• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۱-۰۵-۰۱ - ۰۴:۰۰
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
دکتر ولایتی در گفت‌وگو با khamenei.ir مطرح کرد

در دولت قبل عکس یادگاری با فرانسوی‌ها را به توسعه نفتی با چین ترجیح دادند

متاسفانه کشورهای اروپایی به‌لحاظ تبعیت از سیاست‌های آمریکا و پذیرش بی‌قیدوشرط تحمیل‌های آنها در سیاست خارجی آنقدر تنزل کرده‌اند که در تاریخ اروپا سابقه ندارد.غربی که در حد یک کمپانی نفتی فرانسوی بعضی از مسئولان گذشته ساده‌دل ما را تشویق می‌کردند که همکاری با چین را در حوزه نفت و گاز متوقف کنید.

در دولت قبل عکس یادگاری با فرانسوی‌ها را به توسعه نفتی با چین ترجیح دادند

در هفته‌ای که گذشت روسای‌جمهور روسیه و ترکیه با رهبر انقلاب اسلامی دیدار و گفت‌وگو کردند. این دیدارها همزمان با اجلاس سه‌جانبه‌ موسوم به آستانه برگزار شد و محتوای آن بازتاب‌های مختلفی در رسانه‌های بین‌المللی و افکار عمومی داشت.
رسانه KHAMENEI.IR  در گفت‌وگویی تفصیلی با  دکتر علی‌اکبر ولایتی مشاور رهبر انقلاب اسلامی در امور بین‌الملل، به بررسی محورهای مهم و متنوع که در این دیدارها درباره آنها بحث و تبادل‌نظر شد، پرداخته است‌.

با توجه به سفر اخیر مقامات دو کشور روسیه و ترکیه به ایران و برگزاری نشست سه‌جانبه، در ابتدا می‌خواهیم منطق ارتباط با شرق و شکل‌گیری نگاه به شرق و به‌طورکلی ارتباط با همسایگان و خصوصا روسیه را بررسی کنیم. نظر جنابعالی نسبت به این ارتباطات و روابط همپیمانی با چین و روسیه در مقابل ارتباط با غرب و آمریکا چگونه است؟
نگاه به شرق نگاهی است که هم امام فرمودند هم رهبر انقلاب؛ یعنی اینکه ما نگاه‌مان به‌سمتی باشد که درحال طلوع است. درحال‌حاضر مشخصا شاهدیم شرق در حوزه‌های مختلف به پا خاسته است؛ هند یک‌جور، چین یک‌جور، روسیه یک‌جور و دیگر کشورهای آن منطقه هم جور دیگر. حضرت امام و آقا فرمودند کشف شرق درحال طلوع اهمیت دارد.
یک موقع با صدراعظم آلمان، آقای کُهل در بُن ملاقات داشتم. کنار هم نشسته بودیم که گفت زمانی آقای گورباچف در جای شما کنار من نشسته بود و به ما گفت: همان‌طور که آب رودخانه راین می‌رود و برنمی‌گردد، کمونیسم هم دیگر به کرملین برنمی‌گردد. رفتار آقای پوتین و اعتقاداتش که در اعمالش بروز می‌کند، اعتقاد به معنویت است؛ به این ترتیب که در گذشته حاکمان کرملین بی‌خدا و آتئیست بودند و اکنون از رئیس تا پایین‌ترین حد سکنه‌های آن کشور نوعا یا مسیحی هستند، یا مسلمان یا به کلیسا می‌روند یا به مسجد. در چین یک‌زمانی آقای مائو تسه‌تونگ، رهبر چین، کمونیست دوآتشه بود و بعد از انقلاب دوم که توسط گاردهای سرخ انجام شد، دوآتشه‌تر شد. بعد از فوت مائو، دنگ شیائوپینگ به رهبری حزب کمونیسم چین رسید و تحول کنونی اقتصاد در چین را آغاز کرد. اکنون، نه اقتصاد چین به کمونیسم می‌ماند و نه نحوه اداره جامعه و تعامل آنها با دنیای خارج، بلکه یک مدل به‌اصطلاح تکامل‌یافته چینی است که موفق هم بوده است و برخلاف سال‌های دهه‌های۶۰ و ۷۰ قرن بیستم میلادی، از هیچ‌حرکت به‌اصطلاح خلقی تحت‌نام مائوئیسم و غیر آن حمایت نمی‌کنند و اصرار دارند تاکید کنند که به‌هیچ‌وجه قصد مداخله در امور دیگر کشورها را ندارند و واقعا هم مداخله نمی‌کنند، برعکس زمان مائوئیست‌ها.
حال بعضی می‌گویند درست است که این کشورها مارکسیسم نیستند، ولی کشورهای قوی هستند که می‌توانند برای اعمال‌نظر در مسائل ایران تلاش کنند، ولی توجه ندارند که اکنون، نه ایران، ایران زمان پهلوی و قاجار است، بلکه مقتدرتر از هر زمان دیگری بعد از اسلام است و نه روسیه شوروی سابق و نه چین کشور خشن توسعه‌طلبی است که در اذهان ما بود. هژمونی در زمانی موثر واقع می‌شود که طرف مقابل ضعیف باشد ولی ایران یک کشور قوی و مقتدر است. در آنجا که ما بخواهیم با کشورها مراودات داشته باشیم و بحث چین و روسیه باشد، باکمال اقتدار این کار را انجام می‌دهیم و نه چین و نه روسیه نمی‌توانند در امور داخلی ما دخالت کنند.
یک‌زمانی صحبت از حکومت پهلوی به میان می‌آید که درک مردم از نظام پهلوی این بود که انگلیسی‌ها آنها را آورده‌اند و چند جای تاریخ، خود انگلیسی‌ها به این موضوع اذعان کرده‌اند که شرح دقیق آن در حوصله بحث نمی‌گنجد. خب، معلوم است حکومتی آن‌چنینی از موضع ضعف با ابرقدرت‌ها وارد می‌شود، ولی جمهوری اسلامی ایران این‌گونه نیست. ما طی این 44 سال به بهترین شکل شعار «نه شرقی، نه غربی» را در عمل اجرا و اثبات کردیم.
یک‌زمانی قائم‌مقام وزیر امور خارجه شوروی سابق، در محل وزارت خارجه به ملاقات من آمد. به او گفتم شما چرا به صدام موشک می‌دهید و به ما نمی‌دهید؛ صدام به چهار نقطه اطراف وزارت خارجه هشت موشک زد. به من می‌گفت که شما دست از حمایت مجاهدین افغانستانی بردارید، ما از شما حمایت می‌کنیم و سلاح می‌فروشیم، ولی ما ذره‌ای از اصول‌مان منحرف نشدیم و بی‌توجه به حمایت‌های غرب ایستادیم و اساسی‌ترین نقش را در کمک به مجاهدین افغانستانی داشتیم و در آخر ایران نقشی اساسی در پیروزی مجاهدین داشت.
محمدرضاشاه خودش در کتاب «پاسخ به تاریخ» -که حالا یا خودش نوشته یا برایش نوشتند- می‌گوید که بله، متاسفانه آمریکایی‌ها با اینکه من این‌ همه به آنها خدمت کردم، ولی از من حمایت نکردند. در آن زمان، شاه برای کمک به آمریکایی‌ها به کنگو، ظفار و ویتنام نیرو فرستاد. می‌گوید این ‌همه خدمت کردم، بعد سالیوان کمک نکرد. ببینید! بالاترین مقام کشور نگاه به سفیر یک کشور بیگانه دارد.
درواقع، همواره پشتوانه نظام سیاسی انقلاب اسلامی حضور و حمایت مردم بوده و هست. حکومتی که مردمی باشد مثل ایران، می‌تواند جلوی همه بایستد؛ از آمریکایی‌ها گرفته تا شوروی، و این یعنی «نه شرقی، نه غربی» و تنها جمهوری اسلامی. حال با تمام این تفاسیر اگر چنین نظام مستقلی درصدد تعمیق روابط با کشورهای موثر در سطح جهان باشد معنایش پذیرش سلطه ابرقدرت‌هاست؟
ما در جهان جزء معدود کشورهایی هستیم که به‌وضوح مقابل آمریکا ایستاده و بااقتدار به حیات سیاسی خود ادامه می‌دهد و با کشورهای دیگر رابطه برقرار می‌کند و برخورد می‌کند. خب، چه اشکال دارد ما با کشورهایی مثل روسیه، چین و هند رابطه داشته باشیم؟! این کشورها صاحب فناوری هستند و بارها برخلاف غرب درخواست‌های ما را اجابت کرده‌اند و توانایی‌های خودشان را در اختیار ما گذاشته‌اند. خب، ما از یک کشور هم‌پیمان دیگر چه می‌خواهیم؟

