چکیده اندیشه عاشورایی رهبر انقلاب -1
سیاست حسینی، سیاست انقلابی ماندن، حکومت دینی است.
  • ۱۴۰۱-۰۵-۰۹ - ۰۲:۵۴
  • 00
چکیده اندیشه عاشورایی رهبر انقلاب -1
سیاست حسینی
سیاست حسینی

جعفر علیان‌نژادی، دانش آموخته علوم سیاسی:قبل از تجربه حکومت اسلامی دیرزمانی بود هم‌وغم عالمان دینی و شیعی، حفظ جوهر فلسفه امامت در زمانه انقطاع وحی نبی(ص) و غیبت معصوم(ع) بود. «تبیین مکتب به‌منظور تطبیق آن با نیازهای زمان» و «رهبری سیاسی جامعه» همان جوهری بود که علمای راستین مذهب متکفل حفظ آن بودند. زمینه‌ای لازم بود تا انقلابی دیگر علیه اسلام دستخوش انحراف و ارتجاع حادث شود. عصر حاضر زمینه لازم برای چنین پدیده‌ای را فراهم آورد. این زمینه که با جلوه انحراف از دین، به آشکارترین شکل ممکن ایجاد شده بود، با دو اتفاق کم‌نظیر همراه شد. اول؛ رشد شناخت اندیشه امامت بین مردم و برانگیختگی آنان، دوم؛ ظهور نوری از انوار سلاله اهل‌بیت که همه توجهات را به خود جلب کرد. شاید برای نخستین‌بار بود که زمینه و زمانه اینچنین منتظر آن اتفاق بی‌سابقه بود. به بیان دیگر، شاید در هیچ دورانی مانند دوران معاصر زمینه به «نتیجه» رسیدن اندیشه امامت فراهم نشده بود. قیام حسینی(ع) البته به ما یاد داده بود هدف، سوای نتیجه است و این زمینه قیام است که تحقق یا نتیجه هدف را معنادار می‌کند. سال 6۱ هجری، انقلاب اسلامی با شهادت امام حسین(ع) و اصحاب و یاران باوفایش ممکن شد. سال 57، انقلاب اسلامی با حکومت دینی امکان وجودی یافت. نهضت عاشورا دو جلوه پیروزمندانه داشت؛ یکی شهادت، یکی حکومت. ادعای نگارنده در این سلسله‌یادداشت‌ها، آن است که اگر حکومت اسلامی نتیجه دیگر قیام عاشورایی است، تنها درصورتی تداوم یافته و دستخوش انحراف و ارتجاع نمی‌شود که انقلابی بماند. در این یادداشت‌ها می‌خواهیم نشان دهیم ضامن تداوم انقلاب اسلامی، «سیاست حسینی(ع)» است. سیاست حسینی، سیاست انقلابی ماندن، حکومت دینی است. به بیان دیگر سیاست حسینی، سیاست دوره استقرار حکومت دینی است. در یادداشت اول، ابتدا به تعریف سیاست حسینی پرداخته و برای روشن‌تر شدن معنای آن، نقدهایی را که از موضع تحلیل واقعه عاشورا متوجه عملکرد جمهوری اسلامی شده است، بررسی می‌کنیم. این یادداشت‌ها مبتنی‌بر درک و دریافت نویسنده از سه کتاب «همرزمان حسین(ع)»، «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» و «انسان 250ساله» مقام‌معظم‌رهبری است.

  سیاست حسینی چیست؟  
سیاست حسینی، سیاستی است مبتنی‌بر هدایت و مجاهدت، به‌منظور ایجاد جامعه اسلامی(ولایی) از طریق تبدیل ایمان مومنین به عمل صالح. از این نظر آنچه بیشتر اهمیت می‌یابد درس‌های عاشورا و به بیان بهتر عبرت‌های عاشوراست. درس‌ها و عبرت‌هایی که در طول تاریخ جمهوری اسلامی بارها به مدد انقلاب اسلامی آمده و نه‌تنها جلوی لغزش یا انحراف آن را گرفته، که موجبات تعالی و رشد میدانی آن را فراهم آورده است. قیام حسینی انرژی پایان‌ناپذیری برای تداوم انقلاب اسلامی تولید کرده که با سیاست‌ورزی حسینی تبدیل به سوخت حرکت می‌شود. با بررسی اجزای این تعریف، استحکام منطق مقابله و واسازی شبهات پیرامون عاشورا علیه جمهوری اسلامی نمایان می‌شود.
