میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: پیادهروی10 کیلومتری عید غدیر ۱۴۰۱ به طرز غافلگیرکنندهای پرجمعیت بود. حتی ظاهرا برگزارکنندگان این رویداد هم چنین حجمی از حضور مردم را حدس نمیزدند و روی همین حساب بینظمیهای فراوانی ایجاد شد. چند میلیون نفر از تهرانیها به این همایش بزرگ پیوستند و تا نیمهشب در خیابانهای تهران، از شمال تا جنوب، مردم هنوز قدم میزدند. شادی بود و همدلی بود و همعهدی و معنویت. ما چقدر به چنین چیزهایی در جامعه خودمان نیاز داشتیم و چقدر از پرداختن به آنها با تأخیر همراه بود. رئیس شورای قبلی شهر تهران وقتی به او گفتند که چرا به زیست شبانه شهر و فراهم کردن لوازم و مقدماتش عنایتی ندارد، گفت از اینجور چیزها خوشش نمیآید و عادت دارد سرشب بخوابد. با چنین مدیرانی چند سال بود که تهران حالت بیروحی پیدا کرده بود و بهطور محسوسی امنیت آن هم خصوصا در ساعات پایانی شبها نزول داشت. اینکه کدام گروه اجتماعی صاحب و میداندار خیابان باشند، مسالهای تعیینکننده است. مدتها بود که تا حدود زیادی شهر به گروههای اجتماعی بزهکار سپرده شده بود اما رویدادی مثل پیادهروی 10کیلومتری غدیر که بسیار بیشتر از 10 کیلومتر امتداد پیدا کرد، نویدی بود بر اینکه خیابانهای شهر دوباره به صاحبانش برگردد. همین که مدیران شهری حاضر باشند خواب سرشبشان را چند ساعت عقب بیندازند یا لااقل آن را به زندگی چند میلیون شهروند پیوند نزنند، کافی است تا شهر حالت نرمال و طبیعیتر خودش را پیدا کند. آنچه دیدیم، حتی اگر خلاف آنچه بود که توقع داشتیم، بههرحال چهره واقعی و طبیعی شهر تهران است. مردمی معتقد و علیدوست اما در تیپهای مختلف و با ظواهر متنوع. گروهها، باندها و جریانات مختلف سیاسی هرکدام به نوعی سعی دارند خودشان را دارای هواداران بیشتری نشان بدهند و اگر رأیگیری و نظرسنجیهای فراگیری در این خصوص مرتب انجام نشود، مردم را از روی تیپ و ظاهرشان به این و آن گروه منتسب میکنند و نتیجههای دلخواهشان را میگیرند. اما همیشه رویدادهایی واقعی و بزرگ، نشان داده که حقیقت شهر چیز دیگری است. خوبی دیگری که پیادهروی غدیر ۱۴۰۱ داشت، همین آگاهی مجدد و به یادآوردن واقعیت شهر بود. به علاوه، این دست گردهماییها خصوصا اگر نظمشان درست رعایت شود و اسباب مزاحمت را برای دیگران فراهم نیاورد، تاثیر واقعا بزرگ و مثبتی روی سلامت روانی مردم شهر ایجاد میکنند. در بسیاری از کشورهای دنیا این نکته موردتوجه قرار گرفته که پیادهروی تا چه اندازه تاثیر مثبتی روی سلامت جسمی و روانی افراد میگذارد. ما پیادهرویهای مذهبی را بیشتر با رویداد بزرگی مثل اربعین میشناسیم که به مقصد قتلگاه و مزار امام حسین(ع) انجام میشود اما چنین رویدادهایی لازم نیست منحصرا به مقصد مزار یکی از بزرگان باشد و لزوما قرار نیست تنها در عزاداری منحصر بماند هم میتواند به جشنها سرایت کند، هم میتواند در رویدادهایی که بهمنظور تجدید عهد برگزار میشوند، تجلی پیدا کند. در کشورهای غربی پیادهرویهای بسیار متعددی بهصورت اجتماعی انجام میشود که خیلی از آنها