در بحث منافع اقتصادی اگر بخواهید از لحاظ ژئوپلیتیک و منافع اقتصادی یا ترانزیت موضوع را بررسی کنیم، فرصت‌ها و ظرفیت‌های روسیه چیست؟
یکی از مهم‌ترین حوزه‌های همکاری منطقه‌ای ما با شرق همین موضوع است. بیایید دقیق‌تر با هم بررسی کنیم. ببینید برای شما روی نقشه مثال می‌زنم. هند اگر بخواهد محصولات خود را به حوزه بالتیک ببرد و هزینه کمتری در این ترانزیت پرداخت کند حتما باید از خاک ما استفاده کند؛ یعنی از بندر چابهار و خطوط ترانزیتی جنوب شرق به شمال غرب ایران بهره ببرد و به این صورت، حداقل 40 درصد در هزینه‌ و 40 درصد در وقت صرفه‌جویی می‌کند، تا اینکه بیاید از مسیر باب‌المندب، کانال سوئز، جبل‌الطارق و مدیترانه به حوزه بالتیک دسترسی پیدا کند.
درمورد روسیه هم همین موضوع صدق می‌کند. مسیر بندر چابهار و خطوط ارتباطی شمال به جنوب ایران بهترین و باصرفه‌ترین مسیر ترانزیتی برای روسیه محسوب می‌شود. راه ارتباطی چین از مسیر راه ابریشم هم که سابقه تاریخی دارد؛ پس اگر همین نقشه را دقیق بررسی کنیم، می‌بینیم که یکی از موهبت‌های خدادادی به کشور ما همین موضوع است که ما ژئوپلیتیک و مسیر راهبردی اصلی ارتباط شرق با غرب قرار گرفته‌ایم و از این طریق می‌توانیم استعدادهای خوبی برای تعامل با کشورها برای خود فراهم سازیم. به نقشه اگر نگاه کنید، ملاحظه می‌کنید که نزدیک‌ترین راه برای دسترسی جمهوری‌های آسیای مرکزی و افغانستان به دریای آزاد ایران است و همچنین نزدیک‌ترین راه برای دسترسی به شرق دور کشورهای روسیه، جمهوری‌های سابق شوروی، اروپای شرقی و حتی بعضی از کشورهای عربی و ترکیه، ایران و استفاده از امکانات ترانزیتی ایران است.
در حوزه تجارت انرژی هم این موضوع صدق می‌کند. هم‌اکنون، ما با ترکمنستان سوآپ گازی داریم؛ یعنی از ترکمنستان گاز تحویل می‌گیریم و به مصرف خراسان می‌رسانیم و به‌ازای آن به همان مقدار به آذربایجان گاز تحویل می‌دهیم و به این طریق هزینه صادرات گاز ترکمنستان را کاهش می‌دهیم. طبیعتا منافعی هم برای ما تامین می‌شود. برای روسیه و قزاقستان هم همین کار را می‌کنیم. نفت قزاقستان و روسیه را از طریق دریای خزر دریافت‌کرده و به مصرف داخلی می‌رسانیم و در جنوب به همان میزان به مشتریان این کشورها تحویل می‌دهیم؛ بنابراین، ژئوپلیتیک ایران بهترین مسیر تجاری منطقه محسوب می‌شود.

