اجل به حبیب‌الله صادقی مهلت نداد پروژه مهمش را تمام کند
این هنرمند نقاش لیسانس نقاشی را از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران گرفته بود و دکتری پژوهش هنر خود را از دانشگاه تربیت‌مدرس دریافت کرد.
  • ۱۴۰۱-۰۵-۰۶ - ۰۲:۳۸
  • 10
اجل به حبیب‌الله صادقی مهلت نداد پروژه مهمش را تمام کند
تصویرگر روضه فرودگاه بغداد
تصویرگر روضه فرودگاه بغداد

کیانا تصدیق مقدم، خبرنگار: حبیب‌الله صادقی ازجمله چهره‌های برجسته هنر انقلاب، صبحگاه پنجم مردادماه 1401 در 65 سالگی دارفانی را وداع گفت. نام صادقی به آثاری از هنر انقلاب گره خورده که تجسمی از خیزش انقلاب 57 است. او درمورد اولین تابلوی نقاشی که با موضوع انقلاب کشیده، گفته بود: «سال 55 هنوز معلوم نبود که سرنوشت انقلاب به سمت جریان اسلامی برود، اما من یک تابلوی 2.40 در 1.60 با موضوع کشتار فیضیه ارائه دادم که روایتی از شرح‌حال و دانش بی‌بدیل عموی شهیدم بود و من ترم دوم دانشکده بودم که این نقاشی را کشیدم.» این هنرمند نقاش لیسانس نقاشی را از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران گرفته بود و دکتری پژوهش هنر خود را از دانشگاه تربیت‌مدرس دریافت کرد. او از محضر استادانی همچون اصغر محمدی، محمود فرشچیان، مهدی حسینی، مجید مهرگان، هانیبال الخاص، مارکو گریگوریان، پرویز تناولی، حبیب‌الله آیت‌اللهی، جواد حمیدی و محمود جوادی‌پور بهره برده بود. صادقی در سال ۱۳۸۴ به ریاست موزه هنرهای معاصر انتخاب شد؛ با این همه او بیشتر به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نقاشان انقلاب و دفاع‌مقدس شناخته می‌شد. دغدغه اصلی او ماهیت هنر ملی، دینی و انقلابی بود. کارگاه نقاشی «در رثای سیمرغ تجلی» سردار قاسم سلیمانی، آخرین تلاش هنری حبیب‌الله صادقی بود. او همچنین استاد دانشگاه استاد فرشچیان و عضو پیوسته و رئیس گروه تخصصی هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر بود.  در ادامه پنج روایت از ایده، طراحی‌ و بازآفرینی‌های این هنرمند نقاش را بازخوانی می‌کنیم.

روایت اول: تمجید شهید‌آوینی از تابلوی شهادت

حبیب‌الله صادقی تابلوی شهادت را برای شهدای انقلاب اسلامی نقاشی کرده بود که در آن امام‌حسین(ع) بالای سر این شهیدان آمده بود. این اثر، به‌دلیل جلوه هنر شیعی که داشت برای شهید آوینی جالب بود. شهید آوینی در مقاله «جنگ در آینه نقاشی متعهد» درباره نقاشان دفاع‌مقدس نوشته بود: «نقاشانی که برای جنگ کار کرد‌ند اگرچه بسیار معدودند و انگشت‌‌شمار، اما آثار آنان انصافا بهترین آثاری است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خلق شده است... نگرش محتوایی حاکم بر این آثار نشات‌گرفته از همان تفکری است که حزب‌الله را، صادق‌‌ترین پیروان حضرت امام را، از دیگران متمایز می‌‌دارد. از میان مضامین جنگ آنچه در کارهای آنان بیشتر از همه درخشش و تلألو دارد، شهادت است.»
شهید آوینی با اشاره به تابلوی «شهادت» اثر حبیب‌‌الله صادقی بیان کرده بود: «این تابلو که پیش از جنگ نقش پذیرفته است، در پس‌‌زمینه‌اش، حضرت امام حسین(ع) با شولایی سبز، به رنگ اونیفورم پاسداران، منتظر پاسداری است که به دست ضدانقلابیون به شهادت رسیده است. در اینجا هنرمند با از میان برداشتن حجابی که میان ظاهر و باطن و غیب و شهادت وجود دارد، توانسته است گامی بلند به سوی آن سمبلیسمی که بدان اشاره رفت، بردارد.»

