ابوالقاسم رحمانی- علی صولتی، گروه جامعه: هفتتپه هم از آن نامها و کلیدواژههایی است که در پس خود، ماجراها و روایتهای مفصلی دارد از دردی مشترک و مطالبهای عمومی. هپکوی اراک، کشتوصنعت مغان، کنتورسازی قزوین و... هم سرنوشتی شبیه به هفتتپه را از سر گذراندند و یادم هست هر باری که درباره زخم خصوصیسازی بر پیکره این غولهای صنعت و کشاورزی و توسعه در کشور مینوشتیم، یادی هم از آن یکیها میشد. به هر شکل و ترتیب اما هفتتپه تمایزاتی داشت با بقیه و این تمایزها، از اینکه هفتتپه جزء اولین موارد خصوصیسازی بیضابطه و ناصحیح بود و اعتراضهای کارگران صدای آن را به گوش همه رساند، تا مدل مطالبهگری و گستردگی و اثرگذاری آن را شامل میشد. برای همین کوچکترین تغییراتی در روند بررسی آنچه در هفتتپه گذشت و میگذرد، مورد توجه عام و خاص بود و حتی یادم هست یکبار در یکی از گزارشها، از هفتتپه و سرگذشتی که بعد از خصوصیسازی داشت، بهعنوان ویترین خصوصیسازی در ایران نام برده شد. آن روزهایی هم که سیدابراهیم رئیسی در قامت رئیس دستگاه قضا از این استان به آن استان و از این شهر به آن شهر میرفت و یکییکی پروندههای خصوصیسازی را سامان میداد و شرکتبهشرکت و کارخانهبهکارخانه صدای کارگران را میشنید و کارهایی میکرد، هفتتپه در عین بزرگی و اهمیت جزء مظلومترینها بود در دیدهنشدن و گره آن کورتر از هر گره دیگری در خصوصیسازی بود. از یکطرف حمایتهای دولتی از خصوصیسازی این مجموعه و از طرف دیگر، مالکانی که با سرمایه این شرکت هر کاری کردند الا آن چیزی که باید و حتی در دوران برگزاری دادگاه به اتهامات اقتصادی، خون کارگران را در شیشه میکردند. با این اوصاف و علیرغم دستگیری برخی کارگران بهدلیل اعتراضها و بعد از آن هم اخراج دستهجمعی تعدادی از آنها، شرایط روزبهروز سختتر میشد؛ اما با حمایتهای عمومی و پیگیریهای خود کارگران، در تمام این سیاهیها، نور امیدی بود که شاید روزی هفتتپه هم مثل خیلی دیگر از موارد راه بهجایی ببرد و حالا بعد از گذشت حدود چهارسال، بالاخره هفتتپه هم در ادامه روند خلعید و بازپسگیری از بخش خصوصی، به شرکت توسعه نیشکر واگذار و دولتی شد. غرض کوبیدن بر طبل شادانه نیست، اما تعیینتکلیف هفتتپه و بازگشت مالکیت آن به بخش دولتی، مهر تاییدی است بر روند ناروا و بیضابطه خصوصیسازی و ایرادهای اصل44 قانون اساسی در ایران و همین مورد بهعلاوه سایر موارد مشابه، الزام تجدیدنظر در رویههای خصوصیسازی در کشور را گوشزد میکند. چشم امیدی به عدم تکرار چنین اتفاقهایی نداریم، اما این را امید داریم که اگر چنین تجربهای تکرار شد، علاجش چندسالی بهطول نینجامد و زودتر پروسه تعیینتکلیف طی شود.
قرار سهماهه بعد از 9 ماه عملی شد
مقدمه گزارش بهعلاوه شهرت هفتتپه، به حد کفایت توصیفی از آنچه بود و آن اتفاقی را که افتاد ارائه کرد و نیاز به روایت چندباره نیست، اما مرور آخرین اتفاقی که افتاده و خبری که باعث و بانی این سیاهه و گزارش شد، مهمتر از هرچیز دیگری است. محمد کعبعمیر، نماینده مردم شوش و کرخه در مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: «با پیگیریها و نشستهای مستمر مالکیت قطعی شرکت نیشکر هفتتپه تعیینتکلیف شد. در نشست مشترک روز 25تیرماه سران قوا به میزبانی رئیسجمهور، مالکیت قطعی کشتوصنعت نیشکر هفتتپه به شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی تعیینتکلیف شد. واگذاری مالکیت قطعی شرکت نیشکر هفتتپه به شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی یکی از مطالبات جدی کارگران و مردم بوده به این دلیل که این مجموعه تاکنون مدیریت خوبی داشته است.» البته شرکت کشتوصنعت نیشکر هفتتپه شهرستان شوش در تاریخ ۳۰مرداد۱۴۰۰ با حکم دادگاه شعبه۲۱ حقوقی خلعید بخش خصوصی صورت گرفت و مالکیت آن به دولت واگذار شد. همچنین در مهرماه۱۴۰۰ جلسهای به ریاست معاون اول رئیسجمهور نسبت به تعیینتکلیف شرکت کشتوصنعت هفتتپه اقدام شد و مدیریت این مجموعه عظیم به شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی واگذار و قرار شد پس از سهماه مالکیت قطعی این شرکت تعیینتکلیف شود. اما بالاخره بهجای دیماه1400 در تیرماه1401 روند این واگذاری بهصورت کامل طی و کام مردم و کارگران این شرکت هم شیرین شد.