این مساله درمورد سایر همسایگان و کشورهای نزدیک از قبیل چین و هند هم صدق می‌کند.
بله، طی سال‌های تحریم بهترین مشتری‌ ما چین بود و ما در بعضی سال‌ها بالغ‌بر ۵۲میلیارد دلار معامله تجاری با چین انجام می‌دادیم. این حرکت بین ما و چین نشان می‌دهد که طی سال‌های اخیر بعد از جنگ تحمیلی، رابطه اقتصادی و تجاری ایران و چین علی‌رغم مخالفت آمریکا و متحدان غربی‌اش رشد کرده است. این بهترین پاسخ به کسانی است که رابطه ایران و چین را زیرسوال می‌برند. صریح‌تر بگویم، از ابتدای انقلاب تاکنون، آمریکایی‌ها ظرف این 44 سال، کوچک‌ترین نشانی از حسن‌نیت نسبت به ما نشان ندادند، بلکه هرجا توانستند در حوزه بین‌الملل علیه ایران قطعنامه‌های محدودکننده صادر کردند و هرچقدر توانستند ما را تحریم کردند و به اقرار خودشان صدام حسین را تحریک کردند که به ایران حمله کند و در این جنگ نیز از او پشتیبانی کردند. لابد تصویر آقای رامسفلد، وزیر دفاع دولت بوش را دیده‌اید که در زمان ریگان به‌عنوان فرستاده نظامی در عراق از سوی آمریکا درحال گفت‌وگو و ملاقات با صدام است که طی آن بسیاری از کمک‌های نظامی و اطلاعاتی به‌خصوص از طریق ماهواره‌ها را به عراق تدارک و انجام داد.
در قضیه برجام نیز اوباما برخلاف قول اولیه‌اش -که به‌صورت مکتوب توسط پادشاه عمان به ایران ارسال کرد که اگر ایران صرفا به‌سوی استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای برود، آمریکا تحریم‌ها را برداشته و در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای مخالفت نخواهد کرد- عمل کرد و زیرقولش زد و ترامپ بدتر از اوباما و به‌صراحت و بدون هیچ‌دلیل موجهی، شمشیرها را علیه ایران از رو بست.
متاسفانه کشورهای اروپایی به‌لحاظ تبعیت از سیاست‌های آمریکا و پذیرش بی‌قیدوشرط تحمیل‌های آنها در سیاست خارجی آنقدر تنزل کرده‌اند که در تاریخ اروپا سابقه ندارد. در چنین شرایطی چگونه بعضی از افراد با ساده‌لوحی می‌گویند به‌سمت غرب برویم؟! کدام غرب؟! غربی که تحت‌فشار آمریکا و تلقینات سراسر دروغ دوره‌گردهای صهیونیست همواره علیه جمهوری اسلامی ایران تبلیغات دروغ می‌کنند، فشار سیاسی می‌آورند و در جهت تضعیف جمهوری اسلامی از هیچ‌کاری فروگذار نمی‌کنند؛ غربی که در حد یک کمپانی نفتی فرانسوی بعضی از مسئولان گذشته ساده‌دل ما را تشویق می‌کردند که همکاری با چین را در حوزه نفت و گاز متوقف کنید و این توصیه موردقبول قرار می‌گیرد و خود آن کمپانی در ایرانی می‌آید و یک عکس یادگاری با مسئولان وزارت نفت گرفته و خداحافظی می‌کند و می‌رود، چه نفعی برای جمهوری اسلامی ایران دارد؟ درحالی‌که بیشترین خرید نفت و انتقال تکنولوژی توسط چین با وجود ناآگاهی و اقدامات ساده‌لوحانه بعضی از مسئولان وزارت نفت در گذشته نادیده گرفته می‌شود. نمونه دیگر درخصوص حوزه فناوری است. آلمان‌ها به‌محض وقوع انقلاب با فشار آمریکا ساخت رآکتور هسته‌ای را در بوشهر که 50درصد آن به اتمام رسیده بود، رها کردند و رفتند و سال‌ها مجموعه نیمه‌ساز معطل ماند تا روس‌ها آمدند و آن را به اتمام رساندند. اینجانب سال‌ها مذاکره کردم، ولی آنها حاضر نشدند یک‌قدم خلاف نظر آمریکایی‌ها به‌نفع ایران بردارند؛ یعنی در طول 44 سال انقلاب اسلامی ایران، یک جنگ تمام‌عیار از سوی آمریکا و متحدانش علیه ایران صورت گرفته است.
روسیه در بسیاری از موارد در فناوری‌های پیشرفته به کمک ایران آمد. عقل چه می‌گوید؟ آیا ما به‌سمتی برویم که همواره با این مردم و کشور دشمنی کرده یا به‌طرفی برویم که تا آنجا که توانسته کمک کرده است؟ البته این را بگویم که چین و روسیه با ما عقد اخوت نخوانده‌اند، بلکه آنان نیز براساس مصالح خود عمل می‌کنند، ولی عاقلانه‌تر از غربی‌ها! امروز در آسیا سه قدرت مهم ایران، روسیه و چین وجود دارند که مستقلند و مقابل توسعه‌طلبی آمریکا و غرب ایستاده‌اند.
طی ماه‌های اخیر، آمریکا، استرالیا و انگلیس علیه چین در اقیانوس هند مانور نظامی برگزار کردند و متقابلا با فاصله کوتاهی جمهوری اسلامی ایران و چین و روسیه در شمال اقیانوس هند مانور برگزار کردند. بعدها متاسفانه هند، ژاپن و امارات نیز به آن جمع اول پیوستند. آنچه مسلم است اینکه علت گرایش جمهوری اسلامی ایران برای همکاری با چین و روسیه تعامل طرفین در همکاری و معاضدت با یکدیگر است. هر سه این کشورها (ایران، روسیه و چین) حول این اهداف مشترک با یکدیگر همکاری می‌کنند:
۱. مقابله با توسعه‌طلبی و هژمونی آمریکا و غرب علیه شرق مستقل
۲. هر سه کشور مستقلند و هیچ‌یک از آنها به هیچ‌قدرت بیگانه‌ای متصل نیستند و باج نمی‌دهند.
۳. هر سه کشور موردحمایت ملت‌های خود هستند.
4. ایران و چین حافظ فرهنگ و تمدن شرق هستند و روسیه هم ذوجنبتین است؛ از کوه‌های اورال به‌سمت غرب اروپایی و از اورال به‌سمت شرق آسیایی. به‌هرحال، تعارضی با پیشرفت فرهنگ شرقی ندارد، ضمن اینکه دومین قومیت در روسیه بعد اسلاوهای ارتدوکس مسلمانان هستند. دیگر اینکه ما با هر دو کشور رابطه دیرینه فرهنگی و تجاری و اقتصادی داریم. از طریق خوارزم با روسیه تحت عنوان سقلابیه و از سمت ماوراءالنهر با غرب چین تحت‌عنوان ختا (سین کیانگ) و ختن (تبت) ارتباط تاریخی، فرهنگی و تجاری طولانی داشتیم. سعدی دراین‌باره می‌فرماید: «در سالی که به مصلحتی محمد خوارزم شاه با ختا صلح کرده بود، در جامع کاشقر جوانی را دیدم که مقدمه (مقدمه‌الادب) نحو زمخشری می‌خواند: ضرب زیدُ عمروا.»
در شمال ایران در قفقاز و آسیای مرکزی و دریای خزر ما با روسیه همسایه هستیم و در شرق با یک فاصله (کشور افغانستان)، با چین همسایه هستیم و هر سه عضو اصلی پیمان شانگهای هستیم که پیمانی سریع‌الرشد و جامع است و ان‌شاءالله عرصه‌ای برای رشد اقتصادی ایران است. عضویت با روسیه در پیمان اوراسیا که اخیرا مزیت‌های خوبی را برای ایران در نظر گرفتند که ازجمله آنها حذف تعرفه‌های گمرکی و کاهش قابل‌ملاحظه آن است و ظرف همین مدت کوتاه مبالغ قابل‌ملاحظه‌ای از ایران به این کشورها صادرات شده است. دریای خزر از مهم‌ترین عناصر حیات بیولوژیک ایران است که با روسیه و سه کشور دیگر مشترکیم و اخیرا در آخرین تحرک غرب به رهبری آمریکا قرار بود که علیه ما قطعنامه‌ای صادر شود که روسیه و چین آن‌را وتو کردند.
در گذشته و قبل از انقلاب اسلامی، مانور مشترک تحت امر آمریکا و انگلیس بدون درنظر گرفتن منافع ایران انجام می‌گرفت. ممکن است گفته شود که اگر آمریکا و انگلیس نیستند، الان روسیه و چین هستند؟ این‌طور نیست. در آن زمان، تعیین محل مانور و هدف‌گیری‌اش از سوی آمریکایی‌ها بود؛ مانند مانور در اقیانوس هند برای تهاجم مشترک ایران و غرب به ظفار در جنوب عمان که به‌هیچ‌وجه منافع ایران در آن رعایت نشد و برعکس در طول تاریخ همواره این دو کشور از یکدیگر حمایت می‌کردند ازجمله حمایت نادرشاه از سلطان مسقط زمانی که نجدی‌های بیابانگرد مسقط را اشغال کردند، نادرشاه به آنجا نیرو فرستاد و مسقط را بازپس‌ گرفت و آن را مجدد به سلطان عمان داد، درحالی‌که در قضیه ظفار برعکس بود؛ یعنی با هدایت انگلیس و حمایت آمریکا، نیروهای ایران به دستور شاه علیه مردم جنوب لبنان جنگیدند. اکنون، اگر آمریکا و انگلیس و استرالیا در اقیانوس هند مانور علیه چین انجام می‌دهند، معنای آن به خطر انداختن دریانوردی جمهوری اسلامی ایران در اقیانوس هند و خلیج‌فارس و دریای عمان است، و الا نه آمریکا و نه انگلیس و نه استرالیا هیچ‌کدام اهل این منطقه نیستند. البته ناگفته نماند که ایران می‌تواند به‌تنهایی از خودش دفاع کند، ولی عقل سلیم حکم می‌کند که با کشورهایی که با ما هم‌هدف هستند، در جهت پیشگیری برای آینده تدبیر کنیم؛ مضاف‌بر اینکه ایران تنها مدافع خود نیست؛ چراکه حرکت‌های استعماری گذشته مثل پرتغالی‌ها در قرن پانزدهم میلادی، انگلیس و هلند در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی و آمریکا در قرن بیستم و دو دهه اول قرن بیست‌ویکم، بیشترین صدمه را به امنیت کشورهای اسلامی به‌خصوص در غرب آسیا زده‌اند. ان‌شاءالله با همت مردم ایران و کمک دوستان واقعی‌مان نه‌تنها از تمامیت ارضی ایران، بلکه از جهان اسلام در حد اقتضا و وسع و مصلحت دفاع می‌کنیم.
 
