سیدوحید ظهوریحسینی، کارشناسارشد مسائل افغانستان: کلمه «سالگرد» معمولا لحظات شاد و بهیادماندنی را بهخاطر میآورد اما پانزدهم آگوست، یکسال از تسلط طالبان و اشغال افغانستان میگذرد ولی این مقطع روزهای خوشحالکنندهای برای این کشور نیست. یکسال پیش، دولت افغانستان تحتحمایت آمریکا و غرب سقوط کرد و طالبان، 20 سال پس از سرنگونی باری دیگر قدرت را در این کشور بهدست گرفتند. از آن زمان، شرایط در افغانستان روزبهروز بدتر شده است، نکته دیگر آنکه این کشور درحالحاضر با بحرانهای مالی، غذایی و بلایای طبیعی روبهروست و همچنین علاوه بر اینها جنگ جدید در اروپا منجر به منحرفشدن توجههای جهانی از افغانستان شد.
تاکنون طالبان فشارهای داخلی و بینالمللی را برای تشکیل یک دولت فراگیر نادیده گرفتهاند. تکنوکراتها بهنفع رهبری اصلی طالبان کنار گذاشته شدهاند. این مساله شامل پستهای وزارتی مانند اقتصاد، دارایی، آب و انرژی، هوانوردی غیرنظامی و توانبخشی و توسعه روستایی میشود. پشتونهای قومیگرا بیش از 90 درصد از این مناصب را اشغال میکنند و جای کمی برای سایر اقلیتهای قومی و مذهبی باقی میگذارند. هیچ زنی در حکومت طالبان حضور ندارد و پس از صدور فرمانی از سوی طالبان، زنان از دسترسی به تحصیل، اشتغال و آزادی رفتوآمد محروم شدهاند.
گزارش اخیر عفو بینالملل وضعیت زنان افغانستانی را «مرگ در حرکت آهسته» توصیف میکند. با برچیدهشدن وزارت امور زنان، امارت طالبان اکنون، به یک رژیم آپارتاید جنسیتی تبدیل شده است.
نگرانی مردم بهطور عمده در چهار حوزه اصلی وجود دارد که باید به دقت آنها را مورد توجه قرار داد: مشکلات اقتصادی، عدمحاکمیت فراگیر، ظهور مجدد تهدیدات تروریستی فراملی و نقض حقوق بشر. درخصوص نقش حقوق بشر میتوان به مجازاتهای دستهجمعی و قتلهای فراقانونی اشاره کرد.
بنابراین میتوان گفت افغانستان بهنوعی تحتاشغال دیگری قرار گرفته است. گزارشهای زیادی درمورد جزئیات بیجاشدگی اجباری و نسلکشی سیستماتیک علیه مردم هزاره، خشونت هدفمند و گزارش شاهدان عینی از کشتار جمعی حدود 600 گروگان تاجیک، جنایات علیه بشریت در پنجشیر، استخراج معادن معدنی و جنگی که طالبان علیه زنان به راه انداختهاند، منتشر شده است که میتواند به ترسیم عمق بحران بپردازد.
مقامات طالبان دختران خود را به مدارس خارج از کشور میفرستند اما مدارس متوسطه برای سایر دختران ساکن افغانستان بهمدت تقریبا یکسال ممنوع شده است. زنان مجبور به پوشیدن برقع هستند، بازدید از پارکها براساس جنسیت تفکیک شده است و زنان اخیرا بهنفع اقوام مرد از مشاغل خود در وزارت دارایی اخراج شدهاند.
تراژدیهای دیگری نیز ادامه دارد. میلیونها افغانستانی از زمان اشغال آواره شدهاند. افغانستان علاوه بر بحران اقتصادی، در اثر دو بلای طبیعی بزرگ و یک خشکسالی مداوم نیز آسیب دیده است. در 22 ژوئن، زمینلرزهای به بزرگی 6.1 ریشتر شرق افغانستان و پاکستان را لرزاند. بیش از 1000 نفر کشته و 6000 تن زخمی شدند. چند هفته بعد، در 18 جولای، دومین زمینلرزه 5.1 ریشتری در همین منطقه در پکتیکا رخ داد. مقامات ارشد طالبان در ماه ژوئن از این منطقه بازدید کردند، اما عدمتوانایی لازم برای پاسخگویی به این مشکلات را در مدت کوتاهی از خود بروز دادند. درنتیجه این ناتوانی آنان، آژانسهای کمکرسانی بینالمللی و محلی ازجمله هلالاحمر ایران بودهاند که تلاشهای امدادی بشردوستانه را رهبری کردهاند. این فجایع پشتسر هم ناتوانی طالبان را در ارائه خدمات اولیه آشکار و وابستگی کشور به کمکها را عمیقتر کرده است. طبق گزارشها، زلزلههای شدید تیرماه منجر به شیوع وبا در آن مناطق شده است.
نکته دیگر فارغ از چالشهای افغانستان در داخل کشور، چالشهای خارجی آن است. بر فرض مثال میتوان به توافقنامه دوحه اشاره کرد. پیمان صلحی که بین رژیم ایالاتمتحده و طالبان بهمنظور توافق بر سر خروج تمام نیروهای نظامی آمریکایی از افغانستان امضا شد اما میتوان گفت آن پیمان درحالحاضر نقض شده است، زیرا طی مدت اخیر ثابت شد گروههای تروریستی، خود را تحتسلطه طالبان قرار داده و میدهند.
دخالت خارجی
بین سالهای 1996 تا 2001، تنها سه کشور رژیم طالبان را به رسمیت شناختند: پاکستان، عربستانسعودی و اماراتمتحدهعربی. درحالیکه هیچ کشوری بهطور رسمی رژیم کنونی را به رسمیت نشناخته است، ایالاتمتحده و متحدان آن مانند پاکستان و کشورهای عربی خلیجفارس افغانستان را بیثبات کردهاند. بسیاری از بیثباتیها و فساد موجود در افغانستان به مشارکت آمریکا و شوروی در پروژههای زیربنایی در دهههای 1950 و 1960 بازمیگردد که تا به امروز این کشور را آزار میدهد. مجموع ارکان اقتصاد کشور متکی به کمکهای خارجی بود.
بهعنوان بخشی از استراتژی طالبان برای تضمین بقای خود بدونتوجه به شناسایی غرب، این گروه نسبت به قبل، تاکید بیشتری بر تعامل منطقهای داشته است. در این بین پاکستان از نزدیکترین رابطه با طالبان برخوردار است و مقامات پاکستانی ازجمله اولین کسانی بودند که پس از فروپاشی سال گذشته از کابل بازدید کردند. پاکستان همچنین مهمترین شریک تجاری افغانستان و میزبان بیش از 1.4 میلیون مهاجر افغانستانی است. در یک جمله میتوان گفت پاکستان دهها سال است که حلقه نجات طالبان بوده.
سال گذشته و در کنفرانس سازمان ملل بود که نخستوزیر سابق پاکستان نهتنها از اشغالگران طالبان دفاع کرد، بلکه مدعی شد تنها راه پیشرو «تقویت این دولت فعلی» و «تثبیت آن بهخاطر مردم در افغانستان» است.
به همین دلیل هم شاهد بودیم در افغانستان اعتراضاتی ضدپاکستانی در محکومیت سفرهای مکرر مقامات این کشور به کابل و حمایت آنها از طالبان صورت گرفته است.
مورد دیگر فروش زغالسنگ با تخفیف به پاکستان بود که بر آتش اعتراض مردمی از سوی افغانستانیها دمید و این دیدگاهها را تایید کرد که طالبان بهنوعی نماینده پاکستان هستند .
همچنین کشور دیگری که روابط نزدیکی با طالبان دارد قطر است؛ کشوری که امکان توافق امنیتی میان مقامات آن و طالبان وجود دارد. کشور دیگری که با افغانستان مرز مشترک دارد چین است که با گسترش برنامههای تجاری و سرمایهگذاری با طالبان درگیر شده است. فارغ از این روابط، نکته قابلتوجه درخصوص نحوه مدیریت داخلی طالبان این بود که آنها وعده داده بودند یک دولت فراگیر تشکیل میدهند، برای کارمندان دولت سابق عفو فراهم میکنند، به حقوق بشر پایبند هستند و اجازه نمیدهند کشور به پناهگاهی امن برای تروریستها تبدیل شود. «تقریبا یکسال بعد از آن وعدهها، هیچ یک از اینها رعایت نشده است.»
رفتار ظالمانه با پناهندگان
بحران پناهجویان افغانستان نیز از دیگر موارد نگرانکننده است. با این حال کشورهایی مثل ترکیه همزمان با این شرایط، دست به اخراج هزاران پناهجو زدهاند که البته این روند با رفتارهای توهینآمیز هم همراه بوده است.
از سوی دیگر کشورهای اروپایی مثل بلژیک نیز درخواست پناهندگی صدها پناهجوی افغانستانی را رد کرده و آنها را درمعرض خطر اخراج قرار دادهاند، زیرا مقامات، افغانستان را امن میدانند.
درموردی دیگر، آلمان پناهجویان افغانستانی را در مدت 24 ساعت از خانههایشان بیرون کرده است تا برای پناهجویان اوکراینی فضایی ایجاد کرده باشد.
کانادا تعداد پناهجویان افغانستانی را به 40000 نفر محدود کرده است، اما هیچ سقفی برای پناهجویان اوکراینی وجود ندارد و دولت نیز از برخی تدابیر امنیتی برای اوکراینیها چشمپوشی کرده است.
تخمین زده میشود بیش از 650,000 افغانستانی از کشورهای همسایه از آگوست 2021 به افغانستان اخراج یا بازگردانده شدهاند. این امر بسیاری را تحتخطر شدید رژیم طالبان قرار میدهد.
زمانی که افغانستانیها مدام از حقوق بشر محروم میشوند، فقدان جنگ با صلح یکسان نیست.
طالبان نباید سفیدپوش شوند - آنها تروریستهای پدرسالار هستند. نیروهای مقاومت به مبارزه با این رژیم نامشروع ادامه میدهند که به هیچوجه نماینده افغانستانیها نیست - اما بقیه جهان نیز باید برای بهبود اوضاع افغانستان گام بردارند.
طالبان بهوضوح دستورکار مذهبی و ایدئولوژیکی خود را بر اقتصاد و نیازهای بشردوستانه مردم افغانستان در اولویت قرار دادهاند که نگرانی از تجدید درگیری، بیثباتی سیاسی و مهاجرت اجباری بهدلیل ناامنی غذایی را افزایش داده است. درنتیجه، طالبان ممکن است درنهایت در تامین کمکهای غربی پیروز شوند و درعینحال درمورد حقوق زنان، یک دولت فراگیر و عفو نیروهای دفاعی امنیتی سابق ناسازگار باقی بمانند. همچنین مشخص نیست که غرب چگونه همکاری طالبان را در زمینه مبارزه با تروریسم، ازجمله قطع رابطه با القاعده و مقابله موثر با تهدید داعش ارزیابی خواهد کرد. رقابت بین این گروههای تروریستی برای جلبتوجه و اعتبار در میان شبکههای جهادی جهانی، با مخاطبان قابلتوجهی در آفریقا و خاورمیانه، ممکن است تهدیدات تروریستی جدیدی را ایجاد کند که طالبان برای مهار آنها مجهز نیستند.