به همراه حیوانات خانگی، خصوصا سگها صورت میگیرد. دهها، صدها و شاید هزاران نفر به همراه سگهایشان به یک پیادهروی بزرگ میروند؛ اما این همه ماجرا نیست و فراتر از این پیادهرویهایی که به همراه سگ و گربه انجام میشود، پیادهرویهای مذهبی هم در اروپا طی سالهای اخیر گستردگی فراوانی پیدا کردهاند. زندگی مدرن انسانها را در حصار جغرافیا و زمان و دغدغههای خاص خودش اسیر کرده است. تحرک افراد کم شده و این ضررهای جسمی زیادی به آنها وارد میکند اما از نظر روحی هم صدمات بیشماری به آنها وارد کرده است. انسان عصر مدرن بیشتر از هرچیزی بابت تنهاییاش رنج میبرد. هر روز صبح به محل کارش میرود و شب به سلول خودش برای خوابیدن برمیگردد. حتی اگر افرادی در این میان هم خانه یا خانواده داشته باشند، در جامعهای زندگی میکنند که پر از این همه آدم تنها و ماشینیشده است و چیزهایی مثل پیادهرویهای بزرگ دستهجمعی برای شکستن این وضعیت فرسایشی بسیار مفید هستند. در این میان پیادهرویهای مذهبی بیشتر از فرمولهای دیگر جواب دادهاند و تاثیراتشان بسیار مثبت و محسوس بوده است. شاید تا دو دهه پیش کمتر به این مسائل توجه میشد اما امروز فضای نخبگانی اروپا پر از مقالات و کتابهایی است که درباره پیادهرویهای مذهبی و جمعی نوشته شدهاند و هر روز به تعداد مقالات و مطالعات و همچنین به ابعاد چنین اجتماعاتی اضافه میشود. رشد چنین رویکردی در آن کشورها هم روند غافلگیرکننده و حیرتانگیزی دارد. وقتی به خودمان برمیگردیم و نگاه میکنیم، میبینیم که زمینه چنین مواردی در جامعه ما بیشتر فراهم بود؛ جامعهای که طی این سالها همیشه تلاش داشت شبیه اروپاییها شود و حالا اروپاییها را میبیند که برای درمان وضعیتی که به وجود آوردهاند، از روشهایی استفاده میکنند که بین ما سابقهدارتر بود. بههرحال اینجا ایران است و آنچه در عید غدیر ۱۴۰۱ در کف خیابانها دیده شد، ما هستیم؛ ما مردم معمولی و زیاد که مدتی است کمتر گذاشتهاند موثر باشیم و خودمان را بنمایانیم و میزانسن اجتماعی را مطابق میلمان بچینیم. راهپیمایی غدیر ۱۴۰۱ این را هم نشان داد که آیینهای بزرگ مذهبی لزوما در غم و سوگواری منحصر نیستند و روزهای شاد را هم شامل میشوند. تمام این زیباییها از حقیقت درون همین مردم ساده و معمولی بیرون آمد؛ مردمی که وجودشان انکار شده بود یا هر آن و لحظهای، به این و آن دسته و باند سیاسی و جناحی انتساب داده میشدند. در ادامه به فواید علمی پیادهروی و بهطور کلیتر پیادهروی جمعی از نگاه روانشناسان و پزشکان پرداخته شده است. سپس پیادهرویهای مذهبی از نگاه پژوهشگران غربی مورد توجه قرار میگیرد تا فواید آنچه در تهران رخ داد و پیش از آن در پیادهروی اربعین شاهدش بودیم، از طریق این مطالعه و مقایسه بیشتر مشخص شود. این رویدادها که انسان را از تنهایی بیرون میآورند و به او هویت جمعی میبخشند و به همین دلیل اعتمادبهنفسش را بالاتر میبرند، برای فرو نرفتن یک جامعه در چاه ویل افسردگی و پوچگرایی بسیار مفید و موثر هستند. آنچه در ادامه میخوانید به این جنبههای ماجرا بیشتر توجه داشته است.