سفر کارگران هفتتپه به تهران برای طرح مطالبه مستقیم از دولت
سال پیش تقریبا در همین ایام، خلعید از مالک قبلی شرکت کشتوصنعت شوش-نیشکر هفتتپه با حکم دادگاه انجام شد و مهرماه همان سال بود که مدیریت شرکت و نه مالکیت آن به شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی واگذار شد، شرکتی دولتی که از بانکملی تا وزارت جهاد کشاورزی از سهامدارانش هستند. مشکل اما این بود که از آن زمان و درطول ماههای گذشته تکلیف مالکیت قطعی هفتتپه مشخص نشد که بتوان فهمید دوباره بناست مزایده و مناقصه برگزار شود و مجموعه کشتوصنعت شوش-نیشکر هفتتپه به بخش خصوصی واگذار شود یا اتفاق دیگری رقم بخورد، اخبار این مدت حاکی از آن است که ظاهرا و طبق روال معمول، سازمان خصوصیسازی قصد داشته مجددا همان سیکل معیوب گذشته را طی کرده و شرکت را به فرآیند واگذاری بسپارد تا یک اسدبیگی دومی بیاید و مالکیت شرکت را برعهده گیرد. کارگران نیز از این بابت نگران بودند و مطالبه اصلیشان این بود که مالکیت هفتتپه به همین شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی واگذار شود، به این خاطر که معتقد بودند این شرکت بهخوبی درحال مدیریت مجموعه است و کارگران هم از آنها رضایت داشتند. بنابراین تصمیم میگیرند خود به تهران آمده و مطالباتشان را مستقیما با مقامات در میان گذاشته و تا بهسرانجام رسیدن آن، موضوع را دنبال و پیگیری کنند، بنابر اظهارات منابع مطلع، ظاهرا کارگران 10 یا 11 روز پیش پیگیر این بودند که وزیر اقتصاد را ملاقات کنند و نهایتا بهمدد هماهنگیهای انجامگرفته موفق شدهاند به دیدار خاندوزی رفته و با توجه به اینکه سازمان خصوصیسازی و سهامداران شرکت صنایع جانبی جفتشان ذیل وزارت اقتصاد هستند، خواستار تصمیمگیری خود وزارت اقتصاد در این موضوع شوند. بهگفته آنها، خاندوزی، وزیر اقتصاد هم با کلیت صحبتها موافق بوده و کارگران هم تاکید داشتند از مدیریت شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی درطول این ماهها راضی بودهاند اما مشکل این بود که قطعیشدن مالکیت جدید به مصوبه سران قوا نیاز داشت تا مجددا روند شکلی واگذاری نیاز به طیشدن نداشته باشد؛ چراکه شرکت مذکور دولتی بوده و نیازی هم به طیشدن این روند نبوده است. بنابراین با پیگیریهای انجامشده، شنبه همین هفته جلسه سران قوا تشکیل شد و ضمن طرح موضوع، مصوب شد مالکیت بهطور قطعی منتقل شود و پرونده مطالبهگری انتقال مالکیت این مجموعه ولو در ظاهر بسته شود.
