سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بینالملل: با گره خوردن مذاکرات احیای توافق هستهای، مباحث موجود درباره زمان گریز هستهای ایران و غنیسازی در سطوح بالاتر مجددا رشد یافتهاند.
همزمان با هشدار کشورهای غربی درباره کاهش زمان گریز هستهای ایران و کمبود وقت برای احیای برجام، کمال خرازی وزیر اسبق وزارت امور خارجه ایران و رئیس شورای راهبرد روابط خارجی، در مصاحبهای مهم با شبکه الجزیره بهصراحت اعلام کرده ایران دارای قابلیت فنی تولید سلاح هسته ای است و در حوزه تامین مواد نیز ایران موفق شده بهآسانی طی چند روز سطح غنیسازی خود را از 20 درصد به 60 درصد برساند. وی تاکید کرده ایران درصورت لزوم میتواند بهراحتی سطح غنیسازی خود را به 90درصد برساند. با این حال او تاکید کرده که تهران ارادهای جهت ساخت تسلیحات هستهای ندارد.
اظهارنظر خرازی درحالی صورت میگیرد که پیشتر نیز برخی از کارشناسان روابط بینالملل ضمن تایید توانایی ایران در جهت ساخت سلاح هستهای معتقد بودند تهران صرفا قصد دارد به قابلیت ساخت سلاح هستهای برسد بدون آنکه به تولید عملی آن بپردازد. این تصمیم ایران بهاندازهای جدی است که حتی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا نیز در نوبتهای مختلف آن را تایید کردهاند.
در یکی از آخرین اظهارنظرها پیرامون این موضوع، نیکلاس برنز رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) که در دولت جو بایدن به این سمت گمارده شده است، تاکید کرده بود شواهدی درباره تصمیم سیاسی در تهران برای ساخت سلاح هستهای وجود ندارد.
هرچند گفته میشود حتی اگر کشوری بدون آنکه به تولید سلاح هستهای بپردازد صرفا با رسیدن به قابلیت تولید چنین سلاحهایی میتواند به بازدارندگی برسد، اما به نظر میرسد ایران بهجز این مسیر راهکار دیگری را نیز برای خود تدارک دیده است.
هفتهنامه آمریکایی نیوزویک روز جمعه هفته گذشته (15 جولای/24 تیر) در یادداشتی به قلم دنیل آر.دیپِتریس کارشناس مسائل دفاعی تاکید کرد ایران نیازی به تولید سلاح هستهای ندارد زیرا اکنون نیز از قدرت بازدارندگی بالایی برخوردار است. از نگاه این نویسنده موضوعاتی مانند تسلیحات موشکی ایران و نفوذ منطقهای این کشور، قابلیت بازدارندگی را برای تهران به ارمغان آورده است زیرا به دلیل چنین ظرفیتهایی دشمنان ایران مجبورند به محاسبه مخاطرات سنگین اقدام علیه آن بپردازند. دیپِتریس در یادداشت خود هرچند به کلیت موضوع بازدارندگی غیرهستهای ایران به جزئیات نپرداخته است.
روزنامه «فرهیختگان» پیشتر دستکم در دو گزارش خود به موضوع بازدارندگی غیرهستهای ایران پرداخته بود.
در نخستین گزارش که با تیتر «تدبیر هوشمندانه ایران و غنیسازی ۶۰ درصد» در ششم دیماه 1400 به چاپ رسید، آمده است: «تهران با اقدامات و رفتارهایش در شرایط فعلی، طرف آمریکایی را به این جمعبندی رسانده که از لحاظ سیاسی نیازی به سلاح اتمی ندارد، زیرا با تسلیحات متعارف مانند موشک و پهپادهای انتحاری به قدرتی بیش از سلاح هستهای رسیده است و در صورت تهدیدش از سوی آمریکا یا رژیمصهیونیستی، هزاران موشک بالستیک و پهپادهای انتحاری به سرزمینهای اشغالی خواهند رسید. این جدا از چندین هزار راکت و موشکی است که از جنوب لبنان و غزه بهسمت فلسطین اشغالی شلیک خواهد شد. برآیند این تواناییها نشان میدهد تهران بدون داشتن سلاح هستهای، توانایی تخریب در سطح سلاح هستهای را برای خود ایجاد کرده است.» همچنین روزنامه «فرهیختگان» در گزارش دیگری با تیتر «چرا تهران در دکترین بازدارندگی خود بهدنبال سلاح هستهای نیست؟» که بهمناسبت رونمایی از شهر پهپادی سپاه منتشر شد، تاکید کرد: «رونمایی از شهر پهپادی نشان داد تهران عزمی بزرگ برای استفاده راهبردی از تسلیحات تاکتیکی دارد.» در این گزارش که در پانزدهم اسفند 1400 منتشر شده، آمده است: «برنامه دفاعی ایران برای ایجاد بازدارندگی در مقابل دشمن مبتنیبر استفاده انبوه از تسلیحات هجومی ارزانقیمت است. براساس این، تهران دنبال آن است با تولید انبوه تسلیحات تهاجمی متعارف بتواند قدرت آتش خود را در حوزه متعارف و تاکتیکی به اشباع برساند تا این توانایی با ارتقا یافتن به یک قابلیت راهبردی و ایجاد بازدارندگی تبدیل شود.»
