سیدسجاد قوامی، خبرنگار: در 20 سال اخیر دولت چین 800 میلیون نفر را از فقر مطلق نجات داده و جمعیت زیر خط فقر این کشور به صفر رسیده است. این خبر در سال گذشته حسابی سروصدا کرد. نهادهای بینالمللی بدون اشاره به تجربه فقرزدایی چینیها، از این موفقیت چینیها تمجید کردند. یکی از راهبردهای موفق چینیها، توسعه بخش تعاون بهویژه در بخش کشاورزی بوده است. اهمیت راهبرد مذکور در این است که در دو دهه گذشته بخش عمدهای از فقرای چینی در روستاها بوده و در بخش کشاورزی با درآمد ناچیز زندگی میکردند. درواقع چینیها سیاست فقرزدایی را نه با رویکرد توزیعی صرف، بلکه با پویایی اقتصاد و افزایش کیک اقتصاد رقم زدند. برای تصور بزرگمقیاس بودن کار چینیها، کافی است بدانیم در شرایطی در ایران تعداد کل شاغلان شرکتهای تعاونی درحال بهرهبرداری یا در دست اجرا حدود 1.8 میلیون نفر است، در چین تا پایان سال 2021 بیش از 175 میلیون نفر شاغل بخش تعاون بودهاند. نکته قابلتامل اینکه حدود 90درصد این اشخاص در حوزه کشاورزی و مابقی در بخش تجارت الکترونیک، توریسم و... شاغل هستند. بررسیها نشان میدهد چین 746 میلیون شاغل دارد که با احتساب 175 میلیون شاغل در بخش تعاون، سهم بخش تعاون از کل اشتغال چین به 23.5 درصد میرسد. این درحالی است تعاونیها در ایران سهم 7.6 درصدی در اشتغال دارند.
فروش 818 میلیارد دلاری تعاونیهای چین
آخرین دادهها نشان میدهد تعاونیهای تامین و بازاریابی روستایی چین در سال 2020 شاهد افزایش 14.2درصدی فروش خود نسبت به سال قبل به 5.3 تریلیون یوان (حدود 818.7 میلیارد دلار) در سال 2020 بودهاند. طبق اعلام فدراسیون تعاونیهای تامین و بازاریابی سراسر چین، سود این تعاونیها درمجموع به حدود 52 میلیارد یوان رسید که 11درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته است. تعاونیها در سراسر کشور محصولات کشاورزی را به ارزش 272.6 میلیارد یوان از مناطق فقیر خریداری کردند که 14.1درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. فروش محصولات کشاورزی آنها با 19.5درصد رشد سالانه به 2.2 تریلیون یوان رسیده است.
تجارت یک میلیون فقیر در سال 2020 با تعاونیها
براساس گزارشها، تعاونیهای بخش کشاورزی چین 3152 پروژه فقرزدایی را در سال 2020 راهاندازی کردند و یک میلیون و 130 هزار نفر را از فقر نجات دادند. شبکه تعاونیهای تامین و بازاریابی چین بهعنوان یک پلتفرم کلیدی برای توزیع محصولات کشاورزی در مناطق روستایی این کشور عمل میکند.
تجربه چین نشان داده است که تعاونیهای کشاورزان ویژگی منحصربهفردی دارند، مزیت نهادی تعاونیها برای فقرزدایی و کمک آنها به توسعه سالم و پایدار در آینده، سیاستهای دولت چین را بسیار کارآمد کرده است. مکانیسم موثر کمک به کشاورزان فقیر، تشویق آنها به رهایی از فقر و درنهایت تبدیل تعاونیها از سنتی به کشاورزان مدرن بوده است. در مرحله بعد؛ توسعه تعاونیها در چین به بهبود کیفیت محصولات رسیده است، دولت چین با تاکید بر «توسعه با کیفیت بالا»، تعاونیها را تشویق به ایجاد یک مکانیسم برد-برد بلندمدت کرد و برای تامین منافع متقابل با خانوارهای فقیر، بازار آنها را افزایش داد.
