹۹۷ به قلم سیلویا ناسار منتشر شد. سیلویا ناسار یک روزنامهنگار آلمانیالاصل ازبک است که در آمریکا فعالیت میکند و اساس شهرت او بهخاطر نوشتن همین کتاب بود. در فیلم A Beautiful Mind راسل کرو در نقش جان نش بازی میکند و اد هریس، جنیفر کانلی، پل بتانی، آدام گلدبرگ، جاد هیرش، جاش لوکاس، آنتونی رپ و کریستوفر پلامر در نقشهای فرعی بازی میکنند. داستان از دورانی شروع میشود که نش بهعنوان دانشجوی کارشناسیارشد در دانشگاه پرینستون تحصیل میکند. در اوایل فیلم، نش شروع به ابتلا به اسکیزوفرنی پارانوئیدی میکند. ذهن زیبا در ۲۱دسامبر۲۰۰۱ در ایالاتمتحده اکران شد. این فیلم در سراسر جهان بیش از ۳۱۳میلیوندلار فروخت و برنده چهار جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای کانلی شد. این فیلم همچنین نامزد بهترین بازیگر مرد، بهترین تدوین فیلم، بهترین گریم و بهترین موسیقی متن هم شده بود. در بخشی از فیلم ویلیام پارچر که نقش آن را اد هریس بازی میکند و مامور سیا است، بهسراغ نش میرود و از او میخواهد با توجه به استعداد بینظیرش در زمینه فعالیتهای رمزشکنی، به سیا کمک کند.
لویی پاستور - ۱۹۳۶
لویی پاستور فیلمی به کارگردانی ویلیام دیترل و با بازی پل مونی، جوزفین هاچینسون و آنیتا لوئیز است. این فیلم برنده اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد در آن سال شد. سال۱۹۳۶ یک نقطهعطف حرفهای برای پل مونی بود، سالی که او اولین فیلم از سه فیلم بیوگرافیکش را در برادران وارنر دریافت کرد؛ فیلمی که برای همیشه جایگاهش را در تاریخ سینما به او میبخشید. داستان لویی پاستور (1895-1827) فیلمی بود که در آن سال جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را به مونی رساند. تصور دنیای علم و پزشکی بدون کمک پاستور سخت است. او شیمیدان بود و به همین دلیل آزمایشهای علمیاش هنگام دستاندازی به رشته پزشکی با سوءظن و خصومت مورد استقبال قرار گرفت. منتقد اصلی او دکتر شاربون با بازی فریتز لیبر، تقریبا اثر پاستور را با حرکتی جسورانه غرق کرد. ژوزفین هاچینسون، بازیگر نقش ماری، همسر همیشه وفادار مونی است و او بهخوبی از عهدهاش برمیآید. این فیلم از دستاوردهای اصلی پاستور در عقیمسازی طی اقدامات پزشکی و درمان سیاهزخم و آبهراسی میگذرد. فیلمنامهای که سال1936 نیز برنده اسکار شد، بهاندازه کافی ساده و سرراست است که هر فرد غیرمتخصصی بتواند آن را دنبال کند. پاستور سخت برای عقایدش علیه تاسیسات پزشکی و علمی زمان خود مبارزه کرد و آنقدر عمر کرد که مورد تحسین ملت خود فرانسه و جهان قرار گیرد. داستان او، هنوز هم داستانی الهامبخش درباره مردی است که به درستی آرمان خود متقاعد شده بود و عقل و پشتکار لازم را برای انجام آن داشت.
مرد چاق و پسر کوچولو - ۱۹۸۹
مرد چاق و پسر کوچولو نام دو بمب اتمی است که آمریکا بر سر شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن فروریخت. این فیلم پروژه منهتن را بازسازی میکند، پروژه مخفی زمان جنگجهانی در نیومکزیکو که در آن اولین بمب اتمی طراحی و ساخته شد. در دنیای واقعیت، رابرت اوپنهایمر رئیس علمی پروژه منهتن بود و ژنرال لزلی گرووز فرماندهی کلی آن را برعهده داشت. این فیلم پروژه را با تاکید بر رابطه آنها بازسازی میکند. درحالی که ژاپنیها هنوز اجازه ندارند فیلمی راجعبه این واقعه وحشتناک بسازند و جنایات آمریکا را محکوم کنند، آمریکاییها فیلمهای متعددی ساختهاند که در دفاع از این پروژه است و انجام آن را ستایش میکند. رولان ژوفه، کارگردان این فیلم است و پل نیومن، دوایت شولتز، بانی بدلیا، جان کیوزاک و لورا درن در آن بازی کردهاند. در جریان انجام تحقیقات برای ساخت این بمبها اختلافات زیادی بهلحاظ عقیدتی بین دانشمندان درگیر در پروژه ایجاد میشود و خیلیهاشان از اینکه ساختن یک سلاح کشتارجمعی در این ابعاد وسیع درست است یا نه، مطمئن نیستند. اما اوپنهایمر و لزلی گرووز ایمان قلبی بالایی دارند. حتی اوپنهایمر را از دیدار با معشوقهاش منع میکنند که نهایتا باعث خودکشی و مرگ دخترک میشود اما اینها هم همه به فدای ساخت بمب و ابرقدرتی آمریکا! از آنجایی که این پروژه در چندین سایت در سراسر آمریکا ادامه دارد، مشکلات فنی و تاخیر باعث تنش و درگیری میشود. برای جلوگیری از یک شکست واحد و بهعبارتی برای اینکه همه تخممرغها در یک سبد نباشد تا یکجا نشکند، دو طرح بمب جداگانه اجرا میشوند: یک بمب پلوتونیومی بزرگ و سنگین که با استفاده از بارهای شکلدار منفجر میشد (مرد چاق) و یک طرح جایگزین برای یک بمب اورانیومی نازک و کمتر سنگین (پسر کوچولو).