روایت دوم: طراحی نشان سازمان ملل متاثر از تابلوی هجران

‌ای چی اوریو، رئیس وقت دانشکده هنرهای زیبای توکیو بعد از تماشای اثر «هجران شماره یک» حبیب‌الله صادقی در دوسالانه نقاشی ایران، با شگفتی از این اثر یاد کرد و در توصیفی شاعرانه از این اثر نوشته بود: «زمانی که خداوند نی می‌نوازد، انسان با نوای نی متولد می‌شود و سپس باز به سمت خداوند بازمی‌گردد. خداوند کسانی را که رنج می‌کشند یا همچون آهویی نحیف گریه می‌کنند، حمایت می‌کند.»
 صادقی درمورد تمجید این مدیر ژاپنی از تابلوی نقاشی هجران گفته بود: «ایشان از من خواستند که در مسابقه هنرهای ظریفه توکیو شرکت کنم و به‌علاوه، این اثر را در قالب نقاشی دیواری در ابعاد یکی از دیوارهای پارک هاراچیکو در توکیو اجرا کنم. به‌قدری تابلوی نقاشی بنده، موردتوجه ایشان قرار گرفته بود که از من خواستند اجازه دهم، نشانی را با اندک تغییراتی از روی این تابلو، ساخته و به سازمان ملل اهدا کنند.»

روایت سوم: قصه‌هایی از دهه 60

دهه 60 یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر ایران است؛ دهه‌ای که تاثیر شگرفی بر ساحت مختلفی از جامعه ایران گذاشته است. حبیب‌الله صادقی هفت قطعه تابلو درباره حوادث سال 60 نقاشی کرده است. او با اشاره به واکاوی شخصیت مهم این دوره تاریخی گفته است: «ابتدا یک آنالیز شخصیتی از شهید بهشتی داشتم و سعی کردم ویژگی‌های ایشان را با روایتی جدید در نقاشی‌ها بیاورم. من در یک تابلوی دوتکه شهید بهشتی را با کالبدی بهشتی به تصویر کشیدم که شال سیادت از روی شانه ایشان روی شانه فرشته عدالت می‌آید و جریان ضدانقلاب و منافقین قلب فرشته عدالت را هدف گرفته‌اند. منظور من از این تابلو نمایش عملکرد عادلانه و صبورانه شهید بهشتی در ریاست دستگاه قضایی کشور و اوج خباثت جریان ضدانقلاب در مبارزه با عدالتخواهی است.» وی درباره تابلوی دیگری به نام «قصص‌الاشقیاء» گفته است: «تابلوی دیگری به نام «قصص‌الاشقیاء» دارم که در آن جریان آمریکا، اسرائیل، سازمان منافقین، صدام، بنی‌صدر، مسعود رجوی، کلاهی (عامل بمبگذاری هفتم‌تیر) و مریم رجوی را به تصویر کشیدم. در این نقاشی کلاهی درحال جاسازی مواد منفجره در کیف است و مریم رجوی با نقابی در دست کنارش ایستاده است. بنی‌صدر مشغول سخنرانی است. مزدوران اینها مشغول حمله به مردم با کوکتل مولوتوف، کلت و چاقو هستند. دختران منافقین هم نشریه «مجاهد» و «پیکار» را پخش می‌کنند.» صادقی با اشاره به خلق یک تابلوی قطع عمودی درباره حوادث سال 60، هم گفته است: «این تابلو یکی از اعضای منافقین را نشان می‌دهد که از اتاقش درحال رصد یک مسجد و برنامه‌ریزی برای اجرای نقشه ترور است. یک مسلسل هم به شانه‌اش آویزان است. جلوی مسجد یک حجله قرار داده شده است.»

روایت چهارم: نذری برای امام‌حسین(ع)

در نقاشی‌های عاشورایی حبیب‌الله صادقی امام حسین(ع) و یارانش در موضع قدرت و عزت هستند و این رویکرد امیدبخش و انقلابی در تمام آثار عاشورایی او مستتر است. این هنرمند فعالیت‌های بسیاری در زمینه هنر عاشورایی دارد و حتی نذر کرده بود تا هرسال در شب شام غریبان یک تابلو برای امام حسین(ع) نقاشی کند. ایده اصلی مجموعه نگارگری عاشورایی‌اش توسط مادرش شکل گرفته بود و درحقیقت به پیشنهاد او انجام شده بود.  صادقی در این‌باره گفته بود: «ما در خانه پدری، هیات و روضه داشتیم و مادرم با نقاشی قهوه‌خانه‌ای آشنا بود. او معتقد بود یک پراکندگی در آثار هنری با این مضامین وجود دارد و باید یک کار کالبدی تک‌محوری انجام شود. مادرم بعد از دیدن تابلوی «عصر عاشورا» اثر محمود فرشچیان، این ذهنیت را در من تقویت کرد که این معنا را دنبال کنم.» حبیب‌الله صادقی برای این مجموعه، منابع جدی، متقن و قابل‌اعتمادی را جست‌وجو کرد و درنهایت امام‌حسین(ع)، حضرت علی‌اصغر(ع)، حضرت قاسم(ع)، قیس‌بن‌مسهر، مسلم‌بن‌عقیل، گودال قتلگاه، شرایط پس از شهادت امام‌حسین(ع) و... از مواردی است که در تابلوهای این مجموعه به آنها پرداخته شده است.  این هنرمند نقاش در تعریف مفهومی از شهادت گفته بود: «دین ما به مهربانی و لطافت زیباست و جهان همه از دولت قرآن زیباست. اگر از عاشورا صحبت می‌کنیم یکی از اضلاع آن شهادت است. شهادت یعنی پیشرو بودن نه مرگ؛ شهادت یعنی ایستادن در راه خدا. ما باید بتوانیم این ترجمه را از لحاظ فرهنگی و هنری خیلی هوشمندانه نشان بدهیم.» برخلاف برخی نقاشان عاشورایی که اولیا(ع) را در برابر اشقیاء در حالت شکست و انفعال به تصویر می‌کشند، صادقی همواره نگاهی عزتمندانه به اولیا(ع) دارد، چنان‌که در نقاشی‌های عاشورایی وی امام‌حسین(ع) و یارانش در موضع قدرت و عزت هستند. اولیا چهره‌ای نورانی و آسمانی دارند و اشقیا با چهره‌های تاریک و کریه به تصویر کشیده می‌شوند، به طرزی که می‌توان جدال نور و ظلمت را به وضوح در آثار صادقی دید.

