محمدرضا حاجیعبدالرزاق، خبرنگار گروه ورزش: انتخابات فدراسیون فوتبال در حالی 8 شهریور برگزار میشود که امروز سوال مهم اهالی رسانه، کارشناسان و پیشکسوتان فوتبال این است؛ با این سه نامزد قرار است چه اتفاق جدید و عجیبی در فوتبال رخ دهد؟ اصلا وقتی نامزدهای انتخاباتی همین سه نفر هستند چرا انتخابات برگزار میشود؟ تا کی قرار است این اوضاع ادامه داشته باشد و تا چه زمانی فوتبال نباید روی خوشبختی به خود ببیند. اگر ماجدی رای بیاورد که میشود ادامه همان ۶ ماه گذشته. اگر عزیزمحمدی و تاج هم رای بیاورند که یعنی بازگشت به سال ۹۸. البته بقیه گزینهها که عنوان شد ردصلاحیت شدهاند هم ظاهرا هنوز شانس حضور در انتخابات را دارند اما بررسی رزومه آنها هم نشان میدهد که گزینههای کارآمدی برای ریاست بر فدراسیون فوتبال نیستند. از نظر کارشناس مطرح فوتبال کشور ما این وضعیت یعنی قحطالرجال ورزشی. گفتوگوی «فرهیختگان» با جلال چراغپور را در ادامه میخوانید.
به 8 شهریور و زمان انتخابات فدراسیون فوتبال نزدیک میشویم و در این مدت درحالی مدام از مهدی تاج انتقاد میشود که در همین مدتزمان حضور ماجدی در فدراسیون فوتبال هم اتفاق خاصی را درجهت بهبود و پیشرفت اوضاع و امور ندیدیم.
این چیزی که آدم میبیند فقط یک چیزی در ذهنش تداعی میشود؛ قحطالرجال ورزشی! حالا این موضوع را بگیرید و آن را به سایر جاها هم بسط و پرورش بدهید. واقعا این قحطالرجال ورزشی چه بین مدیران ورزشی، چه دستاندرکاران و مدیران فوتبال و چه مدیران دپارتمانهای مختلف و چه کارگزارانی که امروز در فوتبال مشغول هستند به عینه دیده میشود و قحطالرجال شده است. درنتیجه هر اتفاقی که قرار است بیفتد، میافتد و هرکاری هم که انجام میدهند باز سرجایشان هستند چون کسی پشتشان نیست.
چرا کسی پشت اینها نیست و کسان دیگری مطرح نیستند و چرا اصولا کسی در صف نایستاده تا جای این مدیران ناموفق را بگیرد؟
این سوال یک جواب بزرگ دارد؛ وقتی این آقایان به قدرت میرسند و برخی تا 8 سال هم سر قدرت میمانند، پلکان را از پشت خود برمیدارند. مثل کسی که نردبان را بگذارد و به پشتبام برود و از روی پشتبام، نردبان را با خود بالا بکشد، طبیعی است که دیگر کسی نمیتواند به بالا برود و این مدیران همین کار میکنند و نردبان را از پشت خود بالا میکشند. وقتی این کار را میکنند بهصورت طبیعی سالها روی قدرت میمانند و هر اتفاقی هم آن بالا بیفتد به کمک بعضی از مطبوعات و برخی اهالی رسانه و خبرنگاران آن را پوشش میدهند. البته مدتهاست این موضوع مد شده که مدیران در گروههای مدیریتی خود خبرنگاران صاحبنام و صاحب قلم و قدرتمند را هم میبرند، یعنی در مجموعه خود آدم رسانهای را هم تحت هر عنوانی مثل مشاور و معاون دارند. پس ابزار آنها جور است، پلکان را هم که برمیدارند تا کسی دیگر نیاید و دستش به جایگاه او نرسد. البته این موضوع فقط مختص رئیس و سرپرست فدراسیون نیست و در همه کمیتهها و دپارتمانهای مختلف چنین کاری را میکنند. حتی اعضای هیاترئیسه و دبیرکل هم چنین کاری میکنند. وقتی که نردبان را برمیدارند، در ادامه فرصت رایزنی با هیاتهای استان و اعضای مجمع هم بیشتر میشود. تا جاییکه شاهد بودید در انتخابات قبلی اوضاع بهطوری بود که آدمهای غایب هم رای بدهند.
درست است و فقط مانده متوفیها رای بدهند!
حالا به جریانات تا این اندازه بهصورت خشن نگاه نمیکنیم اما آدمهایی که نبودند یا خداحافظی کرده بودند یا به هردلیل اصلا نیامده بودند برگهها و آرایشان با اسم وجود داشت! درواقع انگار خوابنما شده بودند که میخواهند به چه کسی رای بدهند. در هر صورت این قحطالرجال ورزشی گویا از دیروز آغاز شده و امروز و فردا هم ادامه دارد. آدم میماند چه بگوید. نردبان را هم برمیدارند و اجازه نمیدهند افراد دیگر که در بین آنها شایستگان حضور دارند هم بیایند. هرجایی هم که قرار میگیرند گروههای فامیلی (در جامعهشناسی به آنها گروههای کوچک اطلاق میشود) را تشکیل میدهند که درهای ورودی این گروههای کوچک هم بسته است و آدم غریبه نمیتواند وارد آن شود. در ادامه کار را جزیرهای کرده و امور را جزیرهای اداره میکنند؛ مثلا جزیره آموزشیها، جزیره خدماتیها، جزیره داوران، جزیره ناظران، جزیره انضباطیها و...
این جزیرهها چطور اداره میشوند؟
با یک مثال این موضوع را شرح میدهم. سر یک قراردادی که با یک باشگاه داشتم، کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال رای را به من داد اما باشگاه فوق 5 سال است که بهموقع یارگیری خود را میکند و اصلا خللی در روند نقلوانتقالات این تیم ایجاد نشده است. این درحالی است که رای دست من است و کمیته انضباطی بهنفع من رای داده و حتی هزینه وکیل هم دادم. درحالی که وکیل میگوید من رای را بردم اما در ادامه هیچ ضمانت اجرایی برای رای برده وجود ندارد. از طرف دیگر قانون میگوید اگر باشگاهی رای را ببازد، تا رفع آن موضوع باید پنجرهاش بسته باشد اما پنجره که بسته نمیشود هیچ، یارگیریها هم ادامه پیدا میکند و اگر هم نتوانند پنجره را باز کنند، پنجره پیشساخته میخرند. این موضوع نتیجه مستقیم ادارهشدن کمیتهها و دپارتمانهایی است که بهصورت جزیرهای هدایت میشوند.
صحبتهای چند روز اخیر مهدی تاج مبنیبر اینکه حیا کردم که درباره قرارداد ویلموتس صحبت نکردم، بهنوعی فرار رو به جلو محسوب نمیشود؟
یکی از اندیشمندان بزرگ میگوید اگر میخواهی اسمت بالا بیاید یا نامت برجسته باشد دو راه دارد؛ اولا اینکه همه از تو تعریف کنند، راه دوم هم این است که همه بدت را بگویند یعنی همان شعار بدنامی بهتر از گمنامی است. وقتی که یک نفر توانایی مطبوعاتی داشته باشد یعنی خودش قبلا روزنامهنگار بوده و روزنامه داشته و فضای رسانهای را بشناسد و مسائل رسانه را بداند، راحتتر میتواند در چنین فضایی بازی کند. آقای تاج هم در چنین فضایی قبلا حضور داشته و بازیهای رسانهای را بلد است. او میداند که در اصل داستان تفاوتی ایجاد نمیشود و فقط هرجایی که جامعه به چیزی حساسیت نشان میدهد شما باید یک تلنگر به آن بزنید. اگر به آنجا یک تلنگر بزنید، جامعه حساس میشود و رسانه درباره آن مینویسد؛ حالا چه مثبت و چه منفی. در این بین چه مثبت نوشته شود و چه منفی هردو مخالف و موافق دارد. پس با توجه به اینکه خود مهدی تاج رسانهای بوده، مکانیسم این موضوع را خیلی خوب به آن وارد است. درنتیجه باعث میشود تا رسانهها هر روز دهها مطلب چه خوب و چه بد و چه درجهت مخالف و چه درجهت موافق برای یک موضوع و اینجا حضور تاج در انتخابات بنویسند. رسانهها نیز در این بین در حفرهای میافتند که آن را برایشان خواستهاند. یعنی چه مثبت بگویید و چه منفی و چه هر حرفی بزنید در واقع برای فرد یکجور تبلیغ کردهاید و حالا هم با اینکه برخی میدانند بدنامی بهتر از گمنامی است با این شیوه سعی میکنند تا به شکلی و با هر نوشتاری برای خود فقط تبلیغ کنند.
