شهید عزیز و گرانقدر در تاریخ ۶۴/۱۲/۲۵ درحالی‌که ۱۹ ساله بود در عملیات افتخارآفرین و زنجیره‌ای والفجر ۸ درجزیره فاو به شهادت رسید.
  • ۱۴۰۱-۰۴-۲۹ - ۰۲:۴۵
  • 00
آموختن درس شهادت از دانشگاه کربلا
آموختن درس شهادت از دانشگاه کربلا

شهید محسن چکاه 27تیرماه سال1345 هجری شمسی درشهر خون و شهادت خرمشهر چشم به جهان گشود و زندگی خانواده چکاه را منور ساخت. دوران دبستان و راهنمایی را با موفقیت به پایان رسانید و در سال 59 با شروع جنگ تحمیلی و اشغال خرمشهر شهید مظلوم باخانواده‌اش به بوشهر هجرت کردند و تحصیلات خود را در بوشهر ادامه داد. از همان زمان که 14 ساله بود مشغول دیدن دوره آموزش در بسیج و سپاه شد و خانواده وی که بعد از هجرت از خرمشهر در کمپ نیروگاه اتمی واقع در 25کیلومتری بوشهر نقل مکان کرده بودند و باتوجه به موقعیت نیروگاه فعالیت وی در مسجد و بسیج و پایگاه مقاومت امام حسن مجتبی(ع) شروع و به اتفاق همرزمان و بچه‌های حزب‌الله کمپ مبارزه خود را علیه گروهک‌های منافقین و ضدانقلاب و جریان‌های انحرافی شروع کردند. شهید چند بار خواستار اعزام به جبهه شد ولی به علت کمی سن با تقاضای وی موافقت نمی‌شد. در سال 1360 چندین بار به جبهه اعزام شد و در آذرماه سال 61 نیز درحالی‌که فرماندهی یکی از تپه‌های غرب کشور را به عهده داشت و عراقی‌ها شروع به پیشروی می‌کردند او با چنگ و دندان آن تپه را حفظ کرد و کفار بعثی را مجبور به عقب‌نشینی کرد، درشب 22 بهمن 61 در جبهه غرب در همان تپه مجروح شد و بدون اینکه به خانواده‌اش اطلاع دهد بعد از 20 روز که در بیمارستان تهران بستری بود به بوشهرآمد و بعد از بهبودی دوباره فعالیت‌هایش را شروع کرد و بعد از مدتی دوباره در پی فرمان امام به جبهه جلو اعزام شد و بعد از مأموریتش به سلامت به بوشهر بازگشت. شهید محسن چکاه در اکثر عملیات‌ها شرکت می‌کرد ازجمله در اواخر سال 62 در عملیات خیبر به اتفاق پدرش شرکت کرد و قایقرانی را به عهده گرفت. همچنین در اواسط سال 63 به جزیره مجنون برای دادن آموزش به‌عنوان قائم‌مقام فرمانده گردان دریایی رهسپار جبهه شدکه بعد از اتمام عملیات به خانه بازگشت. همچنین هنگام شروع عملیات خیبر به اتفاق پدرش در عملیات فوق شرکت کرد که قایقران بود که در حین عملیات هلی‌کوپتر دشمن قایق او را هدف موشک قرار داد که قایق فوق را منهدم و در نتیجه 4 تن از همراهان وی که هرکدام فرمانده‌های توانا بودند به شهادت رسیدند و از آنجایی که خدا می‌خواست تنها محسن زنده ماند و اجساد مطهر شهدا را با حمل روی تخته پاره‌های قایق به ساحل رساند. بعد از این ماجرا شهید می‌فرمود که من هنوز لایق شهادت نبودم و هنوز به آن مرحله کمال نرسیده‌ام وگرنه شهید می‌شدم. بعد از آن عملیات پیروزمندانه به خانه‌اش بازگشت تا عقب‌افتادگی درس خود را که به خاطر شرکت در جبهه برایش پیش آمده بود، جبران کند. ‌ سال چهارم علوم تجربی بود که در کنکور دانشگاه آزاد اسلامی با موفقیت قبول شد. بعد از ثبت‌نام در دانشگاه آزاد اسلامی بعد ازمدتی که راهیان کربلا 3 درحال اعزام بودند محسن شب قبل از اعزام خواب شهادت خود را دیده بود. می‌گفت من در این حمله به شهادت خواهم رسید که همین‌طور هم شد و همراه لشکر نجف اشرف بوشهر در تاریخ 64/12/1 درحالی‌که جمع کثیری ازمردم رزمندگان را بدرقه می‌کردند به سوی جبهه‌های حق علیه باطل حرکت کرد. شهید عزیز و گرانقدر در تاریخ 64/12/25 درحالی‌که 19 ساله بود در عملیات افتخارآفرین و زنجیره‌ای والفجر 8 درجزیره فاو به شهادت رسید و به شهدای کربلا پیوست و به ندای حق لبیک گفت و به خیل شهیدان پیوست.

   چند خط یادگاری از شهید
سپاس مطلق بر آن وجود مطلق که بر همه ما هستی بخشید و درود بر رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار و با سلام و درود بر آن منجی عالم بشریت و بقیه الله الاعظم حجت ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف ونایب بر حقش بت‌شکن دوران حضرت آیت‌الله امام روح‌الله الموسوی الخمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و ملت شهیدپرور ایران و با سلام بر پدر و مادر و خواهران و برادران و تمامی دوستان و آشنایان، من محسن چکاه فرزند قاسم، بنا به عشقی که داشتم و بنا به مسئولیتی شرعی که بر گردن من است، بنا به فرمان امام و برای رضای مطلق خدا و حراست و پایداری انقلاب اسلامی که خون‌بهای هزاران شهید و معلول است، به جبهه می‌روم تا شاید بتوانم قسمت کوچکی از مسئولیت خود را به اسلام و مسلمین ادا کنم. راهی که من در آن قدم نهاده‌ام، سرانجامش شهادت است و این آرزوی من است، خدا می‌داند اکنون که می‌خواهم به جبهه بروم با تمام وجودم آرزوی شهادت می‌کنم که‌ ای‌کاش ده‌ها جان داشتم در راه تو فدا کنم. این جان ناقابل‌تر از آن است که قابل ذات مقدس خدا را داشته باشد. ما می‌رویم تا راه را برای حکومت آن مصلح کبیر باز کنیم. آن مهدی موعود(عج) که با ندای ملکوتی‌اش و نهضت شمشیر و خون ارکان ستم خدایان خیالی را که عاملان ایجاد ظلم‌وستم در سراسر جهان هستند، همچون طومار، درهم پیچد و کاخ‌های ظلم و کفر و طاغوت‌ها و تمامی مستکبران را ویران کند و با ظهورش ظلم، اسارت و بندگی غیرخدا از بین می‌رود و در آن زمان است که جامعه اسلامی به سرحد کامل معرفت می‌رسد. او در محیطی زیست می‌کند که شما زندگی می‌کنید، او شما را می‌بیند و شما هم او را می‌بینید، اما نمی‌شناسید، تمامی رنج‌ها، دردها و محرومیت‌های تمامی مردم جهان را حس می‌کند، رنج می‌برد و شریک درد مردم است ولی انتظار لحظه‌ای را می‌کشد که ماموریت سکوتش پایان پذیرد و درخشش از طرف مردم ستمدیده آغاز شود، آنگاه دست از آستین قدرت بیرون کشد و به نجات ستمدیدگان تاریخ بشتابد و اساس و بنیان ستمگران را درهم فرو بریزد و به انتظار پایان دهد و آن لحظه نزدیک است و شاید هم رسیده، این امام زمان(عج) است که فرماندهی تمامی عملیات‌ها را عهده‌دار است، در شب‌های تار به کمک رزمندگان می‌آید و با معجزات خود حقانیتش را ثابت می‌کند و بارها به رزمندگان وعده داده که من به همین زودی‌ها ظهور می‌کنم.  وصیتم به تمامی ملت شهیدپرور ایران این است که مبادا دل امام عزیز را برنجانید، مبادا بگذارید ناراحت شود که رنجش او به‌خاطر امام زمان است، هرچند تاکنون دل او را نرنجانده‌اید. شما ملت ایران ملتی هستید نمونه، صدر تاریخ اسلام نیز مانند شما را به خود ندیده است. پدر و مادر عزیزم برای من آرزوی شهادت کنید و اگر شهید شدم، سرافراز باشید که پدران و مادران شهدا سرافرازان تاریخند، شما بودید که از ثمره عمر خود در راه اسلام گذشتید و آن را در راه رضای خدا ایثار کردید برای رضای خدای قادر متعال خطابم به شماست. خواهرانم مبادا در راه خدمت به اسلام کوتاهی کنید که در پیشگاه خداوند مسئول خواهید بود، هرچند تاکنون کوتاهی نکرده‌اید و آنچه در توان داشته‌اید، خدمت کرده‌اید و اسلام امروز احتیاج به این فداکاری‌ها دارد و شما هستید که باید جای شهیدان را در جامعه پر کنید و تو ‌ای تنها برادرم، هرچند طاقت دوری تو را ندارم، ولی اگر شهید شدم حتما پیش تو می‌آیم، همچنان در لباس مقدس پاسداری به اسلام و مسلمین خدمت کن، هرچند ما توفیق خدمت به اسلام را نداشتیم و خدا می‌داند که از روی یکایک این ملت شهیدپرور و ایثارگر شرمنده هستم که نتوانستم کاری انجام دهم. از پدر و مادرم و خواهران و برادرم می‌خواهم که مرا حلال کنند و اگر گناه و اشتباهی از من سر زده به بزرگواری خود ببخشند. دعای همیشگی بعد از نماز را برای امام فراموش نکنید. از خداوند قادر عزت و بقا برای اسلام و مسلمین و طول عمر برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی را خواهانم.  والسلام.

* حسین جهانی

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