این روز به یک اعتبار صرفا مختص شیعیان نیست بل به‌عنوان «نشانه راهی» برای بشریت است تا بتواند انسانیت را در مسیر «آدمیت» هدایت کند.
  • ۱۴۰۱-۰۴-۲۶ - ۰۵:۱۸
  • 00
عید غدیر و شدنِ آدمی

سیدجواد میری، عضو هیات‌علمی پژوهشگاه علوم‌ انسانی و مطالعات فرهنگی: بنیادی‌ترین مولفه‌ای که انسانیت آدمی را شکل می‌دهد، چیست؟ ادیان درطول تاریخ بشری پیام‌آور چه بودند؟ انسان در «رابطه» شکل می‌گیرد ولی کدام سنخ از رابطه جانداری به نام «بشر» را به انسان (نوع) و شخصیتی به نام «آدمی» تبدیل می‌کند؟ حب!
تشیع را اگر در مقام «فرقه» صورت‌بندی کنیم تبدیل به مناسک و عادات می‌شود و مانند تمامی ادیان که دارای فِرَق و نِحَل گوناگون شده‌اند از حقیقت به دور خواهد افتاد و ره افسانه خواهد زد ولی تشیع در مقام «مذهب» (یعنی شیوه سلوک در هستی) آنگاه در یک کلمه خلاصه می‌شود و آن حب به حقیقت. غدیر نام دیگر حب و وِلاء و عشق است و در این صورت‌بندی آنگاه عید غدیر معنای دیگری می‌یابد و شاید یکی از تفاسیرش این باشد که بازگشت به مولفه‌هایی که در وجود انسان الفت و محبت و حب ایجاد می‌کند و به یادمان می‌آورد که بی‌حب و وِلاء جامعه انسانی تهی از انسانیت خواهد شد.  این روز به یک اعتبار صرفا مختص شیعیان نیست بل به‌عنوان «نشانه راهی» برای بشریت است تا بتواند انسانیت را در مسیر «آدمیت» هدایت کند. اما فاصله ما با چنین فهمی از غدیر بسیار زیاد است و چنین می‌پنداریم که غدیر را ارج می‌نهیم و این درحالی است که ما به گذشته می‌نگریم و می‌پنداریم این روز یومی در ایام ماضی بوده است. درحالی‌که در فلسفه تاریخی که مبتنی بر مفهوم «یرثها عبادی الصالحون» است، غدیر امری ماضی نیست بل وضعی است که در آینده می‌تواند حادث شود و نتیجه‌اش انسانی باشد که قادر به «حب ورزیدن» است و این حب و محبت او را تبدیل به آدمی محب و دوستدار کرده است تا بتواند جامعه‌ای براساس الفت و محبت و حب بنا کند تا زمین جایی برای صلح و مصلحان و صلحا و صالحان شود.
اما غدیری که امروز تبلیغ می‌شود بوی امر ماضی می‌دهد و علی را در لباس گذشته برای جهانیان ترسیم می‌کند و حرکت محمد را به‌گونه‌ای تصویر می‌کند کانه او به‌دنبال ترفیع ابن‌عمش بر دیگران بود. اما نکته اینجاست که سنت نبوی و طریقت علوی را بدون‌ارجاع به قواعد و روح سنت انبیا نمی‌توان دقیق مفصل‌بندی کرد و برای این کار باید جهان‌بینی داشت و رقابت بین جهان‌بینی‌های گوناگون را به‌درستی درک کرد.  یکی از بنیادی‌ترین پرسش‌ها در فلسفه الاجتماع این است که «نظم اجتماعی» (Social Order)  چگونه ممکن است؟ بسیاری از فیلسوفان سیاست به این نتیجه رسیده‌اند که در طول تاریخ مدنی بشر، حکومت‌ها دو رویکرد کلان برای مدیریت جوامع بشری داشته‌اند: یکی «سرکوب» و دومی «منکوب».‌ این دو مفهوم را باید بازکاوید تا دقیق‌تر متوجه بحث و نسبت آن با غدیر به معنای شیوه حکمرانی مبتنی بر «حکمت حب» شد. غدیر و حکمت و حکمرانی حب ارثی است که با عمل صالح و سیره صالحان نسبت دارد و و عده‌ای است اتوپیایی برای آینده آدمیان. در این مدل از نظم اجتماعی نه سرکوب انسان و نه منکوب کردن او غایت حکمرانی است، بل تبلور آدمی به‌مثابه یک امکان مبتنی بر حب و حکمت و الفت ترسیم شده که نه نسبتی با مدل‌های مکانیکی دارد و نه ذیل الگوهای ارگانیکی قابل دسته‌بندی است و نه حتی جزئی از مقولات ترکیبی پساجدیدی به‌حساب می‌آید. غدیر و حکمت و حکومت و نظم اجتماعی مبتنی‌بر حب و الفت و وِلاء یک امکان در آینده نوع بشری است که سودای انسان شدن و رسیدن به «نظم اجتماعی آدمیتی» دارد. به نظر من، غدیر و فلسفه تاریخ غدیری مساله‌ای است که در باب آن باید بازاندیشی کرد و مفهوم «تمسک به ولایت علی» را نباید امری دم‌دستی صورت‌بندی کرد، بل سطح بحث را باید برد بالاتر.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