داود مهدویزادگان، دانشیار و رئیس سازمان سمت: بیش از یکصد سال است که دنیویگرایی مدرن و غربزدگی بر جهان اسلام مستولی شده است. نتیجه و دستاورد این استیلا تشدید وابستگی و انحطاط مسلمین و به تاراجرفتن منابع مادی و معنوی اسلامیان بوده است. حکومتی غاصب و اشغالگر چونان ژاندارم نظام سلطه بر منطقه فرمان میراند و حکومتهای دستنشانده غربی نیز دستورات دیکتهشده سازمانهای بینالمللی غربی را نعلبهنعل اجرا میکنند. لکن این وضعیت صرفا بهواسطه قدرت شمشیر و نظامیگری پدید نیامده است. طبیعی است که جوامع مسلمان بهویژه ملت ایران با سابقه تمدنی را نمیتوان به این وسیله به زیرسلطه و وابستگی کشاند بلکه باید پیشتر یا همزمان با سلطه شمشیر عملیات سرکوبگرانه فرهنگی به راه افتد. مهمترین بخش این عملیات فرهنگی معطوف به آموزههای وحیانی بهویژه شریعت اسلامی است. زیرا شریعت اسلامی ناظر بر عمل مسلمین است و اعمال آنان را نظم و انسجام میدهد. لذا باید وجه تاثیرگذاری دستورات الهی بر کنشهای سیاسی و اجتماعی کمرنگ و بیاثر شود تا فرهنگ سلطهگر غربی بر امور اسلامیان بهطور کامل چیره شود.
زدودن ساحت اجتماعی و سیاسی از جوهره اسلام نابمحمدی صلیاللهعلیهوآله غایت اولیه سلطه فرهنگی غرب مدرن بر جهان اسلام بوده است. البته این هدف تنها به دست روشنفکران غربزده میسر نبود بلکه به کنشگری جاهلانه متحجرین نیز نیاز داشت. یکی میکوشید سیاست و جامعه را از دین دور کند و دیگری میکوشید دین را از آن دو جدا کند. اما دستاورد هردو رویکرد هدم وجه اجتماعی و سیاسی از احکام شریعت اسلامی است. مهمترین این احکام، مناسک حج است. حج از برجستهترین احکام اسلامی است که تمام مسلمانان مستطیع را به مکانی مقدس و در زمانی واحد دعوت میکند تا درکنار هم به پرستش و عبادت مشغول شوند. صورتبندی اجتماعی مناسک حج تا پیش از انقلاب اسلامی مغفول مانده بود. اما این صورتبندی، بعد از انقلاب به برکت اندیشه مترقیانه امامخمینی(ره) و مقاممعظمرهبری احیا شد و غبار فراموشی از آن زدوده شد. پیامهای سالانه امام و رهبری در موسم حج، بیشترین نقش را در احیای وجه و ساحت اجتماعی و سیاسی حج داشته است. چنانکه پیام امسال (1401) ولیفقیه بسیار روشنگرانه بود.