برگزاری هفتمین نشست سران روند آستانه در تهران چه پیام‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را دربردارد؟
 برگزاری این اجلاس با حضور ایران، روسیه و ترکیه پس از سفر بی‌خاصیت و شکست‌خورده آقای بایدن به منطقه هم اقدام بسیار مهمی است که نشان می‌دهد رابطه بین سه کشور ایران، روسیه و ترکیه اصالت دارد و روبه‌رشد است. تفاوت این سفر با سفر بایدن این است که آن سفر در همان ابتدا شکست خورد؛ اما یک تفاوت اساسی دارد که روسای جمهور آمریکا همواره با عده‌ای قراول و یساول می‌آیند و از موضع بالا با کشورهای مورد دیدار از موضع تکبر و تبختر و طلبکاری سخن می‌گویند.
روسای جمهور آمریکا و پیرترهای آنها مثل روسای انگلیس، یک مطالبه تمام‌نشدنی از بعضی کشورهای منطقه دارند که باید نفت‌شان را به ثمن بخس دراختیار آنها بگذارند و بافته‌های آنها را در رابطه با رژیم‌صهیونیستی عملیاتی کنند و اگر نکردند مورد مواخذه قرار می‌گیرند و همواره طرح‌های عجیب‌وغریب و من‌درآوردی مثل پیمان مادرید، اسلو، وایریور، کمپ‌دیوید، واشنگتن و اخیرا اجلاس عقبه را مطرح می‌کنند و به‌جای اینکه دست از حمایت این رژیم سرکش یاغی دست‌نشانده غرب بردارند تا مسلمانان به تکلیف خود در از بین بردن این رژیم عمل کنند، با این طرح‌های بچه‌گانه و سرگرم‌کننده، وقت می‌خرند. این خلاصه سناریوی سفرهای آمریکا و من تبع آنهاست. معلوم است از قبل حاصلی ندارد؛ چراکه در سرکیسه‌کردن کشورها موفق نبودند؛ اما اجلاس تهران بین کشورهای موثر در امنیت منطقه و پیشرو در همکاری‌های مهم و آینده‌نگر است. در این اجلاس هیچ کشوری به کشور دیگر دستور نمی‌دهد، بلکه هر سه کشور درعین عزت و اقتدار با هم مشارکت می‌کنند و مسائل منطقه و بین‌الملل و دو یا چندجانبه را مورد بحث قرار می‌دهند.

رهبر انقلاب در دیدار رئیس‌جمهور روسیه صراحتا بر ضعیف‌ترشدن سیاست‌های آمریکا و غربی‌ها در غرب آسیا تاکید کردند. دلایل و نشانه‌های ضعف آمریکا و غرب و دلایل افول قدرت آنها در منطقه به‌ویژه در سوریه، عراق، لبنان و فلسطین چیست؟
 در این چند سال اخیر، ما مدام شاهد نقش‌برآب‌شدن سیاست‌های مخرب آمریکا در منطقه هستیم؛ سیاست‌هایی که با صرف هزینه‌های زیاد بر منطقه تحمیل شد و با مقاومت مردم منطقه به نتیجه نرسید. حال بیاییم با هم چند نمونه از آنها را مرور کنیم:
خروج آمریکا از افغانستان بعد از 20 سال اشغال این کشور به بهانه حذف طالبان و القاعده و استقرار مجدد طالبان بر امور اجرایی.
طرح اخراج آمریکایی‌ها از عراق که توسط نمایندگان مردم مبارز عراق به‌طور جدی دنبال می‌شود. آمریکا بعد از حمله به صدام خود جانشین جنایات صدام در عراق شد و نیتش اشغال دائمی این کشور است؛ امری که ان‌شاءالله با مجاهدت مردم مبارز عراق نقش‌برآب خواهد شد.
شکست و استیصال هم‌پیمانان منطقه‌ای آمریکا در غزه و یمن؛ اسرائیلی که با کمک آمریکا تا دندان مسلح شده ‌است، بالغ‌بر ۵۱ روز تهاجم شبانه‌روزی به متراکم‌ترین منطقه مسکونی دنیا کاری از پیش نمی‌برد و با مقاومت مردم غزه مجبور به عقب‌نشینی می‌شود؛ علاوه‌بر آن، پس از مدت‌ها موج اعتراضات به اراضی اشغالی هم می‌رسد. از طرفی، ائتلاف سعودی، عبری، آمریکایی در جنگ یمن با نزدیک به یک دهه خون‌ریزی و تهاجم به این کشور کماکان راه به‌جایی نبرده ‌است. وقتی متحدان آمریکا در این منطقه به این شکل در تنگنا قرار گرفته‌اند، درواقع این سیاست‌های آمریکاست که با شکست مواجه شده است.
4. از همه مهم‌تر، در مناقشات سوریه، غرب و اندک کشور‌های ناآگاه منطقه با هدف سرنگونی اسد با تمام قوا به میدان آمدند. هدف این بود که با تبدیل کشور سوریه به چیزی شبیه لیبی یکی از اصلی‌ترین کشور‌های محور مقاومت را از مدار خارج کنند و از این طریق ضربه جدی به مقاومت وارد نمایند؛ اما مقاومت و جان‌فشانی‌های دولت و مردم سوریه در کنار جان‌فشانی مدافعان حرم این خواب را برایشان پریشان کرد و الان دنبال راهی برای نجات هستند.

اخراج آمریکایی‌ها از منطقه شرق فرات موضوع دیگری بود که در این دیدار از سوی رهبر انقلاب مورد تاکید قرار گرفت. دلیل تاکید ایشان چه بود؟
 وقتی سخن از نواحی شرق فرات به میان می‌آید، موضوع مربوط به یکی از مهم‌ترین نواحی خاک سوریه می‌شود، زیرا این بخش از خاک سوریه وسیع‌ترین و مهم‌ترین اراضی آن کشور را شامل می‌شود؛ بخشی که محصولات حیاتی و زراعی سوریه در آن کشت می‌شود که گفته می‌شود ۸۰درصد محصولات سوریه را تامین می‌کند. از همه مهم‌تر، میادین نفتی این نواحی است که روزانه حدود ۳۰۰ هزار بشکه نفت از آنجا استخراج و صادر می‌شود.
اما همچنان آمریکایی‌ها با وقاحت حضور خود در این نواحی را استمرار داده‌اند و نه‌تنها امکان بهره‌برداری دولت سوریه از مناطق استراتژیک خود را محدود نموده‌اند، بلکه روزانه با دزدی روشن ذخایر نفتی سوریه را به تاراج می‌برند. تاکید رهبر انقلاب متوجه این موضوع است و از این منظر است که ایشان می‌فرمایند شرق فرات باید آزاد شود تا دیگر شاهد توزیع منافع کشور سوریه نباشیم.
البته این را بدانید که نفس حضور دشمن در داخل یک کشور هر جور که باشد، محکوم است و خواهیم دید که با مبارزه ملت و دولت سوریه ان‌‌شاءالله آمریکا مجبور به ترک این نواحی خواهد شد.

رهبر انقلاب در زمینه قضیه اوکراین تصریح کردند که اگر روس‌ها ابتکارعمل را به‌دست نمی‌گرفتند، طرف مقابل با ابتکار خود موجب وقوع جنگ می‌شد و در این زمینه بر سلطه‌طلبی و زیاده‌خواهی ناتو تاکید کردند. اساسا با توجه به فعل‌وانفعالات و تحولات بین‌المللی امروز، نشانه‌ها، دلایل و مویدات امنیتی و سیاسی این دیدگاه چیست؟ ناتو چه برنامه‌ای برای گسترش حوزه نفوذ و دامنه زیاده‌خواهی‌اش دنبال می‌کند؟
 برای بررسی این موضوع باید ابتدا اصل مساله مناقشه اوکراین مورد بررسی قرار بگیرد. یکی از توافقات بین ناتو و روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عدم عضویت کشورهای جداشده از اتحاد جماهیر شوروی در ناتو و حفظ منطقه حائل بین شوروی و ناتو بود؛ امری که ناتو به‌هیچ‌وجه به آن احترام نگذاشت و کار به‌جایی رسید که هر روز خبری از تقابل نیروهای هوایی روسیه و ناتو بر فراز دریای بالتیک و دیگر نواحی همسایه به گوش می‌رسید. علاوه‌بر آن، مداخلات اروپا و آمریکا در امور داخلی اوکراین منجر به کودتاهای متعدد تا استقرار دولتی وابسته به غرب شد و همزمان درخواست عضویت اوکراین در ناتو با حمایت اتحادیه اروپا و آمریکا مطرح شد؛ امری که در تقابل مستقیم با توافقات مطرح‌شده بین روسیه و ناتو بود. خب، روسیه بارها خط‌قرمز خود را عدم همجواری ناتو با مرزهای خود عنوان کرده بود؛ دغدغه‌ای که همین الان آمریکا درمورد مرزهای خود دارد که شاهد فشار بر کشورهای منطقه کارائیب هستیم.
البته نیروهای ناتو قبل از نیروهای روسیه آمادگی جنگ داشتند. تدارکات و نشانه‌های موجود اشاره به این داشت که اول ناتو آمادگی جنگ و حمله به کریمه را دارد تا درصورت تعلل دولت روسیه گام اول را با جداسازی کریمه بردارد و بعد با عضویت اوکراین در ناتو پازل تضعیف روسیه در شرق اروپا را کامل نماید. هر جنگی مقدماتی لازم دارد و ناتو قبل از روسیه آماده جنگ بود، ولی ابتکارعمل روسیه در این مورد باعث شد نه‌تنها گام‌های بعدی ناتو و آمریکا برای روسیه برداشته نشود، بلکه معضل تامین انرژی برای اروپا و آمریکا مشکل اصلی آنها شد.

