فرهیختگان: ترور ایمن الظواهری، رهبر شاخه افغانستان گروه تروریستی القاعده در کابل توسط آمریکا، بهانهای شد تا به بررسی اقدامات طالبان در طول یکسالی که حاکمیت افغانستان را در دست داشتند، بپردازیم؛ یکسالی که درطول آن مواجهههایی هم با ایران در مسائل مختلف داشتهاند و هرکدام را بهنحوی از سر گذراندهاند. با هدف بررسی این تحولات و مورد واکاوی قرار دادن آنچه درطول این یکسال در افغانستان و بر مردم این کشور تحتحاکمیت طالبان گذشته است، با ابوالفضل ظهرهوند، سفیر اسبق ایران در افغانستان گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
همانطور که طی مدت حدودا یکساله اخیر و از زمانی که طالبان حاکمیت افغانستان را بهدست گرفته شاهد بودهایم، صحنه سیاسی منطقه شاهد تحولات ریز و درشت بسیاری بوده که بسیاری از آنها تحتتاثیر این تغییر حکومت در کابل رقم خورده است. مسالهای که جمهوری اسلامی ایران از ابتدا بر آن تاکید داشت و به حاکمان جدید افغانستان گوشزد کرد، اخذ تعهداتی از طالبان برای عدم تعرض بهحقوق شیعیان افغانستان، عدم تجاوز به مناطق مرزی با ایران و همچنین تامین حقابه هیرمند از مسیر سد کمالخان بود. اینطور که بهنظر میرسد، طالبان توجه چندانی به این تعهدات و بهخصوص مساله حقابه نداشته است. دلیل این بیتوجهی را چه میدانید؟
چنانکه میدانید، یکسال از حضور طالبان در کابل میگذرد و این جریان نظامی-سیاسی هنوز نتوانسته است مشروعیت لازم برای حفظ کابل را بهدست بیاورد. مهمترین مسالهای که درحالحاضر طالبان با آن مواجه است، مشروعیت و مقبولیت است. مسالهای که برای آنان دردسرساز هم شده است. علاوهبر این، شرایط اقتصادی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی افغانستان در مقطع کنونی در سراشیبی فروپاشی قرار دارد. موقعیتی که امروز طالبان با آن مواجه هستند، حتی با زمانی که روی کار آمدند هم قابلمقایسه نیست. این هم یک نکته دیگر از مشکلات طالبان است. بنابراین این گروه، یک دولت با تجربه کار در این حوزه نیست، درنتیجه همین مساله هم هست که ما هرازچندگاهی شاهد بهوجود آمدن چالشهای مرزی هستیم. بخشی از این چالشها به عدم تجربه، نداشتن کارشناس و نیروی مجرب، ناآشنا بودن با قواعد و قوانین مرزی و همچنین عدم آگاهی از پروتکلهای مرسوم بازمیگردد؛ مسالهای که معمولا کشورها به آن پایبند هستند. درنهایت همه این موارد برای خودشان و همچنین برای کشور همسایه که ما باشیم، مشکلساز شده است.
در مساله برخورد با شیعیان هم باید گفت طالبان تا امروز مسیر هژمونی را دنبال کرده و اتفاقاتی هم که تاکنون افتاده در چهارچوب پاکسازی قومی قابلتحلیل است. طالبان فعلا با محافظهکاری میگوید حکومتشان امارت اسلامی است اما واقعیت آن است که مسیری را دنبال میکنند که مسیر خلافت اسلامی است، بنابراین فعلا تا رسیدن به نقطهای که در پرتو آن شناسایی اتفاق میافتد، فاصله وجود دارد ولی میتوان گفت طالبان در همین فاصله موجود هم دچار مشکلات عدیدهای هستند. مشکلاتی که هم برای مردم افغانستان و هم برای کشورهای همسایه دردسرساز شده و با این روند، دورنمای روابط طالبان-مردم افغانستان و طالبان-کشورهای همسایه هم دورنمای روشنی نیست.
بحث آب هم یک مساله مستقل است. بحثی است که طالبان نه حاضرند و نه مایلند طبق تعهدنامه 51 که یک توافقنامه بینالمللی، رسمی و قانونی مورد تایید مجالس دو کشور است، عمل کنند که این هم ازجمله چالشهای موجود میان ما و طالبان است. البته آنها سعی میکنند از هر ظرفیتی برای امتیازگیری استفاده کنند. ایران هم قطعا به هیچ عنوان نباید زیربار چنین مسالهای برود و باید تا رسیدن به شکلگیری یک دولت پایدار و رسمی این شرایط را تحمل کرده و از سر بگذرانیم. تا یک دولت مورد تایید جامعهجهانی روی کار نیاید، شما نمیتوانید به این مساله امیدوار باشید که حقابه خودتان را از هیرمند بهدست بیاورید.
جمهوری اسلامی ایران و مقامات مسئول در حوزه مربوطه چه تدبیری میتوانند برای جلوگیری از تعرض دوباره نیروهای طالبان به مرزهای کشورمان اتخاذ کنند تا دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم؟
این چالشهای مرزی از پیامدهای حضور چنین حاکمیتی است که به آن اشاره کردم. این حاکمیت فاقد مشروعیت و مقبولیت در محیط داخل، در منطقه و در جهان است. بنابراین اگر شما الان به طالبان ایرادی وارد کنید، او هم میگوید ما چه کار کنیم؟ نیروهایمان آموزش ندیدهاند یا مثلا مشکلات بروکراتیک داریم و از این دست توجیهاتی که همواره مطرح کردهاند. همه را پای این میگذارند که در داخل با مشکلات اقتصادی و امنیتی مواجه هستند. ما الان با افغانستانی مواجهیم که دارد تبدیل به یک سیاهچاله امنیتی میشود. شرایط، شرایط خوبی نیست و این روند هم درحال تشدید است، یعنی وضعیت امروز طالبان، دشوارتر از یک سال قبل است. هرچند که توانسته ریشه یکسری جریانات و اقوام را بزند اما اگر بخواهد با رویکرد هژمونیک و با تکصدایی کشور را اداره کند به فرجامی نمیرسد. بهترین سیاست هم چیزی بوده که دولت ایران رسما اعلام کرده است؛ تشکیل دولت فراگیر. تا دولت فراگیر در افغانستان تشکیل نشود وضعیت همین است. بالاخره جامعه افغانستان جامعهای است که اکثریت آن را سایر اقوام تشکیل میدهند. بیش از 65 تا 70 درصد جمعیت آن غیرپشتون هستند. ضمن اینکه باید توجه داشت که طالبان نماینده پشتونها نیست. نماینده بخشی از پشتونهای افغانستان است. همه پشتونها طالب نیستند. نمونهاش دولتهای قبلی بود. نه آقای کرزای و نه آقای اشرف غنی طالب نبودند. درمجموع در افغانستان با چنین مشکلی مواجه هستیم.
برخی منابع ادعا میکنند این امکان تاحدی وجود دارد که طالبان و آمریکاییها دست به معاملهای بر سر حذف ایمن الظواهری زده باشند تا درمقابل آمریکاییها مقداری از داراییهای بلوکهشده افغانستان را در اختیار مقامات طالب قرار دهند. این گزاره را تا چه میزان نزدیک به واقعیت میدانید؟
من فکر نمیکنم اینطور بوده باشد، یعنی این مساله خیلی برای طالبان مهم بود. با این اتفاقی که افتاد، مشخص شد طالبان به توافقنامه دوحه هم پایبند نبوده و عمل نکرده است، یعنی طالبانی که تعهد داده بود ارتباطش با گروههای تکفیری ازجمله القاعده را قطع کند با حضور ایمن الظواهری در کابل نشان داد این مورد را زیر پا گذاشته است. نکته بعدی آن است که این اتفاق الان در شاخههای مختلف جریانات تکفیری مشکل بهوجود آورده است. به این معنا که بالاخره یک مهره کلیدی القاعده از بین رفته است. این هم نکتهای است که اگر درکنار موارد قبلی بگذاریم، نشان میدهد اکنون طالبان وضعیت مناسبی پیشروی خود ندارد.
برخی تحلیلگران مسائل منطقه معتقدند ایران در مواجهه با طالبان نمیتواند تقابل نظامی را بهعنوان اولین راهحل انتخاب کند. از نظر شما ایران در کوتاهمدت چه روشی در مواجهه با طالبان پیشروی خود دارد؟
بهترین راه پیشروی ما این است که اشرافمان را بر تحولات تقویت کنیم، ما باید رایزنیهایمان با کشورهای همسایه بهویژه در رابطه با مسائل امنیتی نزدیکتر و فعالتر بشود. فرجام این روندی که طالبان در پیش گرفته است خوب نیست، نمایندگی ایران در کابل باید با سران طالبان وارد گفتوگو شود، زیرا آنها دارند به بیراهه میروند، اگر طالبان واقعیتهای صحنه را نپذیرد و دولتی فراگیر تشکیل ندهد اوضاعشان بد میشود. ترور ایمن الظواهری در کابل نیز برای طالبان بسیار سخت تمام شد. با اتفاقات رخداده طالبان رادیکال میشود که این مساله اتفاق خوبی نیست و دقیقا همان چیزی است که آمریکاییها میخواهند، لذا حکام کنونی افغانستان باید از ایدئولوژی گنگ و نامشخصشان بیرون بیایند و روشنتر در رابطه با مسائل به صورت ایجابی صحبت کنند. الان هرچه از سران طالبان شنیده میشود تکفیر است، آنها با ایدئولوژی گنگ خود حتی در این مدت نتوانستهاند مدارس دخترانه افغانستان را باز کنند، با چنین رویهای نهتنها در جامعه جهانی، بلکه در میان کشورهای منطقه و همسایگان نیز تشکیلات طالبان بهعنوان یک دولت مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت.
در این رابطه بیشتر بخوانیم: