سیدمهدی موسویتبار، خبرنگار گروه فرهنگ: فصل سوم «عصر جدید» در شب عید غدیر درحالی به پایان رسید که علی نظریطولابی تبدیل به اولین خوانندهای شد که به مقام نخست این مسابقه در دوران فعالیتش رسید. این نوجوان 13 ساله کوهدشتی توانست با 5 میلیون و 562 هزار و 453 رای، جایزه 700 میلیون تومانی و تندیس طلایی را به دست آورد. 9آبان سال گذشته بود که تیزر فراخوان فصل سوم عصر جدید روی آنتن شبکه سه سیما رفت و اعلام شد که هرکس با هر سن و شغلی میتواند در این برنامه شرکت کند و استعداد خود را نشان دهد اما زمان پخش آن مشخص نبود. سیام آبان بود که مهدی بلوکات، قائممقام شبکه سه سیما رسما خبر داد سری جدید برنامه عصر جدید از عید نیمهشعبان مصادف با 27 اسفندماه سال جاری تا عید غدیر سال 1401 روی آنتن شبکه سه خواهد رفت و با معرفی برگزیدگانش به کارش پایان خواهد داد. اما نکته مهم قسمت آخر صحبتهای احسان علیخانی بود. جایی که او شروط یا خواستههایش از شبکه سه یا تلویزیون را اینطور بیان کرد: «سهگانه عصر جدید ساخته شده است و اگر قرار باشد فصل بعدی ساخته شود خیلی باید بزرگتر و باشکوهتر باشد. رشتههای متنوعتر باشد و دختر و پسر، زن و مرد در کنارهم باشند که حتما بهموقعش اتفاق خواهد افتاد.» خواستههایی که فارغ از امکانپذیر بودن یا نبودنش مبتنیبر امکانات و البته آزادیعمل بیشتر بود و مخاطبان این جملات در داخل و خارج از سازمان صداوسیما متوجه منظور علیخانی شدند. خبر یا شایعه تعطیلی «عصر جدید» و «خندوانه» مدتهاست که مطرح شده و باید منتظر ماند و دید که آیا این شایعات در ادامه رنگ واقعیت به خودش میگیرد یا خیر. شایعاتی که با هر دلیلی نمیتواند خیلی خوشحالکننده باشد. عصر جدید توانسته جایگاهش را بین مردم و برنامههای تلویزیون، نه صرفا شبکه سه، باز کند و تبدیل به یک ظرفیت و بستری برای بروز استعدادها و تواناییها و همچنین یک سرگرمی جذاب و سالم شده است. پیش از این درباره اهمیت و ضرورت وجود «سرگرمی» در «فرهیختگان» نوشتیم و از خطرات و مضرات احتمالی نبودش هم گفتیم و حالا و درحالی که تعداد مخاطبان تلویزیون به استناد اعداد ارائه شده برای هر برنامه و سریال، رو به کاهش است تعطیلی یا حتی تغییرات اساسی برنامههای پربیننده جای سوال و تعجب دارد. عصر جدید بیشک تنها یا نهایتا یکی از دو برگ برنده تلویزیون در شرایط فعلی است و آمارهای منتشر شده
درخصوص میزان نظرسنجی مردمی نشان میدهد که شاهد کاهش مجموع مخاطبان نسبت به فصلهای اول و دوم هستیم. نکته مهمی که باید برای مدیران تلویزیون تبدیل به «مساله» شود و خطر را بیش از پیش حس کنند و مانع از پیشروی بیشتر این سیل «کاهش مخاطب» شوند.