 در دیدار رئیس‌جمهور ترکیه با رهبر انقلاب نیز، ایشان تاکید کردند که حمله نظامی به شمال سوریه به ضرر منطقه است و اقدام سیاسی مورد انتظار از جانب دولت سوریه را نیز محقق نخواهد کرد. ابعاد این گزاره به‌صورت مصداقی و جزئی‌تر چگونه قابل تبیین است؟
 موضع ترکیه طی مناقشات اخیر سوریه تجهیز تروریست‌ها در قالب ارتش آزاد سوریه بود که با عدم تحقق انتظارات ترکیه و شکست سیاست‌های آن کشور در قبال سوریه مواجه شد. از طرفی، حضور کرد‌های مسلح در شمال سوریه استخوان‌ لای‌زخم برای ترکیه باقی ماند؛ چراکه ترکیه همواره با نگاه معارض با نیروهای کرد برخورد می‌کرد و برای حل این مشکل دو راهکار عملی را برای شمال سوریه درنظر گرفته‌ بود و به‌طور مشخص در رسانه‌های خود نیز طرح می‌کرد؛ راه‌حل نخست، حضور در 30کیلومتری عمق خاک سوریه و ایجاد منطقه عاری از کردها در نوار حائل بین مرز ترکیه بود و راه‌حل دوم، جابه‌جایی بیش از دو میلیون نفر از کردها به اردوگاه‌های پناهجویان بود تا ظرفیت ضربه به ترکیه از طریق آنها کم شود.
درمورد راه‌حل اول، موضوع تمامیت ارضی کشور سوریه مطرح است که طبیعتا با مقاومت و مقابله ارتش سوریه مواجه خواهد شد و این امر نه‌تنها آتش جنگ در منطقه را خاموش نمی‌کند، بلکه شعله‌ورتر می‌سازد. درمورد راه‌حل دوم هم موضوع حقوق‌بشر و کوچ اجباری در کنار پاکسازی قومی مطرح می‌شود که در تاریخ منطقه مخصوصا قفقاز مکرر مستندات محکومیت این‌قبیل اقدامات به‌وضوح مشاهده می‌شود.
با تمام این اوصاف، بهترین مسیر پیگیری این معضل مشترک، یعنی حضور تروریست‌ها در مناطق شمالی سوریه، مذاکره بین کشورهای منطقه با احترام به‌حق حاکمیت کشور سوریه است و در این مسیر نباید هیچ تمایزی بین تروریست‌ها قائل شد تا منطقه از لوث وجود عناصر ناامن‌ساز پاک شود.

 چشم‌انداز همکاری‌های ایران و روسیه در میان‌مدت و بلندمدت را با توجه به نیاز دو کشور به گسترش روزافزون همکاری‌ها چگونه می‌بینید؟
 همان‌طور که در منویات رهبر انقلاب بارها بیان شده است و آقای پوتین، رئیس‌جمهور روسیه نیز بر آن تاکید دارد، عمق استراتژیک روابط بین ایران و روسیه تا سطح روابط راهبردی قابل گسترش است و ماموریت هر دو کشور گسترش سطح روابط تا این حد تعریف شده است.
درنظر داشته باشید که اصل اساسی روابط بین کشورها تعریف منافع مشترک است و درمورد ایران و روسیه سطح وسیعی از منافع مشترک قابل ترسیم است. نه‌تنها هر دو کشور دارای فناوری و دانش هستند، بلکه از منابع خوبی هم برخوردارند؛ علاوه‌بر آن، هردو از جانب غرب هدف تحریم‌های ظالمانه قرار گرفته‌اند و این امر بستر مناسبی برای همکاری‌های مشترک فراهم می‌سازد و امید است با پیگیری‌های مداوم دستگاه دیپلماسی در راستای استراتژی نگاه به شرق این امر محقق شود.
در سفر اخیر ولادیمیر پوتین به کشور هم این موضوع با عقد قراردادهای همکاری در حوزه‌های مختلف تا حدودی محقق شده است. برای روشن‌شدن موضوع به یک مثال بسنده می‌کنم. ایران در جنوب از حوزه‌های وسیع گازی بهره‌مند است که تا حال‌حاضر با توان داخلی موفق به بهره‌برداری شده است، ولی روسیه دارای شرکتی قدیمی و صاحب فناوری در عرصه نفت و گاز به نام گازپروم است. همکاری با این شرکت روسی می‌تواند برداشت ایران از این حوزه‌ها را افزایش دهد؛ امری که بعد از خروج آمریکا از برجام و خلف وعده شرکت‌های غربی معطل مانده‌ است.

