بررسی کمیت و کیفیت آثار ارائهشده به سیزدهمین جشنواره بینالمللی فارابی و نسبتی که این جشنواره با نقشه جامع علمی کشور و تحول بنیادین در علوم انسانی پیدا میکند؛ ازجمله موضوعاتی بود که در گفتوگو با رضا غلامی، رئیس دبیرخانه دائمی جشنواره بینالمللی فارابی و رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به آن پرداختیم. وی معتقد است اگرچه شرایط کرونا بر فعالیتهای دانشگاهی تاثیر منفی داشته اما بهطور کلی آثار واصله به جشنواره از نظر کمیوکیفی قابلقبول است. غلامی تاکید میکند چیزی به نام نقشه علمی در علوم انسانی نداریم و اگر بناست روزی نسبتی بین این دو برقرار شود، این نقشه متناسب با ذات علوم انسانی، با نقشه سایر علوم متفاوت خواهد بود. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ارزیابی جنابعالی از کمیت و کیفیت آثار ارائهشده در جشنواره سیزدهم چگونه است؟
باید قبول کرد طی سه سال اخیر، کرونا روی فعالیتهای دانشگاهی ازجمله برنامههای پژوهشی، تاثیرات منفی گذاشته است، با این وجود به نظر میرسد تعداد آثار واصله به سیزدهمین جشنواره یعنی حدود ۳۰۰۰ اثر علمی قابل پذیرش است. در عین حال، من معتقدم از یکسو، به دلیل سرمایهگذاری ناچیز در ساحت پژوهش و از دیگر سو، به خاطر پایین بودن کیفیت فعالیتهای پژوهشی در دو عرصه علوم انسانی و علوم اسلامی، اثر پژوهشی قابل ارائه به جشنواره عدد بالایی ندارد. البته این را هم میپذیریم که اگر اطلاعرسانی درباره جشنواره بینالمللی فارابی افزایش پیدا کند و دانشگاهها انگیزه بیشتری برای معرفی آثار استادان خود به جشنواره داشته باشند، نهتنها در حد ۳۰ درصد به عدد فعلی آثار افزوده خواهد شد بلکه کیفیت آثار واصله به جشنواره هم قدری بالاتر خواهد رفت.
آیا جشنواره بینالمللی فارابی به اندازه کافی در محیطهای علمی کشور شناخته شده و موجه است؟
جشنواره بینالمللی فارابی عظیمترین و معتبرترین جشنواره علمی در ساحت علوم انسانی و اسلامی در ایران و جهان اسلام است. امروز اغلب استادان و اکثر مراکز علمی و دانشگاهی داخل کشور، به جایگاه و ارزش این جشنواره واقفند. من شاهد هستم استادانی که تاکنون اثر علمیشان در جشنواره برگزیده شده از منزلت علمی خوبی نزد دانشگاهها و نزد همکارانشان برخوردارند. با این حال به نظر من دو اشکال جدی وجود دارد: «اشکال اول این است که در ارزیابی و رتبهبندی دانشگاهها و پژوهشگاههای کشور، برگزیده شدن آثار استادان یک مجموعه علمی در جشنواره بینالمللی فارابی امتیاز بالایی ندارد؛ و اشکال دوم این است که امتیاز آییننامه ارتقای اعضای هیاتعلمی به آثار منتخب در جشنواره ناکافی است.» البته این را هم بگویم که جوایز فارابی هم به دلیل مشکلات مالی وزارت علوم باید بیش از این باشد که الحمدلله وزیر محترم در جلسه اخیر شورای سیاستگذاری جشنواره خودشان پیشنهاد افزایش ارزش مادی جوایز و همترازی جوایز جشنواره فارابی با جشنواره خوارزمی را مطرح کردند و قرار شد مابهالتفاوت آن را وزارت علوم تامین کند.
از نظر جنابعالی چه رابطهای میان جشنواره فارابی و تحول بنیادین در علوم انسانی برقرار است یا باید برقرار باشد؟
جشنوارهها در دنیا فقط برای شناسایی برترینها و معرفی و تشویق آنها نیستند بلکه بهطور غیرمستقیم و البته موثر به جریان علمی جهت میدهند. به بیان دقیقتر، جشنوارههای علمی معتبر مانند جایزه نوبل، چه از طریق معرفی انواع استانداردها و به تبع آن، شاخصگذاری علمی، چه از جهت اولویتنمایی و چه از حیث الگوسازی و معرفی قلهها، سهم مهمی را در هدایت دانشگاهها و پژوهشگاههای دنیا در حوزه علم برعهده دارند. انتخابهای یک جشنواره بزرگ علمی میتواند مرز علمی را معین کند و به اساتید و محققان آن را معرفی کند. درباره جشنواره بینالمللی فارابی هم من چنین نظری دارم؛ جشنواره فارابی هرساله تاثیر بسزایی در هدایت جریان علمی علوم انسانی دارد و باید اثرگذاری خود را به نحو ملموسی افزایش دهد.
درخصوص شاخصها و ملاکهای ارزیابی آثار علمی در جشنواره، تا چه حد دانش علمسنجی در دنیا مدنظر بوده است؟
ما در ارزیابیهای علمی، هنوز با مرز دانش علمسنجی در دنیا فاصله داریم، با این حال تلاش شده از طریق کاربست تجارب ارزشمند موجود در دانشگاهها و پژوهشگاهها و شکلگیری نوعی اجماع نسبی میان بزرگان جامعه علمی در کشور، شاخصهایی برای ارزیابی طرحهای پژوهشی و نیز آثار و منشورات علمی مشخص شود. در جشنواره فارابی فعلا همین شاخصها البته با سختگیری مضاعف مبنای داوریهای علمی است هر چند من اعتقاد دارم باید با گسترش دانش علمسنجی در علوم انسانی و بومیسازی آن، به شیوههای به مراتب دقیقتر و ارتقا یافتهای برای ارزیابی و داوری آثار علمی دست پیدا کنیم.
چه رابطهای میان حرکت این جشنواره و نقشه جامع علمی کشور وجود دارد؟
وجود نقشه علمی برای کشور مایه مسرت و خوشحالی است اما من معتقدم اولا، ما در نقشه جامع علمی، فصل قابل اعتنایی برای علوم انسانی و اجتماعی نداریم. کانه علوم انسانی برای تهیهکنندههای نقشه ارزش و اهمیتی نداشته است. ثانیا، این نقشه نیازمند اصلاح و بازنگری است و لازمه آن، از یکسو، ارزیابی منطق و عقلانیت حاکم بر نقشه و از دیگر سو، مطالعه اثربخشی عملی نقشه طی سالهای گذشته است.
نکته مهم در اینجا این است که نقشه علمی در هر دانش و در هر رشتهای، باید مولود نظرات خبرگان همان علم و رشته باشد و در یک زیستبوم طبیعی، آزادانه و انتقادی تهیه شده باشد. البته در میان متفکران، هستند کسانی که به دلایلی، رویکرد پروژهای به علم را نمیپذیرند و تهیه نقشه را زاییده رویکرد پروژهای با تفکر پراگماتیستی تحلیل میکنند. من ازجمله کارشناسی بوده و هستم که نگاه بینابین دارم؛ یعنی از یک طرف آنارشیسم علمی را قبول ندارم و از طرف دیگر، زیادهروی در ریلگذاری علمی، آن هم در علوم انسانی که باید تنوع و تکثر نظرات به رسمیت شناخته شود را نمیپذیریم. لذا اینکه فرمودید، آیا میان خط کاری جشنواره و نقشه جامع علمی کشور رابطهای هست، پاسخم این است که اساسا ما در علوم انسانی چیزی به نام نقشه علمی نداریم، اگر هم روزی داشته باشیم، متناسب با ذات علوم انسانی، با نقشه سایر علوم متفاوت خواهد بود. در عین حال اگر منظورتان انطباق حرکت جشنواره با نیازهای روز کشور است، عرض میکنم که تا حد زیادی انطباق با نیازهای کشور مورد عنایت داوران جشنواره قرار میگیرد هر چند خود شناخت نیازها در حوزه علوم انسانی و اجتماعی، یک کار علمی است نه به شکل دستوری و ابلاغی.
آیا فرآیند داوری آثار در جشنواره به اندازه کافی عادلانه و دقیق هست؟
نمیتوانم بگویم صددرصد عادلانه و دقیق؛ چراکه مکانیسمهای مورد اجماع در داوریهای علمی، جلوی خطا یا اعمال سلایق داوران را کاملا نمیگیرد. با این وجود اطمینان میدهم که نهتنها اراده دبیرخانه جشنواره بر رعایت عدالت و اعمال بالاترین سطح از دقت است، بلکه برای این منظور، مسیر دشواری طی میشود. نکته مهم این است که در جشنواره بینالمللی فارابی، برجستهترین اساتید هر رشته بهعنوان داور انتخاب میشوند و سعی میشود با ایجاد چرخش در داوران، انحصار ایجاد نشود.
آیا جشنواره بینالمللی فارابی از استادان خارجی هم بهعنوان داور استفاده میکند؟
به دلیل مضایق مالی و تفاوت هزینه داوری در ایران و بعضی کشورهای مطرح در ساحت علوم انسانی، تاکنون از داوران غیرایرانی برای ارزیابی آثار استفاده نشده است. البته برای داوری آثار محققان ایرانی توسط داوران خارجی، مانع زبان هم وجود دارد و اگر داور خارجی زبان فارسی نداند عملا امکان داوری منتفی است. با این حال، در نظر داریم برای آثار محققان غیرایرانی که اثرشان به زبانهای رایج دنیا تالیف شده است، از اساتید برجسته دانشگاههای دنیا خصوصا اساتید دانشگاههای درجه یک کشورهای اسلامی استفاده کنیم.