رضایت کارگران از مدیریت جدید هفتتپه
محمد خنیفر، کارگر شرکت کشت و صنعت شوش- نیشکر هفتتپه و فعال کارگری در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره اتفاقات مثبت رقمخورده در این مجموعه بهدنبال واگذاری آن به شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی میگوید: «نمیخواهم به گذشته بازگردم، همهچیز محرز است؛ از تخلفات اسدبیگیها، عدم اهلیتشان و زیاندهی و خساراتی که درطول چندسال اخیر به مجموعه هفتتپه وارد کردند که در جنگ تحمیلی، عراق به ایران زده بود و ما هرچقدر داریم کار میکنیم آن خسارات جبران نمیشوند. حالا 9 ماه است که آقایان صنایع جانبی سکان هفتتپه را به دست گرفتهاند و خدا را هزاران بار شکر که اوضاع بسیار بهتر شده است. من در تلویزیون هم گفتم پروژههایی دارد راهاندازی میشود که امید را به دل کارگران هفتتپه بازگردانده است؛ ازجمله دامداری، حوضچههای ماهی، سولههای پرورش قارچ، آشپزخانه و پمپبنزین داخل شرکت، راهاندازی کارخانه ربگوجه و برنامههای دیگر. نزدیک به ۶۰۰ هکتار کلزا کاشته و درو شده، هزاران هکتار هم گندم کاشته و درو شده در هفتتپه طی این 9ماه خیلی کار شده و حقوقها سر هر ماه پرداخت شده است. بهخاطر هر مناسبتی جشنی گرفته و به کارگران جایزه داده میشود، به قید قرعه تا ۵۰۰ هزار تومان به دهها فرد داده میشود، برای مثال در روز پدر به همه کارگران هدایای نقدی و به مناسبت روز زن به خانمهایی که در شرکت شاغل هستند پاداش قابلتوجهی داده شد. به همین ترتیب به تمام مناسبتها به کارگران پاداش داده میشود، لباس کار داده میشود، کفش به همه داده میشود و هر وعده غذای گرمی که شاید بیرون از اینجا تا 80 هزار تومان قیمت داشته باشد، اینجا یکهشتم قیمت به کارگر داده میشود. ما کارگران میبینیم که اگر همینها در مجموعه بمانند ظرف سهسال هفتتپه را به اوج خواهند رساند. اورهال کارخانه درحال انجام شدن است، بهرهبرداری نیشکر به نحو احسن درحال انجام است، با اینکه مالک قبلی تا توانسته بود به نیشکر ضرر زده بود اما حالا اخبار حاکی است که نزدیک به پنجهزار هکتار قرار است نیشکر کاشته شود.»
سنگاندازیهای مالک قبلی ادامه دارد
خنیفر درباره تلاشهای مالک قبلی در جهت سنگاندازی در روند انتقال مالکیت هفتتپه به «فرهیختگان» گفت: «من نمیتوانم درمورد توسعه مجموعه بهجای مدیریت نظر دهم اما بهعنوان کارگر میتوانم بگویم در این 9 ماه کارگران هفتتپه از رفاه برخوردار بودهاند و برنامه وجود دارد که این رفاه بیشتر هم بشود، روند کار بهشکلی است که من کارگر آینده روشنی را برای هفتتپه میبینم. حال چندی پیش قبل از آنکه تکلیف مالکیت قطعی شرکت روشن شود، خبر رسید که باز هم سنگاندازیهای آقایان اسدبیگی شروع شده است. در تهران به قوه قضائیه رفتهاند و در تلاشند روند انتقال مالکیت را متوقف کنند. همزمان با اینکه این اخبار به گوش میرسید در خود مجموعه هفتتپه هم دو شخص حضور پیدا کردند که یکی از آنها به مجموعه امدیاف هفتتپه رفته بود و ادعای مالکیت آن را داشت و دیگری هم با حکم دادگاه تهران آمده بود که در کارخانه رب گوجه را پلمب کند و دادگاه خوزستان هم با وی هم کاری کرده بود اما این خبر به گوش کارگران هفتتپه رسید و روز اول با جمعیتی چند صد نفره مقابل در کارخانه رب گوجه رفتند و از پلمب آن ممانعت کردند. روز بعد از آن هم نزدیک ۸۰۰ نفر مقابل در کارخانه امدیاف جمع شده و خواستار انجام قطعی واگذاری شدند تا با زمزمههای تجزیه هفتتپه تمام شود. روزهای بعد با پیگیری وزارت اقتصاد و دوستان فعالان کارگری هفتتپه جلسهای با حضور خود خاندوزی، وزیر اقتصاد ترتیب داده شد که میلاد گودرزی هم واسطه تشکیل این جلسه بود و جا دارد هم از این آقایان تشکر کنم هم از روابط عمومی وزارت اقتصاد. در این جلسه خاندوزی نظر بچهها و کارگران را در مورد عملکرد صنایع جانبی خواسته و گفته بود: «ما نمیتوانستیم ریسک کنیم و مالکیت این شرکت را از روز اول بهصورت قطعی به صنایع جانبی منتقل کنیم؛ چراکه بیم آن میرفت که داستان اسدبیگیها تکرار شود، به همین خاطر بهطور آزمایشی به صنایع جانبی واگذار شد و بنا شد تا ۳۱ خرداد امسال به مدت ۹ ماه ادامه داشته باشد و پس از سپری شدن این مدت از کارگران نظرخواهی کردند که از مالکیت جدید راضی هستند یا خیر.»