فرار دستهجمعی از چاه تنهایی و پوچگرایی
قبل از اینکه جنبه اجتماعی رویدادی مثل پیادهروی بزرگ غدیر بررسی شود، بد نیست ابتدا به همین نکته ساده اما مهم توجه کنیم که مورد تاکید بسیاری از روانشناسان و پزشکان هم بوده است؛ اینکه پیادهروی روزانه معجزهای برای سلامت افراد ایجاد میکند. درواقع، آندسته از مزایای سلامت روان که پیادهروی عامل آنهاست، چیزهای زیادی را از مدیریت استرس و اضطراب گرفته تا پاککردن مه مغزی و افزایش توانایی برای حل سریع مشکلات، شامل میشود. پیادهروی همچنین با خواب بهتر، کاهش خطر افسردگی و ایجاد سطوح بالاتر شادی و عزتنفس مرتبط است. حتی استفاده از تردمیل هم میتواند به افراد کمک کند تا از برخی از این مزایا لذت ببرند، اما موثرترین راه برای استفاده از مزایای سلامت روان پیادهروی و رفتن به بیرون از منزل است؛ این را حتی پزشکان هم تجویز میکنند. صرف زمان در طبیعت یا خیابان، همراه با دارو و سایر تغییرات سبک زندگی، برای برخی بیمارانی که با شرایطی ازجمله اضطراب و افسردگی حاد سروکار داشتند، توانسته بسیار تاثیرگذار باشد. لازم نیست پیادهروی طولانی باشد و پیر و جوان میتوانند از این مزیتها بهرهمند شوند. درباره تاثیر معجزهآسای پیادهروی میتوان به این اشاره کرد که یک پیادهروی روزانه 10دقیقهای، اغلب بهاندازه ۴۵دقیقه تمرین هوازی در کاهش اضطراب موثر است؛ تا جایی که در آمریکا برنامههایی تحتعنوان مدیتیشن پیادهروی به علاقهمندان ارائه میشود. شان اومارا، استاد دانشکده روانشناسی و موسسه علوماعصاب در کالج ترینیتی دانشگاه دوبلین در ایرلند، راجعبه این موضوع مینویسد: «راه رفتن انسان یک سازگاری بیولوژیکی است که از نظر اجتماعی تعبیه شده و شکل گرفته است. دستان ما را آزاد میکند، ذهن ما را متحرک میکند و عمیقا سلامت را ارتقا میدهد. با این حال، امروزه، عدم تحرک فیزیکی یک مشکل عمده بهداشت عمومی بهحساب میآید که همچنان حل نشده است.» او جزئیات جالبی درباره چگونگی کارکرد پیادهروی روی روان و جسم انسان را مورد اشاره قرار میدهد و میگوید: «راه رفتن انسان یک انطباق بیولوژیکی تعبیهشده در اوست که دارای جنبه اجتماعی هم هست. این سبک راه رفتن به ما یک حالت عمودی منحصربهفرد، با سر متحرک و چشمان بالای ستون فقرات میدهد. دوپا بودن دستان ما را برای اشاره، استفاده از ابزار، حمل غذا و حمل کودک و بسیاری از عملکردهای دیگر آزاد میکند. ما انسانها برد قابلتوجهی در پیادهروی داریم.»
بهدلیل همین تاثیرات است که سالانه صدها پیادهروی بزرگ در تکتک ایالتهای آمریکا برنامهریزی میشوند. شاید بهنظر برسد چون آمریکا سرزمین پهناوری است، ترتیب دادن این نوع برنامهها در آن راحتتر است اما در کشورهای کوچک اروپایی هم چنین برنامههایی وجود دارد. گروههای محلی LDWA هر سال بیش از ۱۰۰۰پیادهروی اجتماعی را در سراسر بریتانیا سازماندهی میکنند یا در سایر نقاط قارهسبز هم میتوان برنامههایی از ایندست را سراغ گرفت. یک مطالعه سوئیسی هزینههای درمان مستقیم را برای پیامدهای عدم ورزش 1.1 تا 1.5میلیاردیورو محاسبه کرده و از همینجا میشود فهمید که چرا تاکید ویژهای روی پیادهرویهای اجتماعی که راحتترین و محبوبترین ورزش همگانی هستند، در اروپا تا این حد بالاست. اما همین ورزش ساده و سلامتیبخش که میتواند جنبه اجتماعی هم پیدا کند و دارای تاثیرگذاری بیشتری شود، از جهت معنوی هم واجد ظرفیتهایی است که آنها هم مورد توجه بودهاند.
