مسعود رضایی، کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
از گذشته تا الان شاهد این مساله‌ هستم که برخی از مسئولان برای گریز از پاسخگویی درقبال مسئولیت‌شان موضوع را به سمت رهبری معطوف می‌کنند.
  • ۱۴۰۱-۰۴-۲۳ - ۰۳:۲۰
  • 10
مسعود رضایی، کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
مسئولان هزینه اقدامات‌شان را به رهبری تحمیل نکنند
مسئولان هزینه اقدامات‌شان را به رهبری تحمیل نکنند

نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: یکی از مسائلی که این روزها توجهات بسیاری به خودش جلب کرده، گمانه‌زنی‌ها پیرامون تمایل رهبر معظم‌ انقلاب برای به‌کارگیری مربی داخلی برای تیم‌ملی فوتبال کشورمان است. این موضوع، زمانی بحث‌برانگیز می‌شود که مدیرروستا، عضو کمیته فنی فدراسیون فوتبال اعلام می‌کند با توجه به فرمایشات مقام‌معظم‌رهبری که چند روز پیش ایراد کردند و از طرفی خودمان هم سه هفته پیش به گزینه ایرانی رسیده بودیم، تصمیم بر انتخاب یک مربی ایرانی است. بلافاصله بعد از انتشار این خبر با کسب اطلاع ایسنا، اینکه رهبری در زمینه انتخاب مربی داخلی برای فوتبال توصیه یا رهنمود جدیدی داشته‌اند، تکذیب شد.  این‌گونه استدلال مسئولان اجرایی کشور ازجمله عضو کمیته فنی فدراسیون فوتبال، مسبوق به سابقه است، زیرا تاکنون بسیاری از مسئولان نه‌تنها در حوزه ورزشی بلکه در حوزه مسائل سیاسی، فرهنگی و... جامعه نیز سعی کرده‌اند با تفسیر به رای خود از سخنان رهبری، از زیر بار عواقب تصمیمات خود شانه خالی کنند. مسعود رضایی، کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگویی که دیروز با «فرهیختگان» داشت به صحبت سه سال گذشته رهبر ‌معظم ‌انقلاب در دیدار تیم‌ملی والیبال جوانان اشاره کرد و گفت: «رهبری در همان سال 98 تاکید کردند من حالا وارد نمی‌شوم در این مسائل، یعنی کارهای اجرایی است، مربوط به مسئولان خودش است، بنده دخالتی نمی‌کنم که بگویم این کار بشود، این کار نشود. بنابراین ایشان به صراحت گفتند که هیچ الزامی برای آنچه که من در این زمینه می‌گویم برای مسئولان اجرایی وجود ندارد، اما نظر من این است که مربی ایرانی برای ورزش ما مفید، خوب و بهتر است.» رضایی درباره‌ هزینه‌هایی که برخی از مسئولان اجرایی کشور از رهبری می‌کنند نیز بیان کرد: «در طول سالیان و دهه‌های گذشته از اول انقلاب تا به الان، شاهد این مساله هستیم که برخی از مسئولان برای گریز از پاسخگویی در قبال مسئولیت خودشان، می‌آیند و موضوع را به سمت رهبری معطوف می‌کنند، درحالی‌که آنها اگر مسئولیتی را پذیرفتند، باید پاسخگو باشند و مسئولیت اقدامات خودشان را بپذیرند، اما می‌شود گفت به‌اصطلاح آنها توپ را در زمین رهبری می‌اندازند. این را باید خود مردم، افکار عمومی و رسانه‌ها توجه داشته باشند که اگر مسئولی خواست برای فرار از پاسخگویی درقبال مسئولیت خودش به چنین ترفندی دست بزند، این ترفند را شناسایی و از این کار جلوگیری کنند. یعنی به آن مسئول فشار بیاورند که شما باید پاسخگوی مسئولیت خودت باشی، نه اینکه به نوعی نگاه‌ها را به سمت رهبری سوق بدهی.» مسعود رضایی در این گفت‌وگو به موارد متعدد دیگری ازجمله حدود ورود رهبری به مسائل مختلف جامعه و اقدامات هزینه‌زای برخی از مسئولان نیز اشاره کرده که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

باتوجه به جایگاه رهبری در جمهوری اسلامی، طبق اصل 110 قانون اساسی ورود ایشان به مسائل مختلف جامعه اعم از سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و... از چه جهت است؟ به‌صورت سیاست‌های کلی یا شیوه دیگری؟
این مساله طبق قانون اساسی مشخص است، در اولین بند از اصل 110 قانون اساسی تعیین سیاست‌های کلی نظام با مشورت مجمع تشخیص مصلحت نظام، برعهده رهبری گذارده شده است.  رهبری طبق روال موضوعات موردنظر و موردابتلای کشور را در هر زمان به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه می‌کنند تا در آن مجمع موردبحث و بررسی قرار بگیرد. حالا این سیاست‌های کلان می‌تواند درمورد مسائل سیاست خارجی باشد یا مسائل اقتصادی، فرهنگی، اداری، صنعتی و... . در هر یک از این مسائل رهبری موضوعات را به مجمع تشخیص مصلحت ارائه می‌دهند، سپس در مجمع این موضوع موردبحث و بررسی قرار می‌گیرد و نتیجه آن به رهبری ارائه می‌شود که ممکن است رهبری آن نتیجه و محصول نهایی را بپذیرند و ممکن است خودشان در آن تغییراتی بدهند یا به مجمع برگردانند. به‌هرحال در این رفت‌وآمدها، راهکار و سیاست کلی و کلان تدوین می‌شود و هنگامی که به تصویب رهبری برسد، به‌صورت قانون درمی‌آید و لازم‌الاجراست. این شیوه‌ و روال کلی است که درمورد سیاست‌های کلان در کشور ما اجرا می‌شود.

تعیین برخی از مسئولان اجرایی مانند اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی یا رئیس سازمان صداوسیما و... نیز در همین بحث تعیین سیاست‌های کلی نظام گنجانده می‌شود. اما بعضا دیده می‌شود در نقد مسئولان تعیین‌شده از جانب رهبری، می‌گویند اگر کارگزار عملکرد مناسبی نداشت، رهبری باید پاسخگوی این مساله باشند. این نوع استدلال به‌نوعی هزینه کردن از جایگاه رهبری برای توجیه ناکارآمدی‌ها نیست؟
بله، برخی از مسئولان را رهبری انتخاب می‌کنند و در این انتخابی که می‌خواهند انجام بدهند، طبیعتا ملاک‌ها و معیارهای لازم را درنظر می‌گیرند تا شایسته‌ترین فرد ممکن به آن سمت و مسئولیت منصوب بشود، مانند ریاست سازمان صداوسیما. اما اینکه آیا به این ترتیب قرار است که رهبری مسئولیت همه‌ برنامه‌های صداوسیما را برعهده داشته باشند و اگر برنامه‌ای مناسب نبود یا برنامه‌ای از کیفیت لازم برخوردار نبود یا هر مساله دیگری که در صداوسیما پیش بیاید باید به سراغ رهبری رفت و از ایشان توضیح خواست، طبیعی است که این مساله به این ترتیب نیست و خود ریاست سازمان صداوسیما باید پاسخگوی عملکرد خودش در قبال افکار عمومی و برخی نهادهای مسئول باشد. بدیهی‌ است که اگر نحوه عملکرد یک فرد منصوب رهبری از یک حد معینی پایین‌تر بیاید و اشکالات و ایرادات وارد بر او به حدی بشود که آن شایستگی‌های اولیه‌ای که در این فرد تشخیص داده شده بود، زیر سوال برود، طبیعتا رهبری خودشان اقدام می‌کنند و آن فرد را از آن مسئولیت برکنار می‌کنند و فرد دیگری را منصوب می‌کنند. یعنی این‌طور نیست که رهبری اگر فردی را در مسئولیتی قرار دادند حتما این‌گونه باشد که باید دوره مسئولیت ایشان تمام شود، اگر به هر دلیلی تشخیص داده شود که این فرد مسئول از توانمندی لازم برخوردار نیست یا به دلیلی تغییر روش داده است یا به علتی آن شایستگی‌ها اولیه در او کم شده، معلوم است که رهبری نسبت به تغییر و تحول در این قضیه اقدام می‌کنند. به نظر می‌رسد ماجرا از این قرار است که آن کسانی که درحال نقد و بررسی عملکرد منصوبان رهبری هستند، طبیعتا کار آنها و بازتابش از طریق دفتر رهبری به رهبری منتقل می‌شود و ایشان هم تصمیمات مقتضی را در این زمینه می‌گیرند.
پس آن‌طور که از صحبت‌های شما برمی‌آید این است که خطوط اصلی و کلی نظام را رهبری تعیین می‌کنند. در این بین یک‌سری نکات وجود دارد که خودتان به برخی از آنها هم گریزی زدید، البته شما مثالی از صداوسیما آوردید ولی ما منظورمان به مصادیق نبود و در همه نظرات و صحبت‌های رهبری سوال داشتیم. اینکه برخی از مسئولان سعی می‌کنند رهبری را در جزئیات تصمیمات خودشان وارد کرده و از ایشان هزینه کنند، خدشه‌ای به منطق حکمرانی وارد نمی‌کند؟ مثلا جایی رهبری به صورت کلی صحبتی کردند اما افراد یا بعضا مسئولان طبق برداشت خودشان اقدامات‌شان را به آن صحبت کلی نسبت می‌دهند و با این کار آن مسئول اگر اقدامش اشتباه باشد، دیگر پاسخگوی اقدام اشتباه خود نخواهد بود. در این‌باره چطور فکر می‌کنید؟
بله، ببینید در طول سالیان و دهه‌های گذشته از اول انقلاب تا به الان، شاهد این مساله هستیم که برخی از مسئولان برای گریز از پاسخگویی در قبال مسئولیت خودشان، می‌آیند و موضوع را به سمت رهبری معطوف می‌کنند، برای اینکه خودشان در آن زمینه پاسخگو نباشند. درحالی‌که آنها اگر مسئولیتی را پذیرفتند، باید پاسخگو باشند و مسئولیت اقدامات خودشان را بپذیرند اما می‌شود گفت به‌اصطلاح آنها توپ را در زمین رهبری می‌اندازند و به‌گونه‌ای اظهارنظر و رفتار می‌کنند که نگاه‌ها متوجه رهبری شود. این را باید خود مردم، افکار عمومی و رسانه‌ها توجه داشته باشند که اگر مسئولی خواست برای فرار از پاسخگویی در قبال مسئولیت خودش دست به چنین ترفندی بزند، این ترفند را شناسایی و از این کار جلوگیری کنند. یعنی به آن مسئول فشار بیاورند که شما باید پاسخگوی مسئولیت خودت باشی، نه اینکه به‌نوعی نگاه‌ها را به سمت رهبری سوق بدهی.  اینها کارهایی است که متاسفانه توسط برخی از افراد و مسئولان انجام می‌شود و به نظر می‌رسد که مهم‌ترین راهکار مقابله با این قضیه هم، هوشیاری خود رسانه‌‌ها و افکار عمومی در این زمینه است.

راه دیگری هم وجود دارد؟
طبیعتا بعضی از این مسئولان، بالاخره در مقابل مثلا مجلس مسئولیت دارند و مجلس باید از آنها سوال کند و از آنها راجع‌به مسئولیت‌شان بازخواست کند، کمااینکه بعضی از این وزرا کارت زرد می‌گیرند، استیضاح می‌شوند، خب این درقبال کسانی است که در مقابل مجلس مسئولیت دارند، ولی از طرف دیگر هم مجلس می‌تواند امور خیلی از نهادها و ارگان‌ها را تحقیق و تفحص بکند، چون یکی از وظایف مجلس تحقیق و تفحص است.

یک مساله‌ وجود دارد؛ مجلس هم بعضا از رهبری برای تصویب طرح‌ها یا لایحه‌ها هزینه می‌کند. همین طرح صیانت را به رهبری نسبت می‌دهند، درصورتی‌که رهبری خطوط کلی درباره فضای مجازی را مشخص کردند، نه تایید جزئیات این طرح.
این کار مجلس، کار درستی نیست. اگر رهبری بخواهند به جزئیات ورود کنند، در موارد خیلی استثنایی حکم حکومتی می‌دهند و این حکم، چیز پنهانی نیست و اگر حکمی بدهند رسما و توسط خود دفتر رهبری اعلام می‌شود. این موارد تعدادش بسیار اندک است اما اینکه در هر موردی یک یا چند نماینده بخواهند به‌نوعی طرح پیشنهادی خودشان را منصوب به رهبری کنند، این کار طبیعتا درست نیست. یک نماینده یا جمعی از نمایندگان خودشان باید آنقدر قدرت استدلال برای موجه نشان دادن طرح‌شان داشته باشند که نیازی به این کارها نباشد. البته نمایندگان دیگری هم که در صحن مجلس هستند باید به قدرت استدلال و منطقی بودن آن طرح توجه کنند، نه به بعضی از شعارها یا شایعه‌هایی که درست می‌کنند برای اینکه به طرق غیرمتعارف رای مثبت نماینده‌ها را جلب کنند.