برای افزایش قدرت رقابت تعاونیها و جذب بیشتر کشاورزان محلی برای عضویت در آنها، دولت چین تیمهای حرفهای را برای مشاوره بخش تعاون اختصاص داده است. همچنین این تیمهای مشاور، افراد بیشتری را برای پیوستن به تعاونیها تشویق و به رهبران و مدیران تعاونیها آموزشهای جامع ارائه کردند. مروجان، برنامههایی در زمینه مفاهیم جدید توسعه، فرهنگ تعاون و همچنین فناوریهای جدید و دانش مدیریت را به آنها معرفی کردند تا تعاونی عملکرد خود را بهبود بخشد. ایجاد فضای اجتماعی سالم برای توسعه تعاون و درنهایت ترویج توسعه اقتصاد اجتماعی پایدار را نهادینه کردند.
خانوار به جای فرد
جهش رشد اقتصادی چین که آن را از رده کشورهای فقیر جهان به یک قدرت اقتصادی جهانی ارتقا داده است، با اصلاحات اقتصادی در اواخر دهه 70 میلادی آغاز شد. در آن زمان بیش از 80درصد جمعیت چین روستایی بودند و 85درصد از این جمعیت در فقر زندگی میکردند. یکی از اصلاحات کلیدی برای بهبود زندگی مردم روستا، سیستم مسئولیت خانوار بود. براساس این سیستم زمین به خانوارها تخصیص مییافت و کشاورزان اجازه داشتند درآمد حاصل از مازاد بر فروش به دولت را حفظ کنند. کلید این اصلاحات این بود که کشاورزان میتوانستند پاداشهای بهدستآمده از کار سخت و ابتکار خود را حفظ کنند. این انگیزه کشاورزان را افزایش میداد و در 6سال بین 1978 تا 1984 درآمد روستایی حدود 14درصد در سال افزایش یافت.
40 سال پس از شروع اصلاحات
40 سال پس از شروع اصلاحات، کشور متحول شده است. در نتیجه سرعت سریع شهرنشینی تا سال 2015 تقریبا 56درصد از مردم چین در مناطق شهری زندگی میکردند. درآمدها افزایش یافته و نوع جدیدی از مصرفکنندهها به وجود آمده بود. زنجیرههای بازاریابی سنتی برای محصولات کشاورزی و غذایی کنار زده شده و سیستمهای نوین جای آن را گرفت. مصرفکنندگان شهری بهطور فزایندهای خرید خود را در سوپرمارکتها انجام میدهند که بهعنوان زنجیرههای منطقهای، ملی و حتی بینالمللی فعالیت میکنند. تقاضا برای کیفیت غذا، محصولات جدید و تضمین ایمنی غذا افزایش یافته است. علاوهبر این، با ورود چین به سازمان تجارت جهانی در سال 2001، کشاورزان شروع به رقابت با محصولات کشاورزی و غذایی وارداتی کردند.
بازاریابی از طریق سوپرمارکتها به این معنی است که تولیدکنندگان باید بتوانند حجم زیادی از محصول را با کیفیت بالا ارائه دهند تا نیازهای مصرفکنندگان جدید را برآورده کنند. کشاورزان مستقلی که کمتر از یکدهم هکتار را کشت میکردند و محصول خود را از طریق یک سلسله دلالی مخرب بین تولیدکننده و مصرفکننده به فروش میرساندند، به مدل فروش حرفهای برای تولید و تجارت دست یافتند. در دهه پس از 1999، اختلاف بین درآمدهای شهری و روستایی دوباره شروع به افزایش کرد. در پیگیری عدالت اقتصادی، دولت حل «سه مشکل روستایی» را یکی از اولویتهای خود قرار داد.