تمپل گراندین - ۲۰۱۰
تمپل گراندین (Temple Grandin) یک سریال به کارگردانی میک جکسون محصول سال۲۰۱۰ میلادی درباره زندگینامه خانم تمپل گراندین است که نسخه سینمایی آن هم عرضه شده. مری تمپل گراندین متولد ۲۹ آگوست۱۹۴۷، یک دانشمند رفتارشناس آمریکایی است که درحال حاضر یکی از اعضای هیاتعلمی رشته علومدامی در کالج علومکشاورزی در دانشگاه ایالتی کلرادو است. او یکی از حامیان برجسته رفتار انسانی با دام برای کشتار است و نویسنده بیش از ۶۰مقاله علمی در مورد رفتار با حیوانات و مشاور صنعت دام است. اما غیر از اینها، همچنین او یک سخنگوی اوتیسم هم هست. گراندین یکی از اولین افراد اوتیسمی است که بینشهایی را از تجربه شخصی خود در این زمینه مستند کرده است و از این جهت شخصیت خاصی به حساب میآید. در سال۲۰۱۰، نشریه تایم، در فهرست ۱۰۰نفر از تاثیرگذارترین افراد جهان، او را در رده «قهرمانان» معرفی کرد. او در همان سال موضوع فیلم بیوگرافی تمپل گراندین برنده جایزه امی و گلدنگلوب بود. فیلم و سریالی که مطابق نام شخصیت اصلیاش نامگذاری شده اما تقریبا این نام را میتوان به معبد بزرگ هم ترجمه کرد و معنای مستقلی از آن بهدست آورد. این فیلم داستان مبارزه تمپل از کودکی را روایت میکند؛ جایی که او بهسبب اوتیسم مشکلات فراوانی دارد. تمپل از جایی بهبعد، برای کار به مزرعه عمویش میرود و درباره گاوها به نظریاتی میرسد که بعدها پشتوانه تئوریهای علمیاش میشوند.
بازی تقلید - ۲۰۱۴
بازی تقلید یک فیلم درام تاریخی آمریکایی محصول سال۲۰۱۴ به کارگردانی مورتن تیلدام و نویسندگی گراهام مور است که براساس کتاب «بیوگرافی آلن تورینگ: معمای اندرو هاجز» ساخته شده که در سال۱۹۸۳ به انتشار رسید. عنوان فیلم بهنقل از نام بازی رمزنگاری آلن تورینگ برای پاسخ به این سوال است که «آیا ماشینها میتوانند فکر کنند؟» این را تورینگ در مقاله اصلی خود «ماشینهای محاسباتی و هو » در سال۱۹۵۰ نقل میکند. در این فیلم بندیکت کامبربچ در نقش تورینگ بازی میکند که پیامهای اطلاعاتی آلمان را برای دولت بریتانیا درطول جنگ جهانی دوم رمزگشایی میکرد. کایرا نایتلی، متیو گود، روری کینیر، چارلز دنس و مارک استرانگ در نقشهای مکمل ظاهر میشوند. بازی تقلید در ۲۸نوامبر۲۰۱۴ در ایالاتمتحده اکران شد. این فیلم با بودجه تولید ۱۴میلیوندلاری بیش از ۲۳۳میلیوندلار در سرتاسر جهان فروخت و پرفروشترین فیلم مستقل سال۲۰۱۴ شد. این فیلم در هشتادوهفتمین دوره جوایز اسکار هشت نامزدی دریافت کرد. همچنین برنده جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی و صاحب عنوان پنج نامزدی در هفتادودومین جوایز گلدنگلوب و سه نامزدی در بیستویکمین جایزه انجمن بازیگران سینما شد. این فیلم همچنین ۹نامزدی بفتا را دریافت کرد و برنده جایزه منتخب مردم در سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو شد.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
تحت نظر ایران (لینک)
خیام ایران در مدار (لینک)