ولیفقیه در پیام امسالشان به حاجیان بر دو رکن اساسی مناسک حج تاکید ورزیدند؛ یعنی رکن اساسی وحدت مسلمین و رکن اساسی ذکر و معنویت. این دو رکن در گذشته نهچندان دور از هم جدا افتاده بودند بلکه یکی از آن دو به فراموشی سپرده شده بود و دیگری به جهت محتوایی تقلیل یافته بود. از کنار هم قرارگرفتن این دو رکن است که مسلمانان از وضعیت انحطاط و وابستگی خارج میشوند. وحدت مسلمین بدون ذکر و معنویت، حاصلی ندارد بلکه فرصتی برای تاثیرگذاری اندیشهها و ایدئولوژیهای سکولار میشود. از سوی دیگر، ذکر و معنویت بدون اجتماع و وحدت مسلمانان تاثیر اجتماعی و سیاسی چندانی ندارد. با معنویت فردیشده که نمیتوان تهاجمات فکری و فرهنگی را دفع کرد بلکه باید اجتماع بههمپیوسته مسلمین شکل بگیرد تا تاثیر ملی و منطقهای خود را پیدا کند. ولیفقیه شالوده عزت و سعادت مسلمین را در همین وجهترکیبی مناسک حج میداند:
«وحدت مسلمانان یکی از دو پایه اساسی حج است که چون با ذکر و معنویت ــ که پایه اساسی دیگر این فریضه پرراز و رمز است ــ همراه شود، میتواند امت اسلامی را به اوج عزت و سعادت برساند و آن را مصداق «وَلِلَّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنین» قرار دهد. حج، ترکیبی از این دو عنصر سیاسی و معنوی است و دین مقدس اسلام آمیزه پرشکوه و باعظمتی از سیاست و معنویت است.» (پیام رهبری: 1401/4/17 )
دشمنان ملتهای مسلمان همواره کوشیدهاند رکن معنویت را بهوسیله رواج سبک زندگی غربی از محتوا تهی کنند و وحدت اسلامیان را از طریق تفرقهافکنی از بین ببرند. از اینرو، باید حاجیان در مناسک حج بکوشند این دو رکن را درکنار هم احیا کنند. محتوای ذکر و معنویتشان را عمق ببخشند و داعیههای تفرقهافکنانه را کنار بگذارند و به وحدت میان مسلمین بیش از گذشته بیندیشند و عمل کنند. بهعقیده ولیفقیه شرایط امروز جهان اسلام و نظام بینالملل برای تحقق چنین رویدادی خیلی مساعدتر از گذشته است. ایشان سه دلیل برای این دعوی ذکر کردهاند.
چالش دموکراسی پولمحور
ولیفقیه نخستین دلیلی را که برای مساعدبودن شرایط امروز در رویداد حج تعالیبخش بیان کرده است، همان ازکارافتادگی و رنگباختن ایدئولوژیهای غربی است. لیبرالیسم و کمونیسم جلوهگریهای کاذب گذشته خود را از دست دادهاند. جوامع مسلمان متوجه این نکته شدهاند که اگر هم این ایدئولوژیها سودمند و کارآمد باشند، نسخهای نیست که برای آنان راهگشا باشد؛ چراکه دولتهای سکولار جهان اسلام نهفقط نتوانستند به کمک این ایدئولوژیها راه به جایی ببرند بلکه میزان انحطاط و وابستگی آنها به غرب بیشتر و عمیقتر هم شده است. مضافا اینکه لیبرالیسم و کمونیسم در موطن اصلی خود دچار بحرانهای لاینحل شده است. به تعبیر ولیفقیه «دموکراسی پولمحور غربی» با چالشهای جدی مواجه شده است، بهطوریکه متفکران غربی بهوقوع سرگردانی در اندیشه سکولار اعتراف دارند. همین امر باعث شکلگیری بیداری اسلامی درمیان جوانان و متفکران مسلمان برای رویآوری به اندیشه اسلامی شده است: «در دنیای اسلام، جوانان، اندیشمندان، مردان علم و دین با مشاهده این وضعیت، به دیدگاهی نو درباره ثروت معرفتی خود و نیز به خطوط سیاسی رایج در کشورهای خود دست مییابند... و این همان بیداری اسلامی است که همواره از آن یاد میکنیم.» (همان: 1401/4/17)
توصیف ولیفقیه از دموکراسی غربی به «پولمحوری» بسیار دقیق و روشنگرانه است. اساس دموکراسی غربی بر سرمایهسالاری و پولمحوری است. اگرچه مردم در دموکراسیهای غربی پای صندوقهای رای حاضر میشوند ولی انتخاب آنان بر محور سرمایههای غیرمادی نیست بلکه اساسا نمیتواند باشد. چون دموکراسیهای غربی زیرسلطه سرمایهداری است. نظام سرمایهداری چنین اجازهای را نمیدهد که مردم کسی را انتخاب کنند که مستقل از مادیات و پولمحوری بیندیشد و کنشگری سیاسی داشته باشد. سرمایهداری از دموکراسی تضمینهای لازمه را گرفته است که بدان مجال ظهور و بروز میدهد. دولتهای غربی بیش از مردم به پول و ثروت سرمایهداری وابستهاند و دموکراسیخواهی آنها صرفا صورتسازی برای مشروعیت مردمیدادن به کارشان است. لکن با وصف این، دموکراسی پولمحور وجه مردمی خود را از دست داده است. مردم دولتهای غربی هیچ امیدی به این دموکراسی ندارند. هر روز که میگذرد اغنیا غنیتر و فقرا فقیرتر میشوند. امروزه کارتنخوابی و چادرخوابی جمعیت زیادی از مردم آمریکا به مسالهای عادی تبدیل شده است.