اول؛ سیاست حسینی از جنس هدایت است. در دانش سیاسی مدرن، دو جنس سیاست اصلی قابل شناسایی است. اجناسی که منجر به نظرورزی و سپس پیاده‌سازی شده‌اند. اول، عده‌ای از متفکران علم سیاست، سیاست را از جنس تصمیم و متعلقات آن دانسته‌اند. متعلقاتی نظیر قضاوت و مدیریت. از نظر این جمع، سیاست به معنای تصمیم‌گیری است. تصمیم‌گیری در شرایط بحرانی و سخت یا طبیعی و راحت. در این نحوه سیاست‌ورزی، هر تصمیمی می‌تواند به صلاح و فلاح یا فساد و تباهی بینجامد. در این نحوه سیاست‌ورزی آنچه اهمیت می‌یابد، خرد تصمیم‌گیر است که در رژیم‌های تمامیت‌خواه یا دیکتاتوری نمونه آن را می‌توان یافت. دوم، عده‌ای دیگر از متفکران دانش سیاسی، سیاست را از جنس روابط می‌دانند. این عده معتقدند سیاست زاده روابط اجتماعی مابین افراد است و باید حافظ این روابط باشد. به نوعی از برآیند روابط مابین افراد، سیاست زاده می‌شود. شاید تعبیر تصمیم‌سازی از پایین، تعبیر مناسبی برای این نحوه سیاست‌ورزی باشد. رژیم‌های مدعی مردم‌سالاری یا لیبرال مدعی این نوع سیاست‌ورزی هستند. در این سیاست‌ورزی آنچه اهمیت می‌یابد خرد اجتماعی است. درمقابل این دو جنس سیاست، جنس دیگری نیز واقعیت دارد که موردتوجه نظریه‌پردازان علم سیاست قرار نگرفته است. آن جنس دیگر، جنس هدایت است. سیاست مبتنی‌بر هدایت نه به معنای تصمیم‌گیری شخصی صرف است و نه به معنای تصمیم‌سازی اجتماعی صرف. عنصری دیگر در این نوع تصمیم‌گیری دخالت دارد که ضامن فلاح و صلاح ملک و مملکت است. آن عنصر، عنصر دین است. یعنی هدایت مبتنی‌بر دین. البته هدایت مبتنی‌بر دین نیز به معنای هر هدایتی که مبتنی‌بر دین است نیز نیست بلکه این هدایت ذاتی اندیشه امامت است. یعنی کسانی که تبیینگر دین پیامبراند، عنان هدایت و رهبری جامعه اسلامی را در دست می‌گیرند. این هدایت به هیچ‌عنوان به معنای مخالفت با آزادی‌های فردی نیست بلکه به معنای ایجاد و تداوم آگاهی‌های ایمانی در مردم است و از سنت‌های الهی تغذیه می‌کند. طیف زیادی از انتقادات و شبهات واردشده به‌دلیل عدم درک تفاوت جنس سیاست مبتنی‌بر هدایت با سیاست مبتنی‌برتصمیم یا روابط است. در یادداشت‌های بعدی چند مصداق از شبهات اینچنینی را واسازی می‌کنیم.