حل مشکلات درآمدی روستاییان و تامین امنیت غذایی، تعاونیهای کشاورزی را بهعنوان یک راهحل مترقی برای پیشرفت مناطق روستایی چین معرفی کرده است. پس از مطالعه دقیق تجارب چین و تجربیات بینالمللی، در سال 2006 قانون تعاونیهای کشاورزان تخصصی توسط کنگره ملی خلق به تصویب رسید و در اول ژوئیه 2007 لازمالاجرا شد. این اولینبار از زمان تاسیس جمهوری خلق چین در سال 1949 بود که به تعاونیها هویت قانونی داده شد.
تجربه تعاونیهای بینالمللی که توسط اتحادیه بینالمللی تعاون جمعآوری شده بود در قانون جدید به شکل مترقیتر استفاده و تکمیل شد. این قانون بیان میکند که تعاونیها سازمانهای مستقل و خودمختار هستند، باید بهصورت دموکراتیک مدیریت شوند و هدف اصلی آنها تامین منافع اعضای خود است. هیچ تناقضی بین اصول ICA و قانون چین وجود ندارد. یک تعاونی که به اصول ICA پایبند باشد طبق قانون تعاون کاملا مشروع خواهد بود.
تشویق ثروتمندان به سرمایهگذاری در تعاونیها
با این حال، هدف قانون جدید تعاونیها در چین، ایجاد محیطی مساعد برای توسعه تعاونیها بود و به همین دلیل در انواع تعاونیهایی که بهرسمیت میشناسد، انعطافپذیر است. بنابراین لزوما چنین نیست که تعاونیهایی -که از قانون تعاون پیروی میکنند- اصول ICA را رعایت کنند. با توجه به شرایط حاکم در مناطق روستایی چین و بهویژه این واقعیت که کشاورزان فقیر فاقد منابع برای سرمایهگذاری هستند، قانون به سرمایهگذاران، افراد ثروتمند، شرکتها و حتی سازمانهای دولتی اجازه میدهد در تعاونیها سرمایهگذاری کنند و به عضویت آن درآیند. این قانون همچنین توزیع بخشی از مازاد (یا سود) تعاونی را براساس سهام سرمایهگذاری مجاز میکند.
سیاستهای تشویقی چین
پس از اجرایی شدن قانون جدید تعاونیهای چین، تلاشهای زیادی برای توسعه تعاونیها صورت گرفت. سیاستهای تشویقی برای ایجاد تعاونیها شامل ارائه حمایت مالی، تسهیل برای تعاونیها برای تجمیع مالکیت زمین از طریق واگذاری حق استفاده از زمین، ارائه وامهای کمبهره یا بدون بهره و اعمال سیاستهای مالیاتی ترجیحی بود. همچنین از اقدامات اداری برای ترویج ایجاد تعاونیها استفاده شد، ازجمله تعیین هدف برای تعداد تعاونیهای ثبتشده در یک سال.
تقریبا 17 سال از تصویب این قانون میگذرد، چه تجربهای داشته است؟ تا پایان سال 2015 حدود یکمیلیون و 480 هزار تعاونی در سراسر کشور به ثبت رسیده که 100 میلیون خانوار عضو آن هستند. البته این آمار در سال 2020 به بیش از 175 میلیون خانوار افزایش پیدا کرد.
تعاونیها موظف به ثبتنام در وزارت صنعت و بازرگانی هستند، اما پس از ثبت، هیچ الزام اجباری برای گزارش منظم وجود ندارد. بنابراین دادههای بسیار کمی وجود دارد که بتوان از آنها تصویر کاملی از وضعیت تعاونیها در کشور بهدست آورد. توصیف تعاونیها در چین بیشتر شبیه داستان مردان نابیناست که یک فیل را توصیف میکنند. نحوه توصیف آنها کاملا به نحوه برخورد ناظر به آنها بستگی دارد.
آنچه میتوان گفت این است که از انعطاف قانون تعاون بهطور کامل استفاده شده است. تنوع بسیار زیادی را میتوان در نوع تعاونیهای تشکیل شده و نحوه فعالیت آنها یافت. درصورت عدم وجود الزامات گزارشگری یا وظایف نظارتی در قانون تعاون، نمیتوان تعمیم داد یا گفت که کدام نوع تعاونی رایجترین است.