ظهور خودآگاهی اسلامی
دومین دلیلی که ولیفقیه برای بیان مساعد بودن شرایط امروز در وصف تعالیبخشی مناسک حج ذکر کرده است، خودآگاهی اسلامی است. پیش از انقلاب، مهمترین نگرانی استکبار جهانی و عوامل فرهنگی غربگرایی از کنشگری مسلمانان، واقعیت خودآگاهی دینی بود. زیرا این امر، آنچنان آگاهی انتقادی را تولید میکرد که جریان و نظامهای سیاسی وابسته به غرب را بهطور جد به چالش میکشاند. مردم با رجوع به خویشتن و آگاهی از هویت دینی و تاریخی درخشان خود منتقد وضعیت اسفناک کنونی میشوند و نظام سیاسی وابسته و عوامل فرهنگی غربگرا را در پدیدآمدن این وضعیت موثر میبینند. از اینرو، جریان فرهنگی غربگرا در ایران و دیگر کشورهای مسلمان به کمک شرقشناسان غربی تلاش گستردهای به راه انداختند تا خودآگاهی اسلامی شکل نگیرد. آنان کوشیدند با ترویج ملیگرایی، هویتهای کاذبی را صورتبندی کنند تا بهدنبال آن خودآگاهی کاذب پدید آید. تلاش گستردهای به راه افتاد که مطالعات اصیل اسلامی در میان جوامع مسلمان بهویژه جامعه دانشگاهی شکل نگیرد. لکن با وجود همه این تلاشها، زمینهها و روزنههای بازگشت به خویشتن اسلامی رخ داد و نتیجه آن خودآگاهی اسلامی بود.
شکل برجسته و پیشتاز این خودآگاهی در ایران اتفاق افتاد و ثمره آن وقوع انقلاب اسلامی بود. این خودآگاهی اسلامی بهتدریج در جهان اسلام بهویژه کشورهای منطقه گسترش یافت. بهعقیده ولیفقیه ثمره شکلگیری خودآگاهی اسلامی در منطقه پدیده مقاومت است. اکنون جریان مقاومت اسلامی توانسته قدرت چشمگیری بهدست آورد و جریانهای سیاسی و فرهنگی غربگرا را به چالش و موضع انفعال بکشاند. جریانهای فرهنگی غربگرا در ایران و منطقه تلاش گستردهای را به راه انداختهاند تا این خودآگاهی اسلامی را متوقف سازند و ناکارآمد جلوه دهند. حتی آنها کوشیدند با تقویت و حمایت از گروههای تکفیری در جهت هدم جریان مقاومت اسلامی گام بردارند؛ لیکن در هدف نافرجام ماندند. ایشان در پیامشان به حجاج بیتاللهالحرام در اینباره میفرماید: «ثانیا این خودآگاهی اسلامی، پدیدهای شگرف و معجزهآسا در قلب دنیای اسلام آفریده است که قدرتهای استکباری در برابر آن بهشدت دچار مشکلند. نام این پدیده «مقاومت» و حقیقت آن، بروز قدرت ایمان و جهاد و توکل است. این پدیده همان است که درباره نمونهای از آن درصدر اسلام، این آیه شریفه نازل شد: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانًا وَ قالوا حَسبُنَااللهُ وَ نِعمَالوَکیلُ فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَاللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوءٌ وَاتَّبَعوا رِضوانَاللهِ وَاللهُ ذوفَضلٍ عَظیم.»