این نسبت دادن اقدامات به رهبری، منحصر به حوزه سیاست یا فرهنگ نمی‌شود، مثلا در بحث ورزش هم این روزها صحبتی را که رهبری 3 سال گذشته در دیدار با تیم‌ملی والیبال جوانان داشتند منتشر می‌کنند و می‌گویند به‌خاطر رهبری می‌خواهیم این اقدام را در تصمیم‌گیری در تعیین مربی فوتبال انجام دهیم. یعنی همان نکته‌ای که شما فرمودید، از قدرت استدلال استفاده نمی‌کنند تا مربی تعیین کنند، چون یک روزی اگر استدلال‌شان اشتباه بود، پشتوانه‌ای برای توجیه استدلال خودشان داشته باشند. نظرتان در این‌باره چیست؟
رهبری در همان صحبتی که شما اشاره کردید، تاکید کردند: «من حالا وارد نمی‌شوم در این مسائل، یعنی کارهای اجرایی مربوط به مسئولان خودش است، بنده دخالتی نمی‌کنم که بگویم این کار بشود، این کار نشود.» بنابراین ایشان به صراحت گفتند که هیچ الزامی برای آنچه من در این زمینه می‌گویم برای مسئولان اجرایی وجود ندارد، اما نظر من این است که مربی ایرانی برای ورزش ما مفید، خوب و بهتر است. راه منطقی ایجاد این نظر رهبری، این بود و هست که مسئولان ورزش ما از همان موقع و حتی قبل از آن باید برای ارتقای سطح دانش مربیان داخلی و ارتقای سطح مهارت آنها تلاش می‌کردند، درواقع باید کیفیت مربیان داخلی در تمامی ورزش‌ها ازجمله فوتبال که به‌شدت مورد استقبال مردم هم قرار دارد، دنبال شود. راه منطقی این است. اگر رهبری می‌فرمایند خوب است که مربی داخلی تیم‌های ملی را سرپرستی کند، خب این صحبت رهبری فرآیندی دارد. مربی داخلی باید سطح مهارت و دانشش ارتقا پیدا کند و الان هم باید همین فرآیند طی شود. البته اگر ما به نقطه‌ای رسیدیم که مربیان داخلی مانند خیلی از این مربیانی که در ورزش‌های مختلف مانند والیبال، هندبال و تکواندو دارند نتایج خیلی خوبی در سطح بین‌المللی می‌گیرند، باید از مربیان داخلی استفاده کنیم. اگر ما در آن فرآیند، به این نقطه و نتیجه برسیم که مربیان داخلی خوبی برای فوتبال هم در اختیار داشته باشیم، طبیعتا کمیته فنی و هیات‌رئیسه فدراسیون فوتبال می‌تواند این مساله را ارزیابی و بررسی کند. مربیان خارجی و داخلی را مقایسه کند و درصورتی‌که یک مربی داخلی را صاحب صلاحیت تشخیص داد، از او استفاده کند و حتی در این مساله اگر کمیته فنی و هیات‌رئیسه مربی داخلی انتخاب کرد باید مسئولیت این تصمیم خودش را هم بپذیرد. یعنی این‌طور نباشد که اگر فردا این مربی داخلی به هر دلیلی نتوانست نتیجه خوبی در عرصه‌های بین‌المللی بگیرد، بلافاصله باز توپ را در زمین رهبری بیندازند که رهبری گفتند مربی داخلی. ما سال‌ها فرصت داشتیم و فرصت داریم که برای تربیت مربی ورزشی تلاش کنیم، نه‌تنها یک یا دو مربی بلکه مربیان متعدد در سطح بین‌المللی و ما این استعداد و توانمندی را داریم، به شرط آنکه به آن توجه کنیم. باید دقت کنیم که بودجه‌های لازم صرف کارهای اساسی و ضروری شود و به سمت کارهای فرعی و حاشیه‌ای نرود.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

دستگاه هزینه‌سازی برای رهبری را خاموش کنید (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