چالش تکراری بازیکنانی که قبل از سرمربی قرارداد می‌بندند
خیلی از آن بازیکنانی که ادعای بزرگ بودن‌شان می‌شد بازیچه این تفکر شده‌اند. دلالیسم سال‌هاست ریشه در فوتبال و در تمام زوایای جامعه ما دارد.
  • ۱۴۰۱-۰۴-۲۳ - ۰۲:۰۰
  • 00
چالش تکراری بازیکنانی که قبل از سرمربی قرارداد می‌بندند
تخفیف بده تا بمانی!
تخفیف بده تا بمانی!

نیلوفر مژدهی، خبرنگار: تبلیغات رسانه‌ای باعث شده بسیاری از تیم‌های مدعی لیگ برتر در نقل‌وانتقالات موفق قلمداد شوند، درحالی‌که اصلا این‌طور نیست و این تیم‌ها با وجود ظاهر متمول و شرایط ایده‌آلی که تداعی می‌کنند از درون بسیار شکننده و آسیب‌پذیر هستند. بودجه نامشخص و البته هشدارهایی که مدام از سوی مقامات بالاتر دریافت می‌کنند آنها را با چالشی به نام عدم نقدینگی رو‌به‌رو کرده و درواقع آنها روی منابعی سرمایه‌گذاری کرده‌اند که وجود خارجی ندارد و در آینده قرار است به‌شکل پول نقد در اختیارشان قرار بگیرد. فارغ از اینکه چقدر مسیری که می‌روند درست یا غلط است این تیم‌ها با مشکلی بزرگ به نام عدم هماهنگی روبه‌رو هستند. معضلی کاملا مشخص با افکاری به‌شدت به‌هم‌ریخته که آثار آنها را از همین حالا می‌توان حس کرد.
در مورد سه تیم مطرح لیگ برتر یعنی استقلال، سپاهان و تراکتور دو نکته قابل‌توجه وجود دارد. این دو نکته بدون‌شک درطول فصل بر عملکرد این تیم‌ها تاثیر‌گذار خواهد بود. به حدی که از همین حالا می‌توان تاثیرش را احساس کرد و حضور حاشیه درکنار این سه تیم قابل‌لمس است. البته این شرایط برای تراکتور به‌مراتب کمتر است؛ چراکه تراکتورهای تقریبا چراغ خاموش حرکت می‌کنند اما آماری که از این تیم به گوش‌مان می‌رسد نیز حکایت از بروز همین حواشی در این تیم دارد.
اینکه سپاهان، استقلال و تراکتور درگیر این قبیل اتفاقات مشابه می‌شوند تقصیر مربی خارجی یا باشگاه آنها نیست، بلکه ناشی از سیستم معیوب فوتبال، افراد پرمدعا و حرفه‌ای نبودن این باشگاه‌هاست. چیزی که در فوتبال ایران رسوخ کرده و در دیگر تیم‌ها نیز کم از این موارد نمی‌بینیم. بااین‌حال جالب است که در این شرایط حساس و در آستانه مسابقات لیگ به برخی حواشی موجود در این سه تیم با مربیان خارجی‌شان بپردازیم.

 چه کسی در غیاب مربی مذاکره می‌کند؟
تیم‌های مذکور درحالی‌که هنوز مربیان‌شان مشخص نشده بود به‌دنبال جذب بازیکن بودند. هر روز نام یک بازیکن به‌عنوان مورد مذاکره مطرح می‌شد و حتی گاهی لو می‌رفت که با یکی، دو نفر به توافق رسیدند. هر‌گز مشخص نشد این بازیکنان با کدام استدلال مورد مذاکره قرار گرفتند. کدام کمیته فنی، کدام مربی یا کدام مشاوره‌ای برای جذب این نفرات صورت گرفته است. استقلال بیشتر از دیگر تیم‌ها ما را در این شرایط متعجب کرد. استقلالی که سال‌ها به‌واسطه همین تفکر غلط بازیکن جذب کرد و هر بار زمین خورد باز همان راه اشتباه را می‌رود!
سپاهان از سوی دیگر و تراکتور از این ‌سو با بازیکنانی مذاکره می‌کنند و قرارداد می‌بندند که مشخص نیست با صلاحدید چه کسی انتخاب شدند. کدام مربی از این سه تیم فلان بازیکن را با توجه به نیاز تاکتیکی و تفکرات خودخواسته است و این باشگاه‌ها براساس کدام تفکر بازیکن می‌گیرند، پول خرج می‌کنند و حساب روی حساب باشگاه می‌گذارند.
اینجاست که آن تفکر غیرحرفه‌ای خودنمایی می‌کند و از پس همه استدلال‌های درست و غلط بیرون می‌آید و بر اینکه فوتبال ما بر پایه تفکرات غیرحرفه‌ای بنا شده و توسط غیرحرفه‌ای‌ها اداره می‌شود صحه می‌گذارد.
کجای دنیا تیم‌ها بدون نظر مربی خود بازیکن جذب می‌کنند. کدام پول یامفت را دارند که بدون هیچ‌تفکری به‌دنبال خرید بازیکن می‌روند؟ استدلال عجیب استقلال از رقابت با پرسپولیس بر سر برخی بازیکنان با توجه به اینکه هنوز مربی نداشت چه بود؟ یا سپاهان براساس کدام تفکر آن همه پول پای برخی بازیکنان ریخت که شاید نصف آن مبلغ هم نمی‌ارزیدند و در عوض به‌راحتی به ستاره‌های خود پشت کرد تا بروند؟ این آدم‌هایی که دست گذاشته‌اند روی شقیقه فوتبال و مترصد شلیک هستند کی چنین در فوتبال نفوذ کردند که از دست همه خارج‌ شده و حالا برای تیم بدون مربی بازیکن می‌خرند؟ واقعا جالب است که ایده و استراتژی این آدم‌ها عیان شود تا تصمیم‌گیرندگان فوتبالی را که قبل از انتخاب مربی و تعیین تکلیف کادر فنی بازیکن می‌خرند، ما هم بشناسیم. حتما آنها چیزی بیش از فوتبال می‌دانند که قبل از انتخاب مربی تیم می‌بندند.
این نشان می‌دهند همیشه گردانندگان پنهانی در این فوتبال وجود دارند که مهره‌ها را می‌چینند، مربی و مدیر و بازیکن را تغییر می‌دهند و درنهایت نتایج از آن آنهاست و اهالی فوتبال و ما رسانه‌ای‌ها همواره عروسکان خیمه‌شب‌بازی بیش نیستیم. حاصل این خیمه‌شب‌بازی همین فوتبال بی‌سروتهی است که امروز می‌بینید.