مزایای راهبرد «بازدارندگی متعارف اشباعی»
ساخت و دارا بودن تسلیحات متعارف موضوعی متفاوتتر از بازدارندگی متعارف است. در زمان حکومت رژیم پهلوی در ایران، تهران مدعی بود نیازمند ساخت تسلیحات هستهای نیست اما بهجای آن قصد دارد ارتش خود را در سطحی تجهیز کند تا درصورت بروز یک تهدید بتواند بهصورت پرقدرت به این تهدید پاسخ دهد. راهبرد ارتش ایران در این دوره خرید گسترده تانک، نفربر و جنگنده از منابع خارجی بود. تجهیزاتی که ایران درصورت بروز یک جنگ میتوانست به کمک آنها در شرایط مناسبی قرار گیرد. مشکل چنین راهبردی اما آن بود که از تانک، نفربر و جنگنده نمیتوان قدرت بازدارندگی تولید کرد، زیرا آنها بهسرعت قابلیت انهدام وسیع دشمن را ندارند.
از اینرو ایران بهدنبال زنجیرهای از تسلیحاتی رفت که به کمک آنها میشد یک قابلیت بازدارندگی معتبر ایجاد کرد. موشکهای بالستیک، کروز و پهپادهای انتحاری میتوانند در زمانی بسیار کم در تعداد بسیار بالا به سمت دشمن پرتاب شوند.
ایران در حوزه موشکهای بالستیک قادر شده شلیک رگباری آنها را روی ریل ابداع کند. همچنین پرتابگرهای پنجتایی پهپادهای شاهد-136 که میتواند صدها مورد از آنها را بهصورت همزمان مورد استفاده قرار داد، تهران را قادر میسازند همانگونه که تسلیحات هستهای در لحظهای کوتاه تاسیسات دشمن را درهم میکوبد، مراکز اصلی دشمن را بهصورت همزمان نابود کند.
این موضوع نشان میدهد هرچند راهبرد بازدارندگی متعارف اشباعی براساس بهکارگیری حجم گستردهای از تسلیحات متعارف است اما این مساله به معنی قابلیت استفاده از هرنوع سلاح متعارفی در این راهبرد نیست. درحالیکه تانک، نفربر، بالگرد و جنگنده در ایجاد بازدارندگی متعارف اشباعی کاربردی ندارند. درمقابل موشکهای بالستیک، کروز و پهپادهای انتحاری ستونهای چنین راهبردی هستند. در ادامه به بررسی مزایای راهبرد «بازدارندگی متعارف اشباعی» پرداختهایم.
1. انعطاف در کاربرد: پیگیری راهبرد بازدارندگی متعارف اشباعی دارای مزیت «انعطاف در کاربرد» است. به این معنا که درمقابل عدم انعطاف تسلیحات هستهای، چنین سلاحهایی را میتوان در موقعیتهای مختلفی به کار برد.
استفاده از سلاحهای هستهای در انتهاییترین مراحل جنگ احتمالا رخ خواهند داد؛ جایی که رسیدن به آن نقطه تاکنون رخ نداده است زیرا میتواند صدمه سنگین یا حتی نابودی کامل را در بر داشته باشد.
