پیکر عباس آسمیه، شهید مدافع حرم دانشجوی دانشگاه آزاد به وطن بازگشت
پیکر عباس آسمیه از طریق تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه شناسایی و تایید شده و آن‌طور که فرمانده سپاه شهرستان فردیس گفته، قرار است پیکر این شهید والامقام پس از عزیمت به مشهد مقدس و طواف در حرم رضوی، در گلزار شهدای امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شود.
  • ۱۴۰۱-۰۵-۱۰ - ۱۱:۵۵
  • 00
پیکر عباس آسمیه، شهید مدافع حرم دانشجوی دانشگاه آزاد به وطن بازگشت
خوش برگشتی همکلاسی!
خوش برگشتی همکلاسی!

فرهیختگان  «پیکر مطهر شهید مدافع حرم، عباس آسمیه شناسایی شد.» این خبری بود که دیروز توسط فرمانده سپاه امام رضا(ع) شهرستان فردیس رسانه‌ای شد. دی‌ماه سال 94 بود که عباس آسمیه در دفاع از حرم حضرت زینب توسط نیروهای تکفیری و در 26 سالگی در منطقه خان طومان سوریه شهید شد. حالا پیکر مطهرش پس از ۷ سال شناسایی و به وطن بازگردانده شده و هم‌اکنون در معراج شهداست. 
پیکر عباس آسمیه از طریق تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه شناسایی و تایید شده و آن‌طور که فرمانده سپاه شهرستان فردیس گفته، قرار است پیکر این شهید والامقام پس از عزیمت به مشهد مقدس و طواف در حرم رضوی، در گلزار شهدای امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شود.
 آسمیه دانشجوی کارشناسی مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین بود؛ فروردین ماه 96 تندیس او در جوار مزار دو شهید گمنام دانشگاه آزاد قزوین نصب و با حضور خانواده شهید آسمیه، رونمایی شد. خانه نشریات دانشجویی دانشگاه آزاد قزوین نیز دی‌ماه سال 96 به نام «شهید آسمیه» افتتاح شد. 

مدافعی از تبار شهدای خان طومان

شاید بتوان خان طومان را به شلمچه ایران تشبیه کرد؛ جایی که بسیاری از شهدای مدافع حرم ایرانی برای مبارزه با تروریست‌های تکفیری در آن نقطه شهید شده‌اند. شاید تا بیش از این شهادت‌ها، کمتر کسی منطقه خان طومان را می‌شناخت، اما خون شهیدان مدافع حرم ایران، این منطقه استراتژیکی را به همه شناساند. عملیات خان طومان نیز ازسوی جبهه مقاومت اسلامی در برابر تروریست‌هایی انجام گرفت که قصد تصرف خان طومان را داشتند. خان طومان نام یک روستا در نزدیکی بزرگراه‌حلب- دمشق است که دارای اهمیت استراتژیکی برای هر دو طرف درگیری بود. بیست‌ویکم و بیست‌وسوم دی‌ماه، یادآور روز خونینی است که در این منطقه رخ داد و منطقه خان طومان در استان حلب کشور سوریه، میعادگاه عروج ملکوتی چند نفر از شهیدان والامقام مدافع حرم شد که یکی از این شهدا عباس آسمیه دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین بود. او در روز بیست‌ویکم دی‌ماه به دنبال پیمان‌شکنی جنایتکارانه تروریست‌های تکفیری، مورد هجوم دشمن قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نائل شد. از آن روزها به بعد خان طومان برای همیشه به قطعه‌ای از تاریخ خونین جبهه مجاهدان مدافع حرم بدل شد که هرساله، یادآور رشادتی بی‌نظیر و شجاعتی مثال‌زدنی از آن عزیزان است. 
این منطقه سالیان طولانی از شهدای مفقودالاثر ازجمله شهیدان بلباسی، رجایی‌فر، حاجی‌زاده، سیدرضا طاهر، علیرضا بریری، علی عابدینی، سیدجواد اسدی، رحیم کابلی و علی جمشیدی میزبانی کرد که پیکر جمعی از این شهدا مهرماه سال ۹۹ به آغوش خانواده بازگشتند اما در طی این سال‌ها چند تن از این شهدا همچنان مفقودالاثر بودند؛ حالا دیروز پیکر جمع دیگری ازجمله شهید عباس آسمیه از این منطقه به وطن بازگشتند. 