بسیاری از تعاونیها از نظر ساختار و عملکرد شبیه به شرکتهای سرمایهگذار هستند. شرکتها، سرمایهگذاران یا کشاورزان ثروتمند تعاونیها را ثبت میکنند تا از سیاستهای حمایتی، بهویژه یارانههای مالی و سهولت انتقال حقوق استفاده از زمین بهرهمند شوند. تصمیمات مدیریتی توسط سرمایهگذاران کلان اتخاذ میشود و برخلاف تصریح قانون، سود بیشتر به نسبت سهام سرمایهگذاری تقسیم میشود. معاملات با اعضای تعاونی اغلب بر اساس «قیمت بازار» یا در مواردی با «قیمتهای ترجیحی» است.
یک تجربه برای ایران
یک نمونه از نوآوری متمایز چینیها، تعاونیهای سهامداری زمین بوده است. در چین زمینهای کشاورزی متعلق به دولت است. به کشاورزان حق استفاده از زمین داده شده اما مالکیت آن در نظر گرفته نشده است، بنابراین نمیتوانند زمین خود را بفروشند یا از آن برای وثیقه استفاده کنند. این ریلگذاری چینیها از این منظر مهم است که در ایران ازجمله انحرافات تعاونیها، واگذاری مالکیت زمین یا حقوقی بیشتر بوده که تعاونیها را بهجای فعالیت در بخش مولد اقتصاد، بهسمت سفتهبازی زمین و مسکن برده است. در چین اعضای تعاونیهای مالکیت زمین، حقوق استفاده از زمین خود را به تعاونیها - درواقع یک قرارداد اجاره زمین - واگذار میکنند و سهام تعاونی به آنها تعلق میگیرد. پس از آن تعاونی زمین را مدیریت میکند و محصول از زمین به تعاونی تعلق دارد تا کشاورز. در این نوع تعاونی دریافت اجاره سالانه ثابت برای اعضا معمول است. برخی کشاورزان نیز ممکن است فرصتی برای کسب دستمزد با کار روی «پایه تولید» تعاونی داشته باشند، اما کشاورزان هیچ سهمی از سود دریافت نمیکنند. تنوع دیگر در این نوع سازمان این است که کشاورزان نسبتی از سود مربوط به سهام خود را دریافت میکنند، اما درآمدی از اجاره زمین ندارند.
برخی تعاونیها فقط به نام وجود دارند و به اصرار مقامات محلی ثبتنام کردهاند و از زمان ثبتنام تاکنون کمکاری کرده یا هیچ کاری انجام ندادهاند. برخی تعاونیها تنها به امید دریافت کمکهزینه دولتی توسط پنج کشاورز به ثبت رسیدهاند، اما اعضای موسس هیچ قصدی برای اداره هیچ نوع شرکت تعاونی ندارند.
همچنین تعاونیهایی وجود دارند که توسط کشاورزانی تشکیل شدهاند که لزوما سرمایهگذاران بزرگی نیستند، اما میدانند که شیوههای تولید سنتی و بازاریابی دیگر قابلدوام نیستند. آنها متوجه شدهاند که بهدلیل تغییر محیط بازار و افزایش رقابت در بازار باید از طریق اقدام جمعی به دنبال قدرت اقتصادی باشند. بسیاری از این تعاونیها در رفع نیازهای اعضای خود و بهبود درآمدشان موفق بودهاند، اغلب با تامین نهادههای تولیدی با هزینه کمتر و کیفیت بهتر، ارائه آموزش فنی و راهنمایی به اعضا و یافتن کانالهای جدید برای بازاریابی محصولات.
پدیدهای به نام «تسخیر نخبگان»
یک مساله مهم در همه این تعاونیها، این است که چگونه منافع حاصل از تعاونی بین سرمایهگذاران بزرگ و اعضای کشاورز عادی تقسیم میشود. واضح است که در بسیاری از موارد بیشتر مزایا نصیب سرمایهگذاران ثروتمندتر میشود که همچنین تمایل دارند در ساختار قدرت محلی جایگاه خوبی داشته باشند: پدیدهای به نام «تسخیر نخبگان».