چقدر جشنواره بینالمللی فارابی قائل به آزاداندیشی و به رسمیت شناختن تنوع و تکثر افکار و آرای علمی است؟
من شخصا بهعنوان رئیس دبیرخانه دائمی جشنواره، قائل به آزاداندیشی و تنوع و تکثر اندیشهها هستم و بنا دارم بیش از گذشته آن را ترویج کنم، اما معتقدم آزاداندیشی به معنای هرج و مرج فکری یا ذوقی کردن پژوهش نیست. لذا در عین حال که باید آزاداندیشی و اختلاف نظرات را پذیرفت، باید به نقدپذیری و ارزیابیپذیری آثار علمی هم قائل بود. نمیتوان قبول کرد محققی بگوید اثر علمی من قابل بررسی نیست یا هیچکس به جز خودم یا معدود همفکرانم اجازه جراحی اثر من را ندارند! این نوع تفکرات ما را به بنبست میرساند.
آیا به نظر شما بخش بینالملل جشنواره فارابی با استقبال کافی از سوی محققان و اساتید دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی خارجی روبهرو میشود؟
خیر، متاسفانه در سالهای گذشته نه بودجهای برای تبلیغ جشنواره اختصاص یافته و نه برنامه روشنی برای این منظور تهیه شده است. با این وصف، طبیعی است که جشنواره فارابی به جز عنوان بینالمللی، نسبت واقعی با یک جشنواره بینالمللی ندارد. ما در دوره مدیریتی جدید قصد داریم این نقیصه را در حد وسع خودمان و ظرفیت کشور جبران کنیم. البته این را هم تاکید کنم که جمهوری اسلامی در علوم انسانی و اجتماعی هنوز بهعنوان قطب علمی در دنیا یا جهان اسلام شناخته نمیشود و به تبع آن، ارتباط و تعامل علمی در ایران در حد صفر قابل ارزیابی است و لذا نمیتوان در چنین زیستبومی توقع داشت، امکان شکلگیری یک جشنواره علمی بینالمللی وجود داشته باشد.
به نظر جنابعالی چه جوایز جدیدی میتواند در آینده به جشنواره بینالمللی فارابی اضافه شود و آیا تدبیری در این زمینه وجود دارد؟
به نظر من، ما باید در جشنواره، روی نوآوری و نظریهپردازی تمرکز ویژهای داشته باشیم. همچنین روی نقدهای روشمند علمی. علاوهبر این، وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری در جلسه شورای سیاستگذاری جشنواره پیشنهاد دادند به مرجعیت علمی و به دیپلماسی علمی جایزه بدهیم که به تصویب هم رسید. همچنین در جلسه اخیر شورای سیاستگذاری قرار شد قطبهای علمی را هم از سال بعد ارزیابی و به برترین قطبها جایزه بدهیم. اینها تغییراتی است که در گام نخست در جشنوارههای بعدی اعمال خواهد شد.
بهعنوان آخرین پرسش، از نظر جنابعالی چه نوع حمایتی از محققان برجسته میتواند به تقویت فعالیتهای علمی آنها منجر شود؟
هر محققی بهویژه اگر جوان باشد، به دنبال تکمیل پروژه فکری خود است و هیچ جایزهای بهتر از ایجاد شرایط مساعد برای این امر نیست. امروز محققان برجسته و نخبه ما در محیطهای دانشگاهی اسیر بروکراسی هستند و اگر آییننامه ارتقای اعضای هیاتعلمی به آنها اجازه بدهد که به جای قرار گرفتن در مسیرهای یکنواخت، به تکمیل پروژه فکریشان بپردازند، مطمئنا ما هم مانند خیلی از کشورهای مطرح در علوم انسانی، حرفهای نوآورانه و تحولآفرین در علوم انسانی خواهیم داشت. برخی از نوآوریهای بزرگ در علوم انسانی محصول سالها تفکر آزاد بوده است؛ محصول گفتوگوهای انتقادی وسیع بوده است؛ محصول مشاهدات گسترده اعم از فیزیکی و متافیزیکی بوده است. از طرف دیگر، برخی از نظریات مهم در علومانسانی لزوما در مقالات علمی و پژوهشی بروز و ظهور نیافته بلکه در یادداشتهای متفرقه و کوتاه یک دانشمند و در مواردی سالها پس از مرگ او عینیت یافته است. لذا خیلی باید مراقب بود که در مسیر تحول در علوم انسانی اقتضائات واقعی تحول گم نشود. با این وصف، من معتقدم پس از شناسایی استعدادهای برتر یا نخبگان علوم انسانی باید از آنها برای تحقق اهداف علمیشان حمایت ادامهدار و ریسکپذیر کرد.