روایت پنجم: تابلوی ناتمام در رثای سیمرغ تجلی

حبیب‌الله صادقی نقاش معاصر درحال خلق تابلوی نقاشی با عنوان «در رثای سیمرغ تجلی» بود که اجل مهلت نداد و این تابلوی نقاشی ناتمام ماند. این نقاشی در ابعاد صدمتر مربع و روی ۲۰ بوم اجرا خواهد شد. این اثر هنری درحقیقت روایتی تصویری از وقایع مهم تاریخ معاصر است و به موضوعاتی چون انقلاب اسلامی ایران، دفاع مقدس، جنایات داعش و رشادت‌های سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی پرداخته شده است.  حبیب‌الله صادقی درباره فرآیند خلق این اثر هنری و روایت کلی این تابلوی عظیم گفت: «این تابلو در ابتدا، با یک ارجاع تاریخی به دو نقاش بزرگ دنیا و رویکرد اساطیری‌شان به انسان است، بدین‌صورت که تصویر، با دیوی که انسان را می‌بلعد، آغاز می‌شود، بعد به مصائب سیاه‌پوستان و سرخ‌پوستان آمریکا اشاره می‌شود، سپس حمله صدام به ایران و وقوع جنگ تحمیلی به تصویر درآمده‌اند. در روایت درهم‌تنیده‌ای پهلوانان و قهرمانان ملی و آیینی، چون آرش و رستم، دوشادوش هم به حفظ و حراست از میهن عزیزمان برخاسته‌اند.»  وی به اندیشه ضدضحاک و باقی نمادها در این تابلو اشاره و بیان کرد: «اندیشه ضدضحاک ادامه این نقاشی خواهد بود که به‌وسیله آن، سقوط ضحاک را نشان می‌دهم و آن را وصل می‌کنم به تابلوی معراج و اندیشه دینی. تابلو از دل فردوسی و مولوی خواهد گذشت و به معراج محمد مصطفی(ص) می‌رسد. لشکر دشمن، عنصر بعدی است و در ادامه و در جوابش، اعزام بچه‌ها از جای‌جای ایران بزرگ، که جلوی حمله دشمن ایستاده‌اند را نشان خواهم داد.»  صادقی در ادامه توضیحاتش گفت: «غواص‌ها، بچه‌های موتورسوار در جبهه و پس از آن نقاشی با تصویر اسرای ایرانی در عراق ادامه پیدا می‌کند. منافقین، طالبان و ۱۱ سپتامبر را با تاکید بر تصویر یک مردِ تک‌چشم که یک چشم آن طالبان و چشم دیگرش آمریکاست، ترسیم می‌کنم. تابلوی «در رثای سیمرغ تجلی»، با سقوط داعش، منافقین و نبرد بین نیروهای ایرانی و اشرار ادامه پیدا می‌کند تا به موضوع سردار سلیمانی می‌رسد. در اینجا سیمرغ را نمایش می‌دهم و تصویر محبتِ سردار سلیمانی به بچه‌های شهید، بقعه‌های متبرکه در سوریه و کربلا ادامه کار خواهد بود. در انتهای کار می‌رسم به نمازگزاران و پهپادهای آمریکایی که می‌آیند و آنها را هدف می‌گیرند.» این هنرمند نقاش درباره گزینش عنوان «در رثای سیمرغ تجلی» برای کارگاه نقاشی این تابلوی عظیم گفت: «با توجه به جایگاه و نقش ویژه و کم‌نظیر سردار شهید سلیمانی در گفتمان مقاومت و پایداری، یکی از آن واژگانی که می‌تواند به‌طور نمادین، بیانگر بخشی از ساحت وجودی آن شهید عزیز باشد، «سیمرغ» است.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