 برای بقا تخفیف بده
ساپینتو پرتغالی به‌تازگی به تمرینات استقلال اضافه شده است. او مدتی است بازیکنان را زیر نظر گرفته است. ساپینتو یا می‌داند برخی از این بازیکنان تازه به جمع استقلالی‌ها اضافه شده‌اند و از این جهت آنها را ارزیابی می‌کند یا از ابتدا از اتفاقات چندماه اخیر بی‌خبر است و فکر می‌کند این تیمی که امروز می‌بیند همان تیم فصل قبل است. بااین‌حال ساپینتو لیستی از بازیکنان مورد نیاز خود در چند پست را به مسئولان باشگاه داده و جالب اینکه برخی پست‌ها به‌شدت خالی است و با فقر بازیکن روبه‌رو است. همین هم باعث شده این مربی روی نام برخی بازیکنان قلم قرمز بکشد تا جا برای مهره‌های جدید باز شود. اسم یکی مثل آرش رضاوند لو می‌رود درحالی‌که گویا نام بازیکن دیگری که حالا سوگلی باشگاه و برخی آقایان کنار تیم است لو نمی‌رود و در تیم می‌ماند. نکته اما همین لو رفتن اسم برخی بازیکنان است.
بازیکنی مثل رضاوند که در فولاد خوب بود ولی در استقلال خواسته‌ها را برآورده نکرده چرا باید قراردادی نزدیک به ۱۰ میلیارد تومان ببندد؟ او از فولاد ۵ میلیارد و نیم گرفته بود اما آن تیم فولاد بود و او حالا اگر می‌خواهد برای استقلالی‌ها بازی کند باید برای یک‌فصل به چیزی حدود همان ۵ تا ۶ میلیارد راضی شود. رضاوند مورد تایید ساپینتو نیست ولی ناگهان مرد مو طلایی آبی‌ها پشیمان می‌شود و می‌گوید بگویید برگردد. واقعا چه بازی جالبی! رضاوند با وساطت یک نفر در باشگاه برمی‌گردد ولی به‌شرط آنکه از مبلغ قراردادش بکاهد. این‌طوری نه باشگاه ضرر می‌کند، نه رضاوند از تیم دور می‌شود و نه ساپینتو می‌فهمد چه اتفاقی افتاده است. فقط آن جای خالی که قرار بود با او پر شود مسکوت می‌ماند.
برای آن هم اما راهکار دارند. ساپینتو خارجی‌ها را باید خودش بیاورد اما به‌قدر جای موجود. از بین ایرانی‌ها هم چندان مهم نیست که او چه می‌خواهد. آن ایجنتی که با باشگاه در ارتباط است بازیکن مورد نظر را با تشخیص خود به باشگاه می‌آورد. همه راه دلال‌بازی را بلدند. ما هم با این فوتبال بیگانه نیستیم و می‌دانیم پشت‌پرده چه خبر است پس خودمان را گول نزنیم. ساپینتو در خوشبینانه‌ترین حالت اگر دست خودش با آقایان در یک کاسه نباشد از این بده بستان‌ها ضرر نمی‌کند. او فقط پولش را می‌گیرد و می‌رود. همان‌طور که استرا گرفت و شفر هم.
 در سپاهان هم همین بازی پابرجاست و تراکتور هم وضعیت مشابهی دارد. ظاهرا بازیکنان را به این عنوان که مربی از کار شما راضی نیست پای میز مذاکره می‌کشانند. به او تفهیم می‌کنند که مربی او را نمی‌خواهد اما می‌توانی رقم قراردادت را کم کنی تا ما هم تو را حفظ کنیم و هم با بازیکن دیگری قرارداد ببندیم تا نظر سرمربی جلب شود. بازیکن چاره‌ای جز تمکین ندارد. همین محمد دانشگر را در نظر بگیرید. با آن افتضاحی که از استقلال جدا شد نه راه پس دارد و نه پیش. حالا که گفته‌اند مورایس او را نمی‌خواهد آیا راهی برایش باقی می‌ماند جز آنکه از رقم قراردادش بکاهد؟ حال آنکه شنیده‌ها حاکی از قرارداد بسیار بالا و خارج از سقف او است و هزار بهانه برای کاهش هرچه بیشتر مبلغ قراردادش وجود دارد. مشابه این ماجرا احتمالا برای زکی‌پور هم رخ داده؛ چراکه حتما این خبر را شنیدید که مورایس او را نخواسته است!
جالب‌تر اینکه در تراکتور که اصلا بردیف خودش وارد عمل شد و قبل از اینکه باشگاه دهان باز کند لیست خروج رو کرد. این مربی شوخی سرش نمی‌شود او از همین حالا بازیکنان را مجبور کرده برای فرار از سختی کار دست به دامن باشگاه شوند.

 مدعیانی که بازی خوردند
خیلی از آن بازیکنانی که ادعای بزرگ بودن‌شان می‌شد بازیچه این تفکر شده‌اند. دلالیسم سال‌هاست ریشه در فوتبال و در تمام زوایای جامعه ما دارد و خیلی‌ها بر این باورند که جز با دلالی نمی‌شود در این سرزمین زندگی کرد. خیلی‌ها به بد و خوب این ماجرا کاری ندارند و به این روند پول درآوردند به‌عنوان یک شغل نگاه می‌کنند حتی اگر این از درک و فهم دیگران خارج باشد.
جالب اینکه سناریو در هر سه باشگاه به یک شکل پیش می‌رود. برخی نام‌ها فاش می‌شود و برخی نام‌ها در خفا به مذاکره و توافق می‌انجامد. درنهایت همه دور هم می‌مانند اما در این بین پول‌هایی جابه‌جا می‌شود که روح‌مان هم خبر ندارد. پس جواب سوال اول را همین‌جا می‌گیریم. چه کسی در غیاب مربی تیم می‌بندد؟ همانی که می‌داند قرار است با مربی و بی مربی چه کار کند!

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