درمقابل اما تسلیحاتی که در زنجیره ایجاد بازدارندگی متعارف بهطور گسترده تولید شدهاند در هرحجم، برد و قدرت تخریبی میتوانند به کار بروند. اگر کشور دارای بازدارندگی متعارف نخواهد با بهکارگیری حجم زیادی از موشک و پهپاد تمام زیرساختهای دشمن را مورد هدف قرار دهد، میتواند در اقدامی بسیار متعارف با به کار بردن تنها یک پهپاد انتحاری یک ساختمان را در سرزمین دشمن منهدم کند. بازه بسیار وسیع کاربرد این سلاحها انعطافی بیبدیل به آنها درمقابل راهبرد بازدارندگی هستهای میبخشد .
2. قابلیت کاربرد از اولین لحظه: رسیدن به تسلیحات هستهای دستکم برای کشورهای متوسط، بیش از یک دهه وقت لازم دارد. این کشورها در وهله نخست باید یک چرخه غنیسازی ایجاد کنند یا آنکه یک رآکتور هستهای خریداری کرده تا بتوان سوخت آن را پس از مصرف بازفرآوری کنند. به عنوان مثال پاکستان با وجود بهرهگیری از شبکه عبدالقدیرخان که به دانشمندان، نقشههای فنی، تجربه کافی و مواد لازم دسترسی داشت، دستکم یک دهه زمان نیاز داشت تا بتواند چرخه غنیسازی خود را تکمیل کند. این کشور پس از آزمایش سلاح هستهای نیز دستکم یک دهه طول کشید تا قادر به کوچکسازی آن برای نصب روی موشکهای بالستیک شود.
هند نیز که در سال 1974 نخستین آزمایش تسلیحاتی خود را به صورت سرد انجام داد از رآکتورهای هستهای آب سنگین ساخت کانادا بهره گرفت. بهطور معمول ساخت رآکتورهای هستهای به یک دهه زمان نیاز دارد. این زمان طولانی برای دستیابی به تسلیحات هستهای درحالی است که سرمایهگذاری در تسلیحات متعارف برای کسب بازدارندگی میتواند از همان ماهها یا سالهای ابتدایی منجر به ساخت تسلیحات بهصورت انبوه شود.
3. دشواری حمله به نقاط پرتاب: هرچند تسلیحات هستهای قدرت بیشتری نسبت به تسلیحات متعارف دارند اما به دلیل تعداد کمشان درهرحال از نقاط محدودی قابل پرتاب هستند. بهعنوان مثال تعداد موشکهای هستهای یک کشور شاید به 100 مورد منحصر شود. این 100 موشک نیز اغلب در پایگاههای محدودی در سطح 5 تا 10 پایگاه مستقر هستند. این مساله یک محدودیت بزرگ در مسیر بازدارندگی هستهای ایجاد میکند. در این شرایط دشمن میتواند با حملات پیشدستانه به این پایگاهها آنها را از کار بیندازد اما این معضل در رابطه با تسلیحات موجود در زنجیره بازدارندگی متعارف وجود ندارد، زیرا آنها میتوانند در مناطق مختلف و در چیزی حتی مانند کانتینر پنهان شوند.
4. دشواری رهگیری و مقابله: موشکهای بالستیک و موشکهای کروز قابلیت حمل تسلیحات هستهای را دارند. اگر تعداد انگشتشماری موشک بالستیک حامل کلاهک هستهای به سمت هدفی روانه شوند رهگیری آنها هرچند نفسگیر است اما امکانپذیر به شمار میرود. درمقابل اما پرتاب تعداد پرحجمی از موشکها و پهپادهای متعارف بهسمت دشمن، هرگونه واکنشی پدافندی به آنها را غیرممکن میکند.
5. صدمه نزدن به غیرنظامیان: سلاحهای هستهای میتوانند علیه شهرها به کار گرفته شده و صدها هزار یا میلیونها انسان را به کام مرگ فروبرند. درمقابل اما استفاده از تسلیحات متعارف که بهصورت متعدد به سمت هدف روانه میشوند میتوانند بهگونهای به کار بروند که از صدمه به غیرنظامیان جلوگیری شود.