شان اومارا پس از برشماری مزیتهای کلی پیادهروی، جنبه اجتماعی آن را بیشتر مورد توجه قرار میدهد و به لایههای معنوی و مذهبیاش میرسد. او ابتدا اشاره میکند که در زندگی مدرن، عدم تحرک انسانها چه مضراتی برایشان داشته اما سپس به پیادهرویهای اجتماعی در جوامع سنتی و مذهبی اشاره میکند. او مینویسد: «در سطح جهان، سالانه دهها میلیون نفر از مردم سنتهای باستانی، مهم و ماندگار پیادهرویهای زیارتی را درطول یکروز یا هفته انجام میدهند. پیادهروی زائر یک فعالیت مهم انسانی است که نیازمند تعهدات سنگین زمان، عمل و اعتقاد و همچنین حمایت جامعه است.» اومارا ادامه میدهد: «راه رفتن ما با دیگران نشاندهنده مشارکت ما در نیات مشترک و اهداف جمعی است. ما انسانها با هم قدم میزنیم تا پایبندی خود را به سیستمهای اعتقادی نیازمند نشان دهیم. برای نمایش اجتماعی؛ تلاش برای تغییر جهان؛ ما با هم قدم میزنیم تا زندگی بهتری برای خود و یکدیگر پیدا کنیم. در سرتاسر جهان، دهها میلیون انسان سفرهای پیادهروی زیارتی اغلب طولانیمدت را در خدمت اهدافی که شامل تعهدات اساسی در زمان، عمل و اعتقاد است، انجام میدهند و همچنین حمایت و مشارکت جامعه را ایجاد و کسب میکنند. در اینجا، ما استدلال میکنیم درحالی که چنین مواردی از نظر تئوریک و تجربی نسبتا نادیده گرفته شدهاند، پیادهروهای زائران میتواند یک «آزمایشگاه زنده» را تشکیل دهد که پرسوجوهای ادبی، تاریخی و مذهبی را به تحقیقات تئوریک و تجربی مترقی درمورد راه رفتن انسان بهدلیل تبعیت از یک نظام اعتقادی نیازمند کنش رفتاری پیوند میدهند. پیادهرویهای زائر مزایایی را برای بررسیهای علی و مکانیکی ارائه میکند: زائران از نظر جمعیتی متفاوت هستند و سفرهای دشواری را در مسیرهای دقیق نقشهبرداریشده با دزهای تعیینشده و مدت زمان معینی در زمینهایی با دشواریهای مختلف، در گروههایی با اندازههای مختلف با حمایت اجتماعی متفاوت، سیستمهای اعتقادی متفاوت و سطوح مختلف انجام میدهند.»
حتی در اروپا که اماکن مذهبی کمی وجود دارد، راهپیماییهایی از ایندست محبوبیت زیادی پیدا کردهاند. مثلا در سال۲۰۰۶ که کتاب «پس خواهم رفت» منتشر شد، گردشگری زیارتی به یک رویداد مذهبی محبوب تبدیل شد و شوق به آن بخش بزرگی از جمعیت آلمانیزبان را فراگرفت. پیادهروی زیارتی و مذهبی را نباید به زیارت قبور بزرگان محدود کرد تا به مقاصد احتمالی آن بشود بهتر پی برد. شهر سانتیاگودکامپوستلا در اسپانیا که کلیسایی قدیمی دارد، یا مکانهای دیگری از ایندست در سراسر اروپا، مقصد یا بهعبارتی بهانه این پیادهرویها هستند. ما پیادهرویهای مذهبی را بیشتر با رویداد بزرگی مثل اربعین میشناسیم که به مقصد قتلگاه و مزار امامحسین(ع) انجام میشود اما چنین رویدادهایی لازم نیست منحصرا به مقصد مزار یکی از بزرگان باشد و لزوما قرار نیست تنها در عزاداری منحصر بماند و هم میتواند به جشنها سرایت کند، هم میتواند در رویدادهایی که بهمنظور تجدیدعهد برگزار میشوند، تجلی پیدا کند.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
درباره نشاط اجتماعی و جامعه ایران (لینک)
وفاق نتیجه نشاط اجتماعی است (لینک)