الگوی موفق حکمرانی اسلامی
اما دلیل سوم ولیفقیه عینیتیافتن الگوی موفق حکمرانی اسلامی است. ثمره خودآگاهی اسلامی همان اسلام سیاسی است. بهطور طبیعی از اسلام سیاسی مطالبه الگوی موفق حکمرانی میشود و از این طریق جریان دنیویگرای غربی میتواند اسلام سیاسی را به چالش بکشد. بهعقیده ولیفقیه چنین چالشی تا پیش از انقلاب اسلامی محلی از اعراب داشت. چون مسلمانان در چند سده اخیر در برپایی حاکمیتی مستقل و مقتدر و اسلامخواه ناکام ماندهاند. تلاشهای گسترده مردمی زیادی به راه افتاد و در این راه زنان و مردان مسلمان زیادی به شهادت رسیدند، لیکن در تشکیل حکومت اسلامی موفق نبودند. اما اسلام سیاسی توانست بهدنبال پیروزی انقلاب اسلامی نظام سیاسی مقتدر و مستقل و پیشرو در توسعه و ترقی را تاسیس کند. اکنون با گذشت چهار دهه از تاسیس چنین حکومتی میتوان از وجود الگوی موفق در حکمرانی اسلامی سخن گفت: «امروز دنیا شاهد یک الگوی موفق و یک نمونه سرافراز از قدرت و حاکمیت سیاسی اسلام در ایران اسلامی است. ثبات و استقلال و پیشرفت و عزت جمهوری اسلامی، حادثهای بس عظیم و پرمعنی و جذاب است که میتواند اندیشه و احساس هر مسلمان بیدار را به خود جلب کند.» (همان: 1401/4/17)
بهعقیده مقاممعظمرهبری، گرچه «ناتوانیها و عملکردهای بعضا خطای ما کارگزاران این نظام که دستیابی کامل به همه برکات حکومت اسلامی را به تاخیر انداخته» ولی این امر موجب نشده و نتوانسته حکمرانی اسلامی را از پایبندی به اصول اساسی دور کند. حاکمیت اسلام در قانونگذاری و اجرا، تکیه بر آرای مردمی در مهمترین مسائل مدیریتی کشور، استقلال سیاسی کامل و عدم رکون به قدرتهای ستمگر ازجمله اصول اساسی است که جمهوری اسلامی بدانها پایبند مانده است.
ولیفقیه بر پایه این سه دلیل محکم است که معتقدند شرایط امروز برای تاثیرگذاری ساحت سیاسی و اجتماعی مناسک در ایجاد وحدت اسلامی است: «اینها زمینهها و عواملی است که اوضاع مساعد کنونی دنیای اسلام را برای حرکت یکپارچه و متحد فراهم آورده است. دولتهای مسلمان و نخبگان دینی و علمی و روشنفکران مستقل و جوانان حقیقتجو بیش از همه باید به بهرهگیری از این زمینههای مساعد بیندیشند.» ایشان بر همین اساس است که شدتگرفتن دشمنی با اسلامی سیاسی بهویژه از ناحیه استکبار جهانی، آمریکا در همه عرصههای جنگ سخت و نرم و بسیج امکانات فرهنگی علیه اسلامی سیاسی را امر طبیعی دانسته است: «طبیعی است که قدرتهای استکباری و بیش از همه آمریکا، از چنین گرایشی در دنیای اسلام نگران باشند و همه امکانات خود را در رویارویی با آن به کار برند... و اکنون چنین است. از امپراتوری رسانهای و شیوههای جنگ نرم تا جنگافروزی و شعلهور ساختن جنگهای نیابتی تا وسوسهگری و خبرچینی سیاسی و تا تهدید و تطمیع و رشوه... همه و همه از سوی آمریکا و دیگر مستکبران به کار گرفته میشود تا دنیای اسلام را از مسیر بیداری و سعادت خود جدا کنند. رژیم جنایتکار و سیهروی صهیونیست در این منطقه هم یکی از ابزارهای این تلاش همهجانبه است.» (همان:1401/4/17) از اینرو، ولیفقیه بر این نکته اساسی تاکید دارند که هرگز نباید از کید دشمن و مغرورنشدن به کار خود غفلت کنیم. ایشان در این راه بزرگ الهی امیدوارانه به نقش جوانان مسلمان در ملل اسلامی توجه و التفات داده است: «در نقطه مقابل، جهان اسلام مملو از جوانان پرانگیزه و بانشاط است. بزرگترین سرمایه برای ساختن آینده، امید و اعتمادبهنفس است که امروز در جهان اسلام بهویژه در کشورهای این منطقه موج میزند... همه وظیفه داریم این سرمایه را حفظ کنیم و افزایش دهیم.»(پیام به حجاج:1401/4/17)