  شهید عباس آسمیه که بود؟
عباس در سال 1368 به دنیا آمد. او فارغ‌التحصیل رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین بود و در جوانی به استخدام سپاه پاسداران درآمد و مدتی به‌عنوان تیرانداز نمونه انتخاب شد. او از نخبگان برتر رشته هوافضای شهرستان فردیس در استان البرز بود که به علوم اسلامی علاقه‌مند بود. به همین دلیل به مطالعه کتاب‌های حوزه روی آورد. دی‌ماه سال 1394 بود که به صورت داوطلبانه برای حراست از حرم آل‌الله به سوریه رفت و در روز بیست‌ویکم دی‌ماه سال 1394 در 26 سالگی در حلب به درجه شهادت نائل شد. 

روایتی مادرانه از شهید عباس آسمیه

عباس سخنی از سوریه با من نزد و تنها گفت برای یک مأموریت ۴۵ روزه خواهد رفت. من طاقت دوری او را نداشتم برای همین زمانی که ساکش را می‌بست بیرون رفتم تا خداحافظی کردن و رفتنش را نبینم. آن شب چند بار تماس گرفت وقتی متوجه حال خراب من شد از مسئولان مربوطه اجازه گرفت و به منزل آمد. او به من گفت مادر هر زمان که جنگی رخ دهد و من در آن حاضر شوم شهید خواهم شد چون آن را از امام حسین(ع) خواسته‌ام. پس بعد از شهادت من گریه نکن و هر زمان که به یاد من افتادی و دلتنگ شدی به یاد علی‌اکبر امام حسین(ع) گریه کن. می‌گفت کسانی که برای دفاع از حریم اهل‌بیت به سوریه می‌روند درحقیقت می‌روند تا دشمن به کشور ما نیاید؛ چراکه هدف اصلی دشمنان ایران است از این رو ما با حضور در سوریه دشمن را در پشت مرزهای سوریه نگه داشته‌ایم تا امنیت در کشور ما همچنان ادامه یاید.  عباسم با گذراندن دوره‌های تخصصی و به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرمین ائمه معصومین(ع) راهی سوریه شد و پس از حضور در مناطق تحت کنترل گروه تروریستی داعش، در تاریخ ۲۱ دی‌ماه 1394 در نبرد با تروریست‌های تکفیری در استان حلب در شمال سوریه به دست عوامل این گروه تکفیری-صهیونیستی به مقام والای شهادت رسید. یکی از دوستانش برای ما تعریف می‌کرد که در سوریه سختی زیاد کشیدیم و چند روزی بود که به جز چند خرما چیزی برای خوردن نبود اما عباس همیشه لبخند می‌زد و می‌گفت زیاد فکرش را نکنید درست می‌شود. دوستانش می‌گفتند عباس و ۳ نفر دیگر بالای تپه‌ای رفته بودند و شجاعانه می‌جنگیدند تا از کشته شدن افراد بیشتر جلوگیری کنند. او از قلب و پهلو تیر خورد و درنهایت به آرزوی دیرینه‌اش رسید و جام شهادت را از دست مولای بی‌کفن نوشید و پیکرش نیز برنگشت و برای همیشه جاویدالاثر شد.  عباس خیلی اهل هیئات و مسجد بود و از هر فرصتی برای حضور در مجالس اهل بیت استفاده می‌کرد. او می‌گفت زنده بودن من ماه محرم و صفر است. بیشتر اوقات صبح‌ها به یاد امام حسین(ع) روضه می‌خواند و بر سینه می‌زد به‌گونه‌ای که به او می‌گفتم عباس جان قلبت پاره می‌شود اینقدر بر سینه می‌زنی. در جواب لبخند می‌زد و می‌گفت آن کس که برای او سینه می‌زنم خودش محافظ من خواهد بود. 