گل کردن این فرصتها سخت نیست
بعید است کسی پیدا شود و منکر اثرگذاری عصر جدید روی جامعه و خانوادهها باشد. این برنامه توانست طی دوران پخشش یک جنبوجوش بدون تحکم یا چشم و همچشمی نسبی را ایجاد کند. گسترش این فضا به روستاها و شهرهای دورافتاده حامل پیامهای امیدوارکننده برای دیده شدن استعدادها و تواناییهایی بود که شاید پیش از این یا اصلا مهم نبودند یا اهمیت کمی داشتند. این حس، ایجاد شده و از بین بردنش نه عقلانی است و نه حرفهای. فعلا درباره اهمیت سرگرمی و وجود مخاطب نمیخواهیم صحبت کنیم. حرف اصلی در اینجا صیانت از فضای بهوجودآمده بین خانوادهها و جامعه است. بیننده تلویزیونی در هر جایگاه و نقش اجتماعی میبیند که برای دیده شدن و حتی اطلاق کلمه «موفق» به او نباید کار عجیبوغریبی کند و همانند نگاههای موجود در دهههای 50 و 60، فقط نباید برای موفق شدن «دکتر» و «مهندس» شد. اصلاح نگاه جامعه، خانواده و حتی برخی از مراکز آموزشی نسبت به مفاهیمی مانند «موفقیت»، «مهارت» و «استعداد» کمترین کاری بود که عصر جدید در دوران پخشش انجام داد. این اصلاح نگاه یا اثرگذاری همان پیامی است که مدیران تازه تلویزیون اصرار دارند که برنامهها داشته باشند و یکی از وجوهش همین موردی است که گفته شد. بدیهی است که دوران ارائه مستقیم، خشک و چکشی پیام گذشته و این برنامهها هستند که بدون اینکه بینندگانشان متوجه شوند پیام را تا عمق جان و ذهن آنها میبرند و در مدت کوتاهی این پیامها تهنشین میشوند و آنچه میخواهند را برداشت میکنند. عصر جدید دارای این ویژگی است؛ یعنی پیامهایی مانند «فرصت برابر» یا «دیده شدن عادلانه»، «نامحدودکردن تعریف مهارت»، «سهیم کردن همه مردم ایران» و... را بدون مستقیمگویی منتقل میکند و مخاطبِ خسته از کار و مشکلات اقتصادی را خستهتر و ناامیدتر نمیکند و به جای آن از یک امید واقعی میگوید. امیدی که مبتنیبر به رسمیت شناختن وجود و توانایی همه مردم در همه جای ایران و هر استعدادی در چهارچوب این برنامه است. همین عمومیت یعنی انتقال پیام. دیده شدن لهجهها و پوششهای مختلف در قاب تلویزیون و در قالب پربینندهترینش انتقال یک پیامِ واقعی و مهم است. برنامههایی مانند عصرجدید فرصتهایی هستند که گل نکردنشان برای مدیران تلویزیون، سختتر از گل کردنشان است. بخشی از اصول مدیریت، عدم دخالت در برنامهها و پلنهایی است که موفق هستند و امتحانشان را پس دادهاند.
سرگرمیِ خوب، خوبیِ سرگرمی
با لحنها و به بهانههای مختلف درباره اهمیت و ضرورت سرگرمی در دو، سهسال اخیر گفتهایم و شاید گفتنش تکرار مکررات باشد، اما واقعیت این است که باید گفت. ممکن است عدهای «سرگرمی» را بهمعنی لهو و لعب و حتی بازی و وقتگذرانی معنا کنند و براساس آن هم تعریفشان را ارائه کنند. سرگرمی را گروهی دیگر مجموعهای از فعالیتهای اختیاری، انتخابی، تفننی و غیرانتفاعی معنا کردهاند که اغلب با هدف رسیدن به برخی هیجانات مثبت نظیر شادی، لذت، آرامش، خرسندی و... و البته دفع برخی انفعالات و هیجانات منفی نظیر غم، افسردگی، اضطراب، فشار روحی و... مورد توجه قرار میگیرند. سرگرمیها را گاهی «فعالیتهای فراغتی» و گاهی «تفریح» هم نامیدهاند. با هرکدام از این عناوین، سرگرمی اهمیت بالایی دارد و تعریف و جایگاه سدههای قبل را ندارد. اوقات فراغت الزاما بهمعنی اوقات بیکاری نیست و این چیزی است که در تحولات اجتماعی و اقتصادی جوامع به وضوح شاهدش بودهایم. عصر جدید نه شبیه به مسابقه محله و نه شبیه به برنامههای استعدادیابی جدی با موضوعات تخصصی است. سرگرمی در این برنامه مساله مهمی است و اتفاقا در دل همین سرگرمی است که پیام بهخوبی و صحیح منتقل میشود. اگر با سرگرمی در گذشته بهصورتی بههمآمیخته با کار و تلاش و بدون نیاز به تمهیدات و چارهاندیشیهای ویژه برخورد میشد یا بیشتر در ناحیه برخی گروههای سنی همچون کودکانونوجوانان یا برخی طبقات همچون اقشار مرفه احساس میشد، امروزه به یکی از فرصتهای همگانی نسبتا مستقل از روندهای عادی کار و تلاش رسمی و شدیدا نیازمند سیاستگذاری و برنامهریزی و تخصیص امکانات تبدیل شده است. عصر جدید همین نگاه را دارد. بیاید این برنامه را بدون احسان علیخانی و شوخیهایش با داوران یا شرکتکنندگان تصور کنیم. بیایید لحظههای خندهدار و مفرح این برنامه را حذف کنیم و بعد بنشینیم پای آن تا پیامهایش را با جان و دل جذب کنیم. اساسا چنین امکانی وجود دارد؟ سرگرمی نیاز رسانه و مخاطبان رسانه است. اگر زمانی «سرگرمیسازی» توهین یا تقلیل کار تلقی میشد، اما دستکم چند دهه است که چنین معنایی پشت این عبارت نیست. سرگرمی و سرگرمیسازی تبدیل به یک صنعت شده و تکلیف مخاطب هم با چنین برنامههایی روشن است. حتی واحدهای تبلیغاتی و آگهیهای شبکههای تلویزیونی هم ترجیح میدهند چنین برنامههایی در شبکههایشان بیشتر شوند تا بتوانند درآمد بیشتری به جیب بزنند. ترکیب پیام بدون سرگرمی و سرگرمی بدون پیام حتما شکست خواهد خورد. سرگرمی بهمعنای لودگی یا ادابازی صرف نیست. سرگرمی در اینجا کارکرد فریب مخاطب را هم ندارد؛ خودش بهتنهایی هویت دارد و بهخاطر همین هویت مستقل، وقتی درکنار هویت مستقلی دیگر مانند پیام قرار میگیرد، میتواند اثربخش شود. اگر قرار بود هرکدام از این مفاهیم در دل دیگری قرار بگیرد یا بارش را روی شانه دیگری بگذارد، حتما نمیتوانست چنین زوج جذاب و مفیدی را بهوجود آورد. انکار اهمیت سرگرمی یعنی انگار نیاز مخاطب و انکار نیاز مخاطب یعنی خداحافظی با همین تعدادی که آنها را بهزور تکبرنامهها پای تلویزیون نشاندهاند و مترصد فرصتی هستند برای تماشای فیلمها و سریالهای خارجی یا تولیدات شبکههای نمایش خانگی یا حتی وقتگذرانی در فضای مجازی. برنامههای دارای ایدئولوژی و پیامهای مستقیم، نمیتوانند در جذب مخاطبان موفق عمل کنند و این دیگر نیاز به آزمون و خطا ندارد. سرگرمی دورچین غذا نیست؛ غذای اصلی است. غذای اصلیای که نیازهای مخاطب را رفع کرده و درکنار غذاهای دیگر سیستم ایمنی روح مخاطب را تقویت میکند. بدیهی است که هر برنامه شلوغ یا لوسی، سرگرمکننده نیست و اتفاقا مخاطب باهوش تلویزیون از چنین برنامههایی استقبال نمیکند و آن را پس میزند. بیننده حرفهای تلویزیون میداند که چه میخواهد و نشان داده که برای تولیدات خوب داخلی هم صبر دارد و هم هزینه میکند. سرگرمی پفک و پففیل نیست، سرگرمی همان آبمعدنی است که نیاز به تشنگی را برطرف میکند؛ نیازی که اگر در داخل کشور پاسخ داده نشود بهسمت بیرون از مرزها سوق داده میشود.
آمارها فریاد میزنند
طبق اطلاعات منتشرشده مجموع آرای ثبتشده در این فصل عصرجدید به ۲۲میلیون و ۷۷۷هزار و ۹۸۷ رای رسید که در این نظرسنجی ۱۰ میلیون و ۱۴۵ هزار و ۱۶۵ نفر با سیمکارت منحصربهفرد شرکت کرده بودند. پس از علی نظریطولابی که میزان رایش را ابتدای گزارش گفتیم، گروه پهلوانکهای ایرانزمین با ۴ میلیون و ۵۹ هزار و ۸۵۴ رای، به نایبقهرمانی رسیدند. پیمان ابراهیمیِاصفهانی با ۳ میلیون و ۶۷۷ هزار و ۹۱۴ رای سوم شد و ساینا شیخی از خوزستان، با ۳ میلیون و ۲۶۳هزار و ۶۰۷ رای چهارم شد. ۳ میلیون و ۱۲۴هزار و ۳۶۱ رای هم نصیب مقام پنجم فصل سوم عصرجدید یعنی آنیسا و ستیلا شد. همچنین با ۳ میلیون و ۸۹ هزار و ۷۹۸ رای، مقام ششم به احسان یاسین خواننده سهزبانه رسید. مورد عجیب آمارهای فینال، کاهش آنها نسبت به دو دوره قبلشان بود. مجموع آرای سه فینالیست اول حدود 13 میلیون رای بود؛ طبیعتا این عدد به معنای این نیست که 13 میلیون نفر رای دادند، درواقع ممکن است یک نفر با سیمکارتهای مختلف رای داده باشد. در مجموع تعداد آرا در این فصل از برنامه، به نسبت دو فصل قبل کمتر شده و تعداد آرای نفر اول در فصل اول، از تعداد آرای نفر اول در فصل سوم یک میلیون بیشتر است. این موضوع درحالی است که مجموع رایدهندگان فصل دوم از فصل اول بیشتر شده، یعنی فصل دوم نسبت به فصل اول رشد داشته و فصل سوم نسبت به فصل دوم و اول کاهش پیدا کرده است. یادمان نرود که عصر جدید پربینندهترین برنامه یک سال اخیر تلویزیون است و کاهش این آمار حاوی پیامهای آزاردهنده و هشدارآمیز است. اینکه تلویزیون نتواند از داشتههای خودش مراقبت کند و تلاشی هم برای حفظ مخاطبانش نکند هیچ توجیه منطقی یا حرفهای ندارد و این درحالی است که برای تمام رسانههای مطرح جهان، افزایش و حفظ مخاطبان از سیاستهای اصلی است. کاهش آمار مجموع شرکتکنندهها در نظرسنجی فصل سوم نسبت به دو فصل قبل یعنی یک زنگ خطر جدی درخصوص از دست رفتن مخاطبان تلویزیون.