دوم؛ جهت سیاست حسینی مجاهدانه است. قید مهم دیگری که مولفه هدایت به‌عنوان جزئی از سیاست حسینی می‌خورد، عنصر مجاهدت است. هدایت رهبر یا امام جامعه هدایتی قعودی و در حالت ایستا نیست. این هدایت به معنای توصیه صرف کلامی به انجام واجبات یا ترک محرمات نیست. این هدایت تنها به معنای آموزش احکام شرعی و اخلاقیات دینی نیست. این هدایت یک جهت مهم دارد. جهتی که زندگی ائمه(ع) مالامال از آن بود، و در قیام حسینی(ع) در عالی‌ترین وجه خود به‌منصه ظهور رسید. این جهاد به‌طور مطلق به معنای درگیری و مبارزه با قدرت‌های ارتجاعی ضدتعالی و تکامل انسانی است. قدرت‌هایی که ضداسلام و ضدقرآن هستند. بنابراین این هدایت به معنای مبارزه دائمی با دشمنان دین و قرآن در تمام عرصه‌هاست. در این جهاد سعی و کوشش در راه خدا با قید مبارزه علیه خصم معنا پیدا می‌کند. بنابراین سیاست حسینی، هدایتی مجاهدانه است. استقرارش در مانع‌زدایی و دشمن‌شکنی است. با این تعریف نیز بخشی از نقدها و حملات که قیام حسینی را به مفهوم مقاومت اصلاح‌طلبانه تنزل داده‌اند، بی‌معنا می‌شود. به برخی از این مصادیق در یادداشت‌های بعدی خواهیم پرداخت.
سوم؛ سیاست حسینی لازمه جامعه اسلامی است. هدایت مجاهدانه، معطوف به ایجاد همبستگی، هم‌تافتگی و تقویم روابط مومنان است. یعنی در وهله اول بین مومنان نسبت به یکدیگر ولایت ایجاد می‌کند. ولایت در لسان قرآن به معنای نزدیکی بسیار زیاد دو چیز است. نوعی نزدیکی که امکان خلل در آن یا وجود ندارد یا بسیار بعید است. در وهله دوم این ولایت مومنان بر یکدیگر مانع ولایت مومنان با غیر خود می‌شود. یعنی امکان برقرای ولایت غیرمسلمین بر مسلمین به‌طور مطلق نفی می‌شود. در وهله سوم، نیاز به‌دلیل یا همبستگی مومنان حول یک محور یا همدستی در یک نقطه وجود دارد. درغیر این‌صورت، ولایت مومنان ناپایدار است و امکان ولایت غیر وجود دارد. آن نقطه و محور ولی است. سیاست حسینی، دستمایه ولی برای تداوم ولایت مومنان و جلوگیری از ولایت غیرمومنان است. بنابراین سیاست حسینی، لازمه ایجاد یک جامعه اسلامی استکبارستیز است. بخش دیگری از شبهات و حملات با این مبنا قابل نقد و اعتبارزدایی است. مجموعه نقدهایی که احیای شعائر یا مناسک را به معنای فربگی مناسکی یا اصالت فرم بر محتوا دانسته است، از این نظر قابل ارزیابی است.
چهارم؛ جمهوری اسلامی تجربه پیاده‌سازی سیاست حسینی است. جمهوری اسلامی نمونه کارآمد و پیاده‌سازی موفق سیاست حسینی در تبدیل ایمان مومنان به عمل صالح است. بازخوانی کمک‌های نهضت عاشورا با هدایت مجاهدانه امام خمینی(ره) و مقام‌معظم‌رهبری در طول تجربه چهل و چندساله انقلاب اسلامی گویای این موفقیت است. با این نگاه مصادیق پرشماری از عزت‌یابی انقلاب اسلامی وجود دارد که در زبان و بیان امامین انقلاب اسلامی جاری شده است. جاهایی که آن انرژی عظیم و درس‌های آن جریان بزرگ، به مدد سیاست‌ورزی حسینی امام(ره) و رهبر انقلاب آمده است.
جمع‌بندی: نگارنده قصد دارد برای سنجش قوت و قدرت چنین برداشت معرفتی از اندیشه عاشورایی مقام‌معظم‌رهبری، در یادداشت‌های بعدی مجموعه نقدها و سوالاتی که از زاویه عاشورایی متوجه عملکرد جمهوری اسلامی شده است، مورد بررسی قرار دهد. خوانش سریع مجموعه سوالات نشان می‌دهد این نقدها در سه ساحت کلی هدف، فرم و روش قابل دسته‌بندی است.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