روایت برادر عباس از شهادت

عباس تواضع و مهربانی عجیبی داشت. در محل کارش در هوافضای سپاه، مسئول ارزشیابی شایستگی پاسدارها بود. با کلی سرباز سروکار داشت، اما همیشه در برخورد با زیردستانش یک دست روی سینه داشت و با تواضع و مهربانی برخورد می‌کرد. ابوالفضل محمدی یکی از سربازان برادرم بعد از شهادتش با همشهری مصاحبه و از حسن اخلاق شهید تعریف کرده است. حتی مادرم به او می‌گفت: «عباس جان تو چرا اینقدر دست به سینه‌ای.» عباس هم پاسخ می‌داد: «نوکر امام حسین(ع) باید دست به سینه باشد.» اعتقاد داشت اگر می‌خواهیم اسلام را تبلیغ کنیم باید از راه قلب‌ها وارد شویم. اخلاق به‌خصوصی هم داشت. مثلا برای یک خانم چادری و یک خانم بدحجاب به یک اندازه ارزش قائل بود؛ چراکه می‌گفت میزان سنجش آدم‌ها، ما نیستیم. کسی چه می‌داند که در قلب مردم چه می‌گذرد.  15 دی‌ماه 1394 از خانه رفت و 16 دی‌ماه به سوریه پرواز کرده بودند. تنها پنج روز بعد طبق پیش‌بینی‌هایش در روز 21 دی‌ماه به شهادت رسید. عباس قبل از اعزامش گفته بود که من بروم خیلی زود شهید می‌شوم. مادرم که این حرف را شنید به او گفت چرا شهید شوی. برو به جنگ و برگرد. اما عباس گفت در سوریه چیزی جز شهادت در انتظارش نیست. چند روز بعد رفت و نهایتا پنج روز بعد از اعزامش در خان طومان به همراه شهدایی مثل عباس آبیاری، میثم نظری، مهدی حیدری، مصطفی چگینی، مجید قربان‌خانی، محمد آژند و... به شهادت رسیدند. مقاومت آنها باعث شده بود تا خیلی از نیروها اسیر یا کشته نشوند. برادرم جزء 15 نفری بود که روی یک تپه مقاومت می‌کردند و از میان آنها 13 نفر شهید و دو نفر مجروح شدند. 

وصیتنامه عباس شهید
از شهید عباس آسمیه چند خطی به‌عنوان وصیتنامه یادگاری باقی مانده است که مشروح آن در ادامه می‌آید: «این حقیر در ایام اربعین سیدسالار شهیدان در مقابل حرم حضرت ارباب(ع)، از خداوند خواسته و امام حسین(ع) را به‌عنوان واسطه قرار دادم تا این جهاد و پیکار نصیبم گشته و روزی این بنده سراپا تقصیر گردد. اگر عزم رفتن به سوریه کردم و از خداوند خواستار این موضوع گشتم به این دلیل بود که نمی‌توانستم نسبت به مظلومیت مردم سوریه، در خطر بودن حرم آل‌الله که اگر فداکاری آنها نبود چیزی از اسلام باقی نمانده بود و تلاش تکفیری‌ها در جهت مخدوش ساختن چهره اسلام در عالم و البته ندای رهبر فرزانه انقلاب که فرمودند سوریه نباید سقوط کند که اگر در این مقطع زمانی و مکانی در مقابل‌شان ایستادگی نکنیم باید در مرزهای خودمان شاهد آغاز درگیری‌ها بودیم، بی‌تفاوت باشم. به برکت انقلاب اسلامی و خون پاک شهیدان این راه امروز جمهوری اسلامی به حدی از توان نظامی و دفاعی رسیده که نه‌تنها هیچ قدرتی توان دست‌درازی به خاک پاک آن را ندارد بلکه آماده دفاع و یاری مظلومان عالم نیز است، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید برای احیای حق و مبارزه با ظلم تک‌تک قیام کنید حتی اگر در این راه تنها بودید؛ چراکه خداوند یار و یاور مظلومان است. مادرجان عاشقانه‌ترین لحظاتم را با تو گذرانده‌ام بعد از خدا تو را بسیار بسیار دوست دارم و از تو می‌خواهم آرامش خودت را حفظ کنی؛ چراکه آرامش تو خانواده را مدیریت خواهد کرد. پس هر زمان به یادم افتادی یاد حضرت زینب(س) باش و از او صبر بخواه.»

* محیا خادم آرانی 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