یک ضعف مشترک در اکثر تعاونیها، صرفنظر از نوع، فقدان تجربه تجاری و مهارتهای ضعیف مدیریتی بهویژه در غرب چین است. رهبران تعاونی معمولا کشاورزان مسنتری بوده که یا اعضای ثروتمند جامعه خود هستند و تعاونی را بهعنوان سرمایهگذاری راهاندازی میکنند یا سرمایه اجتماعی را در جامعه خود به دست آوردهاند. این افراد، 40 ساله یا بیشتر، تمایل دارند سطح تحصیلات رسمی پایینی داشته باشند. بسیاری از آنها فقط به مدرسه ابتدایی رفتهاند. حتی کسانی که در تجارت یا سایر فعالیتهای تجاری موفق بودهاند، عموما تنها بهعنوان یک کسبوکار خصوصی کوچک فعالیت میکنند که با اداره یک تجارت تعاونی که نماینده دهها یا صدها عضو است، بسیار متفاوت است.
تعاونیهایی که اصول تعاونیهای بینالمللی را به رسمیت میشناسند و از آنها پیروی میکنند، نادر هستند. این تا حدی به دلیل انواع مشوقهایی است که برای تشویق توسعه تعاونی استفاده میشود. قانون تعاون میگوید هدف تعاونیها حل مشکلات اعضای خود است و تعاونیها باید بهصورت دموکراتیک مدیریت شوند. با این حال، تعاونیها نیز با طیف گستردهای از اهداف سیاستی اضافی، ازجمله نوسازی و مکانیزه کردن کشاورزی، حفظ استانداردهای ایمنی موادغذایی و دستیابی به صرفهجویی در مقیاس در تولید، هدف قرار گرفتهاند. تعاونیهایی که بهعنوان شرکتهای تحتمالکیت سرمایهگذار عمل میکنند اغلب در دستیابی به این اهداف بسیار موثر هستند و از اینرو توسط بسیاری بدون توجه به شیوههای حاکمیت داخلی آنها تعاونیهای موفقی در نظر گرفته میشوند. عدمتاکید بر اصول تعاونیهای بینالمللی نیز تا حدی بهدلیل ادعای میراث تاریخی و فرهنگی منحصربهفرد چین و با این ذهنیت است که نیاز به توسعه تعاونیهایی «با ویژگیهای چینی» وجود دارد.
ریشهکنی فقر با کمک تعاونیها
در مناطق روستایی چین تعاونیها نقش مهمی در فقرزدایی ایفا کردند. تعاونیها بهعنوان راهی برای توانمند ساختن کشاورزان فقیر برای مشارکت در زنجیرههای تامین مدرن محصولات کشاورزی در نظر گرفته میشوند و درنتیجه درآمد و معیشت آنها را به روشی پایدار بهبود میبخشند.
اطمینان از اینکه تعاونیها در ادامه نیز مانع ایجاد فقر شوند، چالش جالبی خواهد بود. این امر مستلزم توسعه تعاونیهایی با مدیریت شایسته است که بتوانند با موفقیت عمل کنند و درعینحال از تسخیر نخبگان اجتناب کرده و اطمینان حاصل کنند که اعضای عادی از موفقیت شرکتهای تعاونی خود بهرهمند میشوند. عملیات کشاورزی سازمانیافته و کوچکمقیاس، دیگر در اقتصاد مدرن چین با زنجیرههای تامین کشاورزی پیچیدهتر آن قابلدوام نیست. تعاونیها پتانسیل بهبود معیشت اعضای خود و جوامع خود را دارند.