6. قابلیت صادرات به همه کشورها: سرمایهگذاری روی قابلیتهای بازدارندگی هستهای درآمدزا نیستند، این درحالی است که تولید سلاحهای برد بلند متعارف قابلیت صادرات نیز دارند. ایران در ماههای اخیر دست به ساخت یک کارخانه پهپادهای کوتاهبرد ابابیل در تاجیکستان زده است. این پهپادها هرچند برای شناسایی به کار میروند اما درصورت بروز تهدید برای این کشور، دوشنبه با کمک تهران میتواند با تبدیل آنها به نمونههای انتحاری، آتش پرحجمی را روانه مناطق عمقی دشمن کند.
7. قابلیت استفاده بدون شناسایی شدن: یک کشور دارای تسلیحات هستهای اگر از تسلیحات خود استفاده کند بیشک شناخته خواهد شد. درمقابل اما تسلیحات حاضر در زنجیره بازدارندگی متعارف اشباعی بهویژه پهپادها از قابلیت پرتاب غیرقابل شناسایی حتی در تعداد بالا برخوردارند. این سلاحها حتی پس از برخورد به هدف نیز میتوانند حاشا شوند. این درحالی است که تسلیحات غیرمتعارف سازنده و به کاربرندهشان بهسرعت قابل شناسایی هستند.
8. دارای مشروعیت بالا در تولید، ذخیرهسازی و کاربرد: طراحی و تولید تسلیحات هستهای، شیمیایی و بیولوژیکی اقداماتی غیراخلاقی و غیرانسانی هستند زیرا از آنها برای تنبیه و نابودی مردم کشور متخاصم استفاده میشود. حتی آغاز جنگ توسط دشمن دلیل موجهی برای کشتار مردم آن نیست. تسلیحات هستهای به همین دلیل دارای مشروعیت نیستند اما تسلیحات متعارف به این دلیل که بر نابودی تاسیسات نظامی دشمن متمرکزند دارای مشروعیت هستند.
9. قابلیت مسلح کردن متحدان: یک کشور دارای سلاحهای هستهای قادر نیست متحدان خود را به آسانی به تسلیحات هستهای مسلح کند. حتی کشورهای دارای فناوری تولید تسلیحات شیمیایی نیز به راحتی قادر به چنین کاری نیستند؛ گرچه آنها یکبار این اقدام را درباره عراق انجام دادهاند.
بهعنوان نمونه یمن با استفاده از تسلیحات خاص خود که آنها را به کمک محور مقاومت تولید کرد موفق شد در مقابل سیل تجهیزات غرب و متحدانش در شبه جزیره عربستان و دریای سرخ در سطحی بازدارندگی ایجاد کند، بهگونهای که با وجود ادامه یافتن جنگ، کشورهای متجاوز دیگر جنایات سالهای نخست حمله را تکرار نکردند.
10. هزینه کم دستیابی و ساخت: اگر کشوری صرفا برای دستیابی به بازدارندگی هستهای قصد داشته باشد چرخه سوخت یا یک نیروگاه هستهای را پایهگذاری کند باید هزینههای زیادی برای ایجاد آنها متحمل شود. درمقابل این موضوع، طراحی و ساخت تسلیحات متعارف در حوزه ایجاد بازدارندگی هزینه بسیار کمی دارند.
11. عدم راهاندازی مسابقه تسلیحاتی: دستیابی یک کشور به تسلیحات هستهای همزمان با آنکه میتواند بازدارندگی برای آن ایجاد کند، همزمان نیز میتواند منجر به راهاندازی مسابقه تسلیحاتی در حوزه هستهای شود. بهعنوان مثال ساخت سلاح هستهای در یک کشور غرب آسیایی میتواند منجر به کلید خوردن ساخت این نوع سلاح در دیگر کشورها نیز بشود. در این صورت امنیت آن کشور مجددا به خطر خواهد افتاد. درمقابل اما توسعه موشکهای بالستیک، کروه و پهپادهای انتحاری دربردارنده چنین تهدیدی نیست، زیرا هرچند دیگران را از حمله منصرف میکند اما پیشرانی برای مسلح شدن افزونترشان به تسلیحات تهاجمی نیست.
12. تحمیل هزینه سنگین به دشمن برای مقابله: در یک فضای فرضی اگر ایران به دنبال ساخت تسلیحات هستهای در منطقه برود، کشورهای منطقه دیگر قادر نخواهند بود با خرید سامانههای پدافند هوایی خود را از حملات مصون نگاه دارند و از این رو راهی جز هستهای شدن نخواهند داشت.