4 مورد از مطالبات فعلی کارگران
این فعال کارگری در ادامه درباره موضع کارگران هفتتپه و مطالبات آنان به ما گفت: «ما کارگران در جلسه با وزارت اقتصاد قسم یاد کردیم که از نوع مدیریت جدید خوشحال و راضی بوده و خواستار قطعی شدن آن هستیم و همانجا خاندوزی گفت آنها متوجه این قضیه شدهاند و پیشنهادی نوشته و مصوب کردهاند و منتظر دستور سران سهقوه هستند که پس از تشکیل جلسه در این مورد دستور داده شود و جا دارد از همه دستاندرکاران این اتفاق ازجمله نمایندگان محترم مجلس تشکر کنیم. درخصوص انجام سریعتر واگذاری مالکیت هفتتپه و لزوم قطعی شدن آن کعب عمیر، نماینده شوش در مجلس شورای اسلامی نیز نطق مهمی در صحن مجلس انجام داد. درپی آن خودشان با کمک وزارت اقتصاد، نمایندگان مجلس و فعالان کارگری پیگیر و باعث شدند این طرح پیشنهادی به دست سران سهقوه برسد. جلسه سران قوا هم در دفتر ریاستجمهوری برگزار شد تا مصوبه قطعی واگذاری هفتتپه تایید شود و براساس این مصوبه مالکیت مجموعه هفتتپه بهطور قطعی منتقل شد. حال اینکه روال اداری مصوبه چه زمانی انجام و موضوع کاملا حل میشود برای ما مشخص نیست. کارگران هفتتپه چند مطالبه خاص دارند:
1- مصوبه سران سهقوه سریعا اجرا شود. 2- همکاران اخراجی ما به کار برگردند، ازجمله اسماعیل بخشی و سالار بیژنپور. 3- این خواسته ما از خود صنایع جانبی است که همسانسازی شرکت هفتتپه را انجام دهند و افزایش حقوق را کارگران به چشم ببینند.4- خواسته دیگر ما این است که هفتتپه تجزیه نشود، کارخانه امدیاف، رب گوجه، خوراک دام و... اینها متعلق به ماست و نباید جدا شوند.
لازم است گفته شود این کتاب هفتتپه هنوز بسته نشده و هنوز ممکن است اتفاقات دیگر رقم بخورد، اسدبیگیها با وجود قطعی شدن انتقال مالکیت هم این قضیه را رها نخواهند کرد و ممکن است بعد از تغییر دولت و روی کار آمدن مسئولان قبلی آنها مجددا برگردند؛ چراکه قدرت آنها ناشی از ارتباط با دولت قبلی است و رئیسجمهور قبلی و معاون اول وی از آنها حمایت میکردند.»
هفتتپه، دایرهالمعارف مطالبهگری است
خنیفر در پایان صحبتهایش، ماجرای هفتتپه را به یک دایرهالمعارف مطالبهگری تشبیه میکند و میگوید: «در سالهای 97 و 98 ما رو به افول بودیم اما از آن زمان به بعد، پس از جلساتمان با قوه قضائیه، دیدار با رئیسی و پیگیریهایی که انجام شد، اوضاع بهتر شد. خاطرم هست زمانی که شما با من تماس گرفتید به کرونا مبتلا بودم و نفسم بالا نمیآمد، آن زمان هم به دلایلی بهتر بود اسمی از مصاحبهشونده برده نشود. آن زمان خبرنگار شما نوشت با یکی از کارگرانی که از اعتصاب آمده و نای حرف زدن نداشت، مصاحبه کرده است، یعنی بهمعنای واقعی شرححال مرا نوشته بود و خود من نیز تعجب کردم که تا چه اندازه ایشان ما را درک کرده بود و من آنجا فهمیدم که شرافت و قلم این افراد قابل قیمتگذاری نیست. ما از شما و رسانهتان بهخاطر رساندن صدایمان به مسئولان و جامعه سپاسگزاریم. زمانی واقعا صدای ما بهجایی نمیرسید و پوشش رسانهای مناسبی وجود نداشت که الحمدلله از زمانی که رهبری دانشجویان را بهدلیل ورود به قضیه هفتتپه تشویق کرد، خیلی از دانشجویان جلو آمدند و کمک ما شدند. خود آقای رئیسی در زمان مسئولیتشان در قوه قضائیه گفتند صدای کارگران هفتتپه باید شنیده شود. به پشتوانه این صحبتها بهنوعی از آن وضع فاصله گرفتیم. این اتفاق مثبت مدیون تلاش خیلیهاست و یک کار بزرگ ملی بود. از داستان و جریان هفتتپه میتوان کتاب نوشت و کتب زیادی هم نوشت. هفتتپه یک دایرهالمعارف مطالبهگری است و حیف است کتابی از آن نوشته نشود.
جد اندر جد من در این منطقه بودند، ما از آن زمان در اینجا مشغول کار کردن هستیم، یکی از قدیمیهای این منطقه به من گفت این هفتتپه مثل امامزاده است، بختی دارد و خودش از خودش مراقبت میکند، نمیگذارد کسی به اینجا دستاندازی کند و همواره کمککننده مردم این منطقه باقی میماند و به ما امید میدهد.»