 برخی تحلیلگران با توجه به پیامدهای سفر بایدن به منطقه و مشخصا عربستان و مقایسه نتایج آن با سفر پوتین به کشورمان از زوال اعتماد به آمریکا، حتی در میان متحدان دیرینه و قدیمی‌اش سخن گفتند. نظر شما در این رابطه چیست؟
 چند دهه است که منطقه زمینه اجرای سیاست‌های غلط آمریکا بوده و کشورهای همپیمان آمریکا هزینه‌ این سیاست‌ها را تامین نموده‌اند. در این میان، نه‌تنها عایدی این کشو‌رها چیزی جز شکست و صرف هزینه‌های بیهوده نبوده، بلکه نگاه از بالا به پایین روسای جمهور آمریکا غرور ملی این کشورها را نشانه رفته است تا جایی که رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید عربستان بدون حمایت ما چند ساعت هم دوام نمی‌آورد و ترامپ، عربستان را گاو شیرده خطاب می‌کند و همواره هم باید سفارش‌های آمریکا را از جیب ملت خود نقد نماید. اخیرا هم آمریکا در جهت رفع مشکل انرژی حاصل از جنگ اوکراین سفارش افزایش تولید برای کاهش قیمت جهانی نفت را داده است و عربستان چاره‌ای جز قبول‌کردن ندارد.
این را در مقابل نشست اخیر آستانه قرار دهید که سه کشور مستقل منطقه با درنظر گرفتن منافع ملی خود به‌منظور تعمیق روابط و حل‌وفصل مشکلات منطقه‌ای با هم همکاری می‌نمایند و ان‌شاءالله به نتیجه‌ هم خواهند رسید. این امر از اهمیت بالایی برخوردار است. خوشبختانه کم‌کم کشورهای منطقه به‌خصوص کشورهای حاشیه خلیج‌فارس هم با درک اتمسفر مخرب همکاری با آمریکا درصدد بازتعریف روابط با جمهوری اسلامی برآمده‌اند و این نقطه تعیین‌کننده‌ای در روابط بین کشورهای منطقه خواهد بود؛ چراکه ما بارها بر این موضوع تاکید کرده‌ایم که راه‌حل مشکلات منطقه‌ای از همکاری بین کشورهای منطقه بدون حضور بیگانگان می‌گذرد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

محمد زعیم‌زاده، سردبیر: 

کلید انتخابات در دست مرددها

پرویز امینی، استاد دانشگاه:

مرددین؛ سرنوشت‌سازان انتخابات چهاردهم

پیام پیغام‌های انتخاباتی؛

چرا تحریم انتخابات شکست خورد؟

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

بازگشت به راهبرد مشارکت حداکثری

«اگر دفاع ما نبود، حمله ایران به اسرائیل ویرانگر می‌شد»؛

اعتراف بایدن

سیدجواد نقوی، خبرنگار فرهیختگان؛

‌نوبل خون

حمید ملک‌زاده، پژوهشگر اندیشه‌های سیاسی:

مقاومت؛ روح پایدار انقلاب اسلامی ایران

سیدجواد نقوی، خبرنگار فرهیختگان:

عجب کشور قانون‌مداری!

صادق امامی، عضو شورای سردبیری:

در مسیر تحول

7 نکته از دیدار رمضان 1403 رهبر انقلاب با دانشجویان؛

پای درس جامع‌نگری در خانه پدری

جیش‌العدل به نیابت از تل‌آویو دست به عملیات تروریستی زد؛

تروریست‌های توسعه

سیدحسین امامی، خبرنگار اندیشه سیاسی:

نقدی بر ایده پایان دین در یک کتاب

جعفر درونه، تحلیلگر سیاسی:

دو روی یک انتخابات

عباسعلی کدخدایی، عضو شورای نگهبان:

من رای نمی‌دهم!

جعفر درونه، پژوهشگر سیاسی:

نقطه عزیمت به‌‌سمت مشارکت حداکثری

درباره نامه 110 اصلاح‌طلب مشارکت‌جو؛

نه به خاتمی، سلام به واقعیت

محمد قائمی‌راد، پژوهشگر هسته مکتب امام خمینی(رحمه‌الله) مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع):

از «خواص و عوام» تا «خاصه و عامه» در اندیشه رهبری

درباره جوانب مختلف ردصلاحیت روحانی

او باید در انتخابات شکست می‌خورد

مرتضی قاضی، نویسنده:

صادق الوعد

آرزویی که بستر آن فراهم نیست؛

تمایل به شیوه‌های کنترلگری نوین

سرباز روح الله رضوی؛ فعال رسانه ای:

الجزیره و آفریقای جنوبی؛ جای ایران را نخواهد گرفت

محسن فایضی؛

چقدر بی انصاف‌اند

نگاه سطحی اپوزسیون سلبریتی؛

این جهل نیست خیانت به تاریخ و انسانیت است

سیدجواد نقوی، خبرنگار؛

بحران‌زدگی برندینگ برهانی

در حاشیه اظهارات جدید وزیر سابق خارجه؛

تاریخ را با تراژدی‌هایش بخوانید

کنشگران سیاست و نوار باریک انسانیت؛

در آینه فلسطین به خودتان نگاه کنید

وقایع نقش جهان و مصائب توییتری شدن سیاست

سانتی‌مانتال‌ها مشغول کارند

محمدسعید صفاری، پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام‌صادق(ع):

انقلاب خمینی کبیر؛ راهبر وارثان عالم

محسن فرجیان روزنامه‌نگار:

رسانه کارآمد و هزینه‌های آن

محمد زعیم‌زاده، جانشین سردبیر:

دست سردبیر، گاوبازی اپوزیسیون و پروژه ما

سیدجواد نقوی خبرنگار فرهیختگان؛

بی‌بی‌سی نمی‌تواند خودش را احیا کند؟‌ +فیلم

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار