سیامک خاجی، خبرنگار گروه ورزش: این روزها در مصاحبه اکثر بازیکنان تیم استقلال یک نکته مشترک وجود دارد و آن هم فشار زیاد تمرینات ریکاردو ساپینتو، سرمربی جدید و پرتغالی این تیم است که ظاهرا در همین مدت کم نشان داده که بسیار سختگیر است و میخواهد تیمی کاملا آماده و سرحال را برای فصل جدید لیگ برتر آماده کند. اگرچه در تمرینات پیشفصل بیشتر مربیان تلاش دارند تا با تمرینات فشرده بدنسازی بازیکنان خود را برای یک فصل طولانی آماده کرده و آنها را مهیای حضور در رقابتها کنند اما هر مربی متدها و روشهای مختلفی دراینباره دارد و همه آنها اینچنین به سراغ تمرینات پرفشار و طاقتفرسا نمیروند. درباره نتیجه این تمرینات فشرده در اواخر فصل بهتر میتوان نظر داد اما این روزها در فوتبال اروپا هم چنین رفتارهایی در برخی تیمها دیده میشود که عکسهای منتشرشده از تمرینات اخیر تاتنهام بیشتر از همه سروصدا به پا کرده است. آنتونیو کونته ایتالیایی که رفتارهای منحصربهفردی هم دارد برای آمادهسازی تاتنهام برای فصل جدید تمرینات بسیار دشواری را برای شاگردانش درنظر گرفته است. در اردوی این تیم در سئول تماشاگران با صحنههای عجیبی روبهرو شدند، هری کین از خستگی توان ایستادن روی پاهایش را نداشت و سون هیونگمین هم از شدت درد در عضلاتش روی زمین افتاده بود. این بخشی از تلاش کونته برای بهتر شدن شرایط تیمش در فصل جدید است. جیان پیرو ونترون، مربی بدنساز تیم بازیکنان را مجبور میکند که 42 بار دور زمین فوتبال بدوند که استقامت بسیار بالایی را میطلبد و بیدلیل نیست که او را با مربیان آموزشهای نظامی مقایسه میکنند. البته او به بازیکنان تیمش این فرصت را میدهد که اگر در اواسط تمرین نتوانند ادامه دهند با به صدا درآوردن صدای یک زنگ به استراحت بپردازند اما آنها بهخوبی میدانند که این حرکت میتواند روی حضور آنها در ترکیب اصلی در طول فصل تاثیرگذار باشد و به همین دلیل همه آنها تا آخر تمرین به کار خود ادامه دادند. کونته امیدوار است با کمک این روشها بتواند هم در لیگ برتر و هم در لیگ قهرمانان، فصل موفقی را پشتسر بگذارد. او البته نخستین مربیای نیست که از این روشها برای بهتر شدن تیمش استفاده میکند. در ادامه به بررسی برخی دیگر از این نمونهها میپردازیم.
صدام حسین در آلمان
به این راحتی به یک مربی لقب صدام حسین نمیدهند اما فلیکس ماگات آلمانی به قدری بازیکنانش را تحت فشار قرار داده بود که نام دیکتاتور سابق عراق را بهعنوان لقب او انتخاب کرده بودند. وقتی حسنصالح حمیدزیچ از ناحیه بازو دچار مصدومیت شده بود ماگات تنها امتیازی که برای او قائل شد این بود که شنای سوئدی را تنها با یک دست انجام دهد و عجیب اینکه او را از تمرین معاف نکرد. در وولفسبورگ زمانی که بازیکنان پس از یک تمرین دوی استقامتی بسیار طولانی بسیار خسته بودند آب آشامیدنی آنها را روی زمین ریخت تا به عقیده خودش روحیه تیمی بازیکنان تقویت شود و آنها خود را برای سختیهای بیشتر آماده کنند.
ماگات عاشق توپهای پزشکی معروف به «مدیسن بال» بود و در تمرینات مختلف از این توپها استفاده میکرد و فشاری که به بازیکنان میآورد به قدری زیاد بود که یک بار «یان ایج فیورتافت» مهاجم نروژی سابق به طعنه گفت: «نمیدانم ماگات اگر در زمان تایتانیک بود جلوی سقوط آن را میگرفت یا نه چون بازماندگان آن سانحه قطعا از نظر بدنی بسیار آماده بودند!» این مربی آلمانی جرائم مالی سختی را برای بازیکنانش درنظر میگرفت. مثلا گاهی برای یک پاس روبه عقب غیرضروری بازیکنش را 1000 یورو جریمه میکرد. البته این متدهای او بعدها و زمانی که در فولام روزهای سختی را سپری میکرد و تیمش در شرایط بدی بود اصلا جواب نداد و درنهایت باعث کنار رفتنش شد.
حتی متدهای درمانی این مربی آلمانی هم عجیب بود و یکبار به برد هانگلند گفته بود برای درمان مصدومیت کهنه پایش مخلوطی از پنیر خامهای با الکل را استفاده کند.
تمرینات عجیب آقای تئوریسین
شاید در دنیای فوتبال هیچکس به اندازه مارسلو بیلسای آرژانتینی نتوان مربیای را پیدا کرد که اینقدر روی جزئیات تمریناتش دقت داشته باشد و کوچکترین اشتباهی را تاب نمیآورد. تا جایی که حتی اگر کادر مربیگری او در گذاشتن یک مخروط مربوط به تمرینات هم اشتباه کنند با واکنش تند او روبهرو میشوند که چرا اینقدر بینظم هستند. در طول دوران حرفهای مربیگری این مرد آرژانتینی یکی از مشهورترین تمریناتش به نام «موردر بال» یا به اصطلاح توپ مرده است که بیشتر شاگردانش از آن بهعنوان یکی از سختترین و عجیبترین تجربیاتشان یاد میکنند. در این تمرین بازیکنان یک مسابقه فوتبال را با بالاترین شدت و درجه سختی انجام میدهند و هیچ توقفی هم در بازی مجاز نیست زیرا هر دو تیم برای به دست آوردن مالکیت توپ تلاش میکنند و بازی هم قوانین عجیبی دارد.
لیام کوپر، مدافع لیدز دراینباره میگوید: «ما در بخشهای مختلف 4 یا 5 دقیقهای این تمرین را انجام میدادیم و شاید 5 یا 6 بار هم تکرار میشد و چند توپ جمع کن در کنار زمین بودند که به محض بیرون رفتن توپ دوباره آن را به زمین میانداختند تا حتی چند ثانیه هم بازیکنان فرصت استراحت نداشته باشند.» لوک ایلینگ همتیمی او هم میگوید: «شما بعد از 5 دقیقه پرفشار فقط یک دقیقه استراحت میکنید و دوباره همه چیز آغاز میشود. یک جهنم واقعی بدون خطا و آفساید! بدترین اتفاق برای یک مدافع در تمرینات این است که قانون آفساید برداشته شود و شما هرچه فریاد میزنید کسی توجه نمیکند.»
بیلسا به وضوح از این لحظات لذت میبرد؛ چراکه بارها فیلمهای او درحالی که در جریان این بازی سر بازیکنانش داد و فریاد میکرده بهخصوص در روزهایی که در بیلبائو حضور داشت منتشر شده است و به خوبی نشان میدهد که این یکی از تمرینات محبوب این مربی آرژانتینی است. البته بیلسا با وجود این تمرینات سختگیرانه هم نتوانست در لیدز که آن را خودش به لیگ برتر آورده بود موفق باشد و در اواسط فصل قبل از کار برکنار شد.
مردی که عاشق چالش است
شان دایچ، سرمربی انگلیسی که تا همین اواخر هدایت تیم برنلی را برعهده داشت یک مربی 51 ساله است که یکی از سرگرمیها و علایقش در فوتبال این است که بازیکنانش را به چالش بکشد. داستانی که بن می، مدافعی که با او کار کرده از یک روز گرم در اردوی این تیم در ایرلند داشت به خوبی این موضوع را نشان میدهد. بن می در توصیف آن روز میگوید: «آن روز یکی از سختترین روزهایی بود که در عمر فوتبالم تجربه کردم و مسلما تا پایان عمر آن را فراموش نخواهم کرد. روز بسیار گرمی بود و کاملا برشته شده بودیم. ما مجبور بودیم لاستیکهای تراکتور را بچرخانیم و با آنها بدویم. سرمربی معتقد بود این تمرین برای پیوند تیمی بسیار مفید خواهد بود و پس از آن ما احساس بسیار بهتری خواهیم داشت. البته این تمرین بیشتر از اینکه برای تناسب اندام و آمادگی بدنی باشد بیشتر در مورد ذهنیت تیم و بازیکنان بود که او درنظر داشت آن را تقویت کند و نحوه برخورد بازیکنان هم با هم بهتر شود. بالاخره به سختی این تمرین را به پایان رساندیم.»
شاید این تمرین بسیار سخت و طاقتفرسا بود اما درنهایت تاثیر خود را گذاشت و برنلی در پایان همان فصل به لیگ برتر جزیره صعود کرد تا فصلی تاریخی برای آنها رقم بخورد.
علاقه تونی پولیس به تپه
پولیس هم بهعنوان یک مربی بسیار سختگیر و کمی هم بدخلق شناخته میشود. او معمولا با لباس ورزشی دیده میشود و با یک کلاه بیسبال که اکثرا چشمهای اخمآلودش از زیر آن نمایان است تمرینات تیمش را زیرنظر دارد. یکی از تمریناتی که پولیس به آنها علاقه دارد این است که بازیکنانش را در شیبها و سرازیری و سربالایی آزمایش کند و استقامت آنها را بسنجد. این موضوع بهخوبی مشخص میکند که چرا او اغلب تیمش استوکسیتی را به اردوی پیشفصل در اتریش میبرد تا از تپههای آنجا بهخوبی استفاده کند.
متئو آپسون در سال 2012 تنها یک نیمفصل با پولیس کار کرده اما در آخرین سالهای فوتبالش خاطرات جالبی از این مربی دارد. او درباره تمرینات سخت و دشواری که این مربی برای بازیکنانش درنظر میگرفت میگوید: «در اوایل کار برایم این تمرینات سخت بود اما بازیکنانی که قبلا با او کار کرده بودند میگفتند این تازه اول کار است و صبر کن و ببین که قرار است تا کجا پیش برویم. یک روز صبح حدود ساعت 6 به سمت کوه رفتیم و مشغول دوچرخهسواری شدیم. سپس در اواسط روز به تمرین در باشگاه پرداختیم و عصر هم یک جلسه تمرینی فوتبال برگزار کردیم. روز بعد دوباره برنامه ما دوچرخهسواری بود و سپس در کوه بالا و پایین میدویدیم. شیب آنجا کم نبود و او هم بازیکنان را به گروههای مختلف تقسیم میکرد تا این کار را انجام دهند.»
عجیب اینکه او این تپهها را بعدها در کمپ تمرینی استوک هم ساخته بود تا بازیکنان هر روز آن درد دویدن و بالا و پایین رفتن از آن را تجربه کنند. دنی هیگینبوتام دراینباره میگوید: «او این تپه بزرگ را در محل تمرین تیم ساخته بود و هر روز تمرین مختلفی را برای ما درنظر میگرفت. یک روز از آن با دویدن بالا میرفتیم و روز دیگر با دوچرخه این کار را میکردیم. البته هیچکس نمیتوانست اعتراض کند؛ چراکه این کارش نتیجه هم داده بود.»
روشهای عجیب مرد هلندی
لوئیس فنخال هیچگاه حاضر نشده انتقادها از شیوهها و متدهای مربیگریاش را قبول کند و در این راه همواره به رزومه خوب و درخشانش در فوتبال استناد میکند و معتقد است اگر روشهایش درست نبودند این همه موفقیت برایش حاصل نمیشد. اما فنخال درطول دوسال حضورش روی نیمکت منچستریونایتد با تمرینات تکراری و خستهکننده بازیکنانش را کلافه کرده بود. بازیکنان بزرگتر تیم معتقد بودند او با مدیریت سرکوبگر و تاکید زیادی که روی همه جزئیات تمرینات دارد، عملا خلاقیت را بین بازیکنان از بین برده است. مهاجمان تیم پیش از شوتزدن حتما باید توپ را کنترل میکردند و این موضوع فرصت را دراختیار مدافعان قرار میداد تا آنها را مهار کنند. اگر بازیکنی این کار را نمیکرد در نخستین جلسه آنالیز ویدئویی تمرین بهشدت مورد انتقاد قرار میگرفت. این اتفاق بهتدریج به همه نقاط زمین منتقل شد و بازیکنان یونایتد میترسیدند که مرتکب کوچکترین اشتباهی شوند.
یکی از مهمترین اتفاقها تنها چندهفته پس از حضور فنخال در اولدترافورد در جریان تور پیشفصل آنها در آمریکا اتفاق افتاد که لحظهای مهم بود. فنخال در یکی از تمرینات بهسمت وین رونی رفت که در آن زمان مهاجمی بزرگ با افتخاراتی زیاد بود و شروع به فریاد زدن بر سر او و توضیح دادن نحوه صحیح شوتزدن شد؛ اتفاقی که تعجب زیادی را بین بازیکنان برانگیخت.
یکی دیگر از عاشقان تپه
در سالهای قبل در فوتبال ایران هم تمرین در تپهها بهخصوص برای مربیانی مثل علی پروین یک شیوه تمرینی متداول بود و سرمربی سابق پرسپولیس علاقه زیادی داشت بازیکنانش را به تپههای داودیه در تهران ببرد. ظاهرا بین مربیان خارجی هم این اتفاق مرسوم است و یان هالووی که سابقه مربیگری در لسترسیتی، کوئینزپارکرنجرز و بریستولسیتی را دارد هم ازجمله مربیانی است که به بردن بازیکنانش به تپه و دواندن آنها در شیب علاقه دارد. او هم مانند پولیس وسواس زیادی دراینباره دارد و در اغلب مواقع تیمهایش را به یک هتل خاص در پرتغال میبرد، تنها به این دلیل که در اطراف آن شیب تند خوبی وجود دارد که دویدن در آن برای بالا رفتن ضربان قلب عالی است. ندوم اونوها، بازیکنی که سابقا با او کار کرده در این باره میگوید: «هرکس با هالووی کار کرده است بهخوبی این تپه را بهخاطر میآورد. زمانی که ما در QPR بودیم او این کار را به سختترین شکل ممکن انجام میداد و همه ما مجبور بودیم هر سه بخش را انجام دهیم. در این مسیر باید سهدقیقه مداوم میدویدیم و واقعا منزجرکننده بود و سه یا چهار روز پیاپی باید این کار را انجام میدادیم. او یکروز واقعا عصبانی شد و گفت واقعا ما با هم مسابقه نمیدهیم. دو بازیکن بودند که درطول تمرین میخندیدند و شوخی میکردند. او هم خواست که ما را جریمه کند و مجبورمان کرد اینقدر این کار را انجام دهیم تا نشان دهیم که تمام تلاشمان را میکنیم. این یک کابوس فیزیکی و همچنین ذهنی بود و هنوز هم که به آن دوران فکر میکنم بدنم میلرزد.»
سنت ایتالیایی «ریتیرو»
در سالهای دور هم از این مربیان سختگیر کم نبودهاند، مثلا در دهههای 50 و 60 میلادی هلنیو هررا ایتالیایی که با اتلتیکومادرید، بارسلونا و اینترمیلان به موفقیتهایی دست یافت، سنت ریتیرو را ابداع کرد. هررا یک کمپ تمرینی ایجاد کرده بود که تمرکز همه فقط روی فوتبال بود، بدون حواسپرتی ازسوی خانواده، دوستان و هرچیزی که ذهن بازیکنان را منحرف کند. بازیکنان اینتر روزها در هتل حبس میشدند و فقط به تمرین، دویدن و فوتبال مشغول بودند تا کادرفنی مطمئن شود که آنها همه توانشان را روی فوتبال میگذارند. جری هیچنز، مهاجم انگلیسی آن سالهای اینتر خروج از این کمپ را مانند بیرون آمدن از یک ارتش خونین عنوان کرده بود. هیچنز و چند همتیمیاش یکبار در جریان یک دوی کراسکانتری که باید مسیری طولانی را طی میکردند از سایرین عقب افتادند و وقتی به محل پایان مسابقه رسیدند دیدند هررا و بقیه سوار اتوبوس شده و محل را ترک کردهاند. به این ترتیب آنها باید چند کیلومتر را پیاده تا میلان برمیگشتند.
متدهای سختگیرانه دونفابیو
وقتی فابیو کاپلو در سال2007 هدایت تیمملی انگلیس را برعهده گرفت انتقادهای زیادی از این تصمیم اتحادیه فوتبال این کشور صورت گرفت. پیش از او اسونگوران اریکسون و استیو مکلارن نتوانسته بودند موفق باشند و حالا قرار بود این ایتالیایی نامدار انگلیس را پس از مدتها به موفقیت برساند. او پیش از جامجهانی2010 تیمش را به یک کمپ تمرینی کوهستانی برد و البته چالش سختی با ستارههایی چون لمپارد، تری و بکام داشت. او در همان روز نخست موبایلهای بازیکنان را از آنها گرفت و اجازه نداد آنها با خانواده و دوستانشان در ارتباط باشند. فردیناند معتقد است رفتار کاپلو مثل کاری بود که روز اول مدارس انجام میشد.
انگلیس در جامجهانی پس از تساوی برابر آمریکا و الجزایر به زحمت صعود کرد اما در دور حذفی 4 بر یک به آلمان باخت و کاپلو بابت تاکتیکهایش بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت. انگلیس با نسل طلایی خود بهجایی نرسید و سختگیریهای دونفابیو هم نتوانست برای آنها جامی به ارمغان بیاورد.