باید توجه داشت کشورهایی مانند آمریکا و روسیه که دارای سیستم یکپارچهای در حوزه نظامی و اطلاعاتی هستند میتوانند از خود دربرابر حملات هستهای دفاع کنند. آمریکا با استفاده از سیستمی یکپارچه که در آن ماهوارههای جاسوسی، رادارهای زمینی دوربرد و حتی دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی حاضرند میتواند به سرعت تلاش برای شلیک موشکهای هستهای را کشف کرده و حتی آن را روی زمین از بین ببرد و در غیر این صورت در فواصل مختلف از موشکهای متفاوتی برای رهگیری آن بهره ببرند. این ظرفیت اما صرفا در دست دو کشور محدود است و حتی ابرقدرتهای دیگر حاضر در اروپا یا حتی چین نیز از آن برخوردار نیستند.
در شرایطی که اروپا و چین در حوزه رهگیری ناتوانند قطعا کشورهای متوسط مانند کشورهای حاضر در غرب آسیا چنین قابلیتی را به هیچ عنوان ندارند. به همین دلیل آنها اگر با تهدید هستهای روبهرو شوند تنها راه مقابله را مسلح شدن خود به این تسلیحات تشخیص میدهند.
ایران اما با شناخت شرایط به سمت ایجاد بازدارندگی متعارف اشباعی رفته است. در این وضعیت رقبای ایران بدون آنکه بهسمت ایجاد یک سیستم تسلیحاتی تهاجمی حرکت کنند به شکل منفعلانهای به سمت ایجاد سامانه یکپارچه پدافند هوایی گام برمیدارند. چنین سامانهای هزینههای بسیار سنگینی را به دشمن تحمیل میکند.
بهعنوان مثال عربستان سعودی برای مقابله با پهپادهای انتحاری یمن مجبور شده اف-15های خود را ارتقا دهد. این جنگندهها ساعتها به امید شناسایی پهپادهای انتحاری پرواز میکنند. چنین جنگندههایی که هزینه پروازشان هر ساعت بیش از 10 هزار دلار است، حتی درصورت شناسایی یک پهپاد به دلیل قفل نشدن رادار روی آن، باید به این وسیله نزدیک شده و سپس با زحمت بسیار آن را با موشک راداری هدف قرار دهند.
این درحالی است که جنگندهها از فاصله دور با موشکهای راداری و از فاصله نزدیک با موشکهای حرارتیاب استفاده میکنند. موشکهای راداری سنگینتر از موشکهای حرارتیاب بوده و به برد بیشتری نیاز دارند. از این رو کاربردشان از فاصله نزدیک معمول نیست. اقدام اجباری سعودیها در بهرهگیری از موشکهای راداری برای ساقط کردن پهپادهای انتحاری نشاندهنده هزینههایی است که راهبرد بازدارندگی متعارف اشباعی به دشمنان تحمیل میکند.
13. قابلیت تامین آسان از بازارهای جهانی: تامین مواد، تجهیزات و قطعات هستهای از بازارهای جهانی کار آسانی نیست. حتی اگر کشوری موفق به ساخت سانتریفیوژ و دیگر تجهیزات لازم در چرخه غنیسازی باشد نیازمند جریان مداومی از سنگ معدن اورانیوم و کیک زرد است.
بهعنوان مثال ذخایر کیک زرد ایران پیش از توافق هستهای برجام در سطح پایینی قرار داشت که این موضوع میتوانست در آن برهه در مسیر غنیسازی ایجاد محدودیت کند؛ از همین رو تهران پس از امضای توافق دست به واردات کیک زرد زد.
این مساله درحالی است که در حوزه موشکی و پهپادی چنین معضلاتی با سطح دشواری بالا وجود ندارند. هرچند تحریمها میتوانند به این حوزهها آسیب بزنند اما میزان زیان حاصل از آن چندان زیاد نخواهد بود.
14. بینیازی به حضور در لبه فناوری: ایجاد چرخه سوخت هستهای یا کارخانه بازفرآوری پلوتونیوم نیازمند سطح بالایی از فناوری است. اگر یک کشور دارای فناوری به کشورهای متوسط رآکتور اورانیوم ندهد، آنها قادر به استحصال سوخت مصرف شده برای بازفرآوری پلوتونیوم نیستند. با این وجود ساخت موشک و پهپاد کار دشواری نیست چه اینکه حتی نیروهای مقاومت در منطقه محاصره شده غزه نیز به آنها دست یافتهاند و در تعداد گسترده چنین تسلیحاتی را علیه دشمن به کار میبرند؛ هرچند سلاحهای در دست غزه به دلیل تعداد کم قادر به برقراری موازنه شده و از دستیابی به بازدارندگی کماکان عاجز هستند.
15. نبود محدودیتهای سازمانی و قانونی: کشورهای دارای فناوری هستهای تحت نظارتهای بینالمللی از سوی سازمان بینالمللی انرژی اتمی هستند و توسط قوانین ان. پی. تی محدود میشوند. علیرغم نظارتهای سختگیرانه موجود در حوزه هستهای اما در عرصه موشکی و پهپادی سازمان یا قانون جلوگیریکنندهای وجود ندارد.
16. قابل شرطگذاری نبودن: خریداری فناوریهای لازم در حوزه هستهای همواره با شرطگذاریهایی از سوی کشور فروشنده همراه است. بهعنوان مثال کشورهای خریدار رآکتورهای هستهای باید پس از مصرف سوخت، آن را به کشورهای فروشنده بازگردانند. در این حوزه تنها کشورهایی مانند ژاپن که خود سازنده رآکتورهای هستهای هستند مصونیت دارند. همچنین هند که یک قدرت هستهای به حساب میآید از چنین شروطی به دلیل قدرت ذاتی بالایش معاف است.
17. متمرکز بودن تاسیسات ساخت سلاح هستهای: تاسیسات هستهای عموما در نقاط محدودی متمرکزند. این مساله در کشورهای متوسطی که قدرت مالی کمتری داشته و صنعت هستهای کوچکتری دارند بیشتر صدق میکند. بهعنوان مثال درحال حاضر در غرب آسیا صرفا دو کشور ایران و امارات دارای رآکتور هستهای هستند که هر دو نیروگاه نیز در یک نقطه متمرکزند. ایران فراتر از یک رآکتور خود دارای دو تاسیسات غنیسازی است که تعداد مراکز بالقوه هستهایاش را به 3 میرساند. درحالیکه تاسیسات هستهای متمرکزند اما مراکز ساخت موشک و پهپاد میتوانند بهشدت زیاد و گسترده باشند. چنین موضوعی امنیت تاسیسات ساخت تسلیحات را تضمین میکند.
18. قابلیت تصرف بدون مواجهه با آلودگی: استفاده از تسلیحات هستهای علیه یک دشمن برای تسلیم آن میتواند منجر به وقایعی شود که آلودگی زمین را در پی دارد. درمقابل بهرهگیری از تسلیحات متعارف برای تخریب گسترده توان دشمن این امتیاز را دارد که نیروها میتوانند پس از نابودی دشمن در زمینهایی بدون آلودگی مستقر شده و آن را بهطور کامل تسلیم کنند.
19. قابلیت تهدید دشمن با مانور واقعی: هرگاه نیاز به تهدید علیه یک دشمن وجود داشته باشد، یک کشور هستهای نمیتواند با آزمایش واقعی تسلیحات هستهای خود به شکل هولناک تهدید را جلوی چشمان دشمن تصویر کند. این درحالی است که برگزاری یک مانور با استفاده گسترده و پرحجم از تسلیحات متعارف مانند مانورهای نظامی چند ماه اخیر ایران و همچنین مانورهای پیشین در اواخر دوره ترامپ، تهران را قادر کرد بهطور واضح صحنهای هراسناک را جلوی چشمان واشنگتن و تلآویو ترسیم کند.
20.تسلیحات راهبردی-تاکتیکی: بازدارندگی ایران برمبنای استفاده از تسلیحات تاکتیکی با اثرات راهبردی است. موشکهای بالستیک ایران همچنان که به خاطر بردشان قادر به هدفگیری پایگاههای عمقی دشمن و ایجاد اثرات راهبردی هستند، همزمان به دلیل نقطهزن بودنشان با تخریب دقیق یک هدف، تاکتیکی نیز به حساب میآیند. پهپادهای ایران نیز دوگانه راهبردی- تاکتیکی هستند و با این دوسویه به دشمن آسیب وارد میکنند.