شرکتهای تعاونی با مدیریت خوب میتوانند اعضا را از فقر نجات دهند و به ایجاد جوامع قویتر کمک کنند. با گذشت دو دهه از تصویب قانون تعاون، معمولا در چین اذعان میشود که تعاونیها هنوز در مراحل اولیه توسعه خود هستند. هنوز کارهای زیادی باید انجام شود تا یک مدل یا مدلهای مناسب و موثر توسعه تعاونی و حمایت تعاونی ایجاد شود. دو دهه زمان زیادی نیست که موفقیت نهتنها مستلزم بهبود مهارتها و دانش افراد باشد، بلکه نیاز به تغییر عادات، نگرشها و ادراکات آنها نیز داشته باشد.
تعاونیها پتانسیل زیادی برای ارتقای توسعه روستایی و تضمین دستیابی چین به هدف خود برای رفع فقر بهعهده داشتند. با این حال، تعاونیها شکل جدیدی از سازمان در چین هستند و هنوز در مراحل اولیه توسعه هستند. برای تحقق ظرفیت تعاونیها بهمنظور رهایی کشاورزان از فقر و توسعه جوامع روستایی، تعاونیها باید به اهداف دوگانه دست یابند که هم شرکتهای موفق و هم سازمانهای اجتماعی موثر هستند. تعاونیهایی که توسط کشاورزان عادی راهاندازی شدهاند میدانند کار جمعی تنها راه مشارکت کشاورزان در زنجیرههای تامین مدرن است.
2 چالش مهم شرکتهای تعاونی
کشاورزانی که نیاز به همکاری در قالب یک تعاونی را احساس میکنند، هنگام تلاش برای ایجاد یک شرکت تعاونی با دو چالش اصلی روبهرو هستند. اولین مورد یادگیری چیستی تعاونی، تفاوت یک شرکت تعاونی با سایر انواع شرکت و نحوه مدیریت آن است. بهطور کلی تنها مدل کسبوکاری که آنها با آن آشنا هستند، یک کسبوکار تحتمالکیت سرمایهگذار است که در آن کنترل شرکت به نسبت سهام سرمایهگذاری اعمال میشود و هدف کلی آن حداکثرکردن سود است. ایده شرکتی که برای خدمت به مالکانش وجود دارد، یک مفهوم شهودی نیست. هدف از ایجاد یک سازمان تحتکنترل دموکراتیک که در آن همه اعضا در تصمیمگیری مشارکت دارند، چالش بزرگتری برای اغلب کشاورزان است.
چالش دوم مدیریت عملیات تجاری یک تعاونی بهمنظور کسب سود است. درحالی که حداکثر کردن سود هدف اصلی یک تعاونی نیست، تعاونیای که هزینههای عملیاتی خود را با درآمدها پوشش نمیدهد نمیتواند پایدار باشد. با این حال، اکثر کشاورزان با شیوههای تجاری اولیه مانند نگهداری حسابهای کامل و دقیق، محاسبه حاشیه سود و انجام برنامههای سرمایهگذاری آشنا نیستند. درک بازارها، مذاکره قراردادها و مدیریت تامینکنندگان تجربیات جدیدی برای کشاورزانی است که بهطور سنتی محصولات زراعی یا حیوانات را براساس عادات و سنتها پرورش میدادند و همچنین بهطور سنتی محصولات خود را به واسطهها یا تاجران دورهگرد میفروختند. مهارتها و مفاهیم جدید موردنیاز برای ایجاد و راهاندازی یک شرکت تعاونی واقعا دلهرهآور است.
جای تعجب نیست که تعداد کمی تعاونی سودآور و با مدیریت خوب وجود دارد. نمونههای فراوانی از تعاونیهایی که با وعدههای بزرگ شروع به کار کردهاند، تنها بهدلیل فقدان مهارتهای مدیریتی و درک تعاونی شکست میخورند یا با مشکل مواجه میشوند، وجود دارد. یک تعاونی درحال رشد ارزن سیاه در گانسو که تمام پول نقد موجود خود را در تجهیزات فرآوری سرمایهگذاری کرد، متعاقبا متوجه شد ظرفیت فرآوری مازادی دارد اما قادر به خرید یک دروگر نبود. یک تعاونی صنایعدستی بامبو در آنهویی که نتوانست یک طرح جانشینی برای پرورش مدیران و رهبران جدید طراحی کند، متعاقبا وقتی رهبر تعاونی را ترک کرد شکست خورد. یک تعاونی مرکبات در سیچوان که در آن اعضا برای انجام تمام وظایف مدیریتی تنها به یک رهبر متکی بودند، متعاقبا با محدودیتهایی برای توسعه خود مواجه شدند که نشاندهنده زمان و ظرفیتهای محدود رهبر تعاونی است.
توجه جدی به اصل ترویج و آموزش
دفتر شمال غرب ICCIC یک برنامه آموزشی برای حمایت از توسعه تعاونیها را راهاندازی و بسیار موفق عمل کرد. این برنامه توسط تیمی متشکل از دو متخصص هدایت میشود که هرکدام بیش از 10 سال تجربه در حمایت از توسعه تعاونی در روستاهای چین از طریق پروژههایی با منابع مالی مختلف بینالمللی دارند. این استراتژی شامل ایجاد ظرفیت و درک رهبران و اعضای تعاونی با ارائه آموزش و ایجاد فرصت برای ایجاد شبکه با سایر تعاونیهاست. این استراتژی را میتوان با این ضربالمثل به بهترین وجه توصیف کرد: «به مردی ماهی بدهید و یک روز به او غذا بدهید، به مردی ماهیگیری را بیاموزید و برای زندگی به او غذا دهید.»
برنامه Coop Adopt تعاونیهای موجود یا گروههایی از کشاورزان که علاقهمند به تشکیل تعاونی هستند، را شناسایی میکند که هدف آنها استفاده از تعاونیهای خود برای توسعه جوامع خود به جای غنیسازی گروهی از سرمایهگذاران است. این برنامه مجموعهای از کارگاههای آموزشی، جلسات آموزشی و پشتیبانی مشاورهای را برای تعاونیهای شرکتکننده فراهم میکند. جلسات آموزشی بهطور سیستماتیک و در طول یک سال ارائه میشود تا مهارتها و دانش متناسب با مراحل مختلف توسعه یک تعاونی را در اختیار شرکتکنندگان قرار دهد. این آموزش در قالب سخنرانی انجام نمیشود، بلکه با استفاده از روشهای آموزش مشارکتی و آموزش بزرگسالان، استفاده گسترده از مطالعات موردی و استفاده از دانش و تجربه شرکتکنندگان ارائه میشود. این روشهای آموزشی کار با گروههایی از کشاورزان را که تجربه شخصی مرتبط فراوانی دارند، اما سطح تحصیلات رسمی محدودی دارند، موثر بوده است.
هدف از آموزش دادن مهارتها و دانش لازم، مدیریت یک تعاونی واقعی با کنترل دموکراتیک به شرکتکنندگان خواهد بود. به شرکتکنندگان آموزش داده خواهد شد که از ابزارهای تحلیلی برای ارزیابی وضعیت فعلی و چشماندازهای توسعه استفاده کنند. تجزیه و تحلیل فرصتهایی که در زنجیره تامین برای محصولات آنها وجود دارد. تقاضای بازار را ارزیابی کنید و یک برنامه بازاریابی تهیه کنید.
آموزش مدیریت شامل برنامهریزی استراتژیک، بودجهبندی، تحلیل مالی و مدیریت مالی، تحلیل بازار و توسعه استراتژیهای بازاریابی خواهد بود. این آموزش شرکتکنندگان را با مدلهای کسبوکار تعاونی آشنا میکند و راههایی را برجسته میکند که در آن عملیات تعاونی با عملیات کسبوکارهای سرمایهدار سودمحور متفاوت است. رویههای مشارکتی مانند برنامهریزی جانشینپروری، ایجاد همبستگی اعضا و مشارکت اعضا تاکید خواهد شد.
حمایت مالی از برنامه با الگوی توسعه تعاونی
ICCIC به دنبال حمایت مالی برای برنامه Coop Adopt است. این سازمان به دنبال سازمانها، تعاونیها، شرکتها یا افرادی است که ممکن است علاقهمند به حمایت از توسعه یک تعاونی در مناطق کمتر توسعهیافته چین باشند. حمایت از یک تعاونی برای شرکت در برنامه آموزشی به کمک 55000 یوان(حدود 10 هزار و 300 دلار) نیاز دارد.
این برنامه آموزشی به تعاونی این حق را میدهد که:
دو جلسه مشاوره/کارگاه آموزشی در محل تعاونی با حضور رهبران و اعضای تعاونی. کارگاهها توسط توسعهدهندگان تعاونی مجرب اداره خواهد شد. یک کارگاه در ابتدای برنامه و یک کارگاه در پایان برنامه برگزار میشود.
3 جلسه آموزشی هرکدام 4 روز در یک مکان مرکزی برای رهبران/مدیران تعاونی. این کارگاهها موضوعاتی مانند SWOT و تجزیه و تحلیل زنجیره تامین، تحلیل مالی، بودجهریزی و برنامهریزی و تحلیل بازار را پوشش خواهند داد. موضوعاتی که باید تحت پوشش قرار گیرند همچنین شامل مدلهای کسبوکار تعاونی، آگاهی از مشارکت، برنامهریزی جانشینپروری، مهارتهای حل تعارض، مهارتهای رهبری، شیوههای مدیریت دموکراتیک و راههای ایجاد همبستگی تعاونی خواهد بود. این جلسات آموزشی به شرکتکنندگان فرصت ملاقات و تبادل تجربیات با نمایندگان سایر تعاونیها را میدهد.
یک جلسه آموزشی 4 روزه برای مسئولان مالی تعاونی و حسابداران در مورد رویههای حسابداری. این کارگاه از دستورالعملهای مدیریت مالی تعاونی صادر شده توسط وزارت کشاورزی پیروی میکند و به شرکتکنندگان استفاده از بسته حسابداری مبتنیبر رایانه که توسط وزارت کشاورزی بهطور خاص برای تعاونیها تهیه شده است، آموزش داده میشود.
دفتر ICCIC تعاونیها یا گروههایی از کشاورزان را که علاقهمند به شرکت در برنامه هستند شناسایی میکند. این تعاونیها از استانهای شمال غربی گانسو، چینگهای، شانشی و نینگ شیا خواهند بود. شرکت در این برنامه برای تعاونیها رایگان خواهد بود، اگرچه انتظار میرود هزینه سفر شرکتکنندگان در جلسات آموزشی را تعاونیها بپردازند.
حامیان بالقوه شناسایی خواهند شد که از آنها خواسته میشود تا انواع تعاونیهایی را که علاقهمند به حمایت از آنها هستند، مشخص کنند. افراد یا سازمانها ممکن است علاقهمند به حمایت از تعاونیهایی باشند که شامل گروههای هدف خاصی مانند زنان، جوانان، معلولان یا سالمندان است. شرکتهایی که مایل به حمایت از یک تعاونی هستند ممکن است علاقهمند به حمایت از تعاونیهای درگیر در بخشهایی باشند که با منافع تجاری شرکت همسو هستند، مانند تعاونیهای پشم، سبزیجات، میوه، ماشینآلات یا تعاونیهای گردشگری. حامیان همچنین ممکن است علاقهمند به حمایت از تعاونیهای یک منطقه جغرافیایی خاص باشند.
خیرین و تعاونیهای علاقهمند به هم وصل میشوند تا هر کمککننده بهطور خاص بداند که کدام تعاونی از حمایت ارائه شده بهره میبرد و تعاونیها نیز بدانند حمایت آنها از کجا سرچشمه میگیرد. تعاونیها موظف خواهند بود که گزارشهای منظمی را در مورد پیشرفت و دستاوردهای تعاونی خود به خیرین ارائه دهند. این به افراد یا سازمانهای حامی این فرصت را میدهد که نهتنها نتایج حاصل از مشارکت خود را ببینند، بلکه به بینش و درک عمیقتری از زندگی مردم روستایی چین دست پیدا کنند.