یک سوال مهم؛ در زمان حضور میرشاد ماجدی در فدراسیون فوتبال نکته خاص و اثر مثبتی را در این مدتزمان سرپرستی وی شاهد بودهاید؟
این سوال شما یک پیشفرض ابتدایی دارد. شما برای اینکه یک جایی بتوانید اثر بگذارید باید وزنتان از وزن موضوع بیشتر باشد که بتوانید تاثیرگذار باشید. تصور کنید یک ماشین در سربالایی گیر کرده و یک بچه 12،10 ساله میخواهد آن را هل بدهد. خیلی هم دوست دارد آن را هل بدهد و خیلی هم انگیزه دارد که این کار را انجام بدهد اما وزنش اجازه نمیدهد این کار را انجام بدهد. در فدراسیون فوتبال هم فارغ از اسامی، وزن آدمها مطرح است. حالا اینکه عزیزیخادم آن اتفاقات برایش افتاد و از کار رفت واقعا دلایلش را نمیدانم اما در هر صورت برای فدراسیون فوتبال وزن مناسبی داشت اما بقیه آقایان الان اصلا وزنی ندارند. برخی که قبلا وزن خود را از دست دادهاند و برخی هم که اسم میبرید اصلا وزنی ندارند. قحطالرجال ورزشی گویا از دیروز آغاز شده و امروز و فردا هم ادامه دارد.
در این مورد بیشتر توضیح میدهید؟
کسی میخواهد رئیس فدراسیون فوتبال ایران بشود از معاون وزیر بودن به نمایندگی میرسد و مدام و اینور و آنور میرود و با سمتهای بزرگ کار میکند و درنهایت آخرین جا بهعنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب میشود، یعنی وزن را از گذشته با خودش آورده است. این درحالی است که یک نفر مثلا میشود سرپرست یک تیم و بعد میشود مسئول خرید یک تیم دیگر و در ادامه میشود استعدادیاب نوجوانان و بچهها و سپس استعدادیاب جوانان. به یکباره میشود سرپرست فدراسیون! این آدمی که با این سلسلهمراتب و چارت سازمانی آمده است، اصلا وزنش به جایگاه جدید نمیخورد. خودش آدم خوبی است و با خود فرد مشکلی نداریم اما سوال درباره جایگاههاست چون ما با آدمها کاری نداریم. یکی مثل صفاییفراهانی پلهپله رئیس فدراسیون میشود یا یکی اسم و رسم جهانی دارد یا یکی وزن سیاسی اجماعی دارد، به ریاست میرسد اما یکی سرپرست یک باشگاهی است و سپس مسئول خرید میشود ناگهان میشود سرپرست فدراسیون فوتبال! این یعنی چه؟ بعد هم به کار خود در کمیتههای مختلف ادامه میدهد. مثلا به او میگویند آموزش بلد هستی میگوید بله میشود سرپرست کمیته آموزش و هرجایی که او را میفرستند نه نمیگوید. در این فاصله با عجله سلسلهمراتب را طی کرده و یک مدرک آ آسیا برای خودش میگیرد و یک مدرک بی برای رفیقش و آدم میبیند که این فرد دارد با عجله یک کاری را میکند که به جایی برسد. پس انتظار نداشته باشید که در این چند ماه با حضور آدم بیوزن اتفاقی افتاده باشد. پس در فدراسیون فوتبال همهچیز به وزن آدمها بستگی دارد.
صحبت پایانی؟
یک بار در زمان علی کفاشیان او میگفت همه میگویند باید فوتبالی باشی تا به فوتبال بیایی و من دوومیدانی بودم و آمدم فوتبال و اتفاقی هم نیفتاد. بعد از 8 سال یکبار او را دیدم و گفتم کجایی ببینی وقتی رفتی چه فجایعی که در فوتبال رخ نداد تا ببینی چه اتفاقاتی ثمره 8 سال مدیریتت بوده و فکر نکنی چون فوتبالی نبودی هیچ چیز نشده است، چون یکشبه که همه چیز خراب نمیشود. پلاتینی هم 8 سال پیش رشوه گرفته بود اما امسال او را محاکمه میکنند.