• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۰۵-۱۳ - ۰۳:۲۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
گزارش مراسم سخنرانی روز پنجم محرم استاد حسین انصاریان در حسینیه هدایت

در دلِ مردم

«هدایت» همان صیادی است که صیدها را در پی خود می‌کشاند.  

در دلِ مردم

سیدمهدی موسوی تبار، خبرنگار:توصیه کرده بودند که ساعت هشت صبح خود را برسانم به حسینیه هدایت تا صحبت‌های قبل از سخنرانی اصلی را هم بشنوم و با حال‌وهوای آنجا هم آشنایی بیشتری پیدا کنم. این تاکسی‌های اینترنتی اما انگار کاری با توصیه و ساعت و زمان قرار ندارند. تا یکی از راننده‌های محترم قبول کند و برسیم به میدان قیام و خیابان ری و کوچه «رقیب‌دوست»، صحبت‌های قبل از سخنرانی اصلی تمام شده بود. ساعت گوشی، 8:30 را نشان می‌داد. داخل کوچه که می‌رسیم، راننده با تعجب سوال می‌کند: «هیاته اینجا؟» و بعد بدون اینکه منتظر جواب من بماند، سوال دوم را می‌پرسد: «مگه تو روز هم هیات برگزار میشه؟» در جواب دو سوالش «بله»‌ای می‌گویم و پیاده می‌شوم. صدای شیخ‌حسین انصاریان داخل کوچه می‌آمد و زنان و مردان و بچه‌هایی بودند که جلوی حسینیه نشسته بودند و عده‌ای هم می‌رفتند و می‌آمدند. آمبولانس روبه‌روی حسینیه توجهم را جلب می‌کند. داخلش بیماری نیست. داخل کوچه را داربست زده و مسقفش هم کرده‌اند. سمت راست کوچه را برای پذیرایی درنظر گرفته و سمت چپش هم کتاب‌های شیخ‌حسین را روی میز گذاشته‌اند برای فروش. جلوتر هم میزی گذاشته‌اند و صندوق نذورات و صدقات هم رویشان دیده می‌شود. آدم‌هایی که داخل حسینیه می‌شوند یا جلوی آن ایستاده‌اند ویژگی خاصی ندارند. از همین مردمی هستند که هر روز داخل مترو یا اتوبوس می‌بینیم‌شان. از طبقه خاصی نیستند. حتی نمی‌توانی بگویی تمام‌شان حزب‌اللهی هستند یا ظاهر مذهبی دارند. همه‌جور آدمی را می‌بینی. شبیه همان‌هایی که شیخ‌حسین در مراسم مختلف برایشان دعا می‌کند. دم در ورودی چند نفر با روی خوش و کیسه‌های پارچه‌ای در دست ایستاده‌اند. یکی از کیسه‌ها را می‌گیرم و نگاهی می‌اندازم به جمعیتی که نشسته‌اند و تلویزیونی که داخل حسینیه و روبه‌روی ورودی روشن است. میزان جمعیت نشسته روبه‌روی ورودی و آنهایی که روبه‌روی منبر شیخ‌حسین نشسته بودند و تصاویرشان را تلویزیون نشان می‌داد یک‌بار دیگر به من یادآوری کردند که دیر رسیده‌ام. قبل از اینکه بنشینم، نگاه دقیق‌تری به جمعیت می‌اندازم. همان ترکیب سِنی و ظاهری که بیرون دیدم داخل حسینیه هم حضور دارند. همزمان حواسم به صحبت‌های شیخ‌حسین هم هست. از گریه برای امام‌حسین(ع) می‌گوید و اهمیت و تاثیر آن. آن‌طور که خودش می‌گوید سخنرانی‌های محرم امسالش در پاسخ به صحبت‌هایی است که یکی از کارشناسان آن‌طرف آبی در رد گریه برای امام‌حسین(ع) مطرح کرده بوده است. با سند روایت می‌کند و حدیث می‌خواند و با وجود لحن و زبان صمیمی اما خدشه‌ای به ساحت بحث‌های تخصصی‌اش وارد نمی‌کند. مجدد حاضران در حسینیه را بررسی می‌کنم. روبه‌رویم پیرمرد خمیده‌ای با عصا نشسته و دو نفر آن‌طرف‌تر از سمت راستم یک طلبه جوان اشک می‌ریزد. تلفن نفر پشت سرم زنگ می‌خورد، صدایش می‌آید و حرف‌هایش را می‌شنوم. انگار به منشی‌اش اطلاع می‌دهد که کمی دیرتر به مطب می‌رسد. دختربچه پنج شش ساله‌ای سرش را گذاشته روی دوش پدرش و گیسوان سیاهش را رها کرده و خیره شده به آدم‌های اطراف. شیخ‌حسین همچنان از تاثیرات گریه بر سیدالشهدا(ع) می‌گوید و آن را برابر با اشک ریختن برای خدا می‌داند. شب قبل از اینکه بیایم حسینیه، با همکاران صحبت این بود که شیخ‌حسین از چه زمانی منبر رفتن را شروع کرده است. حالا انگار که سوال ما را شنیده باشد روی منبر توضیح می‌دهد: «من از 20سالگی منبر رفتم و...» آرزو می‌کنم ای‌کاش مجالی برای مصاحبه با او آماده می‌شد و سوالات احتمالی‌ام را هم در ذهن مرور می‌کنم. در همین حین، نریمان پناهی و دو سه نفر از همراهانش می‌روند داخل و نزدیک منبر که مداحی را شروع کنند. شیخ‌حسین اصرار دارد که روضه ناتمامی که 50سال کاملش را نخوانده حالا بخواند. روضه عبدالله ابن‌حسن را می‌خواند. می‌گوید: «می‌ترسم تا سال دیگر نباشم و می‌خواهم این روضه را این‌بار کامل بخوانم.» روضه را کامل می‌خواند و صورت‌های خیس و چشمان قرمز را می‌سپارد به صدای مداحی نریمان. خودش هم همراه با مداحی عزاداری می‌کند. بخشی از مردم که انگار فقط برای سخنرانی شیخ‌حسین آمده‌اند حسینیه را ترک می‌کنند و گروهی دیگر که هم سخنرانی را گوش کرده‌اند و هم مداحی می‌خواهند داخل مسجد می‌شوند. هم آنهایی که می‌روند و هم آنهایی که می‌آیند شبیه هم هستند. مردمی که انگار روی تابلوی بالای سرشان نوشته: «گریه‌کنان اباعبدالله» یا «عزاداران امام حسین(ع)». هیچ عنوان اضافه‌تری نمی‌توان به آنها اطلاق کرد. شیخ‌حسین انصاریان نشسته روبه‌روی مردم، در دل مردم. حرف‌هایش را از همان‌جا به گوش همه می‌رساند. «هدایت» همان صیادی است که صیدها را در پی خود می‌کشاند.  

در این رابطه بیشتر بخوانیم:

شیخ منبری ها (لینک)

مهم این است که کجای مجلس وعظ ایستاده باشی